گروه روژا در پاریس: قلب تپنده انقلاب «ژن، ژیان، ئازادی» از داخل به خارج میتپد
گروه روژا در پاریس در پاسخ به پرسشهای زمانه میگوید: «قلپ تپنده و سوژههای اصلی جنبش زن، زندگی، آزادی در داخل اند. ضربانهای این قلب از داخل به خارج میتپد و هرشکلی از معکوس ساختن این رابطه معنایی ندارد جز سوژهزدایی از طبقات تحت ستم و دستکاری امپریالیستی درجهت منافع نیروهای پروغرب و ارتجاعی.»
■کلکتیو یا گروه شما چگونه شکل گرفته و در طول چند ماه گذشته چه فعالیتهایی انجام داده است؟
گروه روژا در پاریس کاملاً خودانگیخته و بر اساس ضرورت و اضطرار زمانه در روزهای آغازین انقلاب «ژن، ژیان، ئازادی» شکل گرفت. قیام ژینا، که برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی افق سرنگونی را در سطح عام پدیدار ساخت، ما را خودکار به این سمت سوق داد که کار سیاسی را باید به شکل تشکیلاتی جلو ببریم – ضرورتی که بعد از دیماه ۹۶ برای چپ مسلم گشته بود اما به دلایل مختلف عملی نشده بود. گرچه تولد گروه روژا تصادفی بود، اما درواقع بر پایه درک مشترکِ اعضای گروه از ضدیت با ستمهای ملی- طبقاتی-جنسیتی و هر شکلی از مداخلۀ خارجی (اعم از اقتصادی و نظامی) در امور ملتهای ساکن در جغرافیای سیاسی ایران شکل گرفت.
روژا کوشیده چندین آکسیون اعتراضی (تجمع و تظاهرات) در حمایت از انقلاب ایران برگزار کند و نیروهای چپ، فمینیست، کوئیر، و آنتی امپریالیست فعال در فرانسه را برای همبستگی با جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» فعال کند. همچنین با برپایی یک آشپزخانه جمعی برای زندانیان و بالاخص زندانیان سیاسی مسئلۀ سرکوب را برجسته ساخته و برای زندانیان اعانه جمع آوری کردیم. روژا همینطور دست به آکسیونهای مستقیم و مقعطی زده است، نظیر حکاکی شابلون علیه اعدام بعد از شهادت مجیدرضا رهنورد و محسن شکاری در خیابانهای منتهی به سفارت جمهوری کشتار. علاوه بر اینها، روژا تلاش کرده سیاستی انترناسیونالیستی اتخاذ کند و همبستگی خود را با سایر ملل تحت ستم نظیر افغانستان یا کوردستان نشان دهد، ازجمله درقبال ترور اخیر فعالین کورد در پاریس (برای جزئیات بیشتر نگاه کنید به صفحۀ اینستاگرام روژا).
هفتۀ آینده [فردا شنبه در زمان انتشار گفتوگو] روژا در هماهنگی با بیش از ۱۰ کلکتیو چپ و مستقل در سرتاسر اروپا آکسیون اعتراضی مشترکی را برای ۲۱ ژانویه تحت عنوان «علیه سرکوب و برای مقاومت» سازماندهی کرده است (برای خواندن فراخوان به اینجا مراجعه کنید). جدا از اهداف سیاسی مشخص علیه ماشین کشتار و آری گویی به مبارزات زندانیان و دادخواهان و معترضین، ما این آکسیون مشترک را به مثابه نوعی «قدم اول» برای همافزایی و همیاری (cooperation) گروههای چپ یا همان افزایش توان سیاسی و شکلبخشیدن به خرد و پراتیک جمعی چپ در نظر میگیریم، موضوعی که به زعم ما از ضرورتی مبرم برخوردار است.
