ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

فیلم «ابلق»: راهنمای حکومتی چگونگی مقابله با تجاوز جنسی

فرشته نزاکتی - نرگس آبیار در تازه‌ترین فیلم‌اش مُبلغ این نظر حاکمیت اسلامی است: بنیان خانواده حتی اگر سست باشد و در پستو ماندن زن حتی اگر به قیمت نابودی زندگی‌ا‌ش باشد از همه چیز مهمتر است.

فیلم «ابلق»، آخرین ساخته نرگس آبیار، ساخته شده در سال ۱۳۹۹ است و امسال بعد از گذشت حدود ۹ ماه از شروع جنبش سراسری زن، زندگی، آزادی به روی پرده‌های سینما رفته است. اکران این فیلم فاصله راهکارهای حکومتی و نگاه جمهوری اسلامی به حقوق زنان، جایگاه آنها و مساله هرگونه تجاوز به حقوق زنان را به خوبی نشان می‌دهد و همچنین فاصله بسیار زیاد آنچه زنان ایرانی امروز خواهان آن‌اند با آنچه که حکومت مردسالار برای آنها در نظر گرفته را آشکار می‌کند.

فیلم با نمایی شاد در یک سکونتگاه غیررسمی با پس‌زمینه‌ای از شهر بازی و وجود زندگی دیگری در پشت این محله شروع می‌شود. در این سکونتگاه غیررسمی فقرزده در حاشیه پایتخت، کودکان مشغول رقص‌اند و همسایه‌ها هم مانند خانواده‌ای صمیمی مشغول کار تولید مواد غذایی هستند.

پوستر فیلم ابلق، ساخته نرگس آبیار

روابط بین افراد با پیش رفتن فیلم مشخص‌تر می‌شود، حالا با محله‌ای روبه‌رو هستیم با روابط درهم تنیده که کارگردان سعی کرده است ابهامات و پیچیدگی‌های درامی مانند رابطه عروس و خواهرشوهر و مادر شوهر و مادر و دختر ناتنی را به آن اضافه کند. مهم‌ترین شخصیت‌های فیلم راحله و همسرش علی (با بازی الناز شاکردوست و هوتن شکیبا) هستند که پرداخته شده‌ترین شخصیت‌های فیلم هم به شمار می‌روند. داستان فیلم با بحث و جدل این زوج و نمایش کتک خوردن زن شروع می‌شود. زن در برابر این آزار فیزیکی سکوت می‌کند و به قهری ساده اکتفا می‌کند، هرچه ماجرای فیلم جلوتر می‌رود فضایل مرد مشخص‌تر می‌شود: او علاوه بر دست بزن داشتن، هتاک و بی‌ادب است و کار ثابتی ندارد، بی‌فکر است و پدری خشن است و برای کامل کردن فضایل اخلاقی‌اش و ساختن مردی تیپیکال لاابالی سنتی، به کفتربازی هم علاقه دارد.

همسر او اما با اینکه به گفته برادر شوهرش از خانواده خوب و ثروتمندی آمده است و زیباست، بسیار صبور است با همه مشکلات مرد کنار آمده و در کار خانه و کار بیرون از خانه و کمک به درآمد داشتن نمونه زنی اهل است و تا می‌تواند نقطه مقابل اوست تا اینکه کارگردان مشکلی تازه هم سر راه او می‌گذارد: او فرزندی دارد که از ترس دیدن خشونت پدرش دچار لکنت شده، همسری لاابالی دارد که از بدهکارهایش فراری است و امیدی به اصلاح او نیست و آینده روشنی برای او نمی‌توان متصور بود و حالا مردی برای وسوسه سر راه او قرار می‌گیرد. شوهر خواهر علی که از قضا همان مردی است که پدرخوانده‌وار به تمام محل برای امرار معاش کمک می‌کند و مرد توانایی است و به همسر پا به ماهش و مادر او هم به شیوه سنتی خودش محبت می‌کند و آنها را از نظر مالی تامین می‌کند. اما از سوی دیگر به راحله هم نظری ناپاک دارد و از نگاه‌ها و رفتارهای مشکوک شروع کرده و نهایتا به زن مستقیما پیشنهاد رابطه می‌دهد.

