ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

سیاست ممنوع‌التصویری ارشاد اسلامی: تصویرها چرا ممنوع می‌شوند؟

دلارام جاسبی ــ هنوز دارد خون می‌چکد! نه صرفاً از پارسال، بیش از چهل سال است از روسری اجباری خون می‌چکد. حق تصویر درواقع آخرین حقی است که یک ایرانی تحت حکومت جمهوری اسلامی می‌تواند داشته باشد. این را به‌طور خاص بازیگران زنانی می‌فهمند که امروز به خاطر نمایش تصویرشان، از نمایش تصویرشان ممنوع شده‌اند.

وزیر ارشاد جمهوری اسلامی به‌تازگی اعلام کرده هیچ کدام از بازیگران زنی که در جریان اتفاقات سال گذشته، در حمایت از معترضان حاضر در خیابان، در شبکه‌های مجازی و یا در فضاهای عمومی حجاب از سر برداشتند دیگر اجازه‌ی حضور در آثار سینمایی تولید‌شده را نخواهند داشتند؛ اظهاراتی که بلافاصله با پاسخ قاطع و طعنه‌آمیز چند تن از این بازیگران زن همراه شد. کتایون ریاحی در صفحه‌ی اینستاگرام خود این‌گونه می‌نویسد: «شرافتم اجازه کار در سینمای امروز را نمی‌دهد، شما کی باشید؟» پانته‌آ بهرام واکنشی ریشخندآمیز نشان می‌دهد: «ممنوع‌الکاری حتی آخرین دغدغهٔ من هم نیست». پاسخ هنگامه قاضیانی هم بیش از همه موضع اقتدارآمیز سخنان وزیر ارشاد را به سخره می‌گیرد: «حالا چرا پس از یک سال که خودم تصمیم به این مهمی را گرفتم، حس این رو دارید که شما من رو ممنوع‌الکار کردید؟» و در نهایت ترانه علیدوستی، که شاید امروز شناخته‌شده‌ترین بازیگر زن ممنوع‌الکار در تمام جهان باشد، موضعی سیاسی‌تر از دیگران اتخاذ می‌کند: «چون از آن روسریِ زوری که بر سر ما می‌گذارید... هنوز دارد خون می‌چکد». 

 «خروج دسته‌جمعی» بازیگران زن

هنوز دارد خون می‌چکد! نه صرفاً از پارسال، بیش از چهل سال است از روسری اجباری خون می‌چکد. همه به‌خوبی می‌دانیم اصلی‌ترین قربانیان سینما در دوران بعد انقلاب، فارغ از چند بازیگر مرد که به‌نوعی عصاره‌ی « سینمای طاغوت » قلمداد می‌شدند، همگی بازیگران زن بودند: فروزان، پوری بنایی، مری آپیک، طوطی سلیمی، روشنک صدر، نوری کسرایی، کبری سعیدی، گوگوش، زری خوشکام، آفرین، فرشته جنابی، ایرن، آرام، سپیده و ده‌ها بازیگر دیگر.

برخلاف اوایل انقلاب، این بار دیگر سینمای حکومتی نیست که بازیگران زنش را نمی‌خواهد، این بازیگران زن‌اند که سینمای حکومتی را نمی‌خواهند.

امروز، چهل و سه سال بعد از آن تصیفه‌ی گروهی هنرمندان زن، یک بار دیگر عده‌ای از بازیگران زن به‌صورت دسته‌جمعی ممنوع التصویر می‌شوند. هرچند در تمام مدت حکم‌رانی جمهوری اسلامی هنرمندان زن همیشه متحمل انواع و اقسام ممنوعیت‌ها و محدودیت‌ها شده‌اند، اما هرگز به‌این شکل خبری از حذف گروهی آن‌ها در میان نبود. این ممنوع‌التصویری دسته‌جمعی فقط و فقط یادآور آن چیزی است که در اوایل انقلاب اتفاق افتاد، البته با تفاوتی بسیار معنادار. این بار دیگر سینمای حکومتی نیست که بازیگران زنش را نمی‌خواهد، این بازیگران زن‌اند که سینمای حکومتی را نمی‌خواهند. اگر در آن دوران، بازیگران زن در انقلابی اسلامی و به رهبری مردان تصیفه‌ی دسته جمعی شدند، این بار در انقلاب زنان، در انقلاب خودشان، تصمیم به «خروج دسته‌جمعی» گرفته‌اند.