■به طور کلی، چه نوع فعالیتهای سیاسی در خارج از کشور ضرورت دارد و نسبت این فعالیتها با کنشهای اعتراضاتی در ایران چگونه باید باشد؟
قلپ تپنده و سوژههای اصلی جنبش «زن، زندگی، آزادی» در داخل اند. ضربانهای این قلب از داخل به خارج میتپد و هرشکلی از معکوس ساختن این رابطه معنایی ندارد جز سوژهزدایی از طبقات تحت ستم و دستکاری امپریالیستی درجهت منافع نیروهای پروغرب و ارتجاعی. ضرورت فعالیتهای خارج از کشور در وهلۀ نخست چیزی نیست جز همبستگی انتقادی با مبارزات داخل، یعنی تکثیر و تقویت سویههای رادیکال و ارائۀ یک ضدروایت از انقلاب اجتماعیای که در رسانههای غربی صرفاً بهمثابۀ یک انقلاب بورژوایی بازنمایی شده است (دستپیدا کردن به حقوحقوقی که غرب ا زپیش بدان دست پیدا کرده!). در وهلۀ بعدی، فعالین خارج میتوانند با فعالین داخل ارتباطی ارگانیک برقرار سازد و دستکم به بخشی از ملزومات لوجیستیکی-امنیتی آنان پاسخ دهند. تجارب تاریخی کنفدراسیون دانشجویی پیش از انقلاب ۵۷ در این زمینه میتواند راهگشا باشد. دیاسپورا همچنین میتواند صدها هزار مهاجر، پناهنده، دانشجو و تبعیدی رانده شده از جمهوری اسلامی را بسیج کند. اتحاد با نیروهای چپ در منطقه (در جاهایی مثل لبنان و عراق و افغانستان و فلسطین)، درکنار ضدیت با دولتهای غربی و شرقی و منطقهای که مستقیم و غیرمستقیم یا از جمهوری اسلامی حمایت میکنند یا با مداخلات خود (اعم از اقتصادی و نظامی و لوجستیک، ازجمله ادوات سرکوب) استقلال و خودآئینی جنبش جاری را به خطر میاندازند، میتواند مجدانه پیگری شود.
■مهمترین چالش پیش روی فعالیت سیاسی خارج از مرزهای ایران برای گروههایی که به شکل محلی و از پایین شکل گرفتهاند چیست؟
نیروهای چپ با انواع و اقسام چالشهای عملی و فکری روبرو اند، بالاخص که بسیاری از آنان در کار تشیکلاتی یا کار سیاسی جمعی تجربۀ چندانی ندارند. این را از جایگاه «بیرون از گود» نمیگوییم و شامل روژا هم میشود. وانگهی مهمترین چالش شاید فراتررفتن از همبستگی نمادین با داخل است، بهنحوی که فعالیت سیاسی در فضای سیاسی و همینطور فکری مداخلهای مادی داشته باشد. تحت شرایطی که صنعت رسانههای جریان اصلی فارسی و بینالمللی به شکل هرروزه انقلاب «زن، زندگی، آزادی» را به «رفتن ملاها» و سیاست را به فعالیتهای فردگرایانۀ سلبریتی-اکتیویستها تقلیل میدهند، تقویت خرده رسانههای چپ و به هم پیوستن این رسانههای مستقل به یکدیگر برای تقویت و تکثیر گفتار مترقی و رادیکال از اهمیت مضاعفی برخوردار است.
بخش دیگری از چالشها عملی است و به سازماندهی مستقل و خودآئین گروههای چپ برمیگردد. بهدلیل فقدان سازماندهی عملی چپ در خارج از کشور (جدا از فعالیت گروههای قدیمی و سنتی)، بسیاری از افراد مجبور شدهاند خودآئینی خود را قربانی سازند و زیر چتر گروههایی بروند که یا با آنها همدلی سیاسی چندانی ندارند. ایجاد کلکتیوهای مستقل لوکال [محلی] از یک سو و اتحاد این گروههای لوکال در سطح کلانتر و فرامحلی از مهمترین چالشها برای فعالیت سیاسی خارج از کشور است.
■ در شرایطی که به نظر اعتراضات خیابانی در ایران با افول نسبی روبرو شده، برنامه و افق فعالیتهای گروه شما در خارج از کشور چیست؟
ما افول نسبی کنونی را موقتی قلمداد میکنیم، بخشی از زمانمندی بلندمدت جنبش انقلابی که با فراز و فرود همراه است. ستیزهای عمیق اجتماعی و عینی اجازه نمیدهد قیام ژینا بمیرد. درست همانطور که نیروهای انقلابی اکنون افول را به فرصتی برای بازسازی و بازاندیشی انتقادی حول سازماندهی و گفتار سیاسی بدل ساختند، ما هم این فرصت را بهعنوان تمرین سازماندهی و تأمل در خود درنظر میگیریم. از سوی دیگر، روژا با جدیت به دنبال ایجاد یک اتحاد فراگیر بین نیروهای چپ و آزادیخواه خارج از مرزهای ایران است. معیار همکاری و ایجاد اتحاد برای ما در یک خط خلاصه میشود: ضدیت با همۀ اشکال ستم و سلطه. آگاهیم که این عبارت ممکن است «انتزاعی» (به معنای بد کلمه) به نظر رسد اما اگر نیروهای چپ و آزادیخواه بناست در سرنوشت این انقلاب و مهمتر از آن در فردای بعد از انقلاب واجد یک اثرگذاری سیاسی حداقلی باشد، باید قادر باشند ورای سکتاریسم و هویتطلبی و اختلاف نظرها پروژههای سیاسی مشترک را درجهت تحقق خرد و پراتیک جمعی جلو ببرند. روژا در نظر دارد فعالیتهایی خود را در محل لوکال خود (پاریس) و همینطور فعالیتهای فرامحلی نظیر آکسیون اعتراضی مشترک در ۲۱ ژانویه را هرچه بیشتر گسترش دهد.
