ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

چیدمان «خوزستان»: آنگاه خورشید سرد شد

روژان کلهر - رضا حیدری در این چیدمان با کمترین ابزارها مخاطبش را با آلودگی هوا و احساس خفگی ناشی از آن درگیر می‌کند. او می‌گوید این کار از هر نظر یک کار سیاسی و معترض است.

فضایی بی‌مکان، بی‌زمان که تو را در خودش می‌بلعد، گم و محوت می‌کند به شکلی که «نیستی» را درک می‌کنی و به دنبال راه نجاتی هستی تا پیدا شوی. کمی که در این خلا مطلق معلق می‌مانی تازه می‌فهمی مردم خوزستان و کسانی که درگیر هوای آلوده‌اند در میان هجوم ریزگردها و با آلودگی هوا چه می‌کشند.

در چیدمان «خوزستان»، رضا حیدری با استفاده از نور، بخار (مه) و موسیقی در یک فضای بسته تماشاگر را با وضعیتی بغرنج درگیر می‌کند. پیش از ورود به فضا از تماشاگر خواسته می‌شود بیانیه‌ای که روی دیوار نصب شده است را بخواند. در بخشی از این متن بیانیه آمده:

من رضا حیدری هستم، طراح نوری که عاشق هنر به ویژه نقاشی‌ست، اما نور بهترین مادۀ خامی‌ست که تاکنون با آن خلق اثر کرده‌ام. گذرا و ناملموس بودنش را ضمن تابش و هویت‌بخشی به اجسام را دوست دارم.

در ادامه حیدری یادآوری می‌کند:

انسان، اثر و رد اثرش از بین خواهند رفت، مثل آنچه اکنون در خوزستان رقم می‌خورد، مثل آنچه من خلق کرده‌ام. اما سرزمین، میراث جاودانه‌‌ای‌ست که من و تو مثل نور شهاب‌سنگ از آسمان خاطره‌اش، چون رویا، عبور می‌کنیم...

به گستردگی یک تئاتر

چیدمان خوزستان، کارِ رضا حیدری. القای حس خفگی در اثر آلودگی هوا

چیدمان خوزستان گویی یک تئاتر است که ناخواسته تماشاگر تبدیل به تنها بازیگر آن می‌شود. حیدری فضایی از پیش طراحی شده را ایجاد کرده که باعث می‌شود در ذهن تماشاگر افکار و کلمات جان بگیرند. دقیقا شبیه یک تئاتر این چیدمان هم متن دارد هم کارگردانی شده و تماشاگر هم به عنوان بازیگر اصلی آن را پیش می‌برد.  

 رضا حیدری در طراحی این چیدمان از عناصر بومی با یک سویه نمادین که منحصر به خوزستان باشد استفاده نکرده و لذا کار او صرفاً محدود به این خطه نیست، بلکه یادآور نقاط مختلف ایران و جهان با آلودگی هوا و القاکننده حس خفگی‌ست. مخاطب در عمق ذهنش با روبه‌روشدن با فضایی که گویی مملو از ریزگردها و دود و آلودگی‌ست، در یک خلاء بی‌انتها دچار سرگشتگی و از این رهگذر دچار بی‌هویتی می‌شود و به یک معنا علاوه بر زمان و مکان، خودش را هم گم می‌کند. او اکنون صرفاً درگیر نخستین نیاز زندگی‌اش یعنی هواست.  

در این اثر که در یک فضای بسته و خالی در یک سالن حدوداً ۵۰ متری اجرا می‌شود با استفاده از دستگاه مه‌ساز تمام فضا پر از مه شده و تماشاگر که می‌تواند به تنهایی یا با چند همراه وارد این فضا شود با باز کردن در، غرق در مه می‌شود، چنانکه حتی جلوی پای خود را هم نمی‌تواند ببیند. در این فضای بسته فقط خود رضا حیدری به‌عنوان راهنما با لباسی یکسر مشکی و ماسک گاز روی صورتش حضور دارد که به محض ورود تماشاگر سمت او می‌آید و ماسک گازی به او می‌دهد و کمک می‌کند از آن استفاده کند. در کل این فضا فقط یک نور دیده می‌شود که از گوشه‌ای دور، مانند خورشیدی در دوردست‌ها، در فراسوی مه و غبار کورسویی دارد. احتمالاً اشاره‌ای به این سطرها از «آیه‌های زمینی» فروغ فرخزاد:

«آنگاه
خورشید سرد شد
و برکت از زمین‌ها رفت

خورشید مرده بود
خورشید مرده بود و فردا
در ذهن کودکان
مفهوم گنگ گمشده‌ای داشت»

حیدری به شکلی خلاقانه با کمترین ابزارها که عبارت‌اند از یک دستگاه مه‌ساز، ماسک گاز و یک پروژکتور کوچک چیدمان خوزستان را از کار درآورده است. البته پروژکتوری که در این کار از آن استفاده شده ساخته خود رضا حیدری‌ست با نام «ناهیرا» که با ثبت اختراع آن در سال ۱۳۹۵ برنده‌ی جايزه مخترع برتر جشنواره‌ی بین‌المللی  ILD-C شد. از ویژگی‌های برساخته او کم‌مصرف بودن و پرتاب نور در متراژهای بالاست. به گفته حیدری ظرافت قیچی‌های این پروژکتور به اندازه‌ای است که می‌توان با آن نور را به قطر یک میلیمتر برش زد و این یعنی «فوکوس کامل!»

 رضا حیدری در طراحی این چیدمان از عناصر بومی با یک سویه نمادین که منحصر به خوزستان باشد استفاده نکرده و لذا کار او صرفاً محدود به این خطه نیست، بلکه یادآور نقاط مختلف ایران و جهان با آلودگی هوا و القاکننده حس خفگی‌ست.

یک اجرای غیررسمی

رضا حیدری طراح نور، نویسنده و کارگردان تئاتر از سال‌های دهه‌ی ۱۳۷۰ در کرمانشاه فعالیت هنری‌اش را آغاز کرده. آثاری که او طراحی نور و صحنه‌شان را به عهده داشته از شمار خارج است. شاید تاکنون بیش ۵۰۰ کار طراحی نور انجام داده، از طراحی نور تئاتر در سالن‌های کوچک و بزرگ گرفته تا کنسرت‌های کسانی مانند همایون شجریان، علیرضا قربانی و دیگران و همچنین طراحی نور برای برج‌ها و ساختمان‌های شهری.

حیدری از همان آغاز کارش در بیشتر جشنواره‌های تئاتری از جشنواره‌های استانی تا فجر و دیگر جشنواره‌ها همیشه جزو نفرات برگزیده بوده و طراحی نور بسیاری از آثار حرفه‌ای که در سالن‌های تئاتر تهران اجرا شده‌اند به عهده او بوده است اما این هنرمند معترض در سال ۱۳۹۸پس از سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، درحالی که کار جدید تئاترش «قشقره» برای جشنواره فجر آماده و انتخاب شده بود همراه بسیاری دیگر از هنرمندان از حضور در جشنواره انصراف داد و از همان سال با هیچ جشنواره‌ی دولتی همکاری نکرده است.

حیدری سال گذشته نیز در پی اعتراضات سراسری و ‌خیزش زن، زندگی، آزادی در حرکتی اعتراض‌آمیز تمام دیپلم‌های افتخار و لوح‌های تقدیر و تندیس‌هایی که از جشنواره‌ها دریافت کرده بود را سوزاند. او درباره چیدمان خوزستان به رادیو زمانه می‌گوید:

یک اتاق پنجاه متری در طبقه‌ی بالای سالن صحنه‌ی آبی را طراحی کردیم برای کارهایی که نمی‌خواهیم برای اجراشان مجوز بگیریم و مدیریت اینجا هم حمایت کرد. این فضا را برای اجراهای خاص، چیدمان و به‌طورکلی برای اجراهای آلترناتیو در نظر گرفتیم. اولین اجرا هم همین خوزستان بود و استقبال هم خیلی خوب بود طوری که اجراها را تمدید کردیم.

او درباره واکنش مخاطبان از این اجرای غیررسمی می‌گوید:

عکس‌العمل تماشاگران بسیار جالب بود. بعضی‌ها شوکه شده بودند یا دچار گریه شدید شدند. فضای طراحی‌شده به گونه‌ای‌ست که گویی در قعر فضایی لامکان و بی‌زمان گم می‌شوی.

مخاطب چیدمان «خوزستان» در عمق ذهنش با روبه‌روشدن با فضایی که گویی مملو از ریزگردها و دود و آلودگی‌ست، در یک خلاء بی‌انتها دچار نوعی سرگشتگی و گم‌گشتگی و از این رهگذر دچار بی‌هویتی می‌شود و به یک معنا علاوه بر زمان و مکان، خودش را هم گم می‌کند. او اکنون صرفاً درگیر نخستین نیاز زندگی‌اش یعنی هواست.  

تئاتر سیاسی

تئاتر سیاسی باید نیاز مردم به سرگرمی را تأمین کند و در همان حال پیام سیاسی را به طور مستقیم و واضح انتقال دهد، امکان بررسی خودانگیخته رویدادهای جاری را فراهم کند و علاقه مخاطب به هنر را از طریق ایجاد تنوع، زنده نگه دارد. حیدری معتقد است که چیدمان خوزستان مطابق با این تعریف یک کار سیاسی است. او می‌گوید:  

تماشاگران اکثرا در صحبت‌هاشان پس از اجرا اشاره داشتند که این کار یک کار سیاسی‌ست.‌  به نظر خودم این کار یک کار معترض و اجتماعی‌ست.

حیدری درباره تجربه‌ی زیستی خودش در مواجهه با آلودگی هوا می‌گوید:

من خودم در کرمانشاه حس خفگی ناشی از آلودگی هوا را تجربه کردم. خوزستان اما از نظر آلودگی هوا در وضعیت وحشتناکی‌ست. درصد ریزگردها و گرد و خاک در این استان بسیار زیاد است و خب در تهران هم الان آلودگی ناشی از مازوت داریم که با گرد و خاک فرقی ندارد و هر دو کشنده هستند.  

او در ادامه اشاره می‌کند به مسئولانی که وظیفه‌شان مدیریت آلودگی‌هواست و با این‌حال دست روی دست گذاشته‌اند. می‌گوید:  

 الان در ایران برای کنترل و حل موضوع ریزگردها و آلودگی هوا ۲۵ ارگان باید با هم همکاری کنند که نمی‌کنند، چرا؟ چون به نفع‌شان نیست. چون به فکر منافع‌شان هستند. چون اگر به طور مثال اگر به جای مازوت گاز بسوزانند ضرر می‌کنند.

او در خصوص اجراهای دیگری که در نظر دارد می‌گوید:

کاری دارم با نام خاورمیانه که ۱۰ اجراگر دارد و به موضوعات و رخدادها و فجایع خاورمیانه می‌پردازد و دو بخشش درباره ایران است.

در یکی از این دو بخش یک کولبرد کرد فقط فریاد می‌کشد.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.