محرومیت معلولان از کتابخانههای عمومی به سبب نبود امکانات لازم
مینا نصری - در این گزارش نگاهی داریم به سه محور خدمات و فنآوری در ارائهی منابع کتابخانهای، فضای فیزیکی کتابخانهها و وضعیت کتابخانهها برای کودکان و دانشآموزان معلول در ایران.
«مکانی برای همه» استعارهای است که به کتابخانههای عمومی اشاره دارد. جایی که در آن تعاملات رو به رشد اجتماعی و فرهنگی رقم میخورد و متعلق به تمام طبقات اجتماعی و اشخاص، جدای از جنسیت، نژاد، قوم، مذهب و... است. افراد دارای معلولیت نیز در هر دسته و طبقهی اجتماعی که باشند، نیازشان به کتابخانه، تفاوتی با دیگر اقشار اجتماعی ندارد و از این روست که الزام کتابخانهداران به انجام خدمات و امکاناتی برای معلولان نه از سر لطف یا ترحم بلکه وظیفهی جاری و از پیش تعریفشدهای است که تاکنون دولتها یکی پس از دیگری از پس آن برنیامدهاند و از این رو گمان میرود که ترتیب دادن امکاناتی برای دسترسی افراد با انواع معلولیتهایی همچون ناشنوایی و کمشنوایی، نابینایی و کمبینایی، معلولان جسمی- حرکتی و... کاری است اضافه بر وظایف کتابخانهها که به آنها تحمیل شده است و اگر کتابخانهای دارای امکانات لازم باشد شایسته تقدیر و تشکر است در حالی که بخشی از وظایف کتابخانهداری از ابتدای تشکیل، تجهیز بخشهایی است که امکاناتی را فراهم آورد تا کتابخانه برای معلولان در دسترس و قابل استفاده باشد. علاوه بر آن، بخشی از منابع کتابخانه میبایست به کتابهایی برای آموزش مهارت در کودکان و بزرگسالان معلول اختصاص یابد همچنان که در کتابخانهها باید تجهیزات و چیدمانی فراهم شود تا معلولان به همهی کتابهای موجود دسترسی داشته باشند.
فاصلهی دور تا استانداردهای جهانی
از نظر سازمان جهانی بهداشت، معلولیت عبارت است از هرگونه محدودیت یا فقدان توانایی در انجام فعالیتهای معمول و متعارف که ناشی از یک نقص عضو باشد. بر اساس سرشماری جمعیت ایران در سال ۱۳۹۵، «از جمعیت ۷۹۹۲۶۲۷۰ ایران، حدود ۱۲ میلیون نفر دارای معلولیت هستند.» بسیاری از جمعیت معلول ایران، پس از جنگ دچار معلولیت شدهاند و بنابراین موضوع کنار آمدن با معلولیت در کنار دیگر مشکلات معمول معلولان نیز وجود داشته است. با این همه، در پژوهش منصوره فیضآبادی و اسماعیل وزیری (دانشگاه سبزوار) آمده است:
با وجود نقش حیاتی کتابخانههای عمومی در ارائه خدمت به معلولان، آمار ارائه شده توسط نهاد کتابخانههای عمومی کشور نیز نشانگر عدم استقبال معلولان از عضویت در کتابخانههای عمومی و استفاده از خدمات آنها بوده است.
در ایران، تأمین منابع کتابخانهای برای معلولان بسیار اندک و با تأخیر است و بهروز نیست. کتابهای اندکی به بریل و گویا تبدیل شده است. از لحاظ فضای فیزیکی از استانداردهای موجود عقب است و اگر امکانات متوسطی نیز وجود داشته باشد در چند شهر بزرگ و تهران قابل دستیابی است و البته با طی مسیرهایی دور برای معلولان.
معلولان به دلیل عدم امکان استفاده از دیگر خدمات رفاهی عمومی، ضعف مدیریت شهری در ارائه خدمات شهری به معلولان برای پر کردن اوقات فراغت، عدم دسترسی اغلب معلولان به دانشگاها و مراکز تخصصی و یا دلایلی دیگر، یکی از گروههای پرمراجعه به کتابخانهها هستند ولی امکاناتی که برای آنها در نظر گرفته شده است بسیار کم و در شهرستانها در حد هیچ است.
در ایران، قانون ۱۶ مادهای حمایت از حقوق معلولان وجود دارد. تبصرهی ماده ۴ این قانون میگوید:
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تربیت بدنی و شهرداریها موظفند کتابخانه، اماکن ورزشی، پارک و اماکن تفریحی خود را به نحوی احداث و تجهیز نمایند که امکان بهرهمندی معلولان فراهم گردد.
(قانون جامع حمایت از حقوق معلولان/ مصوب ۱۶/۲/۱۳۸۳. سامانه ملی قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران)
بیانیهی یونسکو دربارهی کتابخانههای عمومی نیز بر این امر تأکید دارد:
خدمات کتابخانهی عمومی بر اساس تساوی دسترسی برای همه، بدون در نظر گرفتن سن، نژاد، جنسیت، مذهب، ملیت، زبان، یا موقعیت اجتماعی است. خدمات ویژه و مواد کتابخانه باید برای استفادهکنندگانی که نمیتوانند به هر دلیلی از خدمات عادی و مواد کتابخانه استفاده کنند فراهم گردد. برای مثال اقلیتهای زبانی، افراد ناتوان، بیماران و حتی زندانیان.
(خدمات و منابع برای معلولان در کتابخانههای عمومی تهران/ طاهره یعقوب پورنرگسی)
به هر روی، بخشی از کاربران کتابخانههای عمومی را معلولان تشکیل میدهند که بسته به نوع معلولیت، نیاز به امکانات متفاوتی دارند؛ نابینایان به منابع کتابخانهای با خط بریل و کتاب صوتی، و ناشنوایان و کم شنوایان نیاز به علایم هشداردهنده و نوشتههای راهنما بر فضای کتابخانه و انواع منابع الکترونیکی برای استفادهی معلولیتهای مختلف.
ورود به کتابخانهای با درهای کمعرض که عبور ویلچر از آن ممکن نیست، ارتفاع بلند میز امانات و قفسههای تا سقف چیده شدهی کتاب در سیستمهای قفسه باز، راهروهای کمعرض بین قفسهها، سالنهای مطالعهای در طبقات بالا با تنها راه دسترسی از پله و بدون آسانسور از مواردی است که معلولان جسمی-حرکتی را به زحمت میاندازد و در صورت نیاز به استفاده از آن کتابخانه، احساس درماندگی به فرد معلول میدهد.
دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور اواسط خرداد ۱۴۰۰ در مصاحبه با خبرگزاری دولت (ایرنا) گفته بود:
در بخش ناشنوایان دو سال است که ارائه خدمات خود را شروع کردهایم. برای مثال در کتابخانه مرکزی مشهد بخش ناشنوایان تعبیه شده که البته اداره آن خیلی دشوار است.
بازه زمانی چهارساله، از شروع خدمات به ناشنوایان، و آن هم فقط در یک کتابخانه، نشانگر تأخیر زیاد در تجهیزات کتابخانهای ایران است که بیان میکند راه دور و درازی تا استانداردهای جهانی وجود دارد.
در پژوهشی انجام شده مشخص شده است که معلولان امکانات کتابخانههای تخصصی را بیشتر از کتابخانههای عمومی دانستهاند و این بدان معناست که کتابخانههای عمومی فاصلهای دور با تنظیم امکانات خود برای معلولان دارند در حالی که بخش بزرگی از جمعیتِ معلول فقط امکان استفاده از کتابخانههای عمومی را دارند.
گروهی از پژوهشگران در دانشگاه فردوسی مشهد پژوهشی درباره وضع کتابخانههای عمومی با توجه به نیازهای نابینایان انجام دادهاند. آنها مینویسند:
وضعیت ارائه تسهیلات و خدمات اطلاعاتی دچار پراکندگی بوده و در سطح کشور برنامهای ملی جهت تبادل و اشتراک منابع بین تمام کتابخانهها و سازمانهای مرتبط با این گروه خاص از کاربران وجود ندارد. کمتر از نیمی از کتابخانهها مجهز به چاپگر بریل یا استودیو ضبط هستند. حتی در صورت مجهز بودن کتابخانه به چاپگر بریل و استودیو ضبط، میانگین تبدیل منابع درخواستی به نسخه بریل یا گویا مقدار اندکی است.
پژوهشهای انجام شده درباره میزان دسترسپذیری معلولان به فضای کتابخانه از لحاظ فیزیکی نشان میدهد که وضعیت دسترسپذیری ساختمانها برای معلولان پایینتر از حد متوسط است. نکتهای که روشن میکند باید پیش از هر چیز فکری به حال وضعیت ساختمانهای کتابخانهها شود تا معلولان هم بتوانند اولاً به فضای آن وارد شوند و دوماً بتوانند از آن استفاده کنند.
احتمالاً دلایلی همچون گرانی کاغذ و مشکل حق مؤلف نیز در این قضیه اثرگذار باشد.
برای انجام خدمات مناسب به نابینایان میبایست یک کتابدار نابینا و برای ناشنوایان، یک کتابدار ناشنوا یا کسی که آشنا به زبان اشاره است در کنار کتابدار معمول حضور داشته باشد تا کار خدمترسانی به معلولان به درستی انجام شود.
لزوم دسترسپذیری خدمات کتابخانهای
در کشورهایی که جنگ از سر گذراندهاند، دولتها برنامههایی کاربردی و سریع را در خدمترسانی به معلولان در پیش میگیرند تا با توجه به افزایش ناگهانی جمعیت معلول، آسیبهای وارد بر روح و جسم آنان تا حدودی قابل التیام باشد و این علاوه بر برنامههایی است که از قبل برای معلولان عادی وجود داشته است. پس از جنگ جهانی دوم، ارائهی خدمات کتابخانهای به معلولانی که در خانه نگهداری میشدند، انجام گرفت. سهل است نتیجه بگیریم که تهیهی منابع در قالبهای کاربردی برای معلولان خیلی قبل از فراهم کردنِ امکان دسترسی به منابع مهم است. بنابراین گام نخست، تأمین منابع کتابخانهای است و تا آماده شدن شرایط دسترسی معلولان به کتابخانهها، به خصوص در شهرهای دور از مرکز، خدمات کتابخانهای در خانهها به معلولان عرضه شود. فنآوری و تجهیز کتابخانهها و مناسبسازی کتابخانهها برای رفتوآمد آسان معلولان گام بعدیِ مهم در خدمات کتابخانهای است.
در ایران، تأمین منابع کتابخانهای برای معلولان بسیار اندک و با تأخیر است و بهروز نیست. کتابهای اندکی به بریل و گویا تبدیل شده است. از لحاظ فضای فیزیکی از استانداردهای موجود عقب است و اگر امکانات متوسطی نیز وجود داشته باشد در چند شهر بزرگ و تهران قابل دستیابی است و البته با طی مسیرهایی دور برای معلولان. شاید به نظر برسد که کمبود امکانات در شهرهای دور از مرکز، فراهم کردن خدمات کتابخانهای را برای معلولان سخت میکند همچنان که این کتابخانهها تعداد منابع کتابی و خدماتی کمتری را حتی برای غیرمعلولان نسبت به شهرهای بزرگتر دارند اما موضوع این است که گرچه سطح خدمات کتابخانهای به عواملی همچون اندازهی کتابخانه، جمعیت تحت پوشش و میزان بودجه هر کتابخانه دارد ولی میبایست همان سطح از خدمات بهطور یکسان بین معلول و غیرمعلول در اختیار کاربران قرار گیرد همچنان که میبایست امکانات موجود به نسبت مساوی بین تمام مذاهب منطقه، جنس، نژاد و... تقسیم شود.
