عبدالعزیز بلوچ و کشفی تازه از جنبههای موسیقی شرق
دنیا صادقی- موسیقی فلامنکو و فرهنگ اندلسی تنها دلمشغولی عبدالعزیز نبوده است. او در کتابهایش به تببین پیوندهای عاطفی میان فرهنگ اسلامی و از جمله صوفیگری با فرهنگ و موسیقی اندلسی نیز میپردازد.
در زمستان ۲۰۰۹، وقتی استفان ویلیامسونفا- دانشجوی ۱۹ ساله رشتهی مردمشناسی دانشگاه ادینبورگ- برای تعطیلات دانشگاهی در زادگاهش در جبلالطارق بهسر میبرد، از رادیوی ملی اسپانیا، موسیقی تلفیقی از موسیقی فلامنکو و آوازی غنی به زبانهای فارسی و اسپانیایی به گوشش خورد که او را شگفتزده کرد و به کشفی بیسابقه از قدیمیترینهای موسیقی تلفیقی، از موسیقی آوازی شرق و موسیقی فلامنکو رساند.
صدایی که ویلیامسونفا از رادیو شنید و یک دهه از عمرش را صرف جستوجو و تحقیق دربارهی آن کرد، صدای خواننده و نوازندهای بلوچ بود. «عزیزالله عبدالرحمان» یا همان «عبدالعزیز بلوچ»، در ۵ مارس ۱۹۰۹ در خانوادهای فقیر در بلوچستان، در منطقهی تحت حمایت انگلستان در پاکستان امروزی بهدنیا آمد. قدری پس از درگذشت پدر، خانواده به ایالت سند که آنزمان، هنوز قسمتی از کشور هندوستان محسوب میشد، نقل مکان کردند و در شهر «پیر-جو گوت» ساکن شدند. عزیزالله در آن شهر، در مرکز جماعت صوفی «هور» [۱] و در مدرسهی «پیر- پاگارو» [۲] مشغول تحصیل و آموزش زبانهای فارسی و عربی شد و اشعار مولانا جلالالدین و سرودههای شاعر قرن هفدهمی از صوفیان هند- شاه عبدللطیف بهیتایی- بر او تأثیری ماندگار گذاشت.
همانجا، برای نخستینبار با موسیقی آیینی و اشعار زیارتکنندگان درگاه پیر- پاگارو در جریان یک فستیوال محلی آشنا شد که بعدها وقتی به مدرسهی راهنمایی در حیدرآباد رفت، علاقهاش را به آن موسیقی و آن آوازها پیگیری کرد؛ مقامهای موسیقی سندی را آموخت و در مناسبتهای مختلف، اشعار صوفیان را خواند.
همزمان در حیدرآباد، وقتی خود را برای تحصیل در دانشگاه اسلامی «علیگر» آماده میکرد، نزد بازرگانی هندو به نام «هوتو خمچاند»[۳] که دارالتجارهای در جبلالطارق داشت، مشغول به کار شد. بازرگان هندو آرشیوی از موسیقی فلامنکو داشت و وقتی عبدالعزیز به این موسیقی گوش میداد، چنان بر او تأثیر میگذاشت که بیدرنگ پیشنهاد بازرگان برای کار در دارالتجارهاش را پذیرفت و عازم جبلالطارق شد.
در جبلالطارق، عبدالعزیز برای شنیدن موسیقی فلامنکو، شبانه به شهر اسپانیایی «لا لینئا دلا کنسپسیون»[۴] میرفت. در آنجا تحتتأثیر صدای «پپه مارچنا»[۵]، خوانندهی افسانهای فلامنکو و هنجرهی طلاییاش، به شاگردی او درآمد و نام خود را «مارچنیتا» یا مارچنای کوچک گذاشت.
