تبدیل «توییتر» به «ایکس»: سرمایهداری ایلان ماسک، همگام با «تجسس عمومی» چین
تبدیل برند «توییتر» به «ایکس» شاید برایتان عجیب باشد اما قصه ورای آن، هشداری است از آیندهای ممکن که در آن همهچیز زندگی در یک اپ باشد و نظارت عمومی ثروتمندان بر زندگی ما راه تغییر را بر همهچیز بسته باشد. چه دلیلی دارد که اجازه بدهیم میلیاردرها به تریلیونرها تبدیل شوند و چرا باید بگذاریم در آیندهای نه چندان دور به جای دولتها شرکتهای تریلیون دلاری بر جهان حاکم باشند؟
شاید برای برخی از کاربران شبکه اجتماعی «توییتر» عجیب بود که در میانه تابستان نماد «پرنده آبی» این شبکه از اپلیکیشنهایشان حذف شده بود و بهجای آن یک «ایکس» (X) جای گرفته بود. توییتر یکی از بهترین برندینگهای شبکههای اجتماعی جهان بود؛ از عبارت ارسال «توییت» (بهمعنای آواز پرنده) تا «پرنده آبی» که برای میلیونها نفر، از جمله در ایران، مشاهدهاش یادآور این شبکه اجتماعی بود.
در جهان سرمایهداری چنین تغییر گستردهای برای یک محصول به ارزش چند ده میلیارد دلار پدیدهای عجیب است. خبرنگاران بلافاصله شروع به نوشتن از آرزوی پیشین ایلان ماسک کردند. اینکه میخواهد «یک اپلیکیشن برای همهچیز» (everything app) درست کند که دستکم یک میلیارد کاربر داشته باشد. در ۱۹۹۹ ماسک در کنار چند چهره دیگر فنآوری، «ایکس.داتکام» (X.com) را بهعنوان «یک بانک فنآوری» ثبت کرده بودند. البته اگر الان این آدرس را در موتور جستجوگر خود تایپ کنید، به صفحهای راهنمایی میشوید که تا همین اواخر «توییتر» نام داشت.
این اتفاق پیشتر هم افتاده بود. در ۲۰۰۰ میلادی اگر بر آدرس ایکس.داتکام کلیک میکردید به وبسایت پیپال (PayPal) برده میشدید. پیپال نخستین محصولی بود که توانست ایلان ماسک را به یکی از ثروتمندترین مردمان زمین بدل کند. در ژوئیه امسال ثروت ماسک را در حدود ۲۳۹ میلیارد دلار تخمین زدهاند و تصاحب ۴۴ میلیارد دلاری شرکت توییتر تنها بخش محدودی از ثروت اوست.
برای برخی تبدیل «توییتر» به «ایکس»، نگرانکننده بود. آنها رد پای «تجسس عمومی» چین از طریق اپلیکیشن «ویچت» (WeChat) را میدیدند و اینکه او مانند دیگر مولتیمیلیاردرهای صنعت فنآوری در آرزوی خلق نخستین شرکت «۱۰ تریلیون دلاری» جهان است و میخواهد نخستین «تریلیونر» (صاحب بیش از یک هزار میلیارد دلار) جهان باشد. حجمی از ثروت که در دست یک نفر قرار نخواهد گرفت مگر اینکه بتواند «همهچیز» زندگی بقیه را مدیریت کند.
گفتگوی ما، تجسس آنها
اگر در ایران «ویچت» (بهمعنای «گفتگوی ما») را در سختافزار خود نصب کنید، نسخهای محدود از این نرمافزار را در اختیار خواهید داشت و تنها میتوانید با آن پیام بفرستید. شاید برایتان عجیب باشد که چرا این اپیلیکیشن یکی از موفقترین نرمافزارهای جهان امروز است و ماهانه ۱.۳ میلیارد نفر کاربر دارد. بیش از ۹۰۰ میلیون نفر از این کاربرها در چین و عمدتا در شهرهای بزرگ آن زندگی میکنند.
برای این کاربران «ویچت» همهچیز است. از ابتدای صبح تا انتهای شب، هر کاری که با فضای مجازی داشته باشند از طریق این اپ انجام میدهند. با آن پیام میفرستند، خبر میخوانند و بازی میکنند. «ویچت» برایشان شبکه اجتماعی روزمرهشان را دارد. خریدهای آنلاین خود را با آن انجام میدهند. این نرمافزار برایشان حکم کیف پول را هم دارد و کار بانک، حتی سرمایهگذاری را هم برایشان انجام میدهد. به جز خریدهای آنلاین، اگر بخواهند خرید روزمره هم بکنند، آن را با همین اپ پرداخت میکنند.
