معلمانی که سوختبر و مسافرکش شدند
وضعیت معلمان حق تدریس و خرید خدمت اینگونه است: نه حقوق درست و حسابی میگیرند، نه برایشان بیمه کاملی رد میشود. آنها با شرکتها قرارداد دارند و بخشی از حقوقشان از سوی همین شرکتها کم میشود. سه ماه تابستان نه حقوق دارند، نه بیمه.
۱۴ فروردین، در نخستین روز بازگشایی مدارس پس از تعطیلات نوروزی خبرگزاری تسنیم از پرداخت نشدن شش ماه حقوق معلمان قراردادی خبر داد و به نقل از آنان نوشت: «از مهر سال گذشته، شش ماه گذشته است اما ما ریالی حقوقی دریافت نکردهایم. حتی در اسفند ماه نیز از واریز عیدی خبری نشد؛ این روند باعث ایجاد مشکلات بسیاری در گذران زندگی ما شده است و حتی گاهی اوقات برای تأمین هزینههای رفتوآمد باید از بستگان و خانواده پول قرض بگیریم. هیچ فردی باور نمیکند بهعنوان معلم شش ماه است حقوق دریافت نکردهایم، در حالی که پیش از این درباره مطالبات پرداختنشده معلمان رسمی صحبت شد به عدم دریافت حقوق معلمان قراردادی اشارهای نشد و حتی مسئولان نیز توجهی به آن ندارند.»
«بیتوجهی» مسئولان وزارت آموزش و پرورش به معلمان قراردادی امر تازهای نیست. این گروه از معلمان که با عناوینی چون خرید خدمت و حق تدریس اغلب در مدارس روستایی و مناطق محروم، یعنی آن جاهایی که آموزش و پرورش با کمبود شدید معلم روبرو است، مشغول به کارند، دستمزد بسیار اندک میگیرند و در زمان تعطیلات تابستانی حقوقی دریافت نمیکنند.
طلبههایی از حوزههای علمیه برای مدارس فرستاده میشوند و با اینکه رشته تحصیلیشان مرتبط نیست اما بلافاصله استخدام میشوند. درحالیکه معلمان خرید خدمتی رشته مرتبط آموزشی دارند و سالها با دانشآموزان در ارتباط بودهاند. یعنی معلمان خود آموزشوپرورش که میتوانند استخدام شوند، کنار گذاشته میشوند و آن طلبهها در اولویت استخدام قرار میگیرند
روزنامه هممیهن ۱۶ فروردین در گزارشی با تیتر آموزگاری با جیب خالی به نقل از چند معلم خرید خدمتی نوشت آنها برای تامین معاش به سوختبری یا مسافرکشی مجبور شدهاند. دانش داداللهزهی، معلمی با ۱۶ سال سابقه در مدرسهای در ایرانشهر وضعیت معلمان خرید خدمتی در استان سیستان و بلوچستان را اینگونه توصیف کرد:
برخی از آنها کارگری میکنند. زمین کشاورزی را قسطی اجاره کردهاند و کشاورزی میکنند. برخی سوختبر شدهاند. درشهرهای بزرگ مثل ایرانشهر، زاهدان و چابهار که مهاجرپذیرند و قیمتها بالاتر است، معلمان دیگر چارهای جز شغل دوم ندارند. مسافرکشی و کارگری در رستورانها و کافهها کار آنها شده است.
دریافتی معلمان خرید خدمتی بسیار اندک است. بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای داخلی شرکتهای واسطه تنها روزهایی که معلمان در کلاس درس حاضر میشوند را ساعت کار حساب میکنند و به همین دلیل نه حقوق کامل پرداخت میکنند و نه بیمه کامل.
شیما یک معلم خرید خدمتی که ۱۲ سال سابقه تدریس دارد در این باره به هممیهن گفت: «شرکتی که با آنها قرارداد داریم اعلام کرده که شش ماه قبل را بیمه نمیکند و برای جبرانش تابستان ما را بیمه میکند.»
