ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دیدگاه

پیام نرگس محمدی و «تمام واقعیت زندگی ما»

محمدرضا نیکفر ــ «ما در تقلای زنده ماندنیم»: این توصیفی تکان‌دهنده‌ از وضعیت مردم محروم و رنج‌کشیده است. پیام، با وجود عمق و بلندنظری‌اش، می‌توانست کاملتر باشد.

دیدگاه

پیام نرگس محمدی به مراسم اعطای جایزه‌ی صلح نوبل به او‌، سندی ماندنی در تاریخ جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران است.

این پیام همچنان که در مطلع آن آمده است از سوی «یکی از میلیون‌ها زن سربلند و مقاوم ایرانی» نوشته شده که «برای رفع ستم، سرکوب، تبعیض و استبداد به پا خاسته‌اند». پیام یاد کرده است «از زنان بی‌نام و نشانی که در حوزه‌های گسترده‌ی سرکوب بی‌امان، جسورانه مقاومت و در واقع مقاومت را زندگی کرده‌اند».

پیام، موقعیت پیام‌رسان را این گونه توصیف می‌کند:

این پیام را از پشت دیوارهای بلند و سرد زندان می‌نویسم. من یک زن خاورمیانه‌ای‌ام. خاورمیانه‌ای که گر چه از سابقه تمدنی بسیار غنی برخوردار بوده ، اما اکنون در میان جنگ، آتش تروریسم و بنیادگرایی گرفتار شده است. من یک زن ایرانی‌ام. ایرانی تمدن ساز و پرافتخار که امروز تحت ظلم بی‌امان حکومت دینی استبدادی زن‌ستیز است. من زنی زندانی‌ام که در تحمل رنج‌های عمیق و جان‌کاه ناشی از فقدان آزادی، برابری و دموکراسی، به ضرورت وجود آن‌ها پی برده و ایمان یافته‌ام.

پیام وضعیت ایران را با کلماتی جاندار این گونه توصیف می‌کند:

در میان شعله‌های خشونت و در قدرت‌یابی و تداوم استبداد ، سال هاست مسئله ما، پیش و بیش از ارتقاء ”کیفیت زندگی“، اساسا امکان ”زنده ماندن“، ” بقاء” و “زندگی کردن“ شده است.در چنین وضعیتی ”حیات برهنه“ انسان، بی‌هیچ حایل و سپری در مقابل قدرت سرکش حکومت‌های استبدادی قرار می‌گیرد و در مقابل همه چیز، بی‌پناه می‌ماند.در دنیای کنونی فرق معنادار و شکاف بزرگ و بیگانه‌کننده‌ای بین این دو وضعیت وجود دارد.ما در تقلای ”زنده” ماندنیم.این ”واقعیت زندگی“ ماست. ما مبارزه را زندگی می‌کنیم و آگاهانه و داوطلبانه گام به راهی می گذاریم که شاید جان سالم به در نبریم.

دست گذاشتن بر روی اصل مسئله‌ی امروز ما

پیام مسئله‌ی اصلی ایران را به درستی برجسته می‌کند: مسئله‌ی استبداد:

استبداد، شرارتی پایان‌ناپذیر و بی‌حد و مرز است که سایه‌ی شومش را دیرزمانی است که بر سر میلیون‌ها انسان آوار کرده‌است. استبداد، زندگی را به مرگ، موهبت را به حسرت و آسایش را به عذاب تبدیل می‌کند. استبداد ذایل‌کننده‌ی ”انسانیت“، “اراده” و ”شرافت” انسان است. ”استبداد” روی دیگر سکه‌ی ”جنگ“ است. شدت ویرانگری و انهدام هر دو هولناک است. یکی مستقیم با شعله‌های ویرانگر آتش که قابل رؤیت است و دیگری موذیانه و فریبکارانه ”انسان” را پاره پاره می‌کند. جان دادنِ ”انسان” در دالان‌های ”وحشت” و ناامنی استبداد، چون جان دادن پرهراس یک انسان بی‌پناه زیر آتش موشک و گلوله است."استبداد” و ”جنگ“، فزون‌بخش ”قربانی” است. قربانیان “استبداد” و ”جنگ” فقط جان‌باختگان نیستند. هر دو ، ”انسانیت” و ”شرافت” بازماندگان ، ناظران و سکوت‌کنندگان را به چالش می‌کشند و کیست که ادعا کند در این معرکه ، ”انسان” باقی می‌ماند؟

نرگس محمدی بلافاصله پس از طرح مسئله‌ی اصلی ایران، عامل اصلی در حل آن را هم نام می‌برد: مردم!

پیام نرگس محمدی حاوی هیچ التماسی به قدرت‌های خارجی نیست، ضمن اینکه نویسنده می‌گوید عامل‌های مختلفی بر سرنوشت ایران تأثیر می‌گذارند:

معادله‌ی پیچیده‌ی تغییرات و تحولاتِ بنیادینِ معطوف به تحقق دموکراسی، آزادی و برابری در ایران، تابعی از عنصر تعیین‌کننده‌ی ”مردم” است، گرچه پارامترهای ثابت و متغیر دیگری نیز ضرورتاً در این معادله نقش ایفا می‌کنند که تأثیرگذارند و نباید از نظر دور نگه داشته شوند.