در گذر همهگیری کووید۱۹، «ویچت» برایشان تبدیل به کلید شده بود که با کمک آن میتوانستند وارد و خارج خانه شوند. یا به محل کار بروند و از آن خارج شوند. در گذر روز کارهای اداریشان را با «ویچت» انجام میدهند و ایمیلهایشان را از طریق آن میفرستند. این اپ موتور جستجوگرشان نیز هست، برایشان کار «اسنپ» را نیز انجام میدهد.
خلاصه «ویچت» برای صدها میلیون کاربر چینی، یک «اپیلیکیشن همهچیز» است که هرچه لازم داشته باشند، درون آن قرار گرفته است. «ویچت» بدینشکل بدل به یک «سوپر اپیلیکیشن» (Super App) شده و جای «فضای مجازی» یا اینترنت را گرفته است. کاربر دلیلی ندارد بخواهد از این اپیلیکیشن خارج شود: همه امور زندگیاش با «ویچت» ساده شده است. این اپ باکیفیت، سریع و بهنسبت امن است.
برای حکومت چین «ویچت» حکم یک معدن طلای خالص را دارد. در کشوری با ۱.۴ میلیارد نفر جمعیت، بیش از ۹۰۰ میلیون نفر کاربر این اپ همهچیز زندگیشان را جلوی چشمان «تجسس عمومی» حکومت انجام میدهند و آگاه هم هستند که چه در خرید آنلاین یا در گفتگوی خصوصی، حکومت ناظر بر همهچیز است. هوش مصنوعی حکومتی، از عکس تا ویدیو تا کلمهها تمامی لحظههای حضور کاربر در این نرمافزار را زیر نظر دارد.
نتیجه ساده است: اگر کاربر اشتباه کند، در مخالفت حکومت چیزی حتی در یک چت خصوصی بفرستد، میتواند بلافاصله از استفاده از «ویچت» منع شود. یعنی شاید حتی نتواند از ساختمان خانهاش خارج و دوباره به آن وارد شود. دیگر نمیتواند برای خوردن غذا به یک رستوران روزمرهاش برود. چون دیگر چیزی بهعنوان منو، خدمه یا دستگاه پرداخت با کارت وجود ندارد و همهچیز با «ویچت» انجام میشود.
کاربر بایستی به سراغ حکومت برود و هفتهها تلاش کند تا شاید اجازه دهند تا دوباره به «ویچت» برگردد و بتواند دوباره زندگی را از سربگیرد.
برای حکومت علاوه بر این تجسس عمومی گسترده بر مردمانش، «ویچت» اجازه «سانسور عمومی» را هم میدهد. حکومت میتواند بهراحتی هرچه میخواهد از جلوی چشم مردم بردارد و هرچه میخواهد جلوی چشمان آنها بگذارد. «دیوار آتشین بزرگ چین» (China Big Firewall) هم به کاربر اجازه نمیدهد تا از جایگزینهای «ویچت» یا اپیلیکیشنهای دیگر وابسته به حکومت استفاده کند.
دست حکومت برای تجسس و سانسور تنها محدود به داخل کشور چین نیست. میلیونها نفر مهاجر، بخصوص دانشجویان چینی، از این اپیلیکیشن خارج از سرزمین مادری خود استفاده میکنند. یعنی مهم نیست در پکن باشی یا واشینگتن دیسی یا لندن، حکومت همچنان ناظر زندگی روزمره تو است و امکان سانسور تو را دارد. تکان بخوری میتواند زندگی را برای دوست، آشنا، خانواده و فامیل تلخ کند.
برای مولتیمیلیاردهای صنعت فنآوری در آمریکا اما «ویچت» الهامی است برای کسب ثروت و نفوذ بیشتر؛ نه تنها در سرزمین خودشان و بر مردمان خودشان، بلکه نفوذی که میتواند حتی به خانههای ما در تهران و مشهد هم برسد. یا آنگونه که پژوهشکده «لابراتوار شهروندان» (CitizenLab) در گزارش مفصل خود از دانشگاه تورنتو کانادا نوشت: «ما چت میکنیم، آنها تماشا».
در آرزوی ابر اپیلیکیشن «۱۰ هزار هزار میلیارد (تریلیون)» دلاری
اپل، نخستین شرکت صنعت فنآوری آمریکا بود که ارزش آن در بازار بورس به بیش از یک تریلیون دلار رسید. سالها صحبت از این بود که کدام شرکت میتواند نخستین برنده چنین ارزشگذاری شود. حالا سوال این است که کدام شرکت میتواند یک گام به جلو بجهد و به ارزش «۱۰ تریلیون دلار» برسد.
یک مثال آن در مقاله «سوپر اپها غیرقابلاجتناب هستند» که در نوامبر ۲۰۲۱ میلادی در «مجله نیویورک» منتشر شد آمده. نخستین مثال این گزارش نه توییتر یا ایکس، بلکه «متاورس» (MetaVerse) از شرکت متا (صاحب فیسبوک، واتساپ و اینستاگرام) است.