دریافتی شیما از شرکت واسطه بین او و آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۰ رقمی در حدود دو میلیون تا دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بود و قرار است در سال جاری به حدود پنج میلیون تومان برسد. او که در روستای عبدلآباد ورامین تدریس میکند، از مهر تا اسنفد حقوقی دریافت نکرد و تنها ۹۰۰ هزار تومان به عنوان عیدی آخر سال به او و همکارانش پرداخت شد. شیما گفت:
ما اصلا حق اعتراض نداریم و هر مدرسهای که بگویند، باید تدریس کنیم. حالا هم در روستای عبدلآباد ورامین کار میکنم. ما را بهعنوان معلم حساب نمیکنند. حتی کارت معلمی به ما نمیدهند که حداقل از برخی تسهیلات استفاده کنیم. آموزشوپرورش اصلا ما را بهرسمیت نمیشناسند و هویتی به عنوان معلم نداریم. آنها مسئولیتی در ارتباط با ما بهعهده نگرفتهاند. ما حتی نمیتوانیم تأخیر در پرداختیها را از آنها پیگیری کنیم. طرف حساب ما شرکت است نه آموزشوپرورش.
مینا احمدی، یک معلم دیگر در ورامین که با بیست سال سابقه تدریس تنها سه سال سابقه بیمه دارد هم وضعیتی مشابه را روایت کرد. او گفت: «معلمان حقالتدریس و خرید خدمت، نه حقوق درست و حسابی میگیرند، نه برایشان بیمه کاملی رد میشود. آنها با شرکتها قرارداد دارند و بخشی از حقوقشان از سوی همین شرکتها کم میشود. سه ماه تابستان نه حقوق دارند، نه بیمه. آنها در شرایط بسیار بد اقتصادی قرار دارند. بهطوریکه تا سال گذشته حقوق ماهانهشان ۲٬۵میلیون تومان بود و امسال به پنج میلیون و ۲۰۰ هزار تومان رسید. درحالیکه آنها مانند معلمان معمولی سر کار حاضر میشوند و تدریس میکنند. آنها حتی کدپرسنلی ندارند.»
به گفته احمدی معلمان مرد «اغلب راننده تاکسیاند. در برخی شهرستانها مثل ورامین، گاوداری و تعدادی هم دلالی ارز میکنند» و معلمان زن هم «در خانه کارهای هنری و سوزندوزی میکنند».
وضعیت ویژه در بلوچستان
بلوچستان، یعنی بخش بزرگی از استان سیستان و بلوچستان با بیشترین کمبود معلم روبرو است. مدیرکل آموزش و پرورش این استان در دی ۱۴۰۰ گفته بود استان ۱۲ هزار و ۴۲۳ معلم کم دارد. فعالان مدنی معتقدند این استان برای رسیدن به حداقل استاندارد به ۱۶ هزار معلم نیاز دارد.
آموزش و پرورش این کمبود را با معلمان خرید خدمتی یا سرباز معلمان جبران کرده است. به گونهای که به گفته دانش داداللهزهی از ۱۱۰۰ معلم شاغل در شهرستان راسک ۶۰۰ نفر، یعنی بیش از نصف آنان خریدخدمتی هستند.
فاروق اعظمی، نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استانها هم شمار معلمان خرید خدمت و حق تدریس در این استان را پنج هزار نفر اعلام کرد که به گفته او «بیشترین فراوانی در کشور» را دارد.
معلمان خرید خدمت در سیستان و بلوچستان به دلیل مسافت طولانی ناچارند با خودروهای گذری و گاهی نیز سوختبران تردد کنند. به گفته دادالله زهی «مشکل دیگر در شهرستانهای استان دوری راه و صعبالعبور بودن راههاست. به همین دلیل معلمان هزینههای زیادی برای خرید بنزین باید پرداخت کنند. حتی ۲۰ لیتر بنزین را مجبورند ۲۵۰ هزار تومان بخرند. همه اینها در شرایطی است که این افراد هر پنجشش ماه یک بار حقوق میگیرند. درحالیکه بیمه هم نمیشوند و برای روزهای تعطیل و تابستان حقوق به آنها تعلق نمیگیرد.»
