حکومت زندگیکُش ــ افزایش اضطراب و افسردگی در ایران
سرکوب معترضان و ناتوانی حکومت در پاسخگویی به مطالبات عمومی موجب گستردهتر شدن ناامیدی و اختلالهای روانی شده است.
«اضطراب و ناامیدی» در ایران افزایش یافته است. این موضوع را چند «روانشناس» و «داروساز» در تهران تایید کرده و گفتهاند در مقایسه با یک سال قبل شمار مراجعهکنندگان و مصرف داروهای «ضد افسردگی» بیشتر شده است.
وحید فاضلی، داروخانهدار در تجریش تهران که از دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد در داروخانه کار میکند به روزنامه هممیهن گفت: «آنچه میبینیم این است که بیماریهای اعصاب و روان تا اینمیزان شایع نبوده. تا جایی که از هر پنج مراجعه برای گرفتن دارو به داروخانه، یک نسخه، مربوط به داروهای اعصاب و روان است یا بهنحوی در آنها داروی آرامبخش، خوابآور و ضدافسردگی تجویز شده است.»
به گفته او مصرف داروهای ضد اختلالات روانی حتی «در میان تحصیلکردههای دانشگاههای علوم پزشکی هم بسیار بالاست.» فاضلی بدون اینکه منبع آمار را اعلام کند، گفت:
شاید بتوان گفت که حداقل پنجاه درصد از آنها داروهای ضدافسردگی مصرف میکنند که بخش بزرگی از آنها هم پزشکاند.
دانشجویان علوم پزشکی که به عنوان رزیدنت در بیمارستانها و مراکز درمانی مشغول به کار هستند از جمله گروههایی هستند که تبعیض و نابرابری مزدی را تجربه میکنند. فاصله دستمزد آنها با پزشکان با سابقه و متخصص در بیمارستانها در سالهای اخیر موجب اعتراضهای پراکنده نوپزشکان شده است.
گفتههای خشایار که تا بهمن سال قبل در ایرانشهر داروخانه داشت و هفت ماه است در سعادتآباد تهران کار میکند، نقش «احساس تبعیض» در افزایش اختلالهای روانی را تایید میکند. او گفت زمانی که در ایرانشهر بود بیشتر مراجعهکنندگان او در بازه سنی ۴۰ تا ۵۰ سال بودند. به گفته خشایار بیشتر ساکنان این منطقه «بازنشسته فرهنگی» هستند.
بازنشستگان فرهنگی یا همان معلمان بازنشسته طی سالهای اخیر بارها در اعتراض به وضعیت معیشتی خود به خیابان آمدند. حکومت مطالبات آنها و دیگر بازنشستگان را نادیده میگیرد و چند تن از معلمان بازنشسته، از جمله زینب همرنگ و نصرت بهشتی به دلیل شرکت در تجمعهای اعتراضی در زندان حبس شدهاند.
خشایار به «هم میهن» گفت در سعادت آباد مراجعهکنندگان «بیشتر جوانند» و سن آنها «تقریبا نصف» شده است.
در ساری هم یک داروخانهدار که محمد طاهری معرفی شد، درخواست برای داروهای ضد افسردگی و ضد استرس را تایید کرد. او گفت: «داروهای ضدافسردگی و ضد استرس بیشترین درخواست را دارند. البته داروهای خوابآور هم سهم بالایی دارند و در یکسالاخیر مراجعه برای خریدشان زیاد شده است.»
سرکوب و موج «ناامیدی»
در فاصله پایان اعتراضات خیابانی در سال ۱۴۰۱ تا ماههای نخست سال ۱۴۰۲ خبرهای ناگواری از افزایش اقدام به خودکشی در ایران منتشر شد. هر چند که مقامهای دولتی با پنهان کردن آمار این موضوع را انکار میکنند اما علیرضا شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی ضمن تایید شایع شدن «افسردگی و اضطراب»، گفت که این وضعیت با رویدادهای یکسال گذشته بیارتباط نیست: «از سال گذشته آهنگ یا درخواست و گرایش مهاجرت بین جوانانمان افزایش پیدا کرده است. گروه دیگری، در لاک خودشان میروند و این را با مصرف الکل، موادمخدر و چیزهایی شبیه این بروز و ظهور میدهند و گروه دیگری هم داریم که تارک دنیا میشوند. تعدادی هم هستند که شاید همچنان بهدنبال فعالیت و اقداماتی که در سال گذشته دنبال آن بودند، هستند. یکی دیگر از تظاهرات بیرونی این موضوع، افزایش خودکشی است.»
محمود هادیپور یک داروحانهدار دیگر در مرکز شهر تهران نیز افزایش مراجعه برای داروی ضد افسردگی را تایید کرده و گفته برخی از مراجعهکنندگان به او بیماران فقیری هستند که بدون مراجعه به پزشک و با نسخههای قبلی برای گرفتن دارو میآیند.