«متاورس» ایدهای شبیه به یک فیلم علمیتخیلی است: جهانی خیالی که در آن آدمی با کمک یک سختافزار میتواند به آن وارد شود. میتواند هر شکلی که خواست انتخاب کند. میتواند یک آدم ورزشکار باشد یا یک نهنگ غولپیکر با دندانهایی تیز. میتواند هر لباسی خواست انتخاب کند و در زندگی مجازی سهبعدی، تمام آنچیزی باشد که در زندگی عادی نیست. از همین الان، برندهای مهم جهان، میلیونها دلار فقط صرف این میکنند تا در مالهای متاورس، مغازه بخرند. مشتریها هم برای تولیدات این برندها، پول خوبی پرداخت میکنند هرچند همهچیز مجازی و خیالی است.
البته علاوه بر این، مارک زاکربرگ (با ثروتی به ارزش ۱۱۰ میلیارد دلار در ۲۰۲۳ میلادی) میخواهد متاورس محل کار شما باشد و امیدوار است در آیندهای نه چندان دور، بهجای آنکه لازم باشد از خانه خارج شوید و بدبختیهای زندگی معاصر را ببینید (آب نیست، هوا آلوده است، مردم افسردهاند) در جهانی موازی، متفاوت زندگی کنید. اهمیت آن برای نظام سرمایهداری: او هم میخواهد شما در آیندهای نه چندان دور از این «سوپر اپیلیکیشن» خارج نشوید تا او بتواند شما را مدیریت کند و ثروت تریلیون دلاریاش هم به جیب او برود.
ایلان ماسک با «ایکس» هم امیدوار است بتواند شما را در محدوده محصولات خودش نگه دارد. مولتی میلیاردهای جهان، آرزوی دنیایی را میبینند که شاید هر یک میلیارد نفر آن درون یک سوپر اپ زندگی میکند. مانند کاربران ویچت در چین، این کاربر هم میداند همهچیز زندگیاش تحت تجسس عمومی صاحبان این محصولات است اما برایش اهمیتی ندارد. چون بخواهد از خانه خارج شود و بخواهد به خانه برگردد باید از این اپ استفاده کند.
در اینجاست که تلاشها برای درهمشکستن شرکتهای عمده صنعت فنآوری و تبدیل آنها به شرکتهای کوچکتر میتواند امیدوارکننده باشد. زمانی جان راکفلر، نخستین میلیاردر جهان بود. عمده ثروت او از سرمایهگذاریهایش در شرکت نفت او میآمد: شرکت «نفت استاندارد» (Standard Oil). راکفلر بیرحم بود و به رقیبانش رحم نمیکرد. به هر روشی تلاش میکرد تا فعالیتهای آنان را متوقف کند و شرکت خود را جایگزین آنان کند.
به جز استخراج نفت، از جابجایی قطار تا پتروشیمی را هم صاحب شد. در ۱۹۱۹ میلادی دادگاه عالی آمریکا رای به انحلال شرکت نفت استاندارد داد، چون قوانین آمریکا برای وجود رقابت آزاد در نظام سرمایهداری را نقض کرده بود. شرکت استاندارد به ۴۳ شرکت تقسیم شد.
برخی از این شرکتها در کنار «شرکت نفت ایران انگلیس» قرار گرفتند که به «شش خواهران» یا صاحبان بخش عمدهای از نفت و گاز جهان بدل شدند. «شرکت ملی نفت ایران» بازمانده «شرکت نفت ایران انگلیس» است.
آنچه از «ویچت» و برنامه «تجسس عمومی» در چین میبینیم اهمیت حرف سیاستمدارانی مانند برنی سندرز را مهمتر میکند. یکی از شعرهای او این است: «میلیاردرها را ممنوع کنیم». در جهان امروز، نابرابری را در همه نقاط جهان به شکلهای مختلف میتوان دید. چه دلیلی دارد که اجازه بدهیم میلیاردرها به تریلیونرها تبدیل شوند؟ چرا باید بگذاریم در آیندهای نه چندان دور، به جای دولتها و حکومتها، شرکتهای تریلیون دلاری بر جهان حاکم باشند؟ چرا باید دموکراسی را رها کنیم تا «ایکس» بتواند بر همهچیز زندگی ما مسلط باشد؟ زمان تغییر اگر الان نیست، پس کی خواهد بود؟
نظرها
ایراندوست
در گذشته و حتی حال، سیاستمداران وظیفه مدیریت و هدایت نخبگان را بعهده داشتند شاید وقت آن رسیده که نخبگان عالم و کاسب، زندگی و سیاست آینده بشریت را تعیین و رهبری کنند. سناریوی وحشتناکی پیش روی هست.