دیدگاه
سوداگران قدرت و سراب اتحاد
در داخل آنطور که نمایان است مردم به «همبستگی» رسیدهاند، در خارج اما همچنان «اتحاد» دغدغه اپوزیسیون راستگرا است که «بیعت» میخواهد نه همبستگی.
خیزش مردم در ایران در آغاز چهارمین ماه پس از زایش به سر میبرد. در چند ماه اخیر خیزش سراسری چند نقطه اوج داشته و چند نقطه فرود، اما میتوان گفت تمام نقاط فراز و فرود این خیزش به هم متصل بودهاند و ما با یک روند و خطی بههمپیوسته روبرو بودهایم. همین ویژگی سبب شده حکومت در چند مورد در اعمال سرکوب دچار خطای محاسباتی شود. در سوی دیگر، اپوزیسیون راست جمهوری اسلامی نیز از درک درست واقعیت ناتوان بوده و وضع بهتری نداشته و بارها با انتشار اخباری مثل پناهندگی مقامات حکومت واقعیت را به گونهای جعل کرده که انگار همین فردا کار تمام است.
خیزش طولانیتر از چیزی شده که حکومت و جریان غالب اپوزیسیون تصورش را میکردند. این طولانی شدن تبعاتی برای هر دو طرف داشته و برای مردم هم. گفتن ندارد که مردم متحمل هزینههای گستردهای شدهاند اما برخلاف حکومت و جریان غالب اپوزیسیون خارج از کشور، مردم و نیروهای مترقی درسهایی آموختهاند که میتواند در آینده راهگشا باشد. درک این که انقلاب یکشبه رخ نمیدهد و نیازمند سازمانیابی در عرصههای مختلف است از مهمترین تجربههایی است که مردم در چند ماه اخیر به دست آوردهاند. اما حکومت و گروهای واپسگرای مخالفش ناتوان از آموختناند و تبعات طولانی شدن خیزش بیشتر متوجه آنها بوده است.
بازتولید بیعت و وحدت کلمه
سلطنتطلبان و آنان که با اما و اگر دستآخر در پی احیای حکومت موروثیاند، شیفتگان یک کلمهاند. کارشناسان و تحلیلگرانِ همهچیزدانِ ابررسانههای دست راستی و اغلب معترضانِ خارج از کشوری که صدایشان در مصاحبههای این رسانهها بازنمایی میشود مدام بر روی یک کلمه تاکید دارند: «اتحاد».
چه جادویی در این یک کلمه نهفته است که تمام نسخههای از راهِ دورِ آنها در نهایت به همین یک کلمه ختم میشود؟ آیا تاکید بیش از حد بر اتحاد به این معنا است که مردمی که در ایران در متن خیزش قرار دارند متحد نیستند؟ یا به این معنا است که سلطنتطلبانِ خارج از کشور هنوز کاملا متحد نیستند؟ آیا اتحاد چیزی است که از چراغ جادوی قدرتهای غربی بیرون میآید؟
تاکید بیش از حد بر یک چیز و سویه جادویی بخشیدن به آن، منجر به تهی شدن معنای آن چیز میشود. از اینروست که آنها نمیدانند یا نمیگویند که اتحاد چیست و چگونه شکل میگیرد و فقط میگویند «باید متحد شویم».
رضا پهلوی مدتی پیش در یکی از تجمعات اعتراضی در شهر واشنگتن دیدسی گفته بود: «فقط یک کلمه، اتحاد رمز پیروزی است. والسلام.». او همچنین در پیامی ویدیویی خواسته بود که همه نیروهای سیاسی دموکراسیخواه اختلافاتشان را کنار بگذارند و برای «گذار از جمهوری اسلامی»، «متحد» شوند.
«گذار» و «براندازی» از دیگر واژههای محبوب سلطنتطلبان است. آنها شیفتگان گذار سریع از یک قدرت به قدرتی دیگر هستند اما طولانی شدن خیزش مردم در داخل ایران آشکارا نشان داده که آنها برنامه عملی برای گذار و براندازی ندارند جز آنکه مدام بگویند متحد شویم. رضا پهلوی و حامیان حکومت موروثی، در طول این چهار ماه با چند قدم فاصله در پی مردمی بودهاند که در ایران روبروی حکومت ایستادهاند. فراموش نباید کرد که در روزهای پایانی شهریورماه نخست مردم سقز در قبرستان آیچی و سپس مردم دیگر شهرها، خیزشی سراسری را آغاز کرده بودند که رضا پهلوی اعلام عزای عمومی کرد و نشان داد چند گام از خیزش مردم عقبتر است. مردم شهرهای مختلف یکی پس از دیگری به خیابان میآمدند اما نه برای عزاداری بلکه برای تغییر بنیادین وضعیتی که دچارش هستند. از آن زمان تا امروز تغییری در این شرایط پیش نیامده است. مردم به مرور توانستند تا حدی به سازماندهی از پایین دست بزنند و در چندین مرحله فراخوانهایی برای اعتراض و اعتصاب دادهاند و پس از آن بوده که رضا پهلوی در قالب توییت یا پیامی ویدیویی همان فراخوان را تکرار کرده است. طولانی شدن خیزش ناتوانی اپوزیسیون راست جمهوری اسلامی را برملا کرده و آنها که بارها در رسانههایشان بازگشت به سلطنت را خواست عمومی مردم اعلام میکردند با عیان شدن واقعیت مدام تکرار میکنند که متحد شویم.