نظرها
فرهاد - فرهادیان
منشور انقلاب زن زندگی آزادی کاملا روشن است که از لحاظ ساختاری خواهان اعمال اراده ی مردم از پائین به بالا از طریق شوراها در همه ی سطوح بر اساس نیاز جامعه ی ایران به سازمان اجتماعی کار است متاسفانه جنبش چپ برای خودش تعاریف عجیب و غریب قرن 20 را استفاده می کند به همین دلیل مراحل دموگراتیک سوسیالیستی و از این قبیل تقسیم بندی ها را به شکلی غیرعلمی و روائی استفاده می کنند در حالی که انقلاب ایران می گوید اگر امروز تولید کلنگ سنگی لازم است پس تولید کنندگان کلنگ سنگی همان مردم طبقاتی هستند فردا کلنگ سنگی می شود راننده ی تراکتور پس دیگر کلنگ سنگی لازم نیست از اینرو تمام تولید کنندگان کلنگ سنگی باید کارهای دیگری را انجام دهند تا جائی که تمام کارها بدون دخالت انسان با نیروی کار صنعتی یا طبیعی انجام شود پس دائما سازمان کار بر اساس نیاز و ضرورتهای جامعه باید در حال پویائی و تغییر باشد هر چه نیروی کار در تولید کالاها کاهش یابد قدرت دولت هم باید کاهش یابد نه اینکه قدرت دولتی افزایش یابد پس زوال نیروی کار باعث زوال دولت هم باید بشود از سوی دیگر مشکل چپ اینست که بر اساس تجربه ی استالینیستی شوروی هر کشوری که یک حزب قدرت می گرفت دیگر لم می داد و دائما تا سرنگونی قدرت را انحصاری در اختیار خودش داشت به همین دلیل تصور می کنند که باید برای کسب قدرت با همدیگر رقابت کنند یعنی بجای کسب قدرت برای طبقه ی کارگر و سازمان کار دنبال به انحصار درآوردن قدرت حزبی خودشان است این انقلاب می گوید اول کمک کنید حکومت را سرنگون کنیم شوراها را مستقر کنیم از قانون آزادی بدون قید وشرط احزاب استفاده کنید و در آنجا برای نمایندگی در شوراها رقابت کنید باز هم مدت حداکثر را هم دو دوره ی 4 ساله تعیین کرده ایم و انتقال قدرت باید برای همیشه صورت بگیرد پس الان باید برای استقرار شوراها بر مبنای آزادیهای بدون قید و شرط فقط آزادی بیان خیر بلکه همه ی آزادیهای شخصی در داشتن یا نداشتن عقیده در پوشیدن یا نپوشیدن لباس و ... را نیز شامل است . لذا حتی مانند احزاب سنتی که تصور می کنند در رقابت قرار دارند صحبت از مطالبات می کنند یعنی متوجه نیستند که صحبت از اعمال اراده ی مستقیم مردم یعنی هر مطالبه ای دارد خودش باید تصمیم بگیرد نیازی به منشور نیست منشور حداکثر بین 8 تا 12 ماده بیشتر نیست که همه در جهت استقرار شوراست پس نیاز به اتحاد عمل و هماهنگی و همفکری ایستادن در یک صف مطرح است نه نفی همدیگر یا رقابت با یکدیگر . شورای محل مجمع تشکیل می دهد وظائف شورا را تعیین می کند پس ما دخالتی نداریم که الان مطالباتش را مشخص کنیم یک شورای کارخانه تصمیم گرفته شده با یک کمپانی امریکائی برای محصولاتش وارد مذاکره شود یا سیستم فنی کارخانه اش را باید تغییر دهد به اعلام مطالبات چه ربطی دارد که الان تعیین کنیم امروز جتی برنامه ی گوتا هم مورد تائید ما نیست چون متعلق به 140 سال پیش و برای یک کشور معین است ما با ساز و کار علمی خودمان که مانند آنهاست تصمیم دیگری برای ایران داریم ما در شبیه سازی منجمد نشده ایم زیرا ابزار علمی آنها را داریم ما با بسیاری مسائلی که در قرن بیستم در رابطه با ساختمان جامعه مطرح بود دارای نقد معین هستیم باید خودتان را به روز کنید چپ های ایران باید خودشان را بعنوان کمونیست ارتقا دهند زیرا آنها هنوز در دوران رقابت حزبی قبل از کسب قدرت طبقه ی کارگر درجا زده اند و 100 سال است که از اینهمه تکرار شکستهایشان درسی نیاموخته اند زن زندگی آزادی حکومت شورائی