غالب ویژگیهای آسیایی قطعات عبدالعزیز در آوازهایی که همراه با موسیقی فلامنکو میخواند، نمود مییابد. آوازهای عبدالعزیز فارغ از وزن و اصطلاحاً فریریتماند که خود از مشخصات اصلی موسیقی آوازی در موسیقیهای دستگاهی شرق مانند موسیقی ایرانی است. جدا از این، مدهای خوانندگی او بهلحاظ فرازوفرودهای ملودیک خواص موسیقیهای مقامی مانند موسیقی بلوچی و سندی را بازمینماید. لحن خواننده در این آوازها، لحن مراکشی است و صدا- بهخصوص در تحریرها- بین ربعپرده و نیمپرده، در نوسان است که بیشک از تأثیر موسیقی عربی و مراکشی بر او حکایت دارد.
آثار عبدالعزیز بلوچ
استفان ویلیامسونفا، در جستوجوهای دنبالهدار خود، در یک انبار از کتابهای قدیمی و ارزان در بریتانیا، چند کتاب از عبدالعزیز را یافت که در آن سعی کرده بود ریشههای عربی- آسیایی موسیقی فلامنکو و فرهنگ اندلسی را شرح دهد.
درواقع، موسیقی تنها دلمشغولی و جذبهی این فرهنگ برای عبدالعزیز نبوده است. او در کتابهایش به تببین پیوندهای عاطفی میان فرهنگ اسلامی و از جمله صوفیگری با فرهنگ و موسیقی اندلسی نیز میپردازد:
بلوچ در کتابهایش چنین استدلال میکند که چنین پیوندهای بین فرهنگی همیشه وجود داشته است، حتی اگر شواهد آن گاه کمرنگ شده باشد.
(Haver Currin; September 10, 2020)
ویلیامسونفا در مقالهی مفصلی که در سال ۲۰۱۹ منتشر کرد، در اینباره مینویسد:
از لحظهای که عزیز برای اولینبار موسیقی فلامنکو را شنید، ارتباط آن را با خانه (زادگاهش) احساس کرد. او این احساس و واکنش عاطفی آن را چنین در نوشتههایش توصیف میکند؛ این پیوند بسیار شورانگیز است، حتی اگر دلیلی برای اثبات آن وجود نداشته باشد.
(همان)
در روزگاری که موسیقی تلفیقی یا اصطلاحاً «وُرد موزیک» (World Music) تحت انتقادهای بهجا در مورد تجاری شدن و سطحی بودن است، این پیوند شورانگیز در موسیقی آسیایی و موسیقی شبه جزیرهی ایبری⁶، همان عنصر گمشدهای بود که ویلیامسونفا را بر آن داشت تا در ریشههای آن به کندوکاو بپردازد:
بهعنوان یک مردمشناس، علاقهام به پیوند میان تاریخ اسلام و فرهنگ اندلسی، بهویژه در زمینهی موسیقی، به من انگیزه داد تا بهدنبال این موسیقی تلفیقی بروم. هرچند بسیاری از این نوع موسیقی (موسیقی تلفیقی)- بهویژه در جایی که من زندگی میکنم بهعنوان گذرگاهی برای انواع موسیقی- بر من تأثیری نداشت. جایی که بسیاری از این تولیدات که به نام وُرد موزیک به خورد مخاطب داده میشود عامیانه، تجاری و بسیار سطحی بهنظر میرسند.
(Harmonium; October 7, 2020)
آثار موسیقی بهجامانده یا بهتعبیر بهتر یافتشده از عبدالعزیز شامل چهار قطعهی آوازی (song) از مجموعهای به نام صوفی هیپسانو- پاکستانی[۷] است. یکی از این چهار قطعه که در نهایت ویلیامسونفا، آن را از یک وبسایت اسپانیایی خرید و دانلود کرد، همان قطعهی سگوریا[۸] بود که او از رادیو اسپانیا شنیده بود و آن را بههمراه قطعهی دیگری از این مجموعه در یوتیوب بارگذاری کرد. بعدها معدود قطعات دیگری نیز از عبدالعزیز یافت شد که همگی مشخصات آوازهای شرقی- بهخصوص عربی و بلوچی- و موسیقیسازی غربی- بهویژه فلامنکو اسپانیایی- را داشتند و در واقع اشارهای به ریشههای عربی- اسلامی این گونه موسیقی غربی داشتند. چیزی که پس از مرگ عبدالعزیز در سال ۱۹۷۸، در پروژههای تحقیقی اتنوموزیکولوژیستهای دیگر نیز تقویت شد.
