ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

در همبستگی با فرهاد میثمی: انصراف یک ناشر و نویسنده از نشر و پذیرش سانسور

نیما آزادی‌ور ــ طلا نژادحسن، نویسنده و مدیر نشر پاپریک، در بیانیه‌ای گفت که در حمایت از فرهاد میثمی، پروانه انتشارات‌اش را به نشانه‌ی اعتراض باطل اعلام می‌کند. فرهاد میثمی از مهر در اعتصاب غذاست.

طلا نژادحسن نویسنده، منتقد و مدیر نشر پاپریک، در حمایت از فرهاد میثمی و «احکام ناعادلانه برای معترضان» انصراف خود از کار نشر را اعلام کرد و گفت از این پس هیچ اثری برای اخذ مجوز چاپ به اداره ارشاد ارسال نخواهد کرد.

نژادحسن در بیانیه‌ای که در اختیار زمانه قرار داده، نوشته است:

برای همراهی و حمایت از هم‌قلم و همکار جوان نویسنده و ناشرم دکتر فرهاد میثمی، و اعتراض نسبت به احکام ناعادلانه صادرشده برای کلیه معترضان، انصراف خود را از ادامه کار نشر اعلام کرده، و از این تاریخ پروانه این انتشارات را باطل اعلام می‌کنم؛ همچنین از این پس، هیچ اثری از نوشته‌های خودم را برای اخذ مجوز چاپ به اداره ارشاد ارسال نخواهم کرد.

حدود دو ماه قبل ۱۰۰ نویسنده داخل و خارج با انتشار بیانیه‌‌ای تحت‌ عنوان «ما ادبیاتی‌ها» و ۲۵۰ مترجم ایرانی در بیانیه‌ای با عنوان «به عقب برنمی‌گردیم» اعلام کرده بودند که دیگر تن به سانسور نمی‌دهند.

مصطفی مستور، از شناخته‌شده‌ترین و پرفروش‌ترین نویسنده‌های پس از انقلاب، که آثارش به‌ویژه «روی ماه خدا را ببوس» با مضامینِ نزدیک به ایدئولوژی رسمی حکومت از جمله «خداباوری» پیوند دارد، در نامه‌ای سرگشاده به محمدمهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد اسلامی ضمن اشاره به مواردی از ابلاغیه‌های سانسور کتاب تازه‌اش با عنوان «سمت روشن زندگی»، اعلام کرد به این موارد عمل نمی‌کند و تا سانسور بر فرهنگ و هنر حاکم است، هرگز کتابی برای گرفتن مجوز به وزارت ارشاد نخواهد فرستاد.

نژادحسن در گفت‌وگو با زمانه با توجه به بیانیه ۲۵۰ مترجم و ۱۰۰ نویسنده ایرانی داخل و خارج گفت: «هر نویسنده‌ای برای نزدیکی و در نهایت دستیابی به آرمان‌هایی که از آغاز شکل‌گیری تصویرها و مفاهیم ذهنی در خاطرش نقش بسته می‌نویسد، شرایط زمانی و عوامل تاریخی در رسیدن به این خواسته بسیار تعیین‌کننده است؛ من در شرایط فعلی و در این برهه زمانی پایبندی به این تصمیم را عامل مهمی در نزدیکی به هدفم که نوشتن است، می‌دانم.»

در تصمیم نژادحسن، اعتصاب غذای فرهاد میثمی نیز بی‌تأثیر نبوده است. فرهاد میثمی ۵۳ ساله که از سال ۱۳۹۷ به خاطر حمایت از زنان معترض به حجاب اجباری حجاب در زندان به سر می‌برد، اعتصاب غذای خود را از مهر ۱۴۰۱ در اعتراض به کشتار معترضان در قیام ژینا آغاز کرد.

میثمی اعلام کرده در سالگرد دهه فجر آبی که می‌نوشد را تلخ خواهد کرد تا نشانه‌ای از «روزگار تلخ‌تر از زهری» باشد که حاکمان جمهوری اسلامی «از جمیع جهات برای همگان آفریده‌اند».

میثمی در نامه‌ای سه خواسته را برای پایان اعتصاب غذای خود مطرح کرده است: «پایان اعدام، آزادی زندانیان سیاسی – مدنی و پایان دادن به آزار و اذیت با حجاب اجباری».  

نژادحسن با اشاره به مقاومت مدنی فرهاد میثمی به زمانه گفت: «خلوص و ایثار او برای من در وهله اول اهمیت قرار دارد؛ زیرا برای خواسته‌‌های شخصی چانه نمی‌زند. و با مسالمت‌آمیزترین شیوه، خواست‌های مشترک جامعه ایران را مطالبه می‌کند.»

نژادحسن در ادامه، مقاومتِ مدنیِ فرهاد میثمی را الگویی برای دیگر نویسنده‌ها و ناشران برشمرد تا به این طریق آنها نیز به صفِ مقاومتِ مدنی علیه سانسور و سرکوب بپیوندند:

مقاومت مدنی میثمی، همه انسان‌های مسئولیت‌پذیر و آگاه را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد تا در این راه با او همراه شوند.

طلا نژادحسن متولد ۱۳۳۰ در اهواز است. او از ابتدای سال‌های دهه ۱۳۸۰ با «یک فنجان چای سرد» داستان‌نویسی را آغاز کرد و با «شازده ناقص» جایزه بهترین مجموعه‌داستان جشنواره ادبی اصفهان را به دست آورد. او سپس «شهریور هزاروسیصد و نمی‌دانم چند» و «شهری گمشده زیر رمل‌ها» و «من گم شده‌ام» را منتشر کرد که از آن میان رمان «شهریور هزاروسیصد نمی‌دانم چند» عنوان بهترین رمان سال ۱۳۹۰ جایزه پروین اعتصامی را از آن خود کرد، و به‌مرحله نهایی جایزه مهرگان ادب نیز راه یافت. آخرین اثر منتشرشده نژادحسن رمان «باد ما را با خود بُرد» است. این نویسنده، مدیر انتشارات پاپریک نیز هست که از سال ۱۳۸۶ فعالیت دارد و تاکنون ییش از ۳۰عنوان کتاب منتشر کرده است.

