راهنمای جامع هیولا شدن: بازاریابی با موضوع زنکشی
روژان کلهر - موضوع این نمایش خشونت خانگیست اما نه متکی بر آنچه که در خانواده ایرانی اتفاق میافتد، بلکه با تکیه بر یک فیلم پرفروش در شبکه نتفلیکس. بازیهای تصنعی، زبان دوبله و لودگی از آسیبهای این نمایش است.
نمایش «راهنمای جامع هیولا شدن» از ۲۸ آبان سال جاری در سالن شماره ۳ پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه رفته است. موضوع این نمایش به ظاهر ساز و کار شکلگیری خشونتهای خانگی و زنکشیست. مهدی محبعلی (سهاب)، نویسنده و کارگردان این نمایش در گفتوگو با رسانههای داخلی میگوید برای رسیدن به یک فرم روایی «صدها گزارش» از قتلهای خانوادگی در ایران را بررسی کرده است:
با توجه به برخی قتلهای خانوادگی در ایران، تصمیم گرفتیم نمایشی با این موضوع را تولید کنیم و در این مسیر بیش از صدها گزارش، مقاله، مستند، پادکست و پرونده جنایتهای خانگی را بررسی کردیم.
با اینحال او در این گفتوگو بلافاصله از ایران و لاجرم از دلایلی واقعی زنکشی در خانواده ایرانی، یعنی قتلهای ناموسی و کودکهمسری فاصله میگیرد و در ادامه توضیح میدهد:
در همراهی با دو مشاور روانشناس، متوجه شدیم که در تمام دنیا قاتلانی که اقدام به قتلعام خانواده خود میکنند، از یک الگوی رفتاری مشخص بهره نمیبرند و بسیاری از عوامل از کودکی تا روز جنایت، منجر به وقوع این اتفاقهای خشونتبار میشود. در ادامه بررسیها، اما پرونده کریستوفر واتس آنقدر دارای جذابیت دراماتیک بود که به عنوان خط اصلی داستان ما انتخاب شد.
روزنامه شرق چهارشنبه ۱۴ تیر سال جاری در یک «گزارش تحقیقی» اعلام کرد که بر اساس آمار رسمی منتشرشده در رسانهها، حداقل ١۶۵ زن در دو سال گذشته توسط مردان خانواده خود در ایران به قتل رسیدهاند. پیش از آن هم رسانههای داخلی اعلام کرده بودند که ایران در رتبه نخست خشونت خانگی در جهان قرار دارد.
نمایش «راهنمای جامع هیولا شدن» اما به جای تمرکز بر ساز و کار خشونت خانگی و قتلهای ناموسی در ایران و با توجه به پدیده کودکهمسری، به پرونده قتل «کریس واتس» در آمریکا میپردازد که در سال ۲۰۱۸، همسر سه ماهه باردار و دو دختر چهار و سه ساله خود بلا و سلست را به قتل رساند صرفاً به این دلیل که میخواست با زن دیگری زندگی کند.
انتخاب چنین سوژهای برای پرداختن به موضوع زنکشی آن هم با اجرایی فرمالیستی و فانتزی علاوه بر اینکه برای تماشاگر ایرانی ملموس نیست بلکه به نوعی پرداختن به موضوعی جنجالیست که قبل از این در رسانههایی آمریکایی پربازتاب بوده است: مستند «قتل آمریکایی: خانواده همسایه بغلی» به کارگردانی «جنی پاپلول» محصول سال ۲۰۲۰ شبکه نت فلیکس به همین موضوع میپردازد یا مجموعه مستند ادامهدار Lifetime's Cellmate Secrets (به روایت آنجی هارمون) که جزئیات جدیدی را در مورد کریستوفر واتس، افشا میکند. همچنین کتابهایی مانند «پدر کامل: داستان واقعی کریس واتس» نوشتهی «جان گلت» و «پدر من یک قهرمان است» نوشتهی «لنا درهالی» درباره این موضوع منتشر شدهاند.
بازیهای تصنعی، زبان دوبله و لودگی
متأسفانه یکی از بزرگترین معضلات نمایشنامهنویسی در ایران، احتمالا به دلیل سانسور، انتخاب فضاهای خارجی و موضوعاتیست که در حوزه فرهنگی نامرتبط با ایران اتفاق میافتد. در نمایش «راهنمای هیولا شدن» تمام شخصیتها، کریس شخصیت اصلی تا همسرش، دخترانش و دیگران همه همان شخصیتهای آمریکایی و فضای نمایشنامه نیز یک رستوران امریکاییست. نمایشنامهنویس بدون آنکه فضای مورد نظر را بشناسد و در آن زندگی کرده باشد، شخصیتهای خارجی را وارد نمایشاش کرده و حاصل آن هم این است که آدمهای نمایش نه برای بازیگر قابل باور و لمساند نه برای تماشاگر. بازیگری که قرار است نقش کریس را بازی کند مسلما مجبور است با دیدن مستندها، تصاویر و اطلاعاتی که درباره این شخصیت که نمونهی عینی دارد شخصیتش را خلق کند. اما به هر حال بازیگر یک بازیگر ایرانیست و هرچه تلاش کند مسلما چون در آن فضا زیست نکرده و شناخت کافی نسبت به آن ندارد نمیتواند بازی قابل لمسی ارائه دهد. و این مشکلیست که غیر از او تمام بازیگران کموبیش گرفتارش هستند. بهخصوص دو کارگاهی که به شکلی مضحک وارد صحنه میشوند.
معمولاً در اجرای چنین نمایشنامههایی برای فرار از نشان دادن نوع پوشش واقعی و ارتباط فیزیکی زن و مرد آنچنان که در کشورهای دیگر رواج دارد، کارگردان لاجرم مجبور است سبکی فرمالیستی را انتخاب کند. استفاده از کلاه برای بازیگران زن و یا لباسهایی فرم و یکدست و استفاده از حرکات نمادین و تصنعی برای نشان دادن مثلا جایی که شخصیتهای زن و مرد یکدیگر را در آغوش گرفته یا میبوسند، از این ترفندهاست که کار را به یک نمایش کمدی نازل نزدیک میکند. برای مثال در یکی از صحنهها، وقتی که کریس میخواهد دوستدخترش را در آغوش بگیرد با چند متر فاصله به شکل خیالی یکدیگر را در آغوش میگیرند. یا زمان روبهرو شدن با هم با کف دست برای هم بوسه میفرستند. پوشش بازیگران هم به دلیل حجاب اجباری، آنها را از نقش دور میکند و در نتیجه تماشاگر هم ارتباط لازم را نمیتواند برقرار کند. تقریباً همه بازیگران در این نمایش لحن و بیانی شبیه آنچه در دوبلهی فیلمهای خارجی مرسوم است انتخاب کردهاند که این هم از زبان صحنه و از زبان مردم دور است. شخصیتهای دو کارگاه و مادر کریس از این نظر بیشتر جلب توجه میکنند.
نمایش «راهنمای جامع هیولا شدن» به جای تمرکز بر ساز و کار خشونت خانگی و قتلهای ناموسی در ایران و با توجه به پدیده کودکهمسری، با بازیهای تصنعی، با زبان صحنهای که نزدیک به زبان دوبله است و با اتکا به یک فیلم پرفروش در شبکه نتفلیکس، ما را باخود به آمریکا میبرد. قرار نیست تماشاگر با «زنکشی» درگیر شود. قرار است او مدتی سرگرم شود و به خانه برگردد و تئاتر هم، زیر سقف سانسور فروش خوبی داشته باشد. پیام نمایش هم است: زنکشی فقط مختص جامعه ایران نیست. به آمریکا نگاه کنید!\n
با توجه به دستمزد اندک بازیگران و وضع معیشت هنرمندان تئاتر و تمرینهای ناکافی بیش از این هم نمیتوان انتظار داشت. بازیهای تصنعی و فضاسازیهای دور از زندگی تماشاگران سبب شده که در مجموع موضوع «زنکشی» در حد یک کالا فروبکاهد و تماشاگر هم بعد از دیدن نمایش به خانه برگردد، بدون آنکه به درک ژرفتری از این معضل اجتماعی رسیده باشد.
تنها ایدهی جالب نمایش این است که قبل از شروع اجرا به هر کدام از تماشاگران یک مکعب مقوایی قرمز داده میشود و در اواخر نمایش کریس که ماجرای زندگی خود را روایت میکند، رو به تماشاگران پس از شرح کوتاهی از قتل، میگوید هر کس تاکنون حتی یکبار در ذهنش به کشتن کسی فکر نکرده آن مکعب را روی صحنه بیندازد. این ایده اما فقط در همین حد باقی میماند و کارگردان ترجیح میدهد تماشاگر را با موسیقی و رقص و فضاهایی فانتاستیک سرگرم کند. مثلاً استفاده از دو کارگاه پلیس به شکل کارتونی با جنبههای کمیک بدون آنکه بتواند کارکردی داشته باشد نمایش را به سوی نوعی لودگی میبرد. طراحی صحنه نمایش با استفاده از بهکارگیری درست رنگ قرمز، القاکنندهی فضای خون و جنایت است اما کارگردان به دلیل همین سردرگمیها نمیتواند از طراحی صحنه بهره مطلوب ببرد. نام نمایش نیز با عنوان پرطمطراق «راهنمای جامع هیولاشدن» صرفاً یک عنوان تبلیغاتیست.
گسترش آثاری به نام تئاتر که هیچ حرف تازهای برای گفتن ندارند و تنها هدفشان سرگرم کردن تماشاگران است بدون آنکه عمقی داشته باشند و بتوانند حتی یک لحظه تماشاگر را به فکر فرو ببرند از معضلات تئاتر در دوران کنونیست. این نوع تئاتر خوشایند حکومتیست که هر روزه به هر شکلی که بتواند مردم را سرکوب کرده و دشمن سرسخت تفکر و اندیشه و آزادیهای مدنی در جامعه است.
راهنمای جامع هیولا شدن
نویسنده و کارگردان: مهدی محبعلی (سهاب)
بازیگران: محمدرضا حسن زاده، آیلار نوشهری، معصومه میراشه، شقایق عزیزی، ندا قاسمی، نیلان نکوئی، سارا لطفی، بهزاد ناجی، محمدرضا داودی، نغمه احمدی، پرنیا عسگری، سارا بولوری، فاطمه فیاضی، کتایون سلطانی
نظرها
نیلان نکوئی
ای کاش به تماشا مینشستید و ای کاش مفهوم رو مانند مخاطبین ما و منتقدین و میهمانان و اساتیدی که تماشا کردند درک میکردید به قول نقش شانون در نمایش راهنمای جامع هیولا شدن این چیزهایی که شما به عنوان نقد و عدم ارتباط تماشاگر با کار نوشتید با نظرات مخاطبان ما و نظرات تیوال در تناقضه❤️ خداوند را سپاس که مورد پسند اکثریت هستیم و بودیم که نیاز به تخریب نداریم سپاس از جناب محبعلی برای ساخت و پرداخت به این اثر و افتخار همکاری کنار این تیم قوی