مصائب آموختن برای افراد دارای معلولیت
المیرا صالحی ــ افراد دارای معلولیت در شهرهای مختلف ایران حتی برای تحصیلات ابتدایی و دبیرستان نیز با مشکلات بسیاری نظیر چگونگی رفتن به مدرسه و بازگشتن از مدرسه درگیرند.
در کلاسهای رسمی یا دورهها و کارگاههای آموزشی فوق برنامه مثل کلاس زبان و موسیقی و دورهمیهای ادبی، چه تعدادی از شهروندان دارای معلولیت حضور دارند؟
پاسخ این پرسش چندان سخت و پیچیده نیست. به راحتی میتوان گفت که خیلی کم و تقریباً هیچ.
استفاده از امکانات آموزشی، فرهنگی و تفریحی اگرچه این روزها برای عموم شهروندان سختتر از پیش شده و هزینههای بالای زندگی محدودیتهای بیشتری در این مورد ایجاد کرده، اما ماجرای افراد دارای معلولیت متفاوت است.
برای بسیاری از شهروندان دارای معلولیت، استفاده از سادهترین امکانات آموزشی گاهی غیرممکن به نظر میرسد، محدودیتی که در بسیاری مواقع نه فقط وضعیت یک فرد بلکه شرایط تمام اعضای خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد.
مسأله غیرقابل حل سرویس مدارس تحت پوشش سازمان بهزیستی
افراد دارای معلولیت در شهرهای مختلف ایران حتی برای تحصیلات ابتدایی و دبیرستان نیز با مشکلات بسیاری نظیر چگونگی رفتوآمد به مدرسه درگیرند.
از یک طرف نیازهای خاص دانشآموزان دارای معلولیت و از طرف دیگر تأمین هزینه سرویس رفتوآمد، دشواریهای زیادی به خانوادهها تحمیل میکند.
شهرداری تهران پیشتر در تأمین سرویس مدارس استثنایی قول همکاری داده بود اما در سال تحصیلی گذشته، با تغییر سیاست شهرداری، این مشکلات ادامه یافت.
این شرایط باعث شده است بعضی از دانشآموزان نتوانند به مدرسه بروند.
ریحانه یکی از مادرانی است که پسر ۲۰ سالهاش محمد را تنها دو بار در هفته به مدرسه فرستاده و تنها دلیل ریحانه برای این تصمیم، هزینههای بالای رفتوآمد بوده است:
قبلاً برای محمد و همکلاسیهایش سرویس گذاشته بودند اما امسال که کلاس دوازدهم بود، با وجود پیگیریهایی که کردیم، سرویس نداشتند.
خانه ریحانه در مارلیک کرج است. برای محمد که در انجام برخی کارهای شخصی هم مشکلاتی دارد، سخت است که هر روز با اتوبوس و تاکسی به مدرسه برود.
ریحانه میگوید:
هر بار به طور متوسط ۶۰ هزار تومان هزینه اسنپ میدهم. روزی ۱۲۰ هزار تومان برای ما خیلی سنگین است. از طرفی محمد مدرسه و همکلاسیهایش را دوست دارد. مدتی که به خاطر کرونا مدرسه نرفت، خیلی گوشهگیر شد.
او پسرش را روزهای کارگاه عملی به مدرسه میفرستد: «در کارگاه چوببری، قابسازی و این جور کارها را انجام میدهند و محمد عاشق این است که با دست چیزهای مختلف درست کند اما برای کلاسهای دیگر نمیتوانیم او را به مدرسه ببریم.»
ریحانه میگوید که مدیر مدرسه پسرش قول داده اگر شهرداری برای سال آینده تحصیلی سرویس رفتوآمد دانشآموزان استثنایی را فراهم کند، یک سال دیگر هم آنها را ثبتنام کند. او از این موضوع خوشحال است:
امیدوارم این اتفاق بیفتد چون در غیر این صورت محمد هم مثل خیلی از دوستانش در خانه میماند و خسته و گوشهگیر میشود.
اما مشکل مربوط به وسایل رفتوآمد افراد دارای معلولیت، خاص امروز یا منحصر به مدارس استثنایی نیست. سالهای سال است که کمبود امکانات و تسهیلات برای بسیاری از افراد دارای معلولیت، محدودیتهای زیادی در تمام زمینههای آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و ... ایجاد کرده است.
نازنین از جمله کسانی است که به خاطر استفاده از صندلی چرخدار برای ادامه تحصیل در دانشگاه با مشکلاتی مواجه شده است.
او چند سال پیش در رشته روانشناسی که به آن علاقه داشته پذیرفته شده اما پلههای ساختمان دانشگاه و سختی رفتوآمد امکان تحصیل را از او میگیرد.
نازنین به زمانه میگوید:
دوران کرونا با وجود همه تلخیهایش باعث شد امکانات تحصیل در فضای مجازی بیشتر از قبل شود که این اتفاق برای کسانی مثل من خوب بود.
او از اینکه افراد دارای معلولیت به جای حساب کردن بر برنامهریزیهای شهری باید منتظر اتفاقات پیشبینی نشده یا پیشرفت تکنولوژی در کشورهای دیگر باشند، احساس خوبی ندارد.
نازنین میگوید:
فراهم شدن امکان برگزاری دورههای آموزشی آنلاین باعث شد راحتتر به کلاسها و دورههای آموزشی دسترسی پیدا کنیم. اگر به امید مسئولان شهری بودیم، مثل تمام سالهای قبل، راهی برای دنبال کردن علایقمان پیدا نمیکردیم.
تکنولوژی به جای برنامهریزی برای رفع مشکلات
پیشرفتهای تکنولوژی تنها به برگزاری دورههای آنلاین و کم کردن نیاز رفتوآمد خلاصه نمیشود بلکه گروههای مختلف افراد دارای معلولیت از جمله نابینایان نیز از امکانات روز سود میبرند.
برنامهها و نرمافزارهایی که در این سالها طراحی شدهاند، میتوانند متن مکتوب را به صوت تبدیل کنند تا امکان مطالعه برای افراد نابینا فراهم شود. همچنین گسترش تولید و توزیع کتابهای صوتی، بخشی از نیاز نابینایان را تأمین کرده است.
سامان از جمله کسانی است که از این امکانات استفاده میکند. او در سالهای مدرسه کمبینا بوده و حالا تقریباً نابینا است. سامان در دانشگاه هم ادبیات فارسی خوانده و تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داده است.
او درباره علاقهاش به مطالعه میگوید:
در سالهای مدرسه رادیو گوش میدادم و از طریق برنامههایی مثل کتاب شب که به رمانهای خوبی میپرداختند، با ادبیات انس گرفتم.
سامان این روزها کمتر رادیو گوش میدهد: «رادیو همچنان برایم حس نوستالژیک دارد اما گویی با وجود این همه شبکه، از برنامههای شنیدنی خالی شده است.»
او برای مطالعه، از نرمافزارهای تبدیل متن به صوت استفاده میکند اما میگوید که نباید انتظار داشت این طور مطالعه به اندازه خواندن از روی متن یا شنیدن کتاب صوتی لذتبخش باشد چون کلمه به کلمه به صوت تبدیل میشود و هیچ حسی در صدا نیست.
به همین دلیل است که ارتباط برقرار کردن با چنین نرمافزارهایی برای خیلیها سخت است اما سامان بیشتر از پنج سال است که از این شیوه استفاده میکند و به آن عادت کرده است.
او میگوید: «با استفاده از این امکانات توانستهام کتابهای زیادی بخوانم؛ هر چند تهیه فایل کتابها همیشه راحت نیست و مشکلاتی دارد. مثلاً گاهی مجبور میشوم از ناشرها کمک بگیرم.»
سامان از فعالیتهای داوطلبانهای هم نام میبرد که با گسترش امکانات تکنولوژی ممکن شده است:
این روزها گروههای داوطلب، جزوهها و کتابهای درسی و دانشگاهی را برای افراد یا دوستان نابینای خود میخوانند و با موبایل ضبط میکنند.
او معتقد است زندگی کردن در موقعیتی که انجام کارهای ساده و رفع نیازهای اساسی تنها به پیشرفت تکنولوژی یا فعالیتهای داوطلبانه وابسته باشد، بر روان افراد تأثیر منفی خواهد گذاشت:
من گاهی مجبور میشوم برای مطالعه کتابی خاصی از چند نفر خواهش کنم تا بالاخره یک نفر فرصت و علاقه داشته باشد که آن متن مشخص را برایم بخواند.
سامان برای مطالعه متن مورد نظرش راههای مختلفی را امتحان کرده است. او میگوید بارها پیش آمده که برای این ماجرا هزینه هم پرداخته است از جمله مواردی که متن خوانده شده پر از اشتباه بوده است: «این جور وقتها بیشتر به خاطر کمسوادی و بیتوجهی آدمها حرص میخورم.»
سامان در جمعبندی شرایط برای افراد دارای معلولیت در ایران به زمانه میگوید که وضعیت «آزاردهنده» است.
او اضافه میکند:
من خیلی سعی میکنم روحیه خودم را حفظ کنم اما خیلی وقتها نمیتوانم و در کل افسرده هستم.
انتخاب امکانات یا اجبار در استفاده
رؤیا، روانشناس است و بین دوستان و مراجعانش با افراد دارای معلولیت سر و کار دارد. او به همین دلیل با برخی از مسائل و مشکلات عمومی افراد دارای معلولیت، آشنایی بیشتری دارد.
او به زمانه میگوید:
یکی از مراجعانم یک بار از من پرسید در محل زندگیام چند سوپرمارکت و قصابی و آرایشگاه وجود دارد که پله نداشته باشد. با وجود اینکه زیاد از لزوم توجه به شرایط و مسائل افراد دارای معلولیت حرف میزنم اما پیش از آن به این موضوع فکر نکرده بودم.
رؤیا معتقد است این روزها بسیاری از کارها را میشود راحتتر از قبل انجام داد و این مسأله از بار برخی مشکلات کاسته است اما برای کسانی که توان و امکان مالی قابل قبولی داشته باشند: «بله! میشود اینترنتی خرید کرد. حتی میشود از افرادی که خدماتی مثل آرایشگری در منزل ارائه میدهند استفاده کرد. این امکانات، بخشی از نیازهای افراد دارای معلولیت را رفع میکنند. اما مشکل کجاست؟ مشکل آنجاست که استفاده از این خدمات هزینه دارد. اما حتی اگر مسأله مالی را هم در نظر نگیریم، باید توجه کنیم که بین انتخاب و اجبار تفاوت زیادی وجود دارد. در بسیاری مواقع، افراد دارای معولیت انتخاب دیگری ندارند.»
رؤیا در ادامه با اشاره به شرایط روز جامعه میگوید:
بگذریم که این روزها حال خیلی از ما خوب نیست اما حتی در شرایط معمول هم زمانی میتوانیم بگوییم حال یک شهر خوب است که همه آدمها حال خوب داشته باشند نه اینکه یک رفتوآمد ساده برای بخشی از افراد جامعه باعث اضطراب و اندوه شود.
اضطراب و نگرانی یا یأس و افسردگی افراد دارای معلولیت اگرچه ممکن است به دلایلی در ظاهر ساده (برای افرادی که دارای معلولیت نیستند) شکل بگیرد اما نه فقط خود این افراد که خانواده و دوستانشان را هم تحت تأثیر قرار میدهد. از این افسردگی و اضطراب اما با توجه بیشتر به نیازهای این شهروندان میتوان پیشگیری کرد.
نظرها
نظری وجود ندارد.