استخدام آخوند به جای معلم
بر اساس اعلام مقامهای دولتی تا سال ۱۴۰۴ بیش از ۳۳۰ هزار معلم رسمی در ایران بازنشسته میشوند. وزارت آموزش و پرورش اما همسو با سیاستهای کلان حکومت قصد ندارد معلمان تازه کار را به صورت رسمی استخدام کند. در مقابل اما در یک تفاهمنامه با حوزه علمیه ۲۴ هزار «طلبه» در طرحی به نام امین در مدارس مشغول به کار شدهاند.
هممیهن به نقل از معلمان نوشت: «طلبههایی از حوزههای علمیه برای مدارس فرستاده میشوند و با اینکه رشته تحصیلیشان مرتبط نیست اما بلافاصله استخدام میشوند. درحالیکه معلمان خرید خدمتی رشته مرتبط آموزشی دارند و سالها با دانشآموزان در ارتباط بودهاند. یعنی معلمان خود آموزشوپرورش که میتوانند استخدام شوند، کنار گذاشته میشوند و آن طلبهها در اولویت استخدام قرار میگیرند.»
استخدام طلاب در قالب طرح امین بخشی از سیاست کلان جمهوری اسلامی است که همچنان با وجود مخالفت گسترده تشکلهای صنفی معلمان و دانشآموزان به آموزش ایدئولوژیک مذهبی اصرار دارد و قصد دارد در تدوین کتب درسی و برنامه آموزشی سهم بیشتری برای آموزش مذهبی در نظر بگیرد.
استعفای وزیر، بازداشت و اخراج معلما
تاخیر در پرداخت حقوق معلمان به دلیل اختلاف سازمان برنامه و بودجه و وزارت آموزش و پرورش در نهایت موجب استعفاء یوسف نوری شد. پیش از آن نیز دو معاون وزیر آموزش و پرورش به عنوان مقصران تاخیر پرداخت حقوق معلمان برکنار شده بودند. این استعفاء و برکناری اما به معنای عقبنشینی آموزش و پرورش از سرکوب معلمان و پذیرفتن مطالبات آنها نیست.
صبح روز ۱۷ فروردین نیروهای امنیتی محمد حبیبی، سخنگوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان را بار دیگر بازداشت کردند. حبیبی بهمن ماه ۱۴۰۱ پس از تحمل ۹ ماه بازداشت از زندان بیرون آمده بود. رسول بداقی و جعفر ابراهیمی دو عضو دیگر تشکلهای صنفی معلمان که دهم اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت شده بودند را از آن زمان در زندان حبس کردهاند. حسین رمضانپور، عضو هیئت مدیره کانون صنفی استان خراسان شمالی هم از زمستان ۱۴۰۱ برای اجرای حکم حبس بازداشت و به زندان منتقل شده است. اسماعیل عبدی، دبیر کانون صنفی معلمان استان تهران را بیش از هشت سال است که در زندان اسیر کردهاند و با وجود نقض محکومیت او در دیوان عالی کشور همچنان مانع آزادی او میشوند. سلیمان عبدی، عضو هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان کردستان ـ سقز و زیویه هم از ۲۸ اسفند ماه در بازداشت نیروهای امنیتی است.
در کنار صدور حکم حبس و بازداشت معلمان معترض، هیئت رسیدگی به تخلفات اداری در وزارت آموزش و پرورش نیز با تعلیق از کار، کاهش رتبه شغلی و کسر حقوق و اخراج از کار معلمان را مجازات میکند. محمود ملاکی، عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان بوشهر با ۱۹ سال سابقه تدریس، از جمله معلمانی است که از کار اخراج شده است. پیشتر نیز محسن عمرانی، دیگر عضو این کانون صنفی به مدت سه ماه از کار تعلیق شده بود.
نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی ایران در فاصله شهریور ۱۴۰۰ تا بهمن ۱۴۰۱ بیش از ۴۰۰ معلم را بازداشت کردند. بسیاری از معلمان به قید وثیقه و به صورت موقت از زندان بیرون آمدند. در آخرین فصل سال ۱۴۰۱ نیز دستگاه قضایی برای چند تن از معلمان بازداشت شده در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ حکم حبس صادر کرد.
نظرها
نظری وجود ندارد.