پزشکان پشت چراغ قرمز
عاطفه دانشگر - مهاجرت پزشکان در ایران به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی و کاری با سرعت بیشتری در جریان است. در حال حاضر دو شیوه مهاجرت پزشکان در ایران وجود دارد، یکی داخلی و بینرشتهای و دیگری خروج از کشور.
پزشکی تا دَه سال پیش هم عزت و احترام داشت و هم درآمد اما در حال حاضر نه آن احترام وجود دارد و نه درآمد.
اینها گفتههای یک پزشک در ایران است، موضوعی که میتوان مشابه آن را از زبان بسیاری دیگر از پزشکان در داخل کشور شنید و البته در پیوند با آن میل روزافزون به مهاجرت را در آنها سراغ گرفت.
اخیراً و برای چندمینبار برخی مسئولان سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت ایران در رابطه با خالی ماندن صندلی رشتههای تخصصی پزشکی و انصراف از تحصیل در برخی تخصصها مانند اطفال، طب اورژانس، اعصاب و روان، قلب و زنان هشدار دادهاند. هفته گذشته علی جعفریان، رئیس پیشین دانشگاه علوم پزشکی تهران با تأیید این وضعیت اسفناک گفته در حال حاضر «۸۰۰ صندلی دستیاری پزشکی خالی است و ۵۰ درصد رزیدنتهای بیهوشی بعد از قبولی انصراف میدهند.»
بیاعتنایی و گاهی انکار این نابسامانی از سوی برخی مسئولان ارشد کشور در کنار ناتوانی روزافزون حوزه درمان در ایران باعث شده در روزها و هفتههای اخیر دوباره طرح این موضوع داغ شود. در همین رابطه چندی پیش محمد رئیسزاده، رئیسکل سازمان نظام پزشکی گفته است:
وقتی شرایط مناسبی را مهیا نکنیم، ظرفیت خالی میماند و مجبوریم از استانداردها پایین بیاییم تا عدهای به ظرفیتهای خالی ورود کنند و این موضوع خطر کاهش کیفیت خدمات پزشکی را به دنبال دارد.
اگرچه سالهاست وضعیت نظام سلامت در ایران رو به افول است، اما پس از همهگیری ویروس کرونا موضوع کمبود کادر درمان بهخصوص پزشکان متخصص به چالشی عظیم در این حوزه تبدیل شد. معضلی که برای حل آن باید نیروهای جدید تربیت میشد، اما درصحنه عمل آنچه رخ نمود بیاقبالی دانشجویان و پزشکان به آن بود.
البته بی سبب به نظر نمیرسد، متقاضیان پزشکی از طریق کنکور انتخاب میشوند، هفت سال آموزش میبینند، اما بعد از گرفتن تخصص در کمال بیمهری با آنها برخورد میشود. از یکطرف شرایط سخت و طولانی و پایین بودن حقوقشان و از طرفی دیگر وضعیت نابسامان اقتصادی سبب یاس و ناامیدی در این قشر شده است.
البته که این موضوع در خارج از پایتخت و کلان شهرهای دیگر کشور چشمگیرتر است و بسیاری از پزشکان به دلیل رسیدن به شرایط اقتصادی مناسب تلاش میکنند از اقصی نقاط ایران به تهران و دیگر کلان شهرها بروند. مسئلهای که از آن بهعنوان توزیع نامتناسب نیروهای متخصص یاد میشود و سبب شده تا بحران حوزه درمان در شهرهای کوچک بیش از دیگر نقاط کشور به چشم بیاید.
به گفته علی جعفریان، رئیس پیشین دانشگاه علوم پزشکی تهران، چند سالی است که میل مهاجرت به خواستهای رایج در میان نسل جوان پزشکان و نسل میانسال پرستاران باسابقه کار بالا تبدیلشده است. رضا لاریپور، سخنگوی سازمان نظام پزشکی کشور نیز چندی پیش از ۱۰ برابر شدن درخواستهای کادر درمان برای مهاجرت، طی ۵ سال اخیر خبر داده بود. حالا نظام سلامت با دو مدل مهاجرت مواجه است؛ یکی داخلی و بینرشتهای و دیگری خروج از کشور.
به سبب عدم انتشار آمار رسمی از سوی مقام های مسئول نمیتوان رقم دقیقی از میزان مهاجرت پزشکان به دست داد. چندی پیش و برای چندمین بار وزیر بهداشت در این رابطه از سوی رسانهها مورد سؤال قرار گرفت که از اعلام آن شانه خالی کرد و توپ را به زمین سازمان نظام پزشکی انداخت. در مقابل نیز محمد رئیسزاده، رئیسکل سازمان نظام پزشکی کشور با اعلام اینکه سازمان او آمار را به مسئولان ارائه داده، از اعلام عمومی این آمار سر باز زد و گفت:
من از اینکه اعداد و ارقام برای مهاجرت پزشکان را اعلام کنم ابا دارم؛ زیرا سوءاستفاده میشود.
البته در میان گفتههای برخی مسئولان دیگر در ایران میتوان تا حدودی عمق فاجعه را متوجه شد. در همین رابطه اخیراً یحیی ابراهیمی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ایران با اشاره به دو برابر شدن مهاجرت پزشکان بعد از همهگیری کرونا گفته «این عدد حدود شش تا ۱۰ هزار پزشک در حوزههای مختلف عمومی، متخصص و جدیداً فوقتخصص متغیر بوده» است.
