چشمانداز امنیت غذایی در ایران: فلاکت اکولوژیک
برای بقای سرزمین ضروری است سیاستهای کشاورزی بهجای خودکفایی به کشاورزی بومشناختی تغییر یابد و بر اساس ارزیابی توان اکولوژیک سرزمین برای هر منطقە در چارچوب کشاورزی پایدار برنامەریزی صورت گیرد.
در ایران امنیت غذایی اغلب در قالب خودکفایی در کشاورزی تفسیر شده و برای تامین امنیت غذایی، خودکفایی در کشاورزی در اولویت برنامهریزیهای توسعه قرار گرفت.
همصدا با تعریف نشست جهانی غذا در سال ۱۹۹۶، امنیت غذایی هنگامی وجود دارد که همه مردم در تمام زمانها به غذای کافی، سالم و مغذی دسترسی فیزیکی و اقتصادی داشته باشند و غذای در دسترس، نیازهای رژیم تغذیهای سازگار با ترجیحات آنان را برای یک زندگی فعال و سالم فراهم سازد.
همانگونه که در تعریف بالا دیده میشود، دسترسی به غذا دو نوع است: دسترسی فیزیکی و دسترسی اقتصادی.
فرض بر این است تا زمانی که خانوادهای غذای مورد نیاز و کافی را در دسترس داشته باشد از امنیت غذایی برخوردار است. لازم است که خانواده با شبکه توزیع غذا در محل زندگی ارتباطی نزدیک و آسان داشته باشد و درآمد یا هزینه خانوار به اندازهای باشد که تهیه و خرید غذای لازم را بدون فشار زیاد اقتصادی میسر سازد.
دسترسی به غذا در سطوح ملی، ناحیهای و محلی حاصل عملکرد تجارت و تولید غذا است. روابط کشورها و قیمت جهانی مواد غذایی در سطح بینالملل و نحوه تولید مواد غذایی و شرایط اقتصادی و سیاسی در داخل کشور بر این دسترسی تاثیر گذار است.
مبانی امنيت غذايی
غذای كافی- براساس استانداردهای سازمان بهداشت جهانی غذای کافی یعنی كه هر شخص بالغ ۷۵ کیلوگرمی، روزانه به ۱۸۰۰ تا ۲۲۰۰ كيلو كالری غذا دسترسی داشته باشد. تامین غذای کافی برای شهروندان میتواند ناشی از تولید داخل یا واردات باشد. البتە در این میان توان اقتصادی شهروندان برای خرید غذای کافی نیز از پارامترهای مهم است.
غذای سالم- سلامت غذا به اين معنی است كه غذا عاری از آلايندهها، عوامل بيماریزا، پسماند، نهادههای شیمیایی كشاورزی (کودهای شيميايی، آفتكشها، تنظيم كنندههای رشد)، فلزهای سنگین و ديگر آلايندهها باشد.
غذای مغذی- غذایی مغذی است كه از نظر ارزش غذایی و جزءهای تشكيل دهنده آن بتواند نیازهای کیفی تغذيه را از نظر گروههای مختلف مواد غذايی، در برگيرنده هيدراتهای كربن، پروتئينها، ويتامينها، چربیها و مانند آنها را تامين كند.
ایران و امنیت غذایی
با نگاهی سطحی بە آمار و ارقام بە نظر میرسد کشور ایران با توجە به اینکە ٨٠ درصد غذای مورد نیاز خود را در داخل تولید میکند از لحاظ تامین غذای کافی در شرایط مناسب قرار دارد. اما بخش عمدە این تولید بهدلیل اضافە برداشت آب در بخش کشاورزی بودە است و ضمن آنکە پایدار نیست بە محیط زیست ایران آسیب جدی وارد کردە است.
از لحاظ اقتصادی برآوردها نشان میدهند کە در ۲۵ استان خانوارهای شهری و در ٢٨ استان از ٣١ استان در خانوارهای روستایی از استطاعت مالی کافی برای تامین غذا برخوردار نیستند.
بهدلیل مصرف بیش از حد سموم و کودهای شیمیایی در ایران و عدم رعایت دورە کارنس گاه گزارشاتی مبنی بر آلودە بودن محصولات کشاورزی نیز منتشر میشود کە بُعد غذای سالم از ابعاد امنیت غذایی را نیز زیر سوال میبرد.
امنیت غذایی پایدار مبتنی بر تولید در داخل کشور بهدلیل بهرەبرداری نادرست از منابع آب و خاک با ادامە روند جاری امکان پذیر نیست.
