کیهان کلهر و سفر به دیگرسوها
چنان عشقی که هنر مردمان ریشهدار است، نگاهی به آثار «کیهان کلهر» بهمناسبت شصتسالگی هنرمند
دنیا صادقی - کیهان کلهر نه تنها ساز کمانچه را در موسیقی جهان احیا کرد، بلکه با همبستگی و همدردی با ستمدیدگان جهان محتوای موسیقی را ژرفتر کرد. در شصتسالگی «جهانیترین مرد موسیقی ایران» تأملی کوتاه بر شاخصترین آثار او.
آذر ۱۴۰۲، مصادف بود با شصتسالگی کیهان کلهر، آهنگساز، نوازنده و هنرمند نامی ایران که تا به حال چهار بار نامزد جایزهی گرمی- معتبرترین جایزهی بینالمللی در موسیقی- شده و بهقول حسین علیزاده «جهانیترین مرد موسیقی ایران است.»
ارزش و اعتبار کار این موزیسین اهل کرمانشاه، برای موسیقی ایران، علاوه بر شناساندن موