ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

گزارش تصویری

مضحکه‌ای به نام «محفل گفت‌وگو»

حکومت از هر ترفندی برای تشویق مردم به رای دادن استفاده می‌کند. طرفداران جمهوری اسلامی به صراحت از عملکرد بد مسئولان انتقاد می‌کنند و از دزدی‌ها، اختلاس‌ها و دروغ‌هایشان می‌گویند تا در نهایت نتیجه بگیرند که برای اصلاح این وضعیت بد و وخیم تنها راه شرکت مردم در انتخابات است. مردم همزمان با ابراز خشم‌شان کماکان به انتخابات بی‌اعتنا هستند.

از چند روز مانده به انتخاباتِ جمعه یازده اسفند، حکومت در محوطه‌ی فضای خالی پشت مترو تئاتر شهر محفلی راه انداخته تا با استفاده از گروهی بسیجی مردم را قانع کند تا در انتخابات شرکت کنند. این درحالی‌ست که چند وقتی‌ست دورتادور محوطه تئاتر شهر حصاری کشیده و تنها راه ورود به ساختمان تئاتر شهر یک ورودی کوچک در ضلع جنوبی چهارراه‌ است.

در همین فضای نمایشی «گفت‌و‌گو» هم اما مردم در «تریبون آزاد» به‌راه‌انداخته‌شده بارها نارضایتی و خشم خود از حکومت را ابراز کرده‌اند و می‌گویند رأی نمی‌دهند. یک زن جوان را هم به خاطر ابراز مخالفت دستگیر کرده اند.

مابین حصار تئاتر شهر و ورودی یکِ مترو دقیقا پشت راسته دستفروشان چادرهای به شکل اتاق برپا شده است. چادرها شبیه غرفه‌های نمایشگاهی داخلش صندلی گذاشته‌اند و یک‌جایگاه جهت سخنرانی با بنرهای بزرگی که روی هر کدام با فونتی بزرگ شعارهایی نوشته‌اند. در آنسو غرفه‌ای مدور که داخلش سماورهایی بزرگ گذاشته‌اند و به مردم چای و شکلات و شیرینی می‌دهند.

روی سردر هر غرفه عنوانی نوشته شده از جمله «محفل گفتگو، کرسی آزاداندیشی و ...» و درون آن تخته‌ وایت‌بردی بزرگ که درکنار یک مجری و چند مثلا کارشناس قرار دارد.

مردم می‌توانند درباره انتخابات درحال نوشیدن چای و شیرینی گفت‌وگو کنند و نظراتشان را بگویند.

حکومت سعی دارد در این محفل توسط کسانی که خودی هستند و طرفدار جمهوری اسلامی به صراحت از عملکرد بد مسئولین انتقاد کند. از دزدی‌ها، اختلاس‌ها و دروغ‌هایشان بگوید و در نهایت نتیجه بگیرد که برای اصلاح این وضعیت بد و وخیم تنها راه شرکت مردم در انتخابات و انتخاب افراد اصلح است و عدم شرکت در انتخابات یعنی کمک به بدتر شدن اوضاع موجود!

در سوی دیگر بلندگوهایی بزرگ گذاشته‌اند تا صدای سخنران و مردمی که صحبت می‌کنند پخش شود. صدا از یک سو تا داخل محوطه تئاتر شهر شنیده می‌شود و از سوی دیگر تا آن‌سوی خیابان و شعله شمالی چهار راه تا جلب‌توجه کند.

در این بین هر کسی می‌تواند میکروفن را گرفته حرف بزند و در کنار آن زنان چادری و بسیجی‌ها هم در محوطه پخش‌اند و با مردم صحبت می‌کنند.

سه‌شنبه، ۸ اسفند خبری نیز در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که بر اساس آن یک زن جوان مخالف شرکت در انتخابات در جریان برگزاری همین سلسسله به اصطلاح تریبون‌های آزاد در چهارراه ولیعصر تهران توسط مأموران بازداشت شده است.

شاهدان گفته‌اند که یک دختر بیست و چندساله در برابر دوربین صداوسیما در این مراسم با درآوردن روسری و لباس بالاتنه خود فریاد زده: «رأی بی‌ رأی، ما رأی نمی‌دهیم.» فرد دست‌فروشی که از او به عنوان شاهد نام برده شده است گفته که «دختر روسری و لباسش را بالای سرش می‌چرخاند که چندین مأمور روی سر او ریختند و او را بردند.»

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • alefmimmim

    تقویم تاریخ: ۴۵ سال پیش در این چنین روزهایی اجتماعاتی در همین محل و مقابل دانشگاه تهران برگزار می‌شد. اجتماعاتی که در آن جریانات چپ اعم از حزب توده چریک‌های فدایی و پیکار و.... به بحث‌های موهوم می‌پرداختند. هر کدام از این جریانات آنچنان گرم دفاع از اردوگاه سوسیالیسم خودساخته شان بودند که شبح وحشتناک سیستم پلیسی حکومت را بر سر خود احساس نمی‌کردند آنها وقتی به خود آمدند که خود را پای جوخه‌های اعدام و چنانچه خوش شانس بودند در زندان‌های مخوف حکومت دیدندحال بعد از ۴۵ سال تئوریسین‌های رژیم از قبیل سربازجو حسینیان مدلی از آن اجتماعات را طراحی کرده‌اند شاید خواسته‌اند آزادی‌های نیم بند اول انقلاب را تداعی کنند و تشییع جنازه انتخابات فردا را آبرومندانه‌تر برگزار نمایند هرچند این حنابندان برای طرفداران خودشان هم رنگی ندارد

  • alefmimmim

    این قضیه مرا یاد معرکه گیران قدیم می‌اندازد که در تکه زمین بزرگ در وسط شهر مردم را به دور خود جمع می‌کردند و با اشاره به چند جعبه چوبی از وجود مارهای کشنده و خطرناک در درون جعبه‌ها یاد می‌کردند معرکه گیر با کلاهی سبز آستین‌هایش را بالا زده و برای آسیب نرسیدن جمعیت را دعوت به فرستادن صلوات‌های پی در پی و فاصله گرفتن از جعبه‌ها می‌کرد ضمن اینکه باچرخاندن کاسه‌ای در بین حضار ازآنها پول جمع می‌کرد آنهم به بهانه سهم سید و امام و هم بیمه شدن حضار در مقابل آسیب مارها. خوب که مردم را سر کیسه می‌کرد کمی درب جعبه را باز کرده بمحض بیرون آمدن سر مار برای جلوگیری از خطر حمله به مردم با چوب دستیش ما را به داخل جعبه میانداخت معرکه گیر پولها را در کیسه‌اش می‌ریخت و بساط را جمع می‌کرد مردم هم متحیر از این نمایش و پول و وقت از کف رفتهشان پراکنده می‌شدند با این تفاوت که معرکه‌گیر کنونی خود حضرت آقا و مارها همان دشمن فرضی یا آمریکاست مردم هم همان مردم فریب خورده دور معرکه دیروز و پای صندوق‌های رای امروز هستند کیسه‌ای هم که پول‌ها در آن ریخته می‌شوند سهم حزب الله و حماس و یمن و حشد شعبی می‌باشد البته این معرکه هر از گاهی تکرار می‌شد و باز همان مردم رابه دنبال خود می‌کشید درست مثل انتخابات کنونی!

  • Ema

    زهی خیال باطل،