تردیدی نیست که اتحاد گروههای سیاسی و گروههای اجتماعی نقش مهمی در پیروزی هر جنبشی خواهد داشت اما با گذشت بیش از سه ماه از خیزش مردم در ایران، حالا وزن گروههای سیاسی روشنتر شده است. اینک مسئله نه اتحاد همه گروههای سیاسی با سلطنتطلبان و رضا پهلوی، بلکه اتحاد آنها با مردم داخل ایران است. طرفداران حکومت موروثی تبلیغات رسانههای خودشان را باور کرده بودند و تا پیش از شروع خیزش فاتحانه میگفتند مورد اقبال اکثریت مردم هستند و راه تغییر این است که همه با ما متحد شوند اما حالا واقعیت روشنتر شده است. آنها در پی بازتولید شکل دیگری از استبداد هستند و برای آنها تکرار مدام اتحاد به معنای اتحاد با ما است.
روحالله خمینی در بهمن سال ۵۷ در بهشتزهرا گفته بود: «باید همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است.». حالا رضا پهلوی هم اتحاد را رمز پیروزی میداند. سوداگران قدرت و رهبران خودخوانده شیفته «اتحاد» و «وحدت کلمه» و «بیعت» هستند و متحد شدن یکی از پرتکرارترین لغاتی است که همواره به کار میبرند. هنگامی که با فقدان یک چیز روبرو هستیم مدام یادآوریاش میکنیم تا توجهات را به سویش جلب کنیم. چرا در تجمعات خارج از کشور و رسانههای دستراستی اپوزیسیون تا این حد بر اتحاد تاکید میشود اما برای مردمی که در شهرهای ایران با حکوت مبارزه میکنند چنین ضرورتی حس نمیشود؟ دلیلاش این است که مردم در این چهارماه متحد بودهاند و نیازی به گفتن اینکه متحد شویم نداشتهاند.
همبستگی سیاسی حول امر کلی
تجربه جنبشهای سیاسی و اجتماعی دهههای اخیر نشان میدهد که امر سیاسی همواره باعث پیوند مردم با یکدیگر بوده است. سیاست رهاییبخش همچون امر کلی ورای منافع خاص و هویتها و مطالبات فردی است. سیاست مردم را به فکر کردن وامیدارد و آنها را به سوی همبستگی سیاسی انضمامی سوق میدهد بدون آنکه نیازی به بخشنامهای برای متحد شدن داشته باشند. درواقع مردم در لحظه آغاز خیزش سراسری متحد شدهاند بیآنکه نیازی به گفتن اینکه متحد شوید داشته باشند. در این وضعیت گروهی که مدام بر اتحاد تاکید دارد و وجهی جادویی به آن میبخشد منافع جزیی را در برابر امر کلی قرار میدهد و سیاست رهاییبخش را به سیاست تجاری بدل میکند که باید در راهروها و اتاقهای پارلمانها و دولتهای غربی با لابیگری در پیاش بود. اتحاد مدنظر آنها محصور و محدود کردن کثرت و رادیکالیسم جنبش چندفرهنگی ایران است.
در طول این چهارماه اختلافات قومی و مذهبی میان کردها و ترکها و بلوچها یا دوگانه مرکز و حاشیه کنار زده شده و مردم به همبستگی سیاسی رسیدهاند. نگاهی به شعارهای مختلفی که در ماههای اخیر داده شده نشانهایی آشکار از این همبستگی است. تا چند ماه پیش شعاری نظیر «بژی آذربایجان، یاشا کوردستان» خیالی خام مینمود اما امروز بههمپیوستگی قومیتها و همسرنوشت بودن آنها بخشی از واقعیت اجتماعی ایران است.
