قوام برِثْوِیت، عکاس غرور سیاهان
برِثْوِیت از اعضای جنبش «سیاه زیباست» دوربینش را متوجه ورزشکارها، نوازندهها، مدلها و همینطور مردم عادی کرد. او با عکاسی تأثیر سیاسی ژرفی بر نهضت سیاهان آمریکا به جای گذاشت.
قوام برِثْوِیت، عکاسی که تصاویر دلیِ اکثراً مرثیهوارش را از چهرههای فرهنگی نظیر محمدعلی و جیمز براون، به اضافۀ مدلهای سیاهپوست و شهروندان عادی، میانجی جنبش «سیاه زیباست» دهۀ شصت و بعد از آن میشمارند درگذشت. برِثْوِیت هشتادوپنج سال داشت.
برِثْوِیت، عکاسخبرنگار آزاد نشریاتی مانند نیویورک آمستردام نیوز، سیتی سان و مجلۀ اِسِنس، راوی مبارزههای عصر حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا در زادگاهش نیویورک بود. اما دور دنیا هم گشت تا گزارشگر اعزامی از جبهههای نبرد در راه وحدت پانآفریقایی باشد.
برِثْوِیت در سال ۱۹۷۲ جشنوارۀ موسیقی واتستکس در لسآنجلس را ضبط کرد که با حضور گروه استیپل سینگرز و آیزاک هِیز ، وودستاک سیاهان نام گرفته است. در سال ۱۹۷۴ به آفریقا سفر کرد تا از شکوه وحشی مسابقۀ قهرمانی مشتزنی سنگینوزن بین محمدعلی و جورج فورمن در کینشاسای زئیر (که اکنون جمهوری دمکراتیک کنگو نامیده میشود) عکاسی کند. همان سال، گروه جکسن فایو را در اول سفرشان به آفریقا همراهی کرد.
تانیشا سی. فورد، مورخ دانشگاه دلاویر، در مجلۀ عکاسی اَپرچر سال ۲۰۱۷ دربارۀ برِثْوِیت نوشته است:
تصاویر او که با دقت تنظیم شدهاند تا بازتاب دقیقی از یک آن باشند، سیاهان را در نظر آنان که در دهۀ شصت زندگی میکردند زیبا ساخت، برای نسل امروز هم که ممکن است تازه در حال کشف او باشد، همین کار را میکند.
برِثْوِیت که کنشگر و همچنین هنرمند بود، به همین راضی نمیشد که با نمایاب دوربینش شاهد گامهای بلندی باشد که آمریکای سیاه برمیداشت.
او که مارکوس گاروی، رهبر ملیگرای سیاهپوست اوایل قرن بیستم را راهنمای خود قرار داده بود، با برادر بزرگترش، الومبی برث، انجمن و استودیوهای هنر جاز آفریقایی را در سال ۱۹۵۶ تأسیس کرد؛ قوام در آن زمان فقط هجده سال داشت.
این سازمان که مروج کنسرتها در تیانهای جاز مثل کلوب شبانۀ اسمولز پردایز محلۀ هارلم بود و دیگر اقدامات جسارتآمیز فرهنگی سیاهان در این محله را ترویج میکرد، آشکارا سیاسی و وحدتبخش جنبش پیشگام ملیگرای آفریقایی به رهبری کارلوس اِی. کوکس، از شاگردان گاروی، بود؛ در راه آزادی سیاهان در آفریقای جنوبی و دیگر آرمانها نیز میجنگید.
در سال ۱۹۶۲، این دو برادر قدم دیگری به سمت ادغام سیاست آفریقامحور با زیباییشناسی سیاه برداشتند و کمک کردند گرنداسا مدلز تأسیس شود. جمعی از هنرمندان و کنشگران نیویورکی که مبلغ موسیقی، هنر و مد یادگار آفریقا و همینطور زیبایی متمایز مدلهای سیاه بودند؛ مدلهایی که در تقابل با موهای ساخته و پرداخته و غالباً صاف که از فرهنگ سفید وام گرفته میشد یا فرهنگ سفید تحمیلش میکرد، تهرنگ پوست و سیمای بسیار متنوعی با موهای آفریقایی طبیعی داشتند.
در ۲۸ ژانویۀ ۱۹۶۲ که انجمن هنر جاز آفریقا نمایش مد با اجراهای موسیقی، رقص و دکلمه در پرپل مَنور، کلوبی شبانه در خیابان ۱۲۵ام هارلم برگزار کرد، این کارها به سرانجام رسیدند. عنوان نمایش همه چیز را فاش میکرد: بومی ۶۲: آرایش موی اصیل آفریقا و ضیافت مد مختص اعادۀ غرور نژادی و معیارهای سیاهپوستها.
