خطای پزشکی؛ روایت زندگی زهرا
م. مهراد − عکاس آزاد خبری، تقوی سادات حیدری، زندگی زهرا و مادرش را به تصویر کشیده است. با وجود آنکه در این روایت تصویری ما چهرههایی خندان و رنگهایی شاد را مشاهده میکنیم، اما واقعیتی تلخ، سرسختانه پس پشت صورتها و رنگها جریان دارد.
زهرا بیست و سه ساله، پنج روز پس از تولد به علت زردی و قصور پزشکی دچار معلولیت جسمی حرکتی و ناشنوا شد. مادر زهرا تمامی زندگی خود را وقف دخترش کرده تا دخترش بتواند مانند افراد سالم درس بخواند و زندگی کند. زهرا کلاس هفتم در یک مدرسه «استثنایی» است.
تقوی سادات حیدری، عکاس آزاد خبری، زندگی زهرا و مادرش را به تصویر کشیده است. با وجود آنکه در این روایت تصویری ما چهرههایی خندان و رنگهایی شاد را مشاهده میکنیم، اما واقعیتی تلخ، سرسختانه پس پشت صورتها و رنگها جریان دارد.
اولین تصویر زهرا را درحال میوه دادن به مادرش نشان میدهد. عکاس در این تصویر شرایطی خلاف انتظار ما ثبت کرده و توانسته است حس کنجکاوی در مخاطبانش ایجاد کند. گویی دختر معلول به مادرش کمک میکند، نه مادرش به او. شاید این تنها فعالیتی باشد که زهرا میتواند به تنهایی آن را انجام دهد و آغازی باشد بر روایت زندگی او.
در دومین تصویر مادر در حال کمک کردن به دخترش است. زهرا به خاطر معلولیت شدیدش قادر به راه رفتن نیست، با استناد به تصویر، وسیلهی توانبخشی مناسبی نیز در اختیار ندارد تا با آن بتواند به راحتی جابجا شود. با وجود چهرههای شاد و رنگهای شادی که در تصویر وجود دارد، بار سنگین شرایط زهرا بر دوش مادرش به تمامی احساس میشود.
سومین تصویر پرترهایست از زهرا. این پرتره متفاوتترین چهرهی زهرا را به ما نشان میدهد. هیچ اثری از معلولیت وجود ندارد، سوژه متبسمانه نگاه شیطنت آمیز خود را به خارج از کادر دوخته است.
چهارمین تصویر این مجموعه زهرا را درحال صحبت کردن با مادرش نشان میدهد. رنگهای شاد اتاق خواب فضای عکس را در بر گرفته و مادر در تلاش است تا بتواند ادای حروف یا کلماتی را به زهرا بیاموزد. فضای شاد عکس بارقه ای از امید در مخاطبان ایجاد میکند که شاید تلاش مادر به تغییر، و یا بهبودی، شرایط زهرا منجر شود. اما واقعیت آن است که این نوع فعالیتها باید توسط کارشناس گفتاردرمانی و در محیطی مناسب افراد ناشنوا انجام شود تا مثمر ثمر واقع شوند.
در پنجمین تصویر عکاس واقعیت زندگی زهرا را بر ما آشکار میکند. عکس از دو لایه تشکیل شده است، در پیشزمینه زهرا و ظرف میوهاش را میبینیم که درحال تعارف کردن به ماست. او دارد کاری را که به تنهایی قادر به انجام دادنش است به ما نشان میدهد.
در پسزمینه مادرش با تنی خسته، درحالی که دستش را بر صورتش گذاشته، نمایان است. عکاس با استفاده از این تکنیک توانسته است زوایای پیدا و پنهان زندگی را به ما نشان دهد. واقعیت، خستگی مادر و معلولیت شدید زهراست. هرچه رنگها شاد باشند و چهرهها خندان، تنهایی، خستگی و عدم حمایت از خانوادههای معلول بر فضای عکس حاکم است.
تصویر ششم زهرا را در میان دوستانش نشان میدهد. با وجود تلاش دوستان و مادرش در شاد ساختن زهرا، چهره و تن او حالتی تدافعی دارند. گویی او نمیتواند با فضا و افراد اطرافش ارتباط برقرار کند و همین امر سبب شده که حالتی تدافعی به خود گیرد.
برای معلولان، بر اساس نوع معلولیتشان، باید فضایی آرام و امن ایجاد کرد که دچار تنش روانی و عوارض ناشی از آن نشوند و این تصویر خلاف آنرا بر ما آشکار میسازد.
هفتمین تصویر مادر را درحال کمک به دخترش برای سوار شدن به ماشین نشان میدهد. مناسب نبودن سازوکار سوار شدن زهرا در عکس کاملا واضح است.
زمانی که سازمانهای مسئول، مانند بهزیستی، معلولین و خانوادههایشان را به حال خود رها کردهاند و کوچکترین تلاشی برای بهساختن شرایط زندگیشان انجام نمیدهند، مشاهدهی تصاویری اینچنین دور از انتظار نیست.
در تصویر هشتم مادر درحال تلاش است که بتواند با زهرا ارتباط برقرار کند. عکاس توانسته با انتخاب زاویهی چهرهی زهرا عدم برقراری ارتباط را به ما نشان دهد. درک فضای معلولان ذهنی برای انسانهای سالم بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است. ناشنوا بودن زهرا برقراری ارتباط را پیچیدهتر ساخته. خانوادههای این افراد باید توسط کارشناسان مجرب آموزش ببینند تا بتوانند با فرزندانشان ارتباط برقرار کنند و از دشواری شرایط بکاهند.
نهمین تصویر همچنان شرایط سخت مادر زهرا را در یاری رسانی به دخترش نشان میدهد. او که قادر نیست به تنهایی از ویلچر و توالت فرنگی استفاده کند باید توسط مادرش جابجا شود.
در این تصویر نیز با وجود رنگهای شاد و حالت چهره سوژهها که هیچ اثری از ناراحتی یا سختی درشان قابل مشاهده نیست، فضای عکس حاکی از شرایط سخت و بار سنگینیست که مادر به تنهایی آن را بر دوش میکشد.
در دهمین تصویر همچنان عدم برقراری ارتباط میان مادر و زهرا قابل مشاهده است. درحالی که مادر تلاش میکند دندانهای زهرا را معاینه کند، زهرا از این کار سر باز میزند. چهره مادر حالتی قاطع و مهربان دارد، هم میخواهد دندانها را معاینه کند و هم نمیخواد به زهرا آسیبی برساند اما همچنان مسئله مهم این است که این کارها باید توسط دکتر انجام شود نه در خانه.
متاسفانه در جامعهای که حمایت دولتی از معلولین وجود نداشته باشد تمامی بار بر دوش خانوادهها خواهد بود.
آخرین تصویر همچنان مادر را درحال کمک به دخترش نشان میدهد. روز دیگری آغاز شده و زهرا باید به مدرسه برود. عکاس توانسته است با ثبت این آخرین تصویر، استمرار شرایط زندگی زهرا را به ما نشان دهد. همچنان شادی مادر و رنگ شاد کیف و کفش زهرا چیزی از بار سنگینی که مادر بر دوش میکشد، نمیکاهد.
نظرها
علی
آفرين به این دختر و این شیر زن آقایون مسئولین خجالت بکشید حداقل کاری که میتونستید انجام بدین تهیه لوازم توان بخشی در منزل ایشون بود که نکردید