در سال ۱۹۷۷، فدراسیون بینالمللی انجمنها و مؤسسات کتابداری (ایفلا)، توسعه خدمات کتابخانهای برای نابینایان و کمبینایان را در دستور کار خود قرار داد. بخش نابینایانِ ایفلا، یکی از نهادهای راهنما در زمینه خدمات کتابخانهای، یکی از ۳۷ بخش زیرمجموعه این نهاد است که بیش از ۱۳۵ کشور در آن عضو هستند. در سال ۱۹۸۸طی کنفرانسی به میزبانی کتابخانهای ایالتی در استرالیا، ارائه خدمات کتابخانهای به افراد ناشنوا و کمشنوا در دستور کار قرار گرفت. برنامههای ارائه شده توسط این سازمان برای تمامی کتابخانههای عمومی، دانشگاهی، تخصصی و... است. در پژوهش «کتابخانه دوستدار معلول» آمده است:
در ایران سال ۱۳۹۴ استاندارد خدمات کتابخانهای به نابینایان توسط اداره استاندارد نهاد کتابخانههای عمومی ایران تدوین شد. در پژوهش انجام شده مشخص شد که اغلب کتابخانههای ایران دارای سیاست و خط مشی ارائه خدمات به معلولان هستند و از نظرات معلولان در بهبود کیفیت خدمات کتابخانه هم در رتبه سوم قرار گرفته است.
این پژوهش روشن نکرده است که خدمات تعریف شده در نهاد کتابخانههای ایران تا چه اندازه در ارائهی خدمات کاربردی است و از حد حرف و برنامه فراتر رفته است. به عنوان مثال برخی از تجهیزات و فناوریهای مورد نیاز معلولان عبارتاند از پرینتر بریل، نرمافزارهای مختلف تبدیل متن به گفتار و برعکس، انواع مختلف موس و صفحه کلید و... که میبایست در تمام کتابخانههای عمومی با توجه به جمعیت معلول تحت پوشش منطقه موجود باشد تا چنانچه فرد معلول - (یا آنطور که ادبیات رسمی نام میبرد: توانیاب) - درصدد استفاده از آن باشد، موجود باشد. نیز پژوهش دیگری روشن کرده است:
کتابداران بر این باورند که برخی بندهای مطرح شده در استاندارد نیازمند اصلاح است چرا که با توجه به پیشرفت فناوری، بعضی تجهیزات استاندارد، از قبیل رایانه بریل و رایتر بریل را مبهم دانستند و هیچ اطلاعاتی درباره آنها نداشتند.
در شهرهای مختلف به دلیل کمبودِ امکانات شهری، امکان بیرون رفتن از منزل برای معلولان سخت است چه به دلایل شهری و چه به دلایل روانی که اغلب با افسردگیهای مختلفی نیز دست به گریباناند. بنابراین کتابخانهها علاوه بر انجام برنامههای پژوهشی برای شناخت تعداد جمعیت معلول منطقه خود و تجهیز کتابخانه به امکانات مورد نیاز، وظیفه اطلاعرسانی را نیز به عهده دارند. در اغلب پژوهشهای انجام شده برای خدمات کتابخانهای به معلولان به نقش اطلاعرسانی و تبلیغات به منظور اعلام خدمات موجود در کتابخانه برای استفاده معلولان تأکید شده است. تبلیغ خدمات مانند نصب اطلاعیه در شهر، اعلام در شبکههای محلی تلویزیونی و رادیویی، بروشور آشنایی با خدمات کتابخانهای و پخش آن در جاهای عمومی مورد استفاده معلولان مثل ادارات بهزیستی، درمانگاهها، داروخانهها، مراکز خرید و غیره گرفته تا اطلاعرسانیهای اینترنتی مثل استفاده از وبگاهها، صفحات پرمخاطب اجتماعی و... باعث میشود معلولان از وجود چنین خدماتی -اگر در کتابخانهمنطقهشان هست- مطلع شوند تا بتوانند از چنین خدماتی استفاده کنند و فقط جنبهی نمایشی نداشته باشد و تازه بعد از آن است که میبایست با نظرسنجی از معلولان دربارهی کم و کیف آن خدمات اندیشه شود و مواردی زیاد و کم شود تا کاربردیتر شود.
پژوهشهای انجام شده درباره میزان دسترسپذیری معلولان به فضای کتابخانه از لحاظ فیزیکی نشان میدهد که وضعیت دسترسپذیری ساختمانها برای معلولان پایینتر از حد متوسط است. نکتهای که روشن میکند باید پیش از هر چیز فکری به حال وضعیت ساختمانهای کتابخانهها شود تا معلولان هم بتوانند اولاً به فضای آن وارد شوند و دوماً بتوانند از آن استفاده کنند.
اهمیت افزایش کتابخانههای سیار در کنار افزایش تجهیزات کتابخانهای
نیازهای آموزشی کودکان معلول مانند دیگر کودکان است و با همان نیازهای مشابه به مدرسه میروند. در آموزش کودکان معلول میبایست بدون در نظر گرفتن محدودیتهای جسمی، امکان استفاده از منابع مطالعاتی و آموزشی برای آنان فراهم شود.
نیازهای کودکان معلول با معلولان بزرگسال تفاوتهایی کیفی دارد. بزرگسالان توانستهاند مهارتهای لازم را در ارتباط با معلولیت خود فراگیرند ولی کودکان هنوز در حال یادگیری کسب مهارتهای لازماند. گذشته از آن کودکان معلول، بیش از بزرگسالان در معرض آسیبهای روانی و اجتماعیاند؛ نکتهای که توجه به نیازهای آنان را ضروری میکند. یکی از راههایی که برای پرهیز از انزوای کودکان معلول در کتابخانهها و مراکز آموزشی در پیش گرفته میشود ایجاد برنامههای قصهگویی و قصهخوانی با مشارکت این کودکان است. این برنامه برای هر دو دسته کودکان کمبینا و نابینا و کودکان معلول جسمی-حرکتی مفید است؛ برنامههای جمعی نمایش فیلم و عکس همزمان با قصهخوانی با زبان اشاره نیز برای کودکان ناشنوا. این برنامهها، آنها را در حرکتی جمعی شریک میکند و باعث ارتباط افراد با معلولیتهای مختلف در فضای کتابخانه میشود. در کتابخانهی عمومی شماره ۲ بهشهر، «هفتهای سه روز، پرسنل کتابخانه با حضور در خانه معلولین شهرستان برای کسانی که توانایی خواندن ندارند، کتابها و مجلات متناسب با آنان را میخوانند.» (چالشهای کتابخانههای عمومی در خدمترسانی به معلولان، زهرا حسینی نیکو) گرچه معلوم نیست منظور از کتابها و مجلات متناسب دقیقاً چیست و سانسور تا چه میزان علایق جامعه معلول را تحت الشعاع قرار میدهد اما کلیت کار میتواند نمونهای برای دیگر شهرها در انجام خدمات کتابخانهای باشد.
در ایران استقبال خوبی از کتابخانههای سیار کودکان شده است و مناسب مناطق محرومی است که دسترسی به کتاب ندارند. خبرگزاری ایبنا در سال جاری درباره کتابخانههای سیار در استان تهران گزارش داده بود:
بر اساس رهنمودهای ایفلا، سالمندان و معلولان و افراد خانهنشین میتوانند هدف کتابخانههای سیار باشند اما در ایران هنوز به این گروهها فکر نشده است. بر اساس آییننامه، کتابخانه سیار باید ۴۰ درصد از منابع این کتابخانهها به گروه کودک و نوجوان اختصاص پیدا کند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با وجود ۱۵۰ کتابخانه سیار در کشور، هیچ کتابخانه سیاری در استان تهران ندارد و اساساً این کتابخانهها مأموریتشان خدمت در مناطق دورافتاده و بهخصوص کودکان و نوجوانان جامعه عادی هستند و برای دو گروه سالمند و معلول برنامهای ندارند.
در همین گزارش به کتابخانهی سیار «یار مهربان»، شماره ۲ شهرستان ورامین اشاره شده است که میزان امانت کتاب در آن بسیار بالاست و دلیل آن استقبال زیاد بچهها از کتاب است. با این میزان بالای استقبال از کتاب، میتوان نتیجه گرفت که اگر کتابخانههای سیار به منابع کتاب گویا و صوتی مجهز شوند، کودکان معلول نیز در کنار دیگر کودکان از امکانات آن بهرهبرداری و از آن استقبال میکنند و حتی کتابخانههای سیار میتوانند با بهکارگیری خودِ معلولان به معرفی بهتر خود در نزد کودکان و بزرگسالان معلول بپردازند.
