سالگرد قیام ژینا
«با صدایی متفاوت»؛ نگاهی به دیوارنوشتههای زنان در جنبش ژینا
اندیشه یزدانپناه ــ آنچه ما از مقاومت مدنی و مبارزه سیاسی میشناسیم، در بسیاری از مواقع شیوه «مردانه» است، و ما به اشتباه آن را روایتها و فهمهایی از مبارزه همه «انسان»ها قلمداد میکنیم. اما زنان و همه آنها که «مرد» نیستند به چه شکل مقاومت را رقم میزنند و صدای مبارزه آنها چگونه است؟
انقلاب ژینا یک صدای متفاوت را به ما نشان داد: صدایی زنانه، صدای انسانهایی که دههها و سدهها شنیده نشده یا از ترس حذف شدن یا ناامیدی از فهمیده نشدن، از کاسه سر و از حنجره بیرون نیامده است. این صدا در انقلاب ژینا، حتی در شعارهایی هم که روی دیوارها نوشته میشدند منعکس شد و افراد و گروههای ستمدیده ردپای مبارزه خود را بر دیوارها هم به جا گذاشتند. نوشتههایی که با دستان زنان، اعضای جامعه ال جی بی تی کیو و افراد دارای معلولیت بر دیوار شهرهای مختلف حک شدند، هم متنوع و متفاوت بودند و هم نشان میدادند آنها که همواره از سوی نظام سیاسی سرکوبگر به عقب رانده شده بودند، اینبار حتی تا تصرف دیوارهای شهر هم پیش آمدهاند.
در ویدیویی که در ماههای آغاز جنبش ژینا با عنوان «شعارنویسی دختران در قم» در رسانهها منتشر شد، زنی جوان با موهای آزاد، لباسهای سیاه و یک اسپری رنگ در دست روی دیوار مینویسد «زن زندگی آزادی.» در ویدیوی دیگری زن دیگری را میبینیم که با دقت روی دیواری آجری مینویسد «برای ایران.» ماسک روی صورت دارد اما میتوان رد لبخندش را از زیر ماسک هم دنبال کرد. چند ثانیه به دوربین نگاه میکند و دستش را به نشانه آزادی بالا میآورد. ویدئوی به جا مانده بعدی با عنوان «دیوارنویسی یک زن بدون روسری روی دیوار در روز روشن و دعوت به اعتصاب سراسری»، روایت زندهای است از زنی که با موهای باز و اسپری قرمز روی دیوار مینویسد "#اعتصاب سراسری. در فاصله نوشتن حرف «سین» و «ر»، زنی رهگذر در تصویر ظاهر میشود که روسری بر سر دارد و در حالی که به زن شعارنویس خیره شده از سمت راست وارد کادر دوربین میشود. صورت او را نمیبینیم اما متوجه تعجب او میشویم؛ کسی که از این صحنه فیلم گرفته برای لحظاتی زن شعارنویس را به حال خود میگذارد و زن رهگذر را با دوربین دنبال میکند، گویی میخواهد به ما نشان بدهد که حتی او هم از مواجهه با شعارنویسی یک زن روی دیوار شگفت زده است! دوربین جایی در نزدیکی دری که کنارش نوشته شده «سالن زیبایی، مرکز تخصصی اپیلاسیون» زن رهگذر را رها میکند و به زن شعارنویس برمیگردد. او حالا دارد «ی» سراسری را کامل میکند. تنها چند ثانیه بعد، در حالی که صدای فیلمبردار با گفتن «زنده باد! زنده باد!» بالا رفته، زن شعارنویس به انتهای نوشته دوم میرسد: «نه به جمهوری اسلامی.» هجای «می» تا نوشته «سالن زیبایی، مرکز تخصصی اپیلاسیون» ادامه پیدا کرده است.
جنبش ژینا علاوه بر اینکه بر مطالبات زنان استوار بود از اکتهای فمینیستی هم تغذیه میکرد. در تاریخ مبارزات زنان در ایران ما در برهههای مختلف شاهد اکتهای تاثیرگذار بسیاری بودهایم. اینبار اما عصاره همه آن حضورهای قدرتمند را در این جنبش میبینیم: برداشتن روسری، سوزاندن روسری، ایستادن روی اتومبیلهایی که در محل اعتراضات متوقف شدهبودند، رقصیدن دور آتش در خیابان بدون روسری، و دیوارنویسیهایی که توسط زنان از گروههای مختلف انجام میشد. پروین اردلان، پژوهشگر، فعال جنبش زنان ایران و از اعضای اولیه کمپین یک میلیون امضا این را به شکستن فضای مردانه تعبیر میکند و میگوید:
وقتی زنان وارد میدان میشوند و در فضای عمومی قرار میگیرند و دیوارهای عمومی را زمینهکارشان میکنند یعنی فضای مردانه در مبارزه شکسته است.