پیام در ادامه به توصیفی جاندار از تلاش پیگیر مردم ایران برای مبارزه با استبدادو دست‌یابی به آزادی و برابری می‌پردازد.

برای تغییر، تأکید نرگس محمدی بر «جامعه مدنی» است.

پیام در بخش‌های پایانی خود سویه‌های مختلفی از خودکامگی و فساد در نظام حاکم را برمی‌شمرد.

پیام می‌توانست کامل‌تر باشد

جنبش "زن، زندگی، آزادی" تنوع و کثرتی را که یک شاخص اساسی جامعه‌ی ایران است، به شکلی چشمگیر به نمایش گذاشت.

دیگر کافی نیست صحبت از مردم به طور کلی، بدون ذکر گوناگونی آنچه ذاتی پهنه‌ی "زندگی" آنان است و آزادی را به خاطر ابراز وجود آزادانه در همه‌ی شکل‌های آن می‌خواهند. پیام نرگس محمدی می‌توانست کامل‌تر باشد، بیانیه‌ی این دوره‌ی ما باشد، اگر در آن به طور مشخص به کردستان و بلوچستان به عنوان دو کانون عمده‌ی جنبش اشاره می‌شد.

اسم بردن از آنها به معنای امتیاز دادن و در مقابل امتیاز کم کردن نیست، توجه به نقشی ویژه‌ای است که دو شهر نمادین سقز و زاهدان در پیشبرد جنبش داشته‌اند و نشان داده‌اند وقتی از مردم سخن می‌گوییم باید چه گستره‌ای را در نظر داشته باشیم. دموکراسی، دموکراسی است اگر حاکمیت این گستره‌ باشد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • فرخنده

    با سلام، در مورد توجه نکردن به گستره ی جنبش زن، زندگی، آزادی در سخنان نرگس محمدی با شما هم نظر هستم. مایلم اضافه کنم که جای اشاره ی ایشان به تاریخ مبارزه با استبداد در همه ی زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی خالی ست. با احترام

  • موچی

    مخالفم چه گستردگی بزرگتر از ایران. اتفاقا تکیه ابشان بر مسائل مهمی بوده است.

  • اسم

    انسانیت و شرافت یعنی هر جا ظلم میشه صدات دربیاد، نه اینکه هر جا که سمت و سو هست. واقعا و شرافتا چطور میتونید نسبت به آدمکشی اسرائیل تو غزه ساکت باشید؟ هرچی سمت امریکا هست صلح هست ولی با میل امریکا نباشه شر هست. نون شما تو همینه وگرنه شرافت کیلو چند.

  • مریم

    به نظر من ایران یعنی کرد و ترک و بلوچ و عرب و مازندارانی و گیلانی وووووو چرا انقدر ملت ایران را از هم جدا میکنید

  • alefmimmim

    کردستان نه فقط در جنبش ژینا بلکه به عنوان اولین قومی که در مقابل حکومت اسلامی در سال ۵۸ ایستادپرچمدار مقاومت ایران است آن زمان چمران باهلیکوپترها و تانک‌هایش کردستان را درنوردیدند جوخه‌های اعدام علاوه بر وفاداران رژیم شاه در کردستان برپا گردید و همینطور جوخه‌های تیرباران خلق بلوچ که به دلیل نداشتن بیکاری به قاچاق رو آورده بودند و یا مخالفین که به بهانه قاچاق تیرباران شدند سال گذشته هم که در یک راهپیمایی مسالمت آمیز در زاهدان بیش از یکصد نفر به رگبار بسته شدند البته نکته‌ای که از چشم همگان پوشیده مانده نسبت جمعیت کردستان و بلوچستان به استانی مثل تهران ۱۲ میلیونی و خراسان ویا اصفهان است حمایت توده‌ای از بازماندگان کشته شدگان جنبش ژینا در کردستان بیشتر از هر جای دیگر کشور به چشم می‌خورد مسیر سقز به گورستان شهر به کابوسی برای حکومت تبدیل شده است این است که این دواستان را متمایز نموده و باید هم متمایز باشند و این هیچ ربطی به جدایی طلبی این دو قوم ندارد اتفاقا این تلاش مذبوحانه رژیم است که می‌خواهد برای سرکوب جنبش سراسری آن را القا کند

  • alefmimmim

    شاید لازم به توضیح بود که منظور من از مقایسه استان‌های مختلف از نظر سرانه اعدام‌ها ! می‌باشد که در ایندو استان و هم خوزستان بالاتر از استان‌های دیگر است بله در کشورهای دیگر به سرانه بالای مطالعه رفاه و بهداشت افتخار می‌کنند و حکومت ما جز سرانه بالای اعدام و زندان و فحشا و اختلاس چیزی برای گفتن ندارد. راستی جناب نیکفر در ابتدای مقاله‌اش گفته« پیام نرگس با وجود عمق و بلند نظریش می‌توانست کامل‌تر باشد» عزیزان البته برای کسانی که در خارج کشور نشسته‌اند قطعاً می‌توانست کامل‌تر باشد ولی برای او که سالها در چنگال مخوف‌ترین دیکتاتوری امروز جهان اسیر است تصدیق بفرمایید که امکان‌پذیر نیست