برخی از این پروژهها، مانند فیلم «تونی گاتلیف» در ۱۹۹۳، به نام لاتچو دروم (Latcho Drom) به ریشههای کولیوار موسیقی جنوب آسیا و تأثیرش بر شبهجزیرهی ایبری پرداختهاند. باقی آنها، مانند «فائیز علی» در کولی- فلامنکو، بر ریشههای اسلامی فرهنگ اندلسی متمرکز شدهاند.
(همان)
اگرچه موسیقی فلامنکو، مانند دیگر موسیقیهای غربی از فواصل گامهای دیاتونیک و کروماتیک (پرده و نیمپرده) بهره میبرد و ربعپرده در این موسیقی وجود ندارد؛ با این حال از آنجا که گردش آکوردها در این موسیقی از فواصل مینور هارمونیک پیروی میکند، نت درجهی هفتم در آن نیمپرده بالاتر میرود و همین، حس شرقی قدرتمندی را در هارمونی آن ایجاد میکند که فارغ از فواصل ربعپرده، آن حالوهوای موسیقی شرقی را به وضوح ایجاد مینماید.
ویژگیهای موسیقایی
در بحث از ویژگیهای موسیقایی در آثار عبدالعزیز، باید توجه داشت که غالب ویژگیهای آسیایی قطعات او در آوازهایی که همراه با موسیقی فلامنکو میخواند، نمود مییابد که بهدرستی با این موسیقی تلفیق شده و حالتی تصنیفگونه به کارهای او میدهد. آوازهای عبدالعزیز فارغ از وزن و اصطلاحاً فریریتماند که خود از مشخصات اصلی موسیقی آوازی در موسیقیهای دستگاهی شرق مانند موسیقی ایرانی است. جدا از این، مدهای خوانندگی او بهلحاظ فرازوفرودهای ملودیک خواص موسیقیهای مقامی مانند موسیقی بلوچی و سندی را بازمینماید. لحن خواننده در این آوازها، لحن مراکشی است و صدا- بهخصوص در تحریرها- بین ربعپرده و نیمپرده، در نوسان است که بیشک از تأثیر موسیقی عربی و مراکشی بر او حکایت دارد.
اما موسیقی در کارهای عبدالعزیز فلامنکو ناب است. موسیقی فلامنکو، سه رکن اصلی دارد که هر سه رکن آن بهدلایلی ویژه و محکم قرابتهایی غیر قابل انکار با موسیقی شرق دارند.
اولین رکن اصلی در موسیقی فلامنکو، پالوها هستند که چیزی تقریباً مترادف با همان دستگاه، در موسیقی ایرانی است. پالوها، فرمهای موسیقایی خاص با جملهبندیهای ملودیک، گردش هارمونیک و ضربهایی خاص، با فرازوفرودها و تکیههای مشخصاند. چیزی مانند همان نتهای شاهد و نتهای فرود و برگردان در گوشههای موسیقی دستگاهی و مدهای موسیقی مقامی، مانند موسیقی بلوچی.
به این ترتیب، در جملهبندیهای ملودیک، پالوها مانند مالاگوئنا، فاندانگوس، سگوریا، بولریاس و... تقریباً از همان الگوی موسیقی مقامی شرقی پیروی میکنند. اگرچه موسیقی فلامنکو، مانند دیگر موسیقیهای غربی از فواصل گامهای دیاتونیک و کروماتیک (پرده و نیمپرده) بهره میبرد و ربعپرده در این موسیقی وجود ندارد؛ با این حال از آنجا که گردش آکوردها در این موسیقی از فواصل مینور هارمونیک پیروی میکند، نت درجهی هفتم در آن نیمپرده بالاتر میرود و همین، حس شرقی قدرتمندی را در هارمونی آن ایجاد میکند که فارغ از فواصل ربعپرده، آن حالوهوای موسیقی شرقی را به وضوح ایجاد مینماید.
