ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دیدگاه

سرنوشت رویارویی دو ابرقدرت آمریکا و چین در خاورمیانه به کجا می رسد؟

احیای روابط تهران و ریاض را شکست آمریکا و پیروزی چین دانسته‌اند. اما آیا آمریکا اجازه می‌دهد که چین به راحتی از شاهرگ انرژی خاورمیانه تغذیه کند و رشد اقتصادی خود را بهبود دهد؟

نفت که روزی آمریکا را به خاورمیانه کشانده بود، روز دیگر علت خداحافظی آن با منطقه شد، اما تصمیم آمریکا برای ترک خاورمیانه دوام زیادی نداشت و با شعله کشیدن جنگ در اوکراین و زورآزمایی غول نفت و گاز روسیه، نگاه غرب دوباره به خاورمیانه چرخید ولی این بار خاورمیانه زخم خورده، از غرب رو برگردانده و دست شرق را فشرده است. قدرت نمایی چین در خاورمیانه، این روزها با میانجی‌گری موفقیت‌آمیز بین ایران و عربستان خبرساز شده است.

چین بزرگترین واردکننده نفت جهان است و خاورمیانه را به همان دلیلی می‌خواهد که پای آمریکا را به این جغرافیای پرآشوب رساند. با تمام اینها، به نظر می‌رسد که رویارویی دو ابرقدرت در خلیج فارس، سرنوشت متفاوتی برای ایران رقم بزند.

چرا آمریکا با خاورمیانه خداحافظی کرد؟

تا پیش از دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، آمریکا به شدت به نفت خاورمیانه وابسته بود و امنیت خطوط لوله‌های نفت خاورمیانه به امنیت آمریکا گره خورده بود، اما استخراج نفت شیل در آمریکا، معادلات خاورمیانه را تغییر داد.
آمریکا با استخراج پرهزینه نفت خود توانست به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان تبدیل شود و پس از این ماجرا، تصور کرد که حضور در خاورمیانه جز هزینه اضافه معنی دیگری ندارد.

این تفکر اما به حزب دموکرات محدود نبود و جمهوری‌ خواهان هم شمشیر را از رو بستند. دونالد ترامپ جمهوری‌خواه هم بلافاصله پس از تحلیف به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا گفته بود که  او «متعهد به دستیابی به استقلال انرژی آمریکا از کارتل نفتی اوپک و هر کشوری است که دشمن منافع آمریکا باشد» و این کار را از طریق بهره برداری از «ذخایر عظیم دست نخورده انرژی داخلی» آمریکا انجام خواهد داد.
او همچنین توافق نامه برجام را پاره کرد و به این ترتیب ایران را به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت خاورمیانه از بازار حذف کرد.

پس از این ماجرا، زمزمه‌های خروج آمریکا از خاورمیانه بالا گرفت و این کشور از کاهش سربازان خود در عراق و خروج نیروهای آمریکایی از سوریه گفت. در دولت دموکرات بعدی یعنی کابینه جو بایدن، آمریکا از افغانستان خارج شد و یانکی‌ها که به نظر می‌رسید دنبال بهانه‌ای برای فاصله گرفتن از عربستان هستند، نتایج تحقیقات خود را درباره کشته شدن جمال خاشقچی، روزنامه‌نگار سعودی منتشر کرده و قتل او را به خاندان آل سعود نسبت دادند.

هم‌چنین اواخر تابستان سال گذشته آسوشیتدپرس خبر داد که آمریکا سامانه‌های دفاع هوایی پیشرفته خود را از عربستان خارج کرده است.
دولت بایدن به این موضوع اکتفا نکرد و وزارت خزانه‌داری آمریکا، انصارالله یمن را از فهرست سیاه سازمان‌های تروریستی ایالات متحده آمریکا خارج کرد؛ گروه شبه نظامی نزدیک به ایران که برای عربستان به عنوان یک تهدید منطقه‌ای عمل می‌کرد.
هم‌چنین بایدن تأکید کرد که برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب هسته‌ای، روشی بهتر از احیای برجام نمی شناسد.