سارا گلستانی، روانشناس اجتماعی دیگری است که همزمان با تایید افزایش مراجعهکنندگان، به صورت مشخص تاکید کرده است رویدادهای سال گذشته بر افزایش اختلالات روانی اثر گذاشتهاند. او گفت: «از پارسال تاکنون، خشم، ناامیدی و افسردگی مجموعهای از نشانههایی بود که در افراد دیده شد».
گلستانی در ادامه با بیان اینکه دو گروه مراجعه کننده دارد، گفت که رویدادهای سال گذشته بر وضعیت هر دو گروه تاثیر منفی داشته است: یک گروه «افرادی بودند که بهطورمشخص عامل احوالاتشان را اتفاقات یکسالگذشته میدیدند و گروهی هم بودند که ازقبل دچار مشکلاتی بودند و اتفاقات سالگذشته، آنها را تشدید کرده است».
این روانشناس با بیان اینکه نسبت به پاییز پارسال که بیشتر شاهد اختلالات اضطرابی بوده، اینروزها بیشتر شاهد خشم فروخورده، ناامیدی و افسردگی است، افزود:
در ابتدای بگیروببندها، برخی افراد هر خبری که میشنیدند، روی کارکردهای روزمرهشان تاثیر میگذاشت، اکنون کارکردهای روزمره آدمها حفظ شده است و آنها کارهای روزمره را انجام میدهند اما با امید به فرارکردن؛ بهنظرمیرسد که افراد بهنوعی دغدغه خود را عوض کردند تا بتوانند دوام بیاورند.
گلستانی گفت بیشتر مراجعهکنندگان او «رویکرد مهاجرت دارند». پیش از این هم گزارشهایی مبنی بر افزایش میل به مهاجرت از ایران منتشر شده بود. یک سند محرمانه که در کانال «قیام تا سرنگونی» منتشر شد، نشان میدهد حداقل ۴۰ درصد از دارندگان مدرک دانشگاهی تمایل به ترک ایران با هدف دستیابی به یک زندگی بهتر را دارند.
این فقرای بیچاره
آنها که توان مالی دارند برای فرار از وضعیت تحمیل شده راهی مییابند. یا به پزشک مراجعه میکنند و با کمک پزشک و دارو حالشان را بهتر میکنند یا اینکه بار سفر میبندند تا زندگی تازهای را شروع کنند. اما آنطور که یک داروخانهدار در مرکز تهران روایت کرده، فقرا حتی پول دکتر رفتن را هم ندارند. به گفته محمود هادیپور، داروخانهدار در مرکز تهران «میزان مراجعه مردم برای گرفتن دارو بدوننسخه زیاد شده، بهویژه در زمینه داروهای اعصاب و روان. اغلب نمیخواهند دراینزمینه هزینهای داشته باشند، مردم فقیرتر شدهاند و با همان نسخه قبلی بارها مراجعه میکنند.»
فقر اقتصادی در ایران روز به روز جمعیت بیشتری را در برمیگیرد. به روایت مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی بیش از ۲۶ میلیون نفر از جمعیت ایران در سال ۱۴۰۰ زیر خط فقر قرار داشتند. جهش تورم مواد غذایی در سال ۱۴۰۱ بخش دیگری از لایههای میانی را به زیر خط فقر سوق داد. نمایندگان مجلس گفتهاند حداقل یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر طی یکسال به جمعیت فقیر اضافه شده است. حسین راغفر، کارشناس اقتصاد اما جمعیت فقیر را بیش از ۴۰ میلیون برآورد کرده است.
چهار سال قبل پیش از اینکه وضعیت معیشت تا به این اندازه بحرانی شود، مقامهای دولتی تایید کرده بودند که عدم مراجعه به پزشک به دلیل فقر تا ده درصد افزایش یافته است. افزایش قیمت دارو و تعرفه خدمات درمان طی سالهای اخیر به حتم موجب افزایش جمعیت کسانی شده است که به دلیل فقر به پزشک مراجعه نمیکنند.
نظرها
مخاطب
ایکاش گزارشی هم از فرارهای مالیاتی پزشکان عزیز بگیرید. پزشکانی که مبالغ ویزیت خود را حاضر نیستند با کارتخوان دریافت کنند تا مالیات ندهند، با ویزیتهای هنگفتی که فقرا را مجبور میکند همان نسخههای قبلی را بدون مراجعه دوباره به پزشک دوباره از داروخانه بگیرند. همین هم باعث شده مردم به طب سنتی رو بیاورند. پزشکی که حتی به چهرهات نگاه نمیکند و تو را شکل صدهزارتومانی میبیند که پا درآورده و تا مطبش آمده :-) ارزش مراجعه ندارد. تشخیصش هم پادرهواست.