به گفته پروین اردلان، در جنبش زنان و در تمام تلاشی که تا امروز وجود داشته، چه در زمان فعالیت او و چه فعالان زنی که امروز کنشگری میکنند، مساله این بوده است که زنان چگونه وارد عرصه عمومی شوند و چگونه بتوانند صدایشان را در عرصه عمومی فریاد کنند، اعلام کنند، نشان بدهند. او میگوید: «مثلا در دورهای که ما [فعالان زن] از سر گذراندیم اصلا امکانی برای دیوارنویسی به این شکل وجود نداشت. و به این دلیل که به هیچ وجه امکانی برایش نبود، اصلا در ذهنیت افراد قرار نمیگرفت که روی دیوارها چیزی نوشته شود.»
به نظر این پژوهشگر فمینیست در دوران انقلاب ۵۷ این اتفاق افتاده بود اما با سرکوبی جنبش زنان پس از انقلاب، دیوارنوشتههای تبلیغاتی و پروپاگاندای حکومتی جای شعارنویسیهای زنانه را گرفتند. بعدها در جنبش زنان، فعالان روشهای دیگری را برای پررنگ کردن حضورشان در عرصه عمومی در پیش گرفتند. اردلان دراینباره میگوید:
یکی از بیشترین کارهایی که در حوزه نمایش عمومی انجام شد درباره خشونت بود. مثلا بروشورهایی که بین مردم پخش میکردیم یا پینهای کوچکی که به لباسهایمان میزدیم و به دیگران هم میدادیم؛ مثل کارهایی که دیدهبان آزار انجام میدهد، شعارهایی که به کیفمان وصل میکردیم یا روی کیفمان چیزی مینوشتیم. یعنی به یک شکلی میخواستیم مطالبات ما جلوه عمومی داشته باشد که بتوانیم به مردم نشانش دهیم.
تولید و تهیه دستبند برای کمپین یک میلیون امضا که روی آن اسم کمپین را نوشته بودند، پخش پینهای «برابریخواهی» در سطح شهر، تهیه استیکرهایی که بر دیوارهای شهر یا روی باجههای تلفن عمومی چسبانده میشدند، برگزاری نمایشهای زیرزمینی با موضوعیت زنان و گروههای الجیبیتیکیو آن هم زمانی که امکان برگزاری نمایش عمومی در خیابان وجود نداشت، سرود خوانی یا سر دادن شعارهای جنبش زنان در فضاهای عمومی؛ به گفته پروین اردلان مساله اصلی همه این فعالیت این بود که یک فرد چگونه میخواهد خود را در فضای عمومی نشان دهد و موقعیتش را به عنوان یک زن و به عنوان آدمی که صدا دارد اما امکانی برای بیان ندارد به نمایش بگذارد. این پژوهشگر فمینیست تاکید میکند که دیوارنویسیهای جنبش ژینا هم در همان روند صورت گرفتند، دیوارنوشته توانست جای خود را در مبارزات زنان باز کند.
اگرچه پیش از آن هم گرافیتیها به تدریج به خیابان اضافه شده بودند، حتی بسیاری از فعالان جنبش زنان در دورههای مختلفی پلاکاردها یا پارچههایی را از پلهای عابر پیاده آویزان میکردند و مداخلههایی از این دست زیاد دیده میشد اما به گفته پروین اردلان بسته به امکانات، فشارها، تهدیدها و موقعیتهایی که فعالان جنبش زنان در هر دورهای داشتهاند، توانستهاند خود را به عرصه عمومی نشان دهند. او تاکید میکند:
اتفاقی که امروز در حوزه دیوار نوشتهها رخ داده این است که همه آن فعالیتهای سابق به حد نهایی خودش رسیده. شروعش را من در [کنش] ویدا موحد میبینم که روی سکو ایستاد - در واقع نمایش عمومی خود به عنوان جایی که بخواهی عرصههای مردانه را [بازپس] بگیری. البته دیوارنوشتهها الزاما عرصههای مردانه هم نبودهاند؛ عرصههای حکومتی بودهاند. حالا ما این عرصههای حکومتی را باز پس گرفتهایم. در این بازپس گرفتن، حالا ما عرصههای مردانه را هم باز پس گرفتهایم. به همین علت من دیوارنویسیها را در این متن میبینم.
