برلین: شهر یادبودهای قبل دیوار
مجمسه گرانیتی ۲۱ متری لنین در برلین قطعهقطعه و به مدت بیست و چهار سال در سواحل دریاچه موگل برلین به خاک سپرده شد. در نهایت در روز دهم سپتامبر ۲۰۱۵ سر این مجسمه را از خاک بیرون کشیدند و به موزهای در منطقه اشپانداو انتقال دادند. به همین بهانه، مجموعهای از عکسهای بابک بردبار از مجسمههای مربوط به قبل فروپاشی دیوار در برلین را میبینیم.
زندگی و کار من فقط یک چیز را میدانسته و میداند و آن این است: استفاده از ذهن و ارادهام، تجربه و قدرتم، و در حقیقت تمام من. از طرف من تقدیم به مردم زحمتکش آلمان، برای نبرد پیروزمندانه سوسیالیستها، برای آزادی در شکوفایی بهاری تازه در آلمان.
نقل قول بالا از ارنست تلمن رئیس حزب کمونیست آلمان است که بر روی کتیبهای بزرگ در زیر مجسمه تلمن حک شده بود. این کتیبه بعد از فروپاشی دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ تخریب و دو کتیبه از مجسمه اصلی جدا شدند.
بعد از متحد شدن آلمان شرقی و غربی، مجسمهها و آثار کمونیستی سرنوشت غریبی پیدا کردند. به پیشنهاد وزیر عمران آلمان، دولت میخواست مجسمه مارکس و انگلس (معروف به مجسمه دو قلو) را به گورستان فریدریکس فلده انتقال دهد. او گورستان یادشده را «انبار بقایای سوسیالیسم» نامیده بود، چراکه برخی از بناهای یادبود آلمان شرقی به گوشهای از این گورستان منتقل شده بود.
یکی از این آثار مجمسه گرانیتی ۲۱ متری لنین ساخته نیکولای تومسکی است که والتر اولبریخت، رهبر آلمان شرقی، در ۱۹ آوریل ۱۹۷۰ در برلین شرقی از آن پردهبرداری کرد. این مجسمه در نوع خود داستان عجیبی دارد. پس از آنکه دیوار برلین فرو ریخت، مقامات آلمان متحد تصمیم به ویرانی این مجسمه گرفتند. این تصمیم با مقاومت جمعی از هواداران لنین روبرو شد. آنها با آوردن مجسمهای نمادین از بیسمارک (نخستین صدراعظم تاریخ آلمان) شعار دادند که به جای مجسمه لنین، این مجسمه بیسمارک است که باید ویران شود. سرانجام مجسمه لنین قطعهقطعه و به مدت بیست و چهار سال در سواحل دریاچه موگل برلین به خاک سپرده شد. در نهایت در چنین روز دهم سپتامبر ۲۰۱۵ سر این مجسمه از خاک بیرون کشیده شد و به موزهای در منطقه اشپانداو انتقال یافت.
مساله حفظ یا تخریب مجسمههای کمونیستی برلین و بسیاری از شهرها و محلهها، همچنان محل مناقشه و موضوع اختلاف نظر و کشمکشهای جدی است، نه فقط در کشورهای بلوک شرق سابق که در سرتاسر اروپا.
به همین مناسبت، مجموعهای از عکسهای بابک بردبار از مجسمههای پیش از فروپاشی دیوار را میبینیم:
نظرها
نظری وجود ندارد.