این مسأله برای سعودی‌ها یادآور توافق‌نامه هسته‌ای سال ۲۰۱۵ با ایران بود که آمریکا ذیل آن، میلیاردها دلار منابع بلوکه شده را به سمت جمهوری اسلامی روانه کرد؛  پول‌هایی که از نظر کشورهای عرب منطقه صرف گروه های شبه نظامی مانند انصارالله یمن و  ناآرامی گسترده‌تر کشورهای منطقه شده بود.

مجموع این اتفاقات موجب شد که روابط عربستان و آمریکا تیره شود؛ آمریکایی که حالا دلیلی نداشت برای امنیت رقیب نفتی خود یعنی عربستان، به عنوان یکی از سه  تولیدکننده بزرگ نفت جهان هزینه کند. گذشته از این، ناامنی در خاورمیانه می‌توانست به افزایش قیمت جهانی نفت منجر شود و استخراج پرهزینه نفت شیل آمریکا را توجیه کند.

جنگ اوکراین بازی را بر هم زد

حمله روسیه به اوکراین اما ورق را به نفع کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برگرداند؛ حمله‌ای که نفوذ روسیه به حیاط خلوت آمریکا به شمار می‌آمد.
بالا گرفتن جنگ، سبب شد قیمت هر بشکه نفت از ۱۰۰ دلار بگذرد و روسیه تهدید کند که شیرفلکه صادرات گاز به اروپا را می بندد.

 روسیه عنوان دومین تولیدکننده گاز و سومین تولیدکننده نفت جهان را به یدک می کشید و حذف غول انرژی از بازار جهان به سادگی ممکن نبود .این واقعیات رسانه‌های اروپا را برای «زمستان سخت» پیش‌رو نگران کرد. زمستان سختی که گرچه امسال مهار شد، اما بهای آن بازگشت نیروگاه‌های آلاینده سوخت‌های فسیلی به چرخه تولید بود تا بتواند خلاء گاز روسیه را پر کند. اروپا اما به راهکارهای کوتاه مدت اکتفا نکرد و به فکر خرید گاز از تولیدکنندگان بزرگی مانند قطر افتاد.

قطر به عنوان سومین تولیدکننده گاز و عربستان به عنوان یکی از سه تولیدکننده بزرگ نفت جهان دوباره توجه غرب را به خاورمیانه جلب کرد.
جو بایدن که در ابتدا حتی حاضر نبود سفیر جدید آمریکا در عربستان را مشخص کند، به سرعت تغییر موضع داد و برای تنظیم بازار نفت و گاز جهان، دست به دامان کشورهای عرب خلیج فارس شد.

بایدن اواخر بهار امسال اعلام کرد که قصد سفر به عربستان سعودی را دارد. سفری که مورد انتقاد رسانه‌های غربی قرار گرفت و رئیس جمهور آمریکا را متهم کرد به این‌که نفت را به حقوق بشر ترجیح داده است. اشاره منتقدان به قتل جمال خاشقچی بود. با این حال بایدن به عربستان سفر کرد اما با استقبال سرد سعودی‌ها مواجه شد.
او همچنین از شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر دعوت کرد تا به کاخ سفید برود و محور گفت‌وگوی آن‌ها تنظیم بازار گاز جهان بود، اما قطر هم قرارداد با مشتریان آسیایی را بهانه کرد تا جایگزینی گاز روسیه در بازار اروپا، به سادگی و سهولت رخ ندهد.

ایران؛ رانده از غرب، مانده از شرق

در این میان تبلیغات دولت ایران، برای امتیازگیری در مذاکرات احیای برجام شروع شد و ایران که بارها از سوی دولت بایدن به بازی درآوردن در مذاکرات برجام و فرسایشی کردن آن متهم شده بود؛ این بار ذخایر سرشار گاز خود را یادآوری کرده و مدعی شد که راه عبور اروپا از زمستان سخت از تهران می گذرد.