نژادحسن در گفت‌وگو با زمانه، از سانسور شدید بر آثارش خبر داد و اینکه در برخی موارد برای عبور از سد سانسور، نام کتاب و ناشر را پس از عدم مجوز، ناگزیر تغییر داده است:

تقریبا برای چاپ همه رمان‌ها و مجموعه‌داستان‌هایم با این معضل درگیر بوده‌ام و برای آخرین کارم "باد ما را با خود بُرد" مجبور شدم سه ناشر عوض کنم. البته این قصه شاید ملال‌آور باشد، اما جریان همان "یک سینه سخن"داشتن باشد، اولین کارم "یک فنجان چای سرد" در نشر چشمه چاپ شد، اما داستان کوتاه "یک جمعه بانشاط" حذف شد که بعدها در هر مجموعه منظورش کردم، باز هم با کمال احترام حذف شد! کتاب دیگرم "نقد بی‌نقاب" یک مجموعه نقد بود، چهار سال منتظر مجوز ماند، و بعد که نوبت به رمان "شهریور هزاروسیصد و نمی‌دانم چند" رسید، بخش‌های خاصی که دوستشان داشتم حذف شد تا آخرین کارم "باد ما را با خود برد" که با تغییر نام کتاب و تغییر ناشر مجوز گرفت، بعد از چاپ به ناشر تذکر دادند که این کتاب غیرمجاز بوده، چرا نویسنده برای چاپ دوباره ارائه داده، و چاپ دوم آن مجوز نگرفت.

تلاش زنان برای دستیابی به عدالت اجتماعی

زن از محورهای اصلی داستان‌ها و رمان‌های طلا نژادحسن است. زنان داستان‌های او همواره برای دستیابی به عدالت اجتماعی تلاش می‌کنند. آنطور که خودش می‌گوید:

زن‌‌ها و محرومیت‌ها و تلاش‌های آنان؛ نقش پررنگ آنها در زندگی، در مبارزات قبل از انقلاب، در جنگ و سختی‌های آن و بار سنگین از دست‌دادن همسران، فرزندان، خانه و آشیانه، همه‌وهمه بر دوش زنان در کنار مردان بوده، و بعد مهاجرت‌ها و کوچ، و این تبعیدهای ظالمانه در طول تاریخ معاصر ما که همه‌اش با طرحی از زن‌ها و رنجشان شکل می‌گیرد زمینه کار من بوده، و خواسته‌ها و مطالبات امروز جامعه جدای از این پیشینه نیست و از آنها مایه می‌گیرد.

نژادحسن می‌گوید شخصیت زنانِ آثارش در امتدادِ شعارِ «زن، زندگی، آزادی» شکل گرفته است:

«راوی اصلی رمان "شهریور هزاروسیصد و نمی‌دانم چند" زنی است که با نوزاد چندروزه‌اش برای ملاقات همسر زندانی‌اش به زندان می‌رود، اما به جای همسر زندانی‌اش، ساک وسایل همسر اعدامی‌اش را به دستش می‌دهند و وصیت‌نامه‌اش را. در رمان "شهر گم‌شده زیر رمل‌ها" مهتاج شخصیت اول داستان، خاطرات کودکی‌اش را از لحظه‌ای روایت می‌کند که در تظاهرات خیابانی در کوچه‌ "فرخنده‌خال"، پشت خیابان انقلاب در ازدحام جمعیت می‌افتند زیر دست‌وپا و در حالت ناهشیاری تمام گذشته‌اش را روایت می‌کند و قرینه خودش عموی محبوبش را به‌خاطر می‌آورد که در تظاهرات سال ۱۳۳۲، جنازه‌اش را پشت در خانه‌شان پیدا می‌کنند.»

نژادحسن آینده زنان داستان‌نویس ایران را با افقی بسیار گسترده‌تر و وسیع‌تر از نگاه گذشته، حتی نگاه چند ماه پیش می‌بیند و می‌گوید: «نویسنده امروز از این پس مخاطبش را بسیار جلوتر از خود می‌بیند.»

او درباره چشم‌اندازری که فراروی نسل جوان قرار دارد می‌گوید:

شخصا چشم‌انداز روشنی در پیشِ رو می‌بینم. نسل جوان می‌داند به‌دنبال چیست. آزادی را می‌شناسد و آن را فقط‌وفقط برای خودش نمی‌خواهد. نسل امروز به‌دنبال تفاوت‌هاست، نسل ما به دنبال شباهت‌ها بود، این خود یک تحول اساسی زیربنایی است. امروزه زمان تزلزل و ازبین‌رفتن کهن‌الگوها است، این  بهترین دستاورد عصر حاضر است. نسل امروز پدران خود را نقد می‌کند، نسل ما پدران خود را مدح می‌کرد، این نسل به باورها شک می‌کند، نسل ما به باورهای خود یقین داشت. نسل ما برای رسیدن به یک باور واحد می‌جنگید، این نسل برای حضور همه باورها در کنار هم تلاش می‌کند. جامعه ما به بهای این شکست‌ها و حرمان‌ها به این دستاوردهای سرنوشت‌سازی رسیده است.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.