زن اما با پاکدامنی، حتی لحظه‌ای دچار شک و تردید در خیانت به شوهر نالایق‌اش نمی‌شود. شوهر و زندگی‌اش را با وجود تمام مشکلات می‌خواهد و مانند همان زنان به اصطلاح پاکدامن مطابق الگوی برساخته جمهوری اسلامی، بدون آنکه لحظه‌ای به در خروجی مانند طلاق یا پنجره‌ای مخفی مانند خیانت فکر کند، فقط می‌خواهد از آن محل برود تا از شر جلال هوسباز دور بماند (مساله در اینجا البته وفاداری یا خیانت زن نیست، صبوری فراانسانی او در مقابل همه مشکلات است). اما کار تا آنجا پیش می‌رود که روزی شوهر راحله که صبح همان روز با ماشین جلال تصادف کرده و بدهی جدیدی به بدهی‌های قبلی اضاف کرده و سند جدیدی برای بی‌عرضگی خود نشان داده و حالا برای کفتربازی شرطی با دیگر مردان به بام خانه همسایه رفته است، جلال هم به خانه او می‌آید و دوباره پیشنهادش را با اصرار بیشتر و میل مقاومت ناپذیرش مطرح می‌کند. راحله اما حاضر است رگ خود را بزند اما تن به خیانت و خدشه‌دار کردن پاکدامنی‌اش ندهد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

در ادامه این اوج داستانی، مرد پس از باخت و اضافه کردن یک بدهی جدید – انگار سیر بی‌عرضگی‌های این مرد بی‌پایان است – به خانه برمی‌گردد و زن در شوک روانی نمی‌تواند ناراحتی و زخمش را پنهان کند و ماجرا برملا می‌شود. در درامی که در پی می‌آید متجاوز قضیه را انکار می‌کند، زن بر صداقت و پاکدامنی‌اش اصرار می‌ورزد و تنها شاهدش، فیروزه، از ترس آبروی خودش و لو نرفتن رابطه پنهانی خودش به نفع راحله شهادت نمی‌دهد و اعضای محله چالش را منفعلانه می‌بینند و ماجرا به حکمیت رحیم (برادر بزرگ‌تر علی) واگذار می‌شود. تا منتظر اوییم، زن‌ها یکی یکی اعتراف می‌کنند که جلال مردی منحرف است و با آنها هم رفتارهای مشکوکی داشته است و پیش از این که رحیم سر برسد تصمیم زنان بر این می‌شود که راحله راست می‌گوید.

حالا به عنوان مخاطب بعد از اینکه شاهد بودیم مرد متجاوز چه کرده و زنان محل هم می‌دانند و همه بر بدکار بودن مرد صحه گذاشته‌اند، منتظریم عدالت برقرار شود و جلوی چرخه باطل تجاوز گرفته شود اما رحیم به عنوان حکم بُعد دیگری را مطرح می‌کند: اگر مرد متجاوز را به عنوان متجاوز به رسمیت بشناسیم، نه با قانون بلکه باید باز هم به شیوه سنتی با او برخورد کرده و او را به دست شوهر راحله بسپریم تا شوالیه‌طور به تلافی نظر منفی به ناموسش جلال را بکشد و اگر او را نکشد، پس از این تمام مردهای محل مانند موش‌هایی که محل را آلوده کرده‌اند، به زن نظر منفی خواهند داشت و ممکن است هر روز در معرض تجاوز قرار بگیرد.

استدلال‌ها و فرهنگ حاکم بر فیلم، تداعی‌کننده فرهنگ داش مشتی فیلمفارسی‌های دهه ۱۳۳۰ ایران است. محله‌ای که انگار نه قوانین کنونی ایران و نه فرهنگ امروزی نحوه برخورد با فرد متجاوز بر آن حاکم است. نهایتا زن با فداکاری به خود انگ حسادت می‌زند. ماجرا ختم می‌شود و با اینکه همه اهل محل و حتی زن متجاوز می‌دانند که حق با کیست و حقیقت چیست، مرد متجاوز به زندگی عادی خود ادامه می‌دهد. حالا علی بعد از رفع و رجوع این اتفاق تبدیل به مرد سربه راهی می‌شود. شروع می‌کند برای دختر خود پدری کند، کفترهایش را بفروشد، دنبال خانه بگردد و با زنش رفتار بهتری داشته باشد و همه این تحولات عظیم و عمیق نتیجه کوتاه آمدن زن و حفظ بنیان خانواده‌اش است.

مردهای متجاوز اما مانند موش هایی که هیچ گزندی از سموم و تله‌ها ندیده‌اند و در زیر زمین به زندگی کثیف خود مشغول‌اند، همچنان در زیر پوست شهر آزادانه زندگی می‌کنند و این زن است که وظیفه دارد با انواع مشکلات با صبوری کنار بیاید، جان خود را به خطر بیندازد اما بنیان خانواده‌اش را به هر نحوی حفظ کند و از گناه متجاوز هم بگذرد و اجازه بدهد مردان متجاوز هم سایه‌شان بر سر زن و فرزند بماند چرا که برای جمهوی اسلامی بنیان خانواده حتی اگر سست باشد و در پستو ماندن زن حتی اگر به قیمت نابودی زندگی‌ا‌ش باشد از همه چیز مهمتر است.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.