علاوهبر این، این موسیقی از ساز گیتار که بیس و پایهی شرقی دارد و رکن دوم این موسیقی بهشمار میآید، بهره میبرد. ساز گیتار نیز علیرغم آنکه بر اساس فواصل کروماتیک پردهبندی شده، لحن و رنگ صدایی مدیترانهای دارد. بهعلاوه، تکنیک نوازندگی- بهویژه در موسیقی فلامنکو- مانند تکنیک «راسگوادو» که انگشتان در آن بهصورت چرخشی و با سرعت بر سیمها ضربه میزنند، صداها و رنگها را چنان درهم میآمیزند که عصیانگری و بیقراری صدا در سازهایی مانند عود و تنبور را به ذهن متبادر میسازد.
این عصیانگری و حالت رزمی- حماسی، در رقص فلامنکو نیز بهشیوهای مفتونکننده آشکار است. واژه فلامنکو در زبان اسپانیایی به معنای شعله یا آتش است که خود ماهیت رقصی را که از دیگر ارکان اصلی این موسیقی بهشمار میرود را بازگو مینماید.
رقص، بخشی جداییناپذیر از موسیقی فلامنکو است. [۹] شاید برخی پالوها مانند فاندانگوس یا سگوریا با آواز نیز همراه باشند، اما بدون استثناء تمام فرمهای این موسیقی با نوعی رقص همراهاند که در آن هر حرکت نشان و نمادی از روایتی تاریخی و حماسی است.
فلامنکو، در اصل موسیقی کولیهای سرزمین اندلس و شبهجزیرهی ایبری بوده است. موسیقی اقلیتها؛ خیتانوها (طبقات فرودست اندلس)، مورها (اقوام مسلمان شمال افریقا)، یهودیان و... فلسفهی وجودی آن عصیان و مبارزه برعلیه ستم و بیعدالتی است. با این همه، در طول قرنها چنان صیقل خورده که به یکی از نمادهای مهم هنری در اندلس و اسپانیا تبدیل شده است. تلفیق اشعار عرفانی و صوفیانه در موسیقی عبدالعزیز با این عصیانگری، خود جلوهگر غنا و ظرفیت غیر قابل تصور این موسیقی و این فرهنگ است.
صدای تنور و گرد و قدرتمند عبدالعزیز با تحریرهای ملایم و بهجا، با نواها و لرزش سیمهای گیتار درهم میآمیزد و خود مانند حماسهای عرفانی، از آن دست که در اشعار مولانا یا دیگر شاعران مشرقزمین به شهود درمیآید، جهانی از شگفتی و زیبایی و در نهایت، آرامش و تعالی درون میآفریند.
پینوشت:
۱. Hur Sufi community
۲. پیر- پاگارو (Pir- Pagaro)؛ از بزرگان جماعت صوفیان پاکستان که چندین قیام را علیه استیلای انگلستان، پیش از جدایی پاکستان از هند، رهبری میکند.
۳. Hotu Khemchand
۴. La Linea de la Concepcion
۵. Pepe Marchena
۶. Iberian peninsula؛ شامل مناطقی از جنوب فرانسه تا جبلالطارق در جنوب اسپانیا
۷. Sufi Hispano-Pakistani
۸. Seguiriya
۹. رقص، تقریباً رکنی جداییناپذیر در اغلب فولک-موزیکهای اروپایی مانند بالادهای مجاری یا لومباردیهای اسکاتلندی است.
منابع:
- Haver Currin. Grayson, The Mystery of Aziz Balouch; Who Fused Flamenco with Sufi Poetry, daily.bandcamp.com, September 10, 2020.
- Harmonium, Aziz Balouch, https://harmoniummusicblog.wordpress.com, October 7, 2020.
نظرها
نظری وجود ندارد.