سیاست مردم جدا از هم را به هم پیوسته کرده و اختلافات مذهبی و قومی را از بین برده است. جامعه ایران در چند دهه اخیر هیچوقت به اندازه امروز متحد و همبسته نبوده است. ژانت آفاری در پایان کتاب «انقلاب مشروطه ایران» بر اساس میراث به جا مانده از مشروطیت میگوید حرکت در مسیر دموکراسی باید مبتنی بر «تجارب تاریخی مشخص قرن بیستم ایران» باشد. او میگوید «میراث رادیکال چند فرهنگی و دموکراتیک انقلاب مشروطه» سرآغاز خوبی برای جنبشهای امروز ایران است. جنبش زن، زندگی، آزادگی بر بستر همین میراث رادیکال چندفرهنگی شکل گرفته و پیش آمده و تا همینجا تاثیری عمیق بر وضعیت به جا گذاشته است.
نظرها
فرهاد - فرهادیان
کاملا صحیح است این گروههای دست راستی خارج کشور تا این انقلاب را بی محتوا و نابود نکنند دست بردار نیستن و اتفاقا همانهائی دخیل هستند که از بنیادهای روسای جمهوری یا همان خبرنگارانی هستند که در بیت خامنه ای در سال 57 یا دیگرانی که در مجلس ایران خبرنگاری می کردند تا اطلاعات جاسوسی برای اربابان بفرستند و یادم هست سال 2006 می گفتند ما با کاخ سفید و سیا هماهنگ کرده ایم تا شش ماه دیگر جمهوری اسلامی تمام و ... جالب اینکه دائما طلبکارانه تئوریزه می کنند که انقلاب رهبر می خواهد انگار آنها 44 سال در امریکا می چریدند تا امروز مردم یعنی رعیت هایشان انقلاب کنند آنها هم رهبر شوند بله انقلاب رهبر می خواهد و رهبران خودش را هم دارد شما هم انقلاب می خواهید خوب شما هم انقلاب کنید چرا دنبال مصادره ی انقلاب ما هستید ؟ ما هیچ کار دیپلماتیک الان تا تشکیل دولت موقت نداریم و تمام فعالیتهای شما هم مورد تائید ما نیست تا حالا یک شورای 50 نفره یک شورای گذار یک شورای همبستگی و یک بار حامد اسماعیلیون یک بار مسیح علینژاد حالا 5 نفره خلاصه این داستان عطش رهبری در خارج خیلی داغ است و اتفاقا با اطلاعیه های توخالی مانند جوانان محلات که اصلا وجود خارجی نداشته از خارج صادر می کنند که نشان می دهد اساسا هیچ آشنائی با شرایط ایران ندارند و فقط سبب اختلال در کار انقلابیون داخل کشور شده اند اگر شما واقعا رهبر هستید چند بار فراخوان بدهید نه با ما به تنخهائی بدهید اگر جرئت دارید وزن خودتان را بیازمائید اگر این اختلا را تکرار کنید ما یک ماه انقلاب را و فراخوانهای اعتراضات را تعطیل می کنیم و تاکتیک های دیگری را عملی می کنیم بدون سر و صدا که نشان بدهیم شما هیچی در بساط ندارید ما بارها گفته این انقلابیون داخل کشور را آزمایش نکنید بیچاره می کنیم هر جریانی که بخواهد مافوق مردم عمل کند شما دیگر پیمانه هایتان پرشده است ما بخاطر اطمینانی که از خود داریم نمی خواهیم مبارزه علیه رژیم را به مبارزه علیه اپوزسیون تبدیل کنیم وگرنه یک ماه فقط نیرو روی شما رهبرلان پوشالی می گذاریم و با لبخند فکر می کنید خیلی زرنگ هم هستید . همین هفته مشاهده کردید که ما گفته بودیم فراخوانهای شما را بایکوت می کنیم دیدید چه بی رمق انجام شد و تعطیلی و اعتصاب غالب شد ؟ باز هم می توانیم شما را بی کامل بی اعتبار کنیم ولی نمی خواهیم کامل بی اعتبار شوید چون برای یک ماموریت خاص به شما احتیاج داریم .
قمر فلاح
فقط مقدمه بود. موضوع اصلی بحث نشد. اصلا تحلیلی نبود همانی گفته شد که به راحتی می توانیم ببینیم فرا تر از آن ؟ من همه مقاله های آقای نیکفر را می خوانم و به رویکرد ایشان باور دارم اما این یکی خیلی نصفه نیمه بود. نقش آگهی های تجاری پاورقی نویسی بود که حالا بمانید تا شماره بعد اصل مطلب بیاید
Janet Afary
Thanks very much for referring to my book the Iranian Constitutional Revolution. As so many people are looking for the book these days I have uploaded a free copy of it on my website and here is a link to it. would you be so kind to include it at the end of the article. with warmest wishes, Janet Afary https://janetafary.com/book/انقلاب-مشروطه-ایران-فارسی/