نمودهای خطرناک

اما چرا حکومت از همان ابتدای شکل‌گیری‌ به‌این اندازه نسبت به تصویر زنان احساس خطر می‌کند؟ پاسخ چندان سخت نیست: چون هم تصویر است هم زن. رویکرد تبعیض‌آمیز و سرکوب‌گر رژیم در قبال زنان، بخصوص زنان آزاد و مستقل، بر همگان روشن است و در این‌جا دیگر نیازی به شرح و توصیفش نیست. با این‌حال، نباید ترس حکومت نسبت به خود تصویر را هم فراموش کنیم. تصویر خطرناک است چراکه او نیز مستقل و آزاد است. می‌تواند تخیل کند، بچرخد و تکثیر شود.

فیلمبردار را می‌شود دستگیر کرد و زندان انداخت اما تصویر و فیلم را نه. اگر بحث تصویر یا فیلم زنان باشد، باز هم اوضاع مخاطره‌آمیزتر خواهد شد. مگر نه این‌که زنان باید حجاب به سرکنند تا « نمودی » نداشته باشند. آن‌ها البته مختارند در حریم خصوصی خود « باشند » اما اجازه نمود در فضاهای عمومی را ندارند.

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که یکی از دلایل مخالفت روحانیون دوران قاجار با استفاده از دوربین عکاسی اتفاقاً این باور بود که تصویرعکاسی میان «بودن» و «نمودن» شکاف می‌اندازد. نمود یک موجود زنده می‌تواند، به لطف تصاویر عکسی، از بودنش تفکیک و انتزاع شود و در دنیایی دیگر به حیات خود ادامه دهد. این دقیقاً همان تهدیدی است که در بت‌‌های دوران بت‌پرستی هم وجود داشت. بت چیزی نیست جز نمودی بدون بودن، درست برخلاف خداوند، که بودنی بدون نمود است. تصویر عکاسی در لحظه‌ی ورودش به ایران در نگاه روحیانیان حتی از بت هم تهدیدآمیزتر بود، چرا که بت‌ها نه می‌توانند تکثیر شوند و نه در مقیاسی گسترده میان مردم بچرخند. به بیانی دیگر، و به‌قول ژان لوک ماریون، «عکس همان بت است در عصر بازتولید مکانیکی ».

هنگامه قاضیانی در خیابانی در تهران مقابل دوربین در همراهی با مردم ایران حجاب از سر برداشت و بعد بازداشت شد.

آن‌چه را تا به اکنون گفتیم طور دیگر، و این بار از دیدگاه امنیتی و قضایی، صورت‌بندی می‌کنیم: عکس، مانند بت، نمودی بدون بودن است، پس نمی‌توان مثل انسان آن را دستگیر کرد، زندان انداخت و شلاق زد. عکس اما، برخلاف بت، نمودی است که بازتولید می‌شود، پس نمی‌توان آن را مانند بت شکست و برای همیشه نابود کرد. باز هم جلوتر برویم. فیلم حتی از عکس هم خطرناک است، زیرا نه تنها خودش حرکت می‌کنند، که نمودهای که در بر دارد نیز خودشان متحرک و زنده‌اند. بی‌دلیل نیست حکومت تا همین امروز، از عکس‌ها و فیلم‌ها می‌ترسد. به‌عنوان نمونه، هر بار که فیلم یا عکسی از یک جنایت یا آبرویزی رژیم در شبکه‌های اجتماعی پخش می‌شود اولین واکنش ماموران امنیتی دستگیری فیلمبردار یا عکاس ماجراست. فیلمبردار را می‌شود دستگیر کرد و زندان انداخت اما تصویر و فیلم را نه. اگر بحث تصویر یا فیلم زنان باشد، باز هم اوضاع مخاطره‌آمیزتر خواهد شد. مگر نه این‌که زنان باید حجاب به سرکنند تا « نمودی » نداشته باشند. آن‌ها البته مختارند در حریم خصوصی خود « باشند » اما اجازه نمود در فضاهای عمومی را ندارند. حتی می‌توان گاهی نسبت به نمود زنان در فضاهای عمومی سخت نگرفت و حضور بی‌حجاب آن‌ها را در جامعه را تحمل کرد، اما درهرصورت با اقدام آ‌ن‌ها در به تصویرکشیدن این حضور بی‌حجاب بدون تردید « برخورد » خواهد شد. 

