ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

جنسیت در فضای شهری ایران: گالری‌های تهران

سمیه دیباجی‌زادگان- گالری‌های تهران از اندک فضاهای شهری‌اند که زنان می‌توانند در آنجا آزادانه رفت‌و آمد کنند. گالری‌گردی از تفریحات ارزان هم هست. به چند نقطه از شهر سر زدیم.

بر اساس آمار سازمان سنجش، بیش از ۷۰ درصد داوطلبان رشته‌های هنری، دختران هستند، از این‌رو وقتی به گالری‌های تهران که بیش‌ترشان در مرکز پایتخت، یعنی در محدوده خیابان انقلاب و میدان ولیعصر، خیابان کریم‌خان و طالقانی قرار دارند سر می‌زنی، حضور چشمگیر زنان را می‌بیینی. به یک معنا گالری‌های تهران از مکان‌های شهری هستند که در اختیار زنان قرار گرفته است.  با چهار نفر از زنانی که با حجاب اختیاری هر هفته به تماشای آثار هنری به گالری‌ها می‌روند، گفت‌وگو کرده‌ایم.

در خانه هنرمندان

در محدوده خیابان طالقانی که پارک خانه هنرمندان قرار دارد، در فاصله‌ی بین سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰  گالری‌های بسیاری تأسیس شده‌، و به همین سبب هم در این محدوده از شهر علاقمندان به هنر، به‌ویژه دختران و زنان حضور دارند. نگار ۴۶ ساله است و کارشناسی مجسمه‌سازی دارد و ارشد پژوهش هنر. او ساکن مرزداران در غرب تهران است و ماهی چهار روز را به تماشای آثار هنری در گالری‌ها اختصاص داده است. نگار در خانه هنرمندان به دیدن آثار یکی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه هنر آمده است.

خانه هنرمندان در چهار گالریِ بهار، تابستان، پاییز و زمستان، هر ماه آثاری از نقاشان، مجسمه‌سازان، عکاسان و گرافیست‌های قدیمی و جدید ایران یا جهان را به نمایش می‌گذارد.

به نظر نگار قرار گرفتن در فضای گالری مثل قرار گرفتن در جهانی است که هر تابلو، دریچه‌ای به جهانِ هنرمند و زندگی او به روی تو می‌گشاید. برای او گالری‌گردی یک جور سرگرمی و تفریح هم هست که یک «عصر خوش» را در شهر پرازدحام رقم می‌زند. می‌گوید:

به خاطر شغلم باید در جریان نمایشگاه‌ها باشم و با فضای ذهنی هنرمندان آشنا شوم. ضمن اینکه، قرارگرفتن در این فضا، امکان گفت‌وگو را فراهم می‌کند، چه با دوستی که با او آمده‌ای، چه با خودِ هنرمند یا آدم‌های ناشناسی که در گالری هستند، که بیشترشان هم بچه‌های هنری هستند.

نگار به امنیت و آرامشی که در گالری است اشاره می‌کند و  می‌گوید:

 وقتی از محیط بیرون وارد گالری می‌شوی، واهمه‌ای را که در خیابان‌ها پشت سر حضور دارد، جا می‌گذاری. در اینجا دیگر خبری از زنان چادری و مأموران گشت ارشاد نیست. کلاً آرامش و  امنیت و آزادی که در این فضای کوچکِ بسته وجود دارد، با هیچ جای دیگری قابل مقایسه نیست. همه یا بیشتر کسانی که در این فضا حضور دارند، از یک خانواده‌اند و آن خانواده هم خانواده هنر است. تو می‌توانی با خیال راحت و بدون سانسور با دیگران سر گفت‌وگو را باز کنی.

نگار با اشاره به پوشش دختران و زنانی که اکثراً بدون حجاب تحمیلی هستند، می‌گوید:

پوشش اختیاری که تن مردم هست یعنی اینکه تو می‌توانی در اینجا در میان آثار هنری، خودت باشی، بدون ترس و نگرانی از سرکوب. البته طبعاً به مدت زمان محدودی، تا وقتی که اینجا هستی.