و سرانجام، گفتوگوهای انجام شده با چند نفر از معلولانِ عضو یا علاقهمند به استفاده از کتابخانه، حاکی از عدم رضایت آنان از فضای نامناسب کتابخانهها و عدم رعایت استانداردهای ساختمانی و تجهیزاتی بود. آنها بهطورکلی بیان کردند که در کتابخانههای کشور برنامه مشخصی برای معلولان وجود ندارد. رفت و آمد افراد معلول در ساختمانسازی کتابخانهها در نظر گرفته نشده است و اقدام قابل توجهی در خصوص تأمین منابع برای افراد معلول انجام نشده است.
هر چه میزان منابع اطلاعات و فناوری در کتابخانهها بالاتر باشد، ارائهی خدمات افزایش مییابد. بر اساس یافتههای یک پژوهش، در تهران، «کتابخانههای عمومی وابسته به سازمان فرهنگی-هنری شهرداری به معلولان پایینتر از متوسط بود و اکثر کتابخانهها مناسب برای ورود معلولان نبودند.» ولی برخی از کتابخانههای تهران وضعیت مناسبی داشتهاند این در حالی است که در استان کردستان، «بیشتر کتابخانههای عمومی بودجه کافی برای ارائه خدمات به معلولان ندارند و بیشتر ساختمانها نیز دارای شرایط مطلوبی برای استفاده نیستند.»
در پژوهش یاد شده آمده است که در شهر پرجمعیتی و پرامکاناتی مثل مشهد، «کتابخانههای عمومی از نظر دسترسپذیری در وضعیت ضعیفی است و سیاست مدونی برای ارائه خدمات کتابخانهای به معلولان وجود ندارد.»
و این در حالی است که بنا به گزارش روزنامه فرهیختگان، «در بین کشورهای اسلامی ایران دارای بزرگترین سیستم کتابخانه عمومی جهان اسلام است. در حال حاضر ۲۷۳۵ کتابخانه عمومی با بیش از ۴۵ میلیون نسخه منابع کتابخانهای در ایران وجود دارد. بر اساس آخرین آمار گزارش سالانه کتابخانههای مالزی، این کشور بهلحاظ گستردگی شبکه کتابخانههای عمومی بعد از ایران رتبه دوم را دارد. بر اساس گزارش فرهیختگان، تعداد کتابخانههای عمومی مالزی ۱۴۳۹، و تعداد کل منابع کتابخانهای حدودا ۱۶ میلیون نسخه است.»
رتبه اولی ایران، بنا به اذعان خودشان، باعث نشده است که قدمی در کوتاه کردن فاصلهی زیاد کتابخانههای ایران با مالزی از نظر تأمین امکانات بردارد. امکاناتی همچون میز، صندلی مخصوص، خدمات اینترنت بیسیم و رابطهای الکترونیکی، دکمه بریل در آسانسورها، آزمایشگاههای رایانه مخصوص کاربران دارای معلولیت و سرویسهای بهداشتی که از کمترین امکانات موجود در کتابخانهها است.
ساعات کاری، هزینه نیمبها یا در برخی جاها رایگان عضویت در کتابخانه برای افراد معلول از مواردی است که کتابخانههای ایران برای معلولان انجام داده است. وبسایت کتابخانهها به عنوان تنها و مهمترین فناوری استفاده شده در کتابخانهها که در آن اخبار و شرایط عضویت اطلاعرسانی میشود و با وجود تعداد زیاد «وبسایت (۸۱ درصد) تنها ۲۶درصد از این وبسایتها دسترسپذیر بوده است یعنی دارای قابلیتهایی از قبیل امکان بزرگنمایی و یا کار با نرمافزارهای صفحهخوان برای افراد نابینا و کمبینا را دارا بودهاند.»
این همه نشان میدهد که کتابخانههای ایران تا تجهیز امکانات برای دسترسی آسان معلولان راه دور و درازی در پیش دارد و تا آن وقت، معلولان، نسل از پس نسل، از خدمات عمومی مهمی چون کتابخانه که جزء حقوق مسلم شهروندی آنان است محروماند.
نظرها
نظری وجود ندارد.