گزارشی از روند بازگشت گشت ارشاد به خیابانهای تهران: مقابله تنها راه پیروزی است
رضوانه محمدی ــ این گزارش از خلال گفتوگو با سه شهروند ساکن تهران تلاش میکند تا تصویر دقیقتری از بازگشت برخوردهای خیابانی با حجاب و شرایط حال حاضر تهران ترسیم کند.
دخالت و تلاش حکومت برای نظارت و کنترل پوشش زنان* در ایران امری محدود به دهههای اخیر نیست اما با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ این دخالتهای توام با خشونت شکل دیگری به خود گرفت. پوشش زنان از نخستین روزهای انقلاب بدل به یکی از موضوعات مهم در سیاست روز شد تا حدی که به فرمان روحالله خمینی، پیش از تدوین و تصویب قانون اساسی جدید و حتی برپایی جمهوری اسلامی صحبت از اجباری کردن حجاب شد. رفته رفته با فشار، سرکوب و محرومیتهای تحصیلی و شغلی و نبود حمایت از سوی هیچیک از گروههای سیاسی موجود از حق انتخاب پوشش زنان، حجاب اجباری بدل به امری «معمول» شد. از آن زمان تاکنون این روند فراز و فرودهای بسیاری داشته است، از گشت کمیته انقلاب اسلامی، جندالله تا گشت ارشاد و نهایتا پلیس امنیت اخلاقی.
بازداشت مهسا (ژینا) امینی به دلیل آنچه که «بدحجابی» خوانده شده بود، به کما رفتن و نهایتا جان باختن او که منتج به آغاز شکل جدیدی از اعتراضات سراسری در کشور شد، این مبارزه را در مسیر تازه ای قرار داد. از آن زمان تا چند هفته گذشته ونهای گشت به قرارگاه ها بازگشته بودند. به شهادت مصاحبهشوندگان این گزارش، چندی بعد نیروی های لباس شخصی برای «تذکرات لسانی» جایگزین آنها شدند و نهایتا همچون گذشته با فرا رسیدن فصل تابستان و همزمانی با آغاز ماه محرم، حضور خیابانی نیروهای پلیس امنیت اخلاقی برای نخستین بار پس از شروع اعتراضات سراسری مشهود شد.
مینا (نام مستعار)، شهروند زن سیسجندر (همسوجنسیتی) ۳۸ ساله ساکن تهران با تاکید بر تمرد نسل جوان از حجاب اجباری پیش از شروع اعتراضات سراسری فضا را اینگونه توصیف میکند:
با توجه به چیزی که من قبل از شروع اعتراضات در مسیر محل کار و خانه شاهد بودم و مقایسه آن با امروز تعداد کمی از زنان و دختران حجاب نداشتند و شالشان را دور گردنشان می انداختند. اما بارزترین روز که موج برداشتن حجاب شدت گرفت، روز هفتم مهسا امینی بود که اگر درست یادم باشد تعدادی از سلبریتیها هم به نشانه اعتراض موهایشان را کوتاه کردند. من هم همان روز حجابم را برداشتم اما تا یکی دو هفته میترسیدم و شالم همیشه دور گردنم بود.
مینا درباره حضور گشت پلیس امنیت اخلاقی در خیابانها در آن زمان میگوید:
از فردای فوت مهسا امینی انگار همه گشتها از خیابان جمع شدند. اصلا خبری از تذکر خیابانی حجاب هم نبود. از آن به بعد در محل کارم که یک شرکت خصوصی است تعدادی حجاب نمیگذاشتند اما برخی از مراجعه کنندهها موضوع را گزارش دادند و حتی فیلمبرداری کردند و عکس گرفتند. این باعث ایجاد کمی فشار از سمت انتظامات شد و تابلوی رعایت حجاب هم در قسمتهایی مثل بخش کارت زنی نصب کردند. اما نمیتوانم بگویم انتظامات تمایلی به برخورد با ما داشت. چون من هنوز هم صبحها بدون حجاب سر کار میروم.
پونه (نام مستعار)، ۳۱ ساله، فعال مدنی و شهروند کوئیر ساکن تهران که در جریان اعتراضات بازداشت شده بود در این باره میگوید:
زمانی که من همچنان در بازداشت بودم با وجود صحبتهای رئیس سازمان زندانها برای رعایت حجاب، نهایتا بعد از مدتی در مقایسه با قبلا موضوع را رها کردند. من در آن زمان برای چند اعزام درمانی به خارج زندان و یا انتقال به زندان شال نمیگذاشتم اما به جز تذکری بدون نتیجه بحث را ادامه نمیدادند. حتی بعدها در زندان یا سالن ملاقات هم اگر تذکری بود، شباهتی به قبل نداشت و از موضع پایین برخورد میکردند.
او در ادامه، فضای شهری که پس از آزادی با تودیع قرار با آن مواجه شده را به این شکل توصیف میکند:
من تقریبا کل قیام در بازداشت بودم اما بعد از آزادی بیشترین تفاوتی که به چشمش میخورد دختران محصل بودند که بعد از تعطیلی مدرسه در جمعهای چند نفره بدون حجاب راه میرفتند.