نگار متأهل است و یک بچه ده‌ساله هم دارد. او اکثر مواقع به تنهایی به گالری‌ها سرمی‌زند. اغلب هم بدون حجاب تحمیلی. امروز او با یک شلوار جین و پیراهن مردانه‌ای که رویش یک سوییت‌شرت پوشیده از خانه بیرون آمده. می‌گوید:

اکثر گالری‌ها در مرکز شهر هستند و بدترین جای شهر هم برای یک خانم با حجاب اختیاری مرکز است. چون تقریبا اکثر حجاب‌بان‌ها در این محدوده مستقر شده‌اند. بنابراین وقتی پایت را از خانه بیرون می‌گذاری و به مرکز نزدیک می‌شوی، یعنی در هر خیابان باید منتظر باشی یکی از آنها به تو تذکر بدهد. اما ارزشش را دارد. یک عصر خوش با دیدن آثار تازه از نسل‌های مختلف. آن هم با هزینه‌ کم. به گمانم گالری‌گردی در تهران کم‌هزینه‌ترین سرگرمی برای یک زن است.

بهترین تصویر در گالری‌ها همین حضور پررنگ زنان است با پوشش اختیاری، که این بهترین تابلوی این روزهای گالری‌های تهران است. و  چه تابلویی از این زیباتر که در آن بتوانی آزادی را ببینی، با رنگ‌ها و پوشش‌های متنوع.

هر گالری معماری خاص خودش را دارد، به‌ویژه در نمای بیرونی. نگار با اشاره به معماری گالری‌ها می‌گوید:

گالر‌ی‌ها اکثراً خصوصی هستند. ساختمان‌های قدیمی آجری که تبدیل به گالری شده‌اند. برای من فضای مدرن دلچسب‌تر است، اما هر کدام، حال و هوای خودش را دارد. در هر دو فضا، چه مدرن چه کلاسیک، می‌توانی امنیت را احساس کنی.

وضعیت پوشش زنان در گالری‌ها، تصویری زیبا مثل تابلوها به نمایش می‌گذارد. نگار با مقایسه این دو باهم می‌گوید:

با اینکه حضور مردم در گالری‌ها کمتر شده است، اما بعد از ماجراهای شهریور ۱۴۰۱ و قتل مهسا می‌توان تغییرات را حس کرد، در پوشش، در آثار، و حتی در فضای گالری‌ها. پوشش آزاد بازدیدکننده‌ها ممکن است گاهی در تضاد قرار بگیرد با خودِ آثار. باید توجه داشت که آثار ارائه‌شده در گالری‌ها، بازتاب‌دهنده شرایط اجتماعی نیست. این آثار از فیلتر سانسور گذشته‌اند و به اینجا رسیده‌اند، و این خود نشان می‌دهد که زندگی ما در همه ابعاد با سانسور گره خورده است. اگر یک جایی از سانسور عبور کنیم، در جای دیگری با شکل دیگری از آن مواجه می‌شویم.

گالری‌گردی در تهران. عکس: زمانه
گالری‌گردی در تهران. عکس: زمانه
گالری‌گردی در تهران. عکس: زمانه
گالری‌گردی در تهران. عکس: زمانه
گالری‌گردی در تهران. عکس: زمانه
گالری‌گردی در تهران. عکس: زمانه
گالری‌گردی در تهران. عکس: زمانه
گالری‌گردی در تهران. عکس: زمانه
گالری‌گردی در تهران. عکس: زمانه
گالری‌گردی در تهران. عکس: زمانه
پایین و بالا بگیرید و بکشید

در خیابان کریم‌خان

بالاتر از خیابان طالقانی، خیابان کریم‌خان زند قرار دارد که حالا به یکی از پاتوق‌های اصلی متولدین ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۰ تبدیل شده است، از کتاب تا کافه و گالری. در دو طرف خیابان و کوچه‌های آن گالری‌های بسیار قرار دارد، از جمله گالری «د». این گالری، خانه دو طبقه آجری است با حوضی در وسط که دورش لامپ‌های نئون رنگی قرار دارد. طبقه دوم گالری که از حیاط پله‌ می‌خورد سالن دوم این گالری است. نمای سنتی و کلاسیک با فضای داخلی مدرن، جذابیت این گالری را دوچندان کرده است. شهره یکی از کسانی است که اکثر آثارِ به نمایش‌گذاشته‌شده در این گالری را هر ماه می‌بیند. او به همراه همسرش به نمایشگاه آمده است. شهره ارشد نقاشی دارد. او با موهای بلوند که روی شانه‌هایش ریخته، دست شوهرش را گرفته و به یکی از عکس‌های آویخته روی دیوار خیره مانده است. می‌گوید:

ماهی دو تا سه‌بار، اکثر مواقع با همسرم به گالری می‌آیم. ما به مجموعه‌داری علاقمند هستیم، برای همین به گالری‌ها سر می‌زنیم و آثار هنری که با بودجه‌مان هماهنگ باشد می‌خریم. گالری‌گردی برای من و همسرم، در وهله اول یک تفریح است و در وهله دوم هم خرید آثار هنری نوعی سرگرمی است. اینکه شما از هنرمندی، یک اثر داشته باشی که معنا و مفهومی را نشان دهد، جالب است.

شهره با اشاره به اینکه دیدن مردم در گالری‌ها نیز برایش هیجان‌انگیز است، می‌افزاید:

من خودم نقاش هستم و اگر فرصتی شود نمایشگاه هم برگزار می‌کنم، اما به‌عنوان شهروندی که گالری‌گردی می‌کند، دیدن آدم‌هایی که به نمایشگاه می‌آیند برایم جالب است. وقتی نگاه می‌کنی که به جز خودت و اهالی هنر، چه آدم‌های دیگری به نمایشگاه می‌آیند، جذابیت گالری برایت دوچندان می‌شود؛ چون هر آدم از یک نقطه از شهر یا یک طبقه خاص، می‌تواند هم به تو ایده بدهد برای خلق یک اثر، هم تصویری از زیست هنری شهروندان را در اختیارت بگذارد. اینجا یک جامعه کوچک از طبقات مختلف است که بخش بزرگ آن را زنان تشکیل می‌دهند.

شهره با زنی که او نیز بدون روسری است و حدوداً چهل سال دارد مشغول دیدن عکس‌هاست و گاهی با او درباره عکس‌ها حرف می‌زند. مقابل یکی از عکس‌ها که بازتابی از وضعیت جامعه است،  می‌ایستد. این تابلو ۲۰ میلیون تومان قیمت دارد. می‌گوید:

 به‌جز قیمت آثار، درباره اینکه هر کسی مشغول انجام چه پروژه هنری است هم صحبت می‌کنیم، یا مثل الان با آدم‌هایی که نمی‌شناسی، وارد گفت‌وگو می‌شوی. می‌خواهی بفهمی او درباره یک اثر هنری چی فکر می‌کند یا چه چیزی را در آن اثر کشف کرده. همه اینها حال خوبی دارد. برعکسِ سینما یا تئاتر که باید در سکوت ببینی و بعد حرف بزنی، در گالری تو همزمان می‌توانی ببینی و حرف بزنی.

آرامش و  امنیت و آزادی که در فضای کوچکِ بسته گالری‌ها وجود دارد، با هیچ جای دیگری قابل مقایسه نیست. همه یا بیشتر کسانی که در این فضا حضور دارند، از یک خانواده‌اند و آن خانواده هم خانواده هنر است.

در امتدادِ نگاهِ شهره، دخترها و زنانی دیده می‌شوند که بدون حجاب هستند. به تعبیر شهره، جامعه‌ای کوچک از دختران و زنان که اکثر آنها یا دانشجویان هنرند یا فارغ‌التحصلان هنر، و درصد کمتری هم علاقه‌مندان و مجموعه‌داران. شهره می‌گوید:

با اینکه آثار ارائه‌شده در گالر‌ی‌ها در این روزها به ویژه پس از کشته‌شدن مهسا و آرمیتا، چیز دندان‌گیری نیست و من توی این یک سال، کار شاخصی ندیدم، اما شاید بهترین تصویر در گالری‌ها همین حضور پررنگ زنان است با پوشش اخیتاری، که این بهترین تابلوی این روزهای گالری‌های تهران است. و  چه تابلویی از این زیباتر که در آن بتوانی آزادی را ببینی، با رنگ‌ها و پوشش‌های متنوع.