این در حالی است که بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۲۳ سرانه پزشک متخصص در ایران، کمتر از ۶ پزشک بهازای هر ۱۰ هزار نفر برآورد شده است. این در حالی است که کشورهای پیشرو حوزه سلامت در دنیا دستکم بین ۲۵ تا ۳۵ پزشک متخصص بهازای ۱۰ هزار نفر جمعیت دارند. سازمان بهداشت جهانی در گزارش سالانه خود تأکید کرده کشورهایی که کمتر از ۲۳ پزشک، پرستار و ماما در هر ۱۰ هزار نفر جمعیت دارند، عمدتاً در پوشش کافی برای مراقبتهای بهداشتی شکست میخورند.
کارشناسان کند کردن روند پرشتاب مهاجرت پزشکان را در کاهش عوامل مؤثر در ایجاد این موضوع و بهبود وضعیت پزشکان میبینند، اما در مقابل مسئولان بهداشت و درمان کشور همانند عادت مألوف دیگر مسئولان جمهوری اسلامی راهحلهای سلبی را در پیش گرفتهاند. از آن جمله میتوان به دریافت ضمانت و وثیقههای سنگین از رزیدنتها برای اینکه بعد از پایان تحصیل نهتنها در ایران بمانند بلکه در هر منطقهای که وزارت بهداشت تعیین کرد ارائه خدمت دهند، اشاره کرد.
سر تا پا اشکال
یک رزیدنت تخصص اطفال در ایران که نخواست نامش فاش شود در گفتوگو با زمانه گفت:
پزشکان بعد از قبولی در تخصص مورد نظر وارد مرحله رزیدنسی میشوند، که بسته به رشته بین ۳ تا ۷ سال طول میکشد. مرحله طرح یا تعهد خدمت که اکنون برای رشتههای تخصصی پزشکی یکهفتم برابر دوره تحصیلی و برای دوره فوق تخصص پزشکی دو برابر دوره تحصیل است و قابلخرید و واگذاری هم نیست. در این دوران پزشکان باید در بیمارستانهای دولتی مشغول به ارائه خدمت باشند و اگر روابط و پارتی نداشته باشند مجبورند این دوران را در مناطق دورافتاده خدمت کنند.
او در رابطه با میزان درآمد یک دستیار متخصص میگوید:
در مرحله گذراندن طرح حقوق پزشکان حقوق پایه کارمند دولت است و کارانه پزشکی که همان سهم پزشک از ویزیت بیماران است و بین ۵۰ تا ۷۰ درصد برای پزشک است که ممکن است پرداخت آن تا یک سال دیگر به تعویق بیافتد و عملاً همان حقوق پایه را دارند. از طرف دیگر دستیاران دیگر اجازه گرفتن پروانه مطب هم ندارند و باید در همان کلینیک بیمارستان کار کنند. از طرف دیگر همین کارانه هم یک سقفی را برایش تعیین کردهاند و اگر از یک سقفی بیشتر شود برای دولت است مخصوصاً اگر در یک منطقه دورافتادهای در حال گذراندن طرح باشید و به دلیل اینکه پزشک متخصص کم است و بهتبع بیماران بیشتر هستند این تعداد از سقف تعیینشده بیشتر خواهد شد و کارانه را خیلی دیر پرداخت میکنند و یا اصلاً پرداخت نمیکنند.
بر اساس گفتههای این پزشک، در این دوره رزیدنت بهجای اینکه آموزش ببیند بهعنوان نیروی کار ارزان کار میکند و عملاً دولت کمبود پزشک را با بهرهکشی از رزیدنت جبران میکند.
این پزشک با اشاره به طاقتفرسا بودن دوران رزیدنسی میگوید:
دستیاران سال اولی در بیشتر رشتهها ماهی بین ده تا پانزده بار کشیک میدهند و بعد از آن هم استراحت ندارند و عملاً سیوشش ساعت باید در بیمارستان باشند. بدترین آن در رشته ارتوپدی است که رزیدنت سال اول حتی رنگ اتاق استراحت یا پاویون را هم نمیبیند و گاهی آنها را مجبور میکنند تا یک ماه بدون استراحت در بخش باشد و از طرف اساتید و سال بالاییها تحتفشار و توهین قرار میگیرند. سیستمی که جریان دارد همیشه و حتی منجر به انصراف این نخبگان میشود و ترجیح میدهند بعد از اینهمهسال درس خواندن و زحمت شغل پزشکی را کنار بگذارند. همین مسائل باعث سرخوردگی شده است تا جایی که یک رزیدنت میبیند بعد از این همه درس خواندن و تلاش دیگر امید و انگیزهای برای ادامه ندارد و به خودکشی فکر میکند.
این پزشک در ادامه در رابطه با سیستم تعرفه گذاری با تأکید بر ناعادلانه بودن آن گفت:
از طرف دیگر تعرفهگزاری دولتی به شیوه ناعادلانهای است بهطوریکه پزشک متخصص باید در هر دو بخش دولتی یا خصوصی با یک نرخ بسیار پایین و نامتناسب با دیگر تعرفهها و تورم کشور طبابت کند. در این وضعیت بسیاری از پزشکان به کارهای زیبایی مثل تزریق بوتاکس روی میآورند چون نرخ ویزیت یک پزشک متخصص بسیار کمتر از دستمزد یک آرایشگر است.
این گفتهها گوشهای از وضعیت نامناسب پزشکان در ایران را بازنمایی میکند و بخشی از پاسخ به چرایی مهاجرت این قشر را در خود دارد. وضعیتی که کارشناسان راهحل آن را از یکسو در بهبود وضعیت معیشت مردم و پزشکان و از سوی دیگر اصلاح بنیادین نظام سلامت در ایران میدانند. مواردی که به نظر نمیرسد مسئولان راهحلی کارآمد برای هیچیک از این دو و خروج از این بنبست داشته باشند.
نظرها
نظری وجود ندارد.