محدودیتهای بخش کشاورزی ایران برای امنیت غذایی
بیش از ١٢٠ میلیون تن محصولات کشاورزی در ایران تولید میگردد کە طبق گزارش سلطانی و همکاران (١٣٩٨) ٣٠ میلیون تن از این تولیدات به صورت تلفات- ضایعات هدر میرود که برای تولید آن زمین، آب و انرژی بسیاری به کار رفته است. در واقع تولید محصولات کشاورزی ایران با کسر این ضایعات حدود ٩٠ میلیون تن است.
نظر به اینکە اغلب امنیت غذایی در ایران با خودکفایی کشاورزی تفسیر شدە، لازم است بدانیم کە برای رسیدن بە خودکفایی در بخش کشاورزی نیاز است حدود ١۵٢ میلیون تن محصول تولید شود کە بە ١٢٠ میلیارد مترمکعب نیاز دارد. در دنیا بهطورمیانگین دنیا تنها ٢٠ درصد از تولیدات کشاورزی از کشت آبی است اما در ایران حدود ٩٠ درصد از تولیدات کشاورزی ایران از این نوع کشت بهدست میآید.
هم اکنون ۸۶ میلیارد مترمکعب در سال آب برای کشاورزی برداشت میشود که از نظر وزارت نیرو ۲۸ درصد ولی از دیدگاه پایدار ۵۰ درصد اضافه برداشت از منابع آب سطحی و زیرزمینی در این بخش وجود دارد.
برداشت فعلی آب در بخش کشاورزی، خشکسالی هیدرولوژیک و اکولوژیک را بهدنبال داشتە کە نتیجە آن فرونشست زمین، خشک شدن تالابها و بسیاری دیگر از آسیبهای محیط زیستی است. برآوردها حاکی از آنست کە راندمان آبیاری کشور (انتقال و کاربرد) ۳۸ درصد است. این راندمان در حالت بهینە میتواند به ۶۰ درصد برسد و عملکرد نسبی تولیدات کشاورزی در ایران ۴۰ درصد است ( به فاصله بین عملکرد واقعی و پتانسیل عملکرد، خلأ عملکرد گفته میشود). این ۴۰ درصد در حالت مطلوب میتواند به ۸۰ درصد برسد. پایین بودن این دو شاخص بیانگر سطح پایین مدیریت علمی در کشاورزی کشور است.
البتە نباید فراموش کرد تا زمانیکە برداشت آب در کشاورزی کمتر نشود و بە ۵۰ درصد میزان فعلی نرسد افزایش راندمان آبیاری نە تنها مصرف آب را کاهش نخواهد داد بلکە با گسترش زمینهای آبی برداشت آب را بیشتر و صدمات بیشتری بە محیط زیست خواهد زد و در نهایت هر چند با افزایش راندمان آبیاری عملکرد افزایش خواهد یافت اما بهدلیل ناپایدار بودن آن نقش چندانی در امنیت غذایی نخواهد داشت.
از سوی دیگر بررسیها نشان داده است که ۵۰ درصد زمینهای کشاورزی در ایران کیفیت نامناسب یا ضعیفی دارند. حدود ٣٠ درصد شور هستند و در ۸۲ درصد زمینها ماده آلی خاک کمتر از یک درصد است که وضعیت بسیار نامناسبی محسوب میشود و برخی گزارشات هم بیان کردەاند کە فرسایش خاک در ایران ٧ برابر میانگین جهانی است.
مزارع در کشور کوچک هستند و در اثر قوانین ارث روز به روز کوچکتر هم میشوند که در نتیجه جذب سرمایه گذاری و تکنولوژی با مشکل روبهرو خواهد شد. در حاکمیت ایران متاسفانە دیدگاە جامع و سیستماتیکی وجود ندارد و این نقصان بر بخش کشاورزی هم تاثیر گذار بودە است.
مجموعه این فعالیتها باعث تخریب اکوسیستمها، زوال و نابودی تنوع زیستی و گام نهادن در مسیر فلاکت اکولوژیک شدە است کە ادامە این روند ضمن آنکە امنیت غذایی را بهخطر میاندازد بلکە توان سرزمین برای زیست انسان در آن نیز بە خطر میافتد.
برای بقای سرزمین نیاز است کە سیاستهای کشاورزی کە بە بهانە امنیت غذایی در جهت نیل بە خودکفایی تعریف شدە، به کشاورزی بومشناختی تغییر یابد و بر اساس ارزیابی توان اکولوژیک سرزمین برای هر منطقە در چارچوب کشاورزی پایدار برنامەریزی صورت گیرد.
نظرها
نظری وجود ندارد.