سیاست تصویری رژیم اسلامی

در همین راستا، بد نیست به این نکته اشاره کنیم که در جمهوری اسلامی به‌طور کلی دو مجازات برای برخورد با هنرمندان خاطی وجود دارد : ممنوع الکاری و ممنوع التصویری. در بیشتر اوقات این دو بریکدیگر منطبق می‌شوند اما مواردی نیز وجود دارند که در آن‌‌ها تنها یکی از این دو ممنوعیت اعمال می‌شود. طبعاً این ممنوعیت اعمال‌شده ممنوع التصویری است. به بیان دیگر، یک هنرمند می‌تواند با اجازه‌ی همچنان فعالیت کند و دچار ممنوعیت حرفه‌ای نشده باشد اما هم‌زمان ممنوع التصویر باشد. برای مثال زری خوشکام، و در میان مردها ایرج قادری، بعد از انقلاب ممنوع التصویر و ممنوع الکار می‌شوند اما پس از گذشت چند سال اجازه‌ی کار پیدا می‌کنند، بی‌آن‌که ممنوع التصویری‌شان ملغی شده باشد. آن‌ها این فرصت دوباره را پیدا می‌کنند که « باشند »، اما همچنان اجازه « نمود » را ندارند. رژیم به همین سادگی اجازه نمود را به شهروندانش نمی‌دهد. حق تصویر درواقع آخرین حقی است که یک ایرانی تحت حکومت جمهوری اسلامی می‌تواند داشته باشد.

اگر از چشم‌انداز امروز به تاریخ این سیاست تصویری در چهل سال گذشته دوباره نظری بیفکنیم، به ممنوعیت‌هایی گاهاً مضحک و عجیب برخواهیم خورد که احتمالاً کمتر کسی امروز آن‌ها را به خاطر داشته باشد... از همه جالب‌تر، مورد نیکی کریمی است. او تنها به جرم طلاق از همسرش ممنوع‌التصویر می‌شود.

با این تفاصیل، شاید بهتر بتوانیم ارزش و ابعاد حرکت دسته‌جمعی بازیگران زن در برداشتن حجاب را برداریم. آن‌ها به خاطر نمایش تصویرشان، از نمایش تصویرشان ممنوع شده‌اند. چه چیزی بیانگرتر از این برای فهم سیاست تصویری رژیم اسلامی؟ رژیمی که در تمام این سال‌ها بی‌وقفه درحال مرئی‌سازی تصاویر دلخواه و نامرئی‌سازی تصاویر خطرناک بوده است.

ترانه علیدوستی و همراهی با جنبش «ژن، ژيان، ئازادی»

اگر از چشم‌انداز امروز به تاریخ این سیاست تصویری در چهل سال گذشته دوباره نظری بیفکنیم، به ممنوعیت‌هایی گاهاً مضحک و عجیب برخواهیم خورد که احتمالاً کمتر کسی امروز آن‌ها را به خاطر داشته باشد. برای ذکر برخی نمونه‌ها، به ماهنامه نسیم، شماره ۱۰ شهریور ماه (۱۳۸۵)، رجوع می‌کنیم، نشریه‌ای که به‌نوعی بولتن داخلی وزارت ارشاد اسلامی است و در این شماره دلیل واقعی برخی از ممنوع‌التصویری‌های اعمال‌شده را افشا می‌کند: گوهر خیراندیش فقط به‌خاطر خوش‌وبش با یکی از شاگردان قدیمی‌اش در جشنواره‌ی یزد سال ۱۳۸۱ چند سال ممنوع التصویر می‌شود. رضا رویگری، که چند سرود تاثیرگذار را در ابتدای انقلاب می‌خواند، ناگهان خبردار می‌شود دیگر حقی بر تصویر ندارد، صرفاً به این دلیل که چند نمای فیلمبرداری‌شده از تئاترهای پیش از انقلاب او به‌دست مسئولین ممیزی و اطلاعاتی رسیده است. کمند امیرسلیمانی به‌جرم رقصیدن در یک جشن تولد از میدان دید تصاویر مرئی خارج می‌شود. از همه جالب‌تر، مورد نیکی کریمی است. او تنها به جرم طلاق از همسرش ممنوع‌التصویر می‌شود : « ارشاد اعلام کرد به کسانی که کار هنری رابه زندگی خانوادگی ترجیح می دهند اجازه فعالیت نمی دهد. » این است جزای کسی که نمودش را بودنش ترجیح می‌دهد. هنوز دارد خون می‌چکد.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.