همه ستمدیدگان در عرصه عمومی
جنبش ژینا، نقطه پیوند همه گروههای تحتستم بود؛ زنان، جامعه الجیبیتیکیو، افراد دارای معلولیت، افرادی که به گروههای اتنیکی تحتستم تعلق دارند و همه آنها که امکانی برای حضور در فضای عمومی مبارزه پیداکردند. در تصاویر و فیلمهای به جا مانده از اعتراضات خیابانی، زنی را میبینیم روی ویلچر، پیراهن سرخ بر تن دارد، موهایش باز است و یک اسپری در دست دارد که آن را بالا گرفته تا به ما نشان بدهد «زن، زندگی، آزادی» روی دیوار را او نوشته است. در تصویر دیگری که حالا دیگر در ذهن ما به عنوان تصویر مقاومت زن بلوچ نقش بسته، زنی با شال بلوچی به حالت نیمهنشسته دارد روی دیوار «ی» زن، زندگی، آزادی را تکمیل میکند. ویدئوی زنی که روی دیوار مینویسد «ژینای کردستان در قلب بلوچستان»، ویدئویی از یک چادری که با عجله چیزی روی دیوار آجری مینویسد که خوانا نیست، دختری که مقنعهاش را دور گردنش انداخته و میان نوشتههای «مرگ بر خامنهای» و «برای آبان» که از پیش روی دیوار بودهاند مینویسد «برای مهسا امینی»، دختری که مینویسد «برای نوید افکاری»، زنی که روی دیوار منتهی به یک پله مینویسد «برای حذف دائمی انگ تجزیهطلبی»، زنی که با موهای بلند که تا پشت کمرش ریختهاند ایستاده و مینویسد «چه دار باشه چه زندان، ایستادهایم تا پایان»... اینها تنها نمونههایی از ردپای جنبشی متفاوت بر دیوار شهرها هستند که پروین اردلان اینگونه توصیف میکند:
دیوارنوشتن یک اکت سیاسی است، یعنی عبور از ترس یا حداقل در موقعیت ترسناک کار کردن و نشان دادن اینکه خواسته زنان یک خواسته عمومی است. یک خروش، خیزش و شورش علیه وضعیتی است که میخواهد شما را در موقعیت یک ستمدیده نگه دارد. حالا تمام ستمدیدهها دارند این اکت خودشان را نشان میدهند و در مقابل این وضعیت میایستند. به همین خاطر است که وقتی از زنان شروع می کنیم باقی گروههای ستمدیده هم [همراه آنها] میآیند، کوییر و بلوچ و … هم وارد میشوند. این نشان میدهد که این صدای جمعی به شکلهای مختلف دارد بروز میکند.
فضایی که دارد خودش را پس میگیرد، صداهایی که به عرصه عمومی آمدهاند درحالیکه مدتهاست سرکوب شدهاند. ما در این دیوارنوشتهها صداهایی را میشنویم که با آن صدای سابق و آشنای مبارزاتی، با آنچه ما پیش از این از صدای انسان و از مقاومت و مبارزه میشناختیم تفاوت دارند. نقطه تلاقی تمام این دیوارنوشته ها صدایی است که همه را میبیند و میخواهد همه را در بربگیرد. صدایی که حذف نمیکند و شکلی متفاوت و مسیری جدید از مقاومت را نشان میدهد. مسیری که در آن، زن توان خواه، زن بلوچ که مینویسد «زن بلوچ ایران است»، ژینای کردستان، و فرد کوییری که نوشته «کوییر ترنس رهایی» شکلهای مختلفی از مبارزه هستند.
و در آخر، آنچه سرآمد تمام خصایل انسانی است، «شجاعت استوار کردن» است: در جایی که منطق محض ناموفق عمل میکند، با احساس به مقابله با احساس دیگر رفتن. نویسندگان این دیوارنوشتهها، یکی از اعلاترین نمودهای شجاعت را به نمایش میگذارند؛ آنها در حین ترسیدن، از صدای خود بهره میگیرند. بی پرده و جسورانه طلب میکنند. و این شکل متفاوتی از «بودن» و مقاومت است. ما به راستی تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم و این صداها سرانجام از آن گفتند که به کار آید: آزادی!
نظرها
فریده کرملویی
رسیدن وبا شهامت آزادی را خواستن در قیام ژینا بس بزرگ با دیدی انسانی جلو رفت . تا سرنگونی رژیم فاشیستی جمهو ی اسلامی