این ادعای تهران گزاف بود. هرچند که ایران بزرگترین مخزن گازی جهان را در اختیار دارد، اما به دلیل کمبود سرمایه و دانش فنی، برداشت گاز در این کشور با مشکلات عدیده مواجه است و ایران برای تأمین گاز مورد نیاز بازار داخلی خود درمانده شده است.

بنا به گفته جواد اوجی، وزیر نفت جمهوری اسلامی، صنایع نفت و گاز ایران برای حفظ میزان تولید فعلی (نه افزایش سطح تولید)، به حدود ۲۴۰ میلیارد دلار سرمایه در هشت سال آینده نیاز دارد. سرمایه‌ای که تأمین آن در غیاب سرمایه‌گذاران خارجی و موج خروج سرمایه از کشور تقریبا ناممکن است و علاوه بر این، ایران فناوری کافی برای افزایش برداشت گاز را در اختیار ندارد.

در بازار نفت اما، وضعیت متفاوت است و در صورت احیای برجام، ایران می‌توانست یک تا یک میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت بیشتر، به بازار جهان تزریق کند. این میزان تقریبا یک درصد تقاضای بازار جهانی را پوشش می‌دهد، اما نیویورک تایمز در گزارشی نوشت عربستان آمریکا را تهدید کرده که اگر برجام را احیا کند، تولید نفت خود را کاهش می‌دهد تا اثر حضور ایران در بازار جهانی را خنثی کند.

نیویورک تایمز هم‌چنین می‌نویسد بنا بر اعلام آژانس بین‌المللی انرژی مستقر در پاریس، گروه تولیدکنندگان نفت تحت رهبری عربستان و روسیه (اوپک پلاس) با وجود لابی‌های دولت بایدن و دیگران برای افزایش تولید نفت، تولید خود را حدود ۲.۷ میلیون بشکه در روز کمتر کرده اند!

ماجرا به همین جا ختم نشد و امارات که با عربستان اختلافات دیرینه دارد و مدت‌ها به دنبال خروج از اوپک بود، بر این اختلافات چشم بست و اعلام کرد که قصد ندارد از این سازمان نفتی خارج شود.‌

بلومبرگ به نقل از چند مقام اماراتی نوشت که «معایب خروج از اوپک بیشتر از مزایای آن است و ابوظبی نمی‌خواهد همسایگان عرب خود را دلخور کند».
این موضوع در حالی رخ داد که پیش از این وال استریت ژورنال نوشته بود امارات می‌خواهد با خروج از اوپک محدودیت‌های صادرات نفت خود را بشکند و نفت بیشتری بفروشد. موضوعی که باعث کاهش قیمت نفت و کاهش درآمدهای روسیه در حال جنگ می شد. هدفی که مطلوب آمریکا و شرکای اروپایی آن است.

گذشته از این، ناپایداری بازار انرژی نگرانی نهادهای بین‌المللی از جمله سازمان ملل را به دنبال داشته است، چرا که این نهادها برآورد می‌کنند بازار متزلزل انرژی موجب کاهش رشد اقتصادی کشورهای جهان در سال ۲۰۲۳ و به خطر افتادن امنیت غذایی می‌شود.

قدرت نمایی چین در خاورمیانه

در این شرایط، چین جای پای خود را در خاورمیانه محکم می‌کند. اواخر پاییز گذشته شی جی پینگ، رئیس جمهوری چین وارد ریاض شد و برخلاف جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا مورد استقبال گرم قرار گرفت. سفری مهم و پرحاشیه که در آن ۳۴ توافق‌نامه به ارزش تقریبی ۳۰ میلیارد دلار بین شرکت‌های سعودی و چینی امضا شد، اما آنچه در این دیدار جنجالی شد؛ تهدید ایران از سوی چین بود.

