فرامرز اصلانی آهنگساز و خواننده ایرانی درگذشت
الاهه نجفی - از مهمترین دستاوردهای فرامرز اصلانی در موسیقی پاپ ایران این بود که ساز گیتار را با شعر کلاسیک فارسی آشنا کرد. او از نخستین خوانندگان ایرانی بود که در محدوده مثلث ترانهسرا، آهنگساز و خواننده فعالیت نمیکرد.
فرامرز اصلانی، ترانهسرا، خواننده و آهنگساز ایرانی، در اثر ابتلا به بیماری سرطان در ۶۹ سالگی (در روایت دیگری ۷۹ سالگی) در آمریکا درگذشت. مرجان اصلانی، همسر او در صفحه رسمی اینستاگرام این خواننده و آهنگساز ایرانی خبر درگذشت همسرش را تأیید کرد. او نوشته است:
شامگاه روز اول فروردین ۱۴۰۳، ۲۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی، سرطانی جانسوز فرامرز اصلانی، شاعر، خواننده، آهنگساز، روزنامهنگار، و یک انسان خوب را، همراه با نسیم نوروزی، با بدرودی همیشگی، با خود برد، در حالی که دستانش در دستان عزیزانش بود.
فرامرز اصلانی ۱۴ اسفند سال ۱۴۰۲ از ابتلای خود به سرطان خبر داده بود.
او ۲۲ تیر ۱۳۳۳(در روایت دیگری ۱۳۲۳) در تهران متولد شد. پدرش، حسین اصلانی، نوازنده تار و سهتار بود و مادرش، مهین تفضلی، صدای زیبایی داشت و به خوانندگی علاقهمند بود. اصلانی نوازنده ماهر گیتار بود.
اصلانی پس از گذراندن دوره دبیرستان در ایران، در سال ۱۳۵۲ برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و در رشته روزنامهنگاری در دانشگاه لندن مشغول به تحصیل شد. در همان ایام نوازندگی گیتار را به صورت حرفهای آغاز کرد. او در سال ۱۳۵۴ اولین آهنگ خود را با نام «دلم واسه تو تنگ شده» منتشر کرد.
اصلانی در سال ۱۳۵۶ پس از پایان تحصیلاتش به ایران بازگشت و به عنوان روزنامهنگار در روزنامه تهران ژورنال که به زبان انگلیسی منتشر میشد مشغول به کار شد. اصلانی نخستین بار در برنامه «هوای تازه» از پرویز غریب افشار به همگان معرفی شد و دو بار هم فریدون فرخزاد او را به شو «میخک نقرهای» دعوت کرد و زمینهساز شهرت او شد. برگزاری یک کنسرت برای بازسازی محله پامنار تهران و پخش این برنامه از تلویزیون ملی ایران او را به یک خواننده نامآشنا بدل کرد.
او در سال ۱۳۵۵ آلبوم «دلمشغولیها» را منتشر کرد که شامل آهنگهای مشهوری مانند «اگه یه روز»، «دل اسیره» و «دیوار» بود. این آلبوم نام او را بر سر زبانها انداخت. همه ترانههای این آلبوم از سرودههای خود اوست. علاوه بر این آلبوم «به یاد حافظ» نیز از او در ایران، همزمان با وقوع انقلاب ایران منتشر شد. هر دو این آلبومها را شرکت «سی بی اس» منتشر کرده است. اصلانی گفته است:
آن آلبوم وقتی انتشار پیدا کرد، بعد از یکی دو ماه، دیگر موسیقی برچیده شد و کسانی مثل من که کار موسیقی میکردند، باید فکر دیگری به حال خودشان میکردند.
اصلانی در این آلبوم که فقط با یک ساز اجرا شده، شعر حافظ را به گونهای که خود درک کرده، اجرا میکند. او درباره دشواریهای این کار گفته است:
در آن زمان همه میگفتند که آقا مثلاً با یک گیتار میخواهی بنشینی شعر حافظ را بخوانی؟ گفتم، چرا نه؟ مگر اشعار حافظ را با سنتور نمیخوانند، مگر با تار نمیخوانند؟ خب این هم بیان من است از چیزی که دریافت میکنم.
او در ادامه درباره تأثیری که این آلبوم در فضای موسیقی پاپ ایران ایجاد کرد گفته است:
آن وقتها من یازده شب پشت سرهم در کاخ جوانان برنامه اجرا میکردم و درست زمانی بود که شعرهای حافظ را داشتم درست میکردم. بروبچههای جوانی میآمدند و میگفتند که ما مثلاً نمیدانستیم که معنایش این است و اینجوری هست و اینها، خب این رابطه خیلی جالب بود. چون سازی که دوست داشتند گیتار بود، لاجرم به بیان و کلام آن شعر توجه میکردند و بعد هم رابطهای به وجود میآمد.