این نمایش که با اجرای گروه مستقر در همین کلاب به رهبری طبلزن درخشان جاز، مکس روچ، جان گرفت چنان موفق از آب درآمد که سالی دو بار اجرا میشد و به ویترین طراحان مد سیاه مبدل شد. این نمایش در بزرگذاشت فرهنگ سیاه و نیز منتقد معیارهای اروپامحورِ اکثراً متمرکز بر تصاویر آمریکاییهای سیاه روشنپوستتر نیز بود؛ روشنپوستهایی که در آن زمان در فرهنگ تودهپسند غالب بودند. در نتیجه، نمایش بومی ۶۲ به قدری مرزشکن بود که حتی در جامعۀ سیاه شوری به پا کند. برِثْوِیت در مقالۀ اَپرچر به دکتر فورد گفته بود:
کلی قیلوقال به پا شد، چون ما اعتراض داشتیم که در مجلۀ اِبونی [سیاه] نمیشد یک دختر سیاه پیدا کرد.
گیلبرت رونالد برِثْوِیت در ۱ ژانویۀ ۱۹۳۸ در جایی که اغلب «جمهوری خلق بروکلین» نامیده میشد به دنیا آمد. او پسر وسطی سه پسر سسیل و مارگارت (مالونی) برِثْوِیت، مهاجران باربادوسی بود. پدرش خیاطی بود که صاحب چند خشکشویی شد.
برِثْوِیت نام قوام را اوایل دهۀ شصت به احترام قوام نکرومه، اولین رهبر غنای پسااستعماری، برای خود انتخاب کرد.
خانواده قبل از اینکه ساکن محلۀ برونکس جنوبی شود، در کودکی آقای برِثْوِیت به هارلم نقلمکان کرد. او که دانشآموز برجستهای بود به مدرسۀ هنرهای صنعتی (دبیرستان هنر و طراحی کنونی) منهتن رفت. در هفده سالگی به فکر حرفۀ طراحی گرافیکی بود که با دیدن تصویری سوزناک مسیر زندگیاش تغییر یافت.
این عکس متعلق به بدن مثله شدۀ اِمِت تیل چهارده سالۀ اهل شیکاگو بود که مردان سفیدپوست موقع دیدار امت تیل از بستگانش در میسیسیپی، گویا به خاطر گرم گرفتن امت با زنی سفیدپوست، او را شکنجه داده و کشته بودند. تصمیم مادر امت برای اینکه چنین وحشتی را به دنیا نشان دهد (این عکس که دیوید جکسن آن را گرفت، ابتدا در مجلۀ جت منتشر شد)، نقطۀ عطف جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا بود و به آقای برِثْوِیت ثابت کرد که عکاسی میتواند تأثیر سیاسی ژرفی به جا بگذارد.
طولی نمیکشید که قوام کارآزموده میشد و دوربین قطع متوسط هسلبلد خودش را تا کلوبهای جاز دودگرفتۀ شهر بر دوش میکشید. در آگوست ۱۹۵۹، در فستیوال جاز جزیرۀ راندال منهتن، از بزرگترین نامهای جاز عکس گرفت (از جمله دیزی گیلِسپی، تولونیوس مانک و مایلز دیویس). برنامۀ این سه شب به محل گردهمآیی نامداران جاز شباهت داشت.
به گفتۀ آدام بردلی در شرح حال سال ۲۰۲۱ در مجلۀ تی. نیویورک تایمز، برِثْوِیت نوازندۀ ساکسیفون تنور بود و در کار عکاسی این شمّ را داشت که در کدام لحظۀ هیجانیِ اجرا عکس بگیرد. به قول پسرش قوام:
«او اوج و فرودهای موسیقی را میفهمید، بداههها و اینکه چطور همۀ اینها لحظاتی را میسازند که نوازندهای، عین ورزشکار، غرق کارش میشود.»
ضمناً برِثْوِیت ساعت های بیشماری را در تاریکخانه صرف میکرد تا راههایی پیدا کند که چهرهها و اسباب صورت سیاه را برجسته سازد و به قول پسرش با «دفعات نورتابی و نوردهی در فرآیند چاپ عکس با این مشکل کلنجار برود که فیلم برای پوست تیرهتر تنظیم نشده است.»
تا اوایل دهۀ هفتاد، عشق برِثْوِیت به موسیقی چشماندازهایش را توسعه داد تا راوی موسیقی رگی، سول و پاپ باشد، اودیسهای عکاسانه که دههها طول کشید. برِثْوِیت عملاً عکاس مستقر در تئاتر آپولوی هارلم بود و طی سالها تصاویری بهیادماندنی از باب مارلی، اسلای استون، ویتنی هیوستون و بسیاری دیگر ثبت کرد.
بعد از مرگ او، علاوه بر پسرش، همسرش سیکولو، برادرش جان، دخترش ندولا کارلست و چهار نوه به جا ماندهاند. او ساکن منهتن بود.
در یکی از آخرین دفعاتی که برِثْوِیت در سال ۲۰۱۸ در موزۀ شهر نیویورک منهتن حضور یافت، از او خواسته شد میراثش را خلاصه بیان کند. جواب برِثْوِیت صریح و سرراست بود: «من عاشق سیاهان هستم.»
نظرها
نظری وجود ندارد.