چین در بیانیه‌ای از جمهوری اسلامی ایران خواست که از دخالت در کشورهای منطقه پرهیز کند و درباره مالکیت جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی ایران را تهدید کرد. گذشته از این، چین به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس وعده داد که یک مرکز امنیت هسته‌ای در ریاض ایجاد می‌کند.
به نظر می‌رسید هشدار جدی چین به حکومت تهران، نشانه تأکیدی است که این ابرقدرت نوظهور به تأمین امنیت خاورمیانه دارد. «امنیت خاورمیانه» همان نکته کلیدی و حلقه اتصال چین و کشورهای عربی است که توافق اخیر تهران و ریاض را معنا می‌بخشد.

چین بزرگترین واردکننده نفت جهان است و عربستان در حال حاضر بزرگترین صادرکننده نفت به چین است. بر اساس اعلام گمرک چین، نزدیک به ۱۸ درصد نفت خام این کشور را، سعودی‌ها تأمین می‌کنند.

علاوه بر این، چینی‌ها به دنبال سهم خواهی بیشتر از بزرگترین میدان گازی جهان هستند. نام این میدان پارس جنوبی یا عسلویه است؛ میدانی مشترک بین ایران و قطر، اما جالب است که بدانید چینی‌ها شراکت ایران را در این میدان نادیده گرفته و سرمایه‌گذاری عظیمی در بخش قطری میدان انجام داده‌اند.

چندی پیش نیز چینی‌ها قرارداد بزرگی به ارزش ۶۰ میلیارد دلار برای سرمایه‌گذاری در گاز قطر امضا کردند.

در امارات و عراق هم چین سرمایه‌گذاری‌های متعددی در بخش انرژی این کشورها انجام داده است. برنامه‌ریزی چینی‌ها برای تصاحب قطب انرژی جهان به همین‌جا ختم نمی‌شود و در اواسط پاییز گذشته خبر رسید که چین پالایشگاه نفتی با ظرفیت سالانه هشت میلیون تن و ارزش ۴.۵ میلیارد دلار در بندر گوادر پاکستان می‌سازد.

دریافت نفت از کشورهای عربی خاورمیانه و پالایش آن در پاکستان؛ در بندری اقیانوسی که در نقطه طلایی راه ابریشم قرار دارد. تمام قطعات این پازل نشان می‌دهد که چین نقشه حساب شده و دقیقی برای تأمین پایدار و ارزان انرژی در منطقه دارد.

تحقق این نقشه، مشروط به امنیت خاورمیانه است. همان دلیلی که دهه‌ها پیش، آمریکا را به خاورمیانه کشاند و امنیت خاورمیانه در گروی مهار جمهوری اسلامی ایران است.

نفتکش‌ها در خلیج فارس باید بتوانند بدون نگرانی از توقیف یا درگیری تردد کنند، آرامکو، شرکت نفت سعودی باید بتواند بدون نگرانی از حمله پهپادی فعالیت کند، میادین نفت و گاز اقلیم کردستان عراق باید از حملات موشکی نجات پیدا کند و... تمام این موارد در گروی مهار جمهوری اسلامی ایران است.

آمریکا برای رسیدن به این هدف تاکنون موفق نبوده است. حدود یک سال پیش هیأت‌های غربی در هتل کوبورگ وین، عکس‌های یادگاری انداختند و محل مذاکره با ایران را ترک کردند. آن‌ها گفتند که گفت‌وگوهای توافق هسته‌ای به بن بست خورده و تهران با آن‌ها راه نمی‌آید و پس از آن تحریم‌های دیگری بر اقتصاد نیمه جان ایران اعمال کردند.

پکن اما ابتکار عمل را به دست گرفت و به عنوان تنها خریدار نفت ایران وارد میدان شد.