در میدان ولیعصر

میدان ولیعصر که از دو طرف خیابان ولیعصر و از دو طرف دیگرش با بولوار کشاورز و خیابان کریم‌خانه ادامه پیدا می‌کند، محدوده وسیع دیگری از گالری‌های تهران را در خود جای می‌دهد. ساره دانشجوی ادبیات نمایشی است اما به دلیل علاقه به عکاسی، و اینکه با دوربینش عکاسی می‌کند، به گالری‌ها سر می‌زند. او به همراه دوستش الهام که دانشجوی نقاشی است، ماهی چندین‌بار به گالری‌های مختلف تهران سر می‌زنند. ساره شلوار جین پوشیده با یک کاپشن کلاه‌دار و الهام هم یک شلوار کتان و یک بلوز نخی روی آن. هردو بدون حجاب اجباری در حال دیدن آثار نقاشی در گالری «آ» هستند.

گالری «آ» از گالری‌های شناخته‌شده تهران است که از ابتدای سال‌های دهه ۱۳۷۰ تاسیس شده و آثاری از چهره‌های شاخص هنرهای تجسمی ایران را به نمایش گذاشته است.

این گالری با نمای آجری‌اش که پیچک‌های رونده روی سردر و دیوارهایش را سبزپوش کرده‌اند، تصویری از باغ ایرانی را نیز بازنمایی می‌کند. وقتی در سالن گالری قرار می‌گیری نیز نمای سبزپوش حیاط که با گلدان و درختان زینتی تزیین شده، آرامش عجیبی به بازدیدکنندگان می‌دهد به‌ویژه که برخی از بازدیدکنندگان پس از دیدن آثار در حیاط، قهوه و چای می‌خورند و با یکدیگر صحبت می‌کنند.

ساره در همان حال که با دوربینش از بازدیدکنندگان عکاسی می‌کند، می‌گوید:

گالری‌ها مثل سفارتخانه‌های کشورهای خارجی هستند. در آن احساس امنیت می‌کنی، هم از طرف پرسنل گالری، هم از طرف مردمی که به آنجا می‌آیند. یک مجموعه خوب برای دیدن، تماشا کردن، حرف‌زدن و گاهی پیداکردن یک دوست یا یک هم‌صحبت.

الهام هم ضمنِ تاییدکردن حرف‌های ساره می‌گوید:

  همیشه برایم جذاب است که در این فضا قرار بگیرم. گویی وارد جهانی می‌شوی که با جهان بیرون فرق دارد. مقابل هر اثر که می‌ایستی، وارد جهانش می‌شوی، ورود به این جهان با کشف همراه است و در این کشف است که بابِ دیالوگ باز می‌شود برای ورود به جهانِ خودت، دیگری و هنرمند. این برای من جذاب است. هم اینکه شما می‌توانی از این آثار، ایده بگیری. یعنی به قول معروف هم فال است، هم تماشا.

ساره هم با اشاره به اینکه وقتی نمی‌توانی مثلا بلیت تئاتر یا سینما بخری و هزینه کافه‌رفتن هم برای هر هفته یکی‌ دو بار زیاد است، بهترین کار گالری‌گردی است؛ تفریحی با کمترین هزینه. او می‌گوید:

بخشی از وقت‌گذرانی برای ما دانشجویان هنر، همین گالری‌گردی است. در این وقت‌گذرانی‌ها، با آثار هنرمندان مختلف آشنا می‌شویم و دوستان جدیدی هم پیدا می‌کنیم.

ساره و الهام از کنار دو زن و مردی که تقریبا پنجاه‌ساله هستند و زن باحجاب است، رد می‌شوند و مقابل یکی از تابلوهای نقاشی که اثری انتزاعی است، می‌ایستند. الهام می‌گوید:

موزه‌ها اکثرا دولتی هستند و نمی‌توان با پوشش اختیاری وارد شد، اما خوش‌بختانه گالری‌ها همه خصوصی هستند و شما می‌توانی با هر پوششی وارد شوی و کسی به شما گیر نمی‌دهد. امیدوارم که دست این حجاب‌بان‌ها هیچ‌وقت به این فضایِ کوچکِ بسته‌ی آزاد نرسد.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.