تلفیق پاپ با شعر کلاسیک ایران
فرامرز اصلانی با تلفیق موسیقی پاپ غربی با شعر کلاسیک فارسی، سبکی منحصر به فرد در موسیقی ایران را به وجود آورد. صدای گرم و دلنشین او، نوازندگی ماهرانه گیتار و تعلق خاطر او به اشعار کهن فارسی، آثاری ماندگار از او در موسیقی ایران به یادگار گذاشت.
او از نخستین نسل خوانندگان ایرانی بود که خارج از محدوده مثلث ترانهسرا، آهنگساز و خواننده فعالیت میکرد. او هر سه این کارها را به تنهایی انجام میداد. او در اینباره گفته است:
راستش من خودم را آدمی میدانم که میخواهد خودش را بیان کند و این کار را از طریق شعر و ترانه و موسیقی انجام میدهد.
با وقوع انقلاب، اصلانی که ابتدا تحت تأثیر سالهای دانشجویی در خارج از ایران طرفدار حقوق کارگران و زحمتکشان بود ترانه کمتر شنیده شده «کارگر» را در سال ۱۳۵۷ اجرا کرد. این ترانه که اتفاقاً همراه با آثاری مانند «سرود کارگر» (گروه چاوش) و «برپا خیز» (کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی») از مهمترین ترانههای کارگری در ایران است، تا مدتها در ایران انقلابی آن زمان، از رادیو پخش میشد. اما سرکوبها با انقلاب فرهنگی آغاز شد و به جنگ و کشتار زندانیان سیاسی برای تثبیت حاکمیت جمهوری اسلامی راه برد و عمامهبهسران حاکم دستاوردهای انقلاب را مصادره و بساط موسیقی را هم جمع کردند. چنین بود که اصلانی در سال ۱۳۵۸ ناگزیر به انگلستان پناه برد و چندی بعد نیز به لسآنجلس رفت.
او در خارج از ایران نیز به فعالیتهای موسیقی خود ادامه داد و آلبومهای متعددی منتشر کرد. از جمله آلبومهای مشهور او در این دوران میتوان به «روزهای ترانه و اندوه» (۱۳۶۴)، «به یاد حافظ» (۱۳۷۴) و «اندوه» (۱۳۸۳) اشاره کرد. او درباره آلبوم «روزهای ترانه و اندوه» گفته است:
این آلبوم بیانگر شادیها و ناشادیهای من در سرزمینهای غربت است. و این از نام این مجموعه پیداست. شعرها و آهنگهایی که من برای این آلبوم ساخته و پرداختهام، نه تنها گزارشی از روزهای من است، که بیان حال مردم ما نیز هست.
یک هنرمند سختگیر
ترانههای فرامرز اصلانی حال و هوای شخصی دارد و با اینحال عموم مردم میتوانند با این آثار ارتباط برقرار کنند. در نظر او، شعر یا «کلام» نخستین و مهمترین مرحله ساختن یک ترانه است. او در مصاحبهای گفته بود:
من همیشه معتقد بودم که شعر در وهلهی اول قرار دارد، موسیقی قابی است که آن را دربرمیگیرد. حالا اگر هر دو با هم بخوانند، هر دو با هم جور در بیایند، خیلی بهتر خواهد شد. ولی حتماً کلام در درجهی اول قرار دارد.
یکی از دلایل موفقیت اصلانی تسلطاش بر شعر فارسیست. او اما اتفاقاً به همین دلیل در انتشار آلبومهایش دقت داشت. او در مصاحبهای گفته بود:
کسانی که مثل من شعر و آهنگهای خود را خودشان مینویسند به مدت زمان بیشتری برای ارائه کارهایشان احتیاج دارند. هرچند بعضیها این مسئله را حمل بر کمکاری و یا سکوت میکنند اما به نظر من این سکوتی است سرشار از ناگفتهها.
اصلانی همواره چه در سال ۱۳۸۸ و چه در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» با حرکتهای اعتراضی مردم همراه بود.
در سال ۱۳۹۷، گزیدهای از ترانههای فرامرز اصلانی در کتابی به نام «روزهای ترانه و اندوه: گزینهٔ ترانههای فرامرز اصلانی» در ایران منتشر شد.
فدرا و رکسانا، دو دختر او نیز در زمینه موسیقی فعالیت میکنند.
نظرها
بیژن
واقعا حیف از اصلانی. 69 سالگی سن مردن نیست. به معنای کامل واژه هنرمند بود. مستقل. آزاده. فهمیم و با ذوق سرشار
"...شما تا لحظهی آخر شریف ماندید..."
توماج صالحی، هنرمند زندانی که در حال گذراندن حکم حبس خود در زندان مرکزی اصفهان است، به درگذشت فرامرز اصلانی واکنش نشان داده و در حساب خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است: «در عصر ابتذال هنر، شما تا لحظهی آخر شریف ماندید و ما این را هرگز فراموش نخواهیم کرد.»