همایون فلک‌شاهی، تحلیلگر مؤسسه بین‌المللی کپلر به خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا) می‌گوید که در سال ۲۰۲۲ میلادی از ۸۵۰ هزار بشکه نفت خام و میعانات نفتی صادراتی ایران، ۷۳۰ هزار بشکه را چین خریداری کرده است و حجم اندک باقیمانده به ونزوئلا و سوریه ارسال شده است. با این حساب تقریبا تنها خریدار نفت ایران، چین بوده و این اهرم بزرگی در دستان پکن است.

حالا اگر تحریم‌های آمریکا نتوانسته فروش نفت ایران را به صفر برساند، چین می تواند این کار را انجام دهد! به جز این چینی ها با برخورداری از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد می توانند مانع از بحران خارجی برای جمهوری اسلامی شوند.

معمای تصمیم آمریکا

نتیجه این معادلات، در پایان زمستان امسال برملا شد. خبر احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی آن هم در پکن موجی از واکنش‌ها را برانگیخت.

رویترز نوشت که انتظار بر آن است که با این اتفاق، درگیری‌ها در یمن خاتمه یافته و لبنان بالاخره بتواند بر کشمکش‌های داخلی فائق آمده و کابینه تشکیل دهد. هم‌چنین تنش‌ها در عراق و سوریه جای خود را به صلح و ثبات بدهد.

مهار ایران بدون امضای توافق هسته ای و با ابتکار چین، حالا محل بحث و گفتگو شده است.
آیا چین جانشین تازه امریکا در خاورمیانه است؟

استیون سایمون، تحلیلگر اندیشکده کوئینسی اعتقاد دارد که گرچه پکن اشتیاق دارد که خاورمیانه را به دست آورد، اما نه توان نظامی کافی برای تأمین امنیت این منطقه پرآشوب دارد و نه خواهان ورود به درگیری‌های نظامی است. به گفته او آن‌چه برای چین اهمیت دارد سود و منفعت اقتصادی است؛ آن هم با کمترین هزینه و درگیری.

از آن سو دو ابرقدرت چین و آمریکا شراکت اقتصادی قابل توجهی دارند. ارزش تجارت دو کشور سالانه بیشتر از ۵۰۰ میلیارد دلار است‌. بلومبرگ گزارش داده که در ۹ ماه ابتدای سال ۲۰۲۲ آمریکا ۴۱۸ میلیارد دلار کالا از چین وارد کرده و در همین مدت ۱۰۸.۸ میلیارد دلار کالا به چین صادر کرده است.

این تجارت بزرگ، از نظر برخی تحلیلگران مانع از تنش نظامی ابرقدرت‌ها سر خاورمیانه است.
استیون سایمون تاکید دارد که آرامش در خاورمیانه خواسته آمریکا و غرب نیز است.‌ به گفته او غرب درگیر جنگ نظامی در اوکراین، نمی‌خواهد وارد بحران دیگری شود.

از سوی دیگر کشورهای عربی خاورمیانه هم می‌دانند که پر کردن جای آمریکا راحت نیست و به تعامل هم زمان با شرق و غرب روی آورده‌اند.
گاردین هم می نویسد کشورهای عربی پی برده‌اند که نباید تمام تخم مرغ‌هایشان را در سبد غرب بچینند.

با این حال بسیاری از رسانه‌ها و منتقدان غربی، احیای روابط تهران و ریاض را شکست آمریکا و پیروزی چین دانسته‌اند و حالا چند پرسش مهم مطرح است؛ آیا آمریکا اجازه می‌دهد که چین به راحتی از شاهرگ انرژی خاورمیانه تغذیه کند و رشد اقتصادی خود را بهبود دهد؟ راه برگشت آمریکا به خاورمیانه و جلب اعتماد کشورهای عربی چیست؟ آیا آمریکا تصمیم می‌گیرد برای همیشه تهدید تهران را از میان بردارد؟

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.