فربد، شهروند ترنس نانباینری (با جنسیت غیردوگانه) ساکن کرج و شاغل در تهران، تجربه خود را متفاوت از زنان سیسجندر (همسوجنسیتی) توصیف میکند. او پلیس امنیت اخلاقی را تنها بخشی از یک دستگاه سرکوب میداند و میگوید:
برای چندین ماه حضور گشت ارشاد کمرنگ شد و یا حتی از بین رفت. اما تجربه من به عنوان یک فرد ترنس فقط درگیری با این گشت نبود، پلیس راه هم میتواند برای من دردسر درست کرده و برخورد کند. همانطور که قبلا کرده. قبول دارم که این مورد برای زنان سیسجندر هم اتفاق میافتد اما بعضیها فکر میکنند برای ما داشتن یک مجوز پوشش همه چیز را حل میکند. نه گرفتن مجوز ساده است و نه همه ماموران با دیدن آن قانع میشوند و میگذارند که بروید. گاهی تازه ابتدای داستان است.
پونه فضای پسا اعتراضات تهران و بازگشت گشتهای خیابانی برای کنترل حجاب را روندی تدریجی توصیف میکند و میگوید:
در ابتدا اصلا گشتی وجود نداشت. اما مدتی به بعد انگار به قصد نزاع جمعیتی با ماشین زنهای چادری را مثلا به خیابان انقلاب میآوردند. همان زمان تذکری هم وجود نداشت اما کم کم تذکرها با لحنهای مثلا مهربانانه شروع شد. در کنارشان ماموران لباس شخصی مرد هم اضافه کردند تا از این افراد حمایت کنند. واکنش شما میتوانست بی اعتنایی و حتی جواب محکم کوتاه باشد اما به بحث و بازداشت نمیکشید. تا اینکه نهایتا شنبه دو هفته قبل من در سر راه کارم ماشینهای سفید ون بدون نشان گشت را دیدم. اما اصلا قصد بازداشت و درگیری نداشتند فقط اگر به تذکرشان جواب تند بدهی، نیروهای لباس شخصی شروع به فیلمبرداری میکنند. احتمالا برای احضار و برخورد قضایی. مامور پلیس حاضر در محل هم دوربین به لباسش نصب بود. همین مامور از درگیری کلامی من و همکار زن چادریاش جلوگیری کرد. به نظرم آماده هزینه دادن به این شکل نیستند.
مینا که تجربه تقریبا مشابهی در خصوص تجربه تذکرهای خیابانی در ماههای اخیر دارد و بازگشت تدریجی گشتها را تایید میکند، میگوید:
حدودا دو ماه قبل که در حوالی تهرانپارس بودم ناگهان تعداد زیادی زن چادری که مشخص بود به آنجا آورده شدهاند، وارد خیابان شدند و به صورت گروهی حرکت میکردند و به ما که میرسیدند میگفتند خانم شالت را سر کن، اینجا قانون است. این مدت ونهای بدون نشان سفید رنگ گشت هم برگشتند اما ندیدم کسی را بازداشت کنند.
فربد نیز ماشینهای گشت را دیده که به برخی از شهروندان بدون حجاب تذکر داده و آنها را «نهی از منکر» میکردند:
من که از مقابل ونهای جدید گشت ارشاد رد میشدم به یک زن بدون حجاب تذکر دادند. او هم جواب داد من اصلا با خودم شال بیرون نمیآورم. موضوع خیلی ادامه پیدا نکرد اما من که اعتراض کردم همکارش شروع به فیلمبرداری کرد. اما به خود من تذکر حجاب ندادند. (با خنده اضافه میکند) احتمالا خیلی از جنسیت من مطمئن نبودند!
پونه درباره عواقب این فیلمبرداریها میگوید:
یا در خیابان و بعد از تذکر شالت را سر میکنی و یا از صورتت فیلمبرداری میکنند. یکی از دوستان من به همین شکل احضاریه دریافت کرد و برایش پرونده قضایی تشکیل شده.
آنگونه که از شواهد پیداست، فشارها به صورت تدریجی و مرحله به مرحله در حال بازگشت است و مرحله نزدیک و نه چندان دور میتواند بازداشت شهروندان در محل به سیاق گذشته باشد.
پونه دلیل این تلاش برای بازگرداندن وضعیت حجاب به پیش از اعتراضات و یا دستکم کنترل نسبی آن را اقناع هواداران مردمی نظام میداند. به باور او اگر چه طی سالهای اخیر این پایه مردمی با ریزش شدیدی مواجه شده اما این هواداران منتقد به وضعیت پوشش و حجاب زنان آخرین پایگاه باقی ماندهاند و به این دلیل حاکمیت چاره ای جز راضی نگاه داشتن این طبقه ندارد.
او در خصوص میزان تاثیرگذاری این موج جدید از فشارها میگوید:
حقیقتا تا حدی جواب داده. تعداد زنانی که دوباره تن به حجاب اجباری میدهند در حال افزایش است. همه تلاش من در خیابان در مواجهه با زنهایی که با دیدن گشت، شال میگذارند همین است که بگویم ببینید من که وارد بحث و درگیری لفظی شدم را بازداشت نکردند. فقط فیلم میگیرند. به جای شال، عینک آفتابی و ماسک بزنید تا شناسایی نشوید اما به گذاشتن حجاب اجباری برنگردید.
مینا هم که خود کماکان در برابر حجاب اجباری مقاومت میکند، باور دارد که فشارها موثر بوده است. او میگوید:
در ابتدای اعتراضات مثلا در سکوی مترویی در غرب تهران از هر ۱۰۰ نفر ۱۰ نفر بدون حجاب بودیم. این تعداد به مرور بیشتر شد. همیشه هم بخش خاصی از مردم همراهی میکردند. به نظرم این همراهیها تا ۲۰ درصد رسید اما با افزایش فشار در خیابان و محل کار حالا به ۱۰ درصد اولیه کاهش پیدا کرده.
چه باید کرد؟
پونه و مینا به این پرسش، پاسخی مشابه دادند: دو راه بیشتر نداریم و تنها راه موفقیت مقاومت است.
پونه معتقد است:
نباید گذاشت به همین شکل پیش برود. حتی من و تعدادی از دوستانم قرار گذاشتهایم که بدون حجاب جلوی این گشتها برویم. ما به جای مبارزه انفرادی باید جمع های ۹ الی ۱۰ نفره شویم و خیابانهایی مثل انقلاب یا ولیعصر را که میدانیم گشت حضور دارد، شلوغ کنیم. دو امکان وجود دارد، یا این حالت تدافعی که پلیس قصد برخورد خیابانی ندارد از بین میرود که به نظرم نمیخواهند دستکم حالا این مرحله را انجام دهند چون برایشان هزینه خواهد داشت و یا مجبور به عقب نشینی میشوند. باید مواجهه داشت و باید این مواجهه جمعی باشد.
مینا نیز هم نظر با او ادامه میدهد:
به نظرم به درستی با تلاش نظام برای برگرداندن حجاب برخورد نکردیم و آنها مرحله به مرحله جلو آمدند و ما عقب رفتیم. تا جایی که حالا این گشتها را به خیابان برگرداندهاند. ما باید جلویشان مقاومت کنیم در غیر این صورت همه چیز مثل قبل میشود. مردم دو راه بیشتر ندارند یا جلوی آنها بایستند یا بگویند ارزش ندارد و دوباره کوتاه بیایند.
آیا اهرم فشار حاکمیت برای بازگرداندن حجاب، تنها گشتهای خیابانی است؟
با گسترش نافرمانی مدنی و تمرد از قانون حجاب اجباری در بسیاری از شهرستانها، مقابله با حق انتخاب پوشش زنان برای حاکمیت وارد مرحله جدیدی شد. از افزایش آمار جریمه خودروهای با سرنشین بدون حجاب تا تصویب لاحیه عفاف و حجاب و تهیه و انتشار ویدئوهایی از بازداشت زنان مخالف حجاب اجباری در کانال های تلگرامی نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تلاشی برای به عقب راندن این جنبش بود. ویدئوهایی که مینا دلیل انتشار آنها را چیزی جز ایجاد ارعاب نمیداند. او میگوید:
فکر میکنم تعداد این برخوردهای منجر به بازداشت حداقل به نسبت برخوردهای خیابانی یک یا دو سال قبل کمتر است. اما با پخش این ویدئوها از خیابان و لحظه بازداشت سعی دارند که رعب و وحشت ایجاد کنند. به نوعی هشدار دادن به همه ما که اگر این نافرمانی ادامه پیدا کند، نفر بعدی شما هستید.
لایحه حجاب و عفاف چه چیزی را نشانه گرفته است؟
لایحه حجاب و عفاف چندی قبل پس از تهیه و تنظیم توسط قوه قضاییه به دولت ارسال شد. اخیرا با وصول این لایحه توسط مجلس شورای اسلامی، به کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس ارجاع داده شده و سرانجام تصویب شد. این لایحه درپنج فصل و ۷۰ ماده تنظیم شده و هدف آن «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» عنوان شده است. هر چند بر کسی پوشیده نیست که هدف غایی آن افزایش فشار بر زنان به منظور کنترل هر چه بیشتر بدن زن و تلاشی برای باز پس گرفتن مهاری است که مدت هاست از دست حاکمیت خارج شده است. زمانه به جزئیات این لایحه در مطلبی مجزا پرداخته که قانونمند کردن مجازات مقابله با حجاب اجباری را میتوان هدف اساسی آن دانست. شاید مجازاتهای نقدی، محرومیت استفاده از فضای مجازی و حتی حبس جایگزین عمده روشی شود که سال گذشته نظام جمهوری اسلامی را با بحرانی سراسری و همه جانبه روبهرو کرد و تا آستانه سقوط برد.
*تمامی افرادی که در زمان تولد جنسیت زن برای آنها در نظر گرفته شده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.