بازی با کلمات برای خلق جرم: بازداشت محمد صادقی
استراتژی پروندهسازی دستگاه امنیتی و رسانهای جمهوری اسلامی در بازداشت محمد صادقی به همجنسگراهراسی روی آورده است. رسانههای حکومتی همگام با دستگاه سرکوب تصور میکنند که با «زننما» و «دامنپوش» خواندن صادقی، از او سلب اعتبار میکنند. نگاهی به این موج خبری سرکوب.
وسط لایو محمد صادقی به خونهش حمله میکنن، شیشهها رو میشکنن، وقتی میخواد از بالکن فرار کنه ماشین آتشنشانی میارن در خونهش رو میشکنن و دستگیرش میکنن. همهی این تلاش بیشائبه نیروی انتظامی و اطلاعات یک کشور نه برای دستگیری یک قاتل خطرناکه بلکه برای دستگیری یک بازیگر تیاتره.
این را اشکان خطیبی، بازیگر در صفحه توییتر خودش در واکنش به بازداشت محمد صادقی منتشر میکند. صادقی ساعاتی پیش از ناپدیدی اجباریاش، در لایو اینستاگرام و در آستانه سالگرد قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی از بازگشت گشتهای ارشاد به خیابانهای ایران انتقاد میکند: «شما دوباره شروع کردید، چرا باید اول روزش را با ویدیویی شروع کند که یک زنی دارد یک زن دیگری را به زور میبرد سوار ون کند؟»
صادقی لحظه بازداشت را منتشر میکند: مامورهای اطلاعات و انتظامات، در خانه او را میشکنند و وارد میشوند. با دیدن دوربین خیره به خود جا میخورند و سرشان را پایین میاندارند. دست روی صورت میگیرند تا دوست و آشنا نداند آنها چه کارهاند. در گذر بازداشت صادقی، تصویری دیگر در رسانههای اجتماعی ایران دست بدست میشود: در شکسته خانه سپیده رشنو.
رشنو در سالگرد شکسته شدن خانهاش در اینستاگرام از لحظه شکستن در خانهاش میگوید:
یکهو صدای چند نفری که پایین بالکن ایستاده بودند بلند شد که جیغ نکش وگرنه میایم بالا و گردنت رو میشکنیم. دوباره جیغ که صدای مهیب و چرکی جیغ را قطع کرد. نصفِ در باز شده بود و سوتِ جیغ مانندی همه چیز را در سکوت فرو برد. فریاد میزدم و کمک میخواستم و همسایهها فرو رفته در لختهٔ بیچارهگی از بالکن و پشتبام با بُهت نگاه میکردند. از اینجا برایم سفید است تا جایی که گوشهٔ هال، دستبند زده و نشسته، زنی داشت توی سر و صورتم میزد و چند مرد لگد میزدند. آن تکهٔ زمانِ سفید انگار نوعی مرگ بود و در آن شب مغز برای دقایقی هیچ چیز را ثبت نکرده بود. حدود ده، دوازده نفر، شاید هم بیشتر یا کمتر توی خانه هر سوراخی را وارسی میکردند. یک نفر فیلم میگرفت. دو نفر دفتر و دستک داشتند. اما تحقیرِ من تقسیم شده بود بین همهشان. هرکسی سهم خودش را برداشته بود و چیزی میگفت.
رشنو در ۲۵ تیر ماه یک سال پیش سوار اتوبوس بود که با مزاحمت یک زن بهنام رایحه ربیعی روبرو میشود و در مقابل اعتراضات او به تلاشهای برای حضور در جامعه بدون حجاب اجباری ایستادگی میکند. او را بازداشت و سپس وادار به اعترافات اجباری میکنند. تصویر او در تلویزیون ایران آشکارا شکنجه شدن او را نشان مخاطب میدهد. خسته، بیرمق و حتی رد کبودی و زخم صورتش نمایان است.
در گذر بازداشت صادقی مانند نخستین روزهای بازداشت رشنو تا به امروز، ارتش سایبری وابسته به جمهوری اسلامی ایران گسترده در فضای مجازی حاضر است تا تصویر او را خدشهدار کند و با بازی کلمات، برای اقداماتی که جرم نیستند، جرم خلق کنند.
یا آنگونه که خبرگزاری فارس نوشت: «بازیگر مروج همجنسبازی بازداشت شد» و یا آنگونه که تیتر همشهری نوشت: “بازیگر ناراحت چرا دستگیر شد | تهدید به خودکشی هم فایده نداشت | دعوت به آشوب با رژ لب و تاپ زنانه!”
پروندهسازی برای خلق جرم
این عکس از محمد صادقی من رو یاد لحظهی بازداشت انداخت. لحظهی بازداشت واقعا لحظهی وحشتناکیه. لحظهای که پشت در واحد، در میزنند؛ راهرو پر از مامور است، کوچه را بستهاند و حتی جلوی در پارکینگ نیز نیرو مستقر کردهاند. لحظهای که میدانی فرار ممکن نیست و دیگری زندگی روزمرهات که هر روز در اتاق خودت، روی تخت خودت و در کنار آشنایانت بیدار میشوی تمام شده و باید وارد چرخهی بازجوییها و توهینها و چشمبندزدنها شوی؛ باید هر روز در میان عدهای غریبه روی یک پتوی نمدی بیدار شوی تازه اگر شانس بیاوری و در انفرادی نباشی!
این توییتی است که شهریار شمس نوشت.
تهران در زمان بازداشت صادقی روزهاست دمای ۴۰ درجه سانتیگراد را تجربه میکند. صادقی در لایو اینستاگرام، همانند هر آدم دیگری در این هوای گرم، حداقل لباس ممکن را بر تن دارد اما در پی شکسته شدن در خانهاش، رکابی بر تن کرده و با عجله شلوار پوشیده است. در عکسی که حتی برخی از رسانههای فارسی خارج از ایران هم آن را سانسور کردهاند، در تلاش برای جلب کمک و فرار از دست نیروهای امنیتی که درب خانهاش را شکستهاند، تلاش میکند از بالکن خانه آویزان شود و شلوار جین به پایش آویزان است و شورت او دیده میشود.
همشهری آنلاین در "گزارشی" ادعا کرده بود که صادقی با تغییر چهره و آرایش زنانه در اینستاگرام به دنبال جلب مخاطب بود و ادامه میدهد:
گفته میشود بعد از حضور ماموران او با حضور در بالکن منزل تهدید به خودکشی کرده است اما در نهایت خود را تسلیم ماموران میکند. استفاده از پوشش زنانه نشان میدهد که او قصد داشته برای دریافت پناهندگی اقدام کند اما برای دوقبضه شدن شانسش در دریافت پناهندگی ژست اپوزیسیون نیز به پوشش زنانه و استفاده از رژ لب و تاپ اضافه کرده است.
زبان بازجویان سازمانهای گوناگون اطلاعاتی ایران را در خبر کوتاه همشهری میتوان دید؛ کلماتی که با دقت انتخاب شدهاند تا پروندهای علیه او بسازند و پیروی شیوهی "خبررسانی"ای است که بایستی در دیگر رسانههای فعال در داخل ایران تکرار شوند. همانگونه که رکنا بهنقل از فارس تکرار میکند:
خبرگزاری فارس نوشت: محمد صادقی بازیگر تازه کار و البته زودبازنشسته شده که شب گذشته کاربران را دعوت به استفاده از سلاح سرد و تهدید پلیس کرده بود بازداشت شد. وی با تغییر چهره و آرایش زنانه و ترویج همجنسبازی به دنبال جلب مخاطب بود. تحقیقات از او با دستور قضایی ادامه دارد.
دیگر بازسازیهای این موج خبر جعلی ادامه پیدا میکند. شایانیوز نوشت: "(ویدیو) دستگیری محمد صادقی بازیگر هنجارشکنی که رژ لب میزد" یا شما نیوز نوشت: "لحظه دستگیری محمد صادقی با تاپ زنانه | محمد صادقی داشت خودکشی میکرد که گرفتنش". یا پایگاه خبری آفتاب: "محمد صادقی بازیگر بیهمگان با لباس زنانه بازداشت شد."
خبرگزاری قوهقضاییه، میزان کوتاه نوشت:
محمد صادقی، بازیگری که طی روزهای گذشته با تولید محتوای غیرمتعارف و غیرقانونی در شبکههای اجتماعی مخاطبانش را به خشونت دعوت کرده بود، امروز با دستور قضایی بازداشت شد.
محتوای غیرمتعارف و غیرقانونی پروندهسازیها
آنچه میزان «محتوای غیرمتعارف و غیرقانونی» میخواند، پستهای اینستاگرام صادقی است. صفحه او پس از بازداشتش ناپدید شده است. البته پروندهسازی علیه او امروز شروع نشده است. ماههاست که این پروندهسازی برای او و همچنین دیگر چهرههای نامآشنای فضای مجازی ایران امتداد دارد.
مثل این خبر قدیمیتر رکنا: "تغییر جنسیت جذاب ترین بازیگر ایرانی / عکس تاپ و دامن کوتاه محمد صادقی لو داد!" یا وقت صبح: "محمد صادقی با لباس زنونه و کفش پاشنه بلند حرفی برای گفتن نذاشت". مشت نمونه خروار خبرهایی که چند روز پیش از بازداشت او منتشر شدند.
صادقی مانند دیگر چهرههای نامآشنای فارسیزبان یا غیرفارسیزبان، تعریف کهنه لباس جنسیت دارد کنار گذاشت. مثل هری استایل، لباسهایی که بهنظرش زیبا میآیند پوشید. در تصویرهایی که از او در گوگل بازمانده است، او را میتوان دید که بر روی کاپوت یک ماشین آبیرنگ دراز کشیده است. کفش پاشنه بلند و دامن بر تن دارد. در دیگر تصویرهای بازمانده از او، لاک زده یا آرایش کرده است.
هیچکدام از اینها جرم نیست. قانونی در ایران نداریم که نوشته باشد افرادی که در شناشنامههایشان مرد ثبت شدهاند اجازه زدن رژ یا آرایش یا پوشیدن کفش پاشنه بلند یا دامن را ندارند. البته چه کسی در کجای جهان جلوی دوربین ایستاده و آرایش نکرده است؟ چه مرد، چه زن یا چه ترنس و نانباینری، برای بازیگری یا پخش خبر یا حضور در مصاحبه در استودیو، افراد آرایش میکنند.
برای بسیاری از مخاطبهای امروز شبکههای اجتماعی، پخش خبر بازداشت صادقی، شیوه بازداشت خشن او، ناپدیدیاش، پستهای دیگران در شبکههای اجتماعی همگام با خبرهای خبرگزاریهای نزدیک به جمهوری اسلامی، همه یادآور تمام چیزهایی است که سر خیلیهای دیگر هم آمده است. یا آنگونه که زینب زمان نوشت:
اینستاگرام را باز میکنم. روایت سپیده رشنو از نحوهی بازداشتش در سال گذشته رو میخونم. بلافاصله بعدش، ویدئوی لایو محمد صادقی از حلمهی نیروهای امنیتی به خونهش رو میبینم. و خبر بازگشت گشت ارشاد. تلفنم زنگ میخوره، بازجوم پشت خطه، میگه فردا بیا دادسرا وسایلت رو تحویل بگیر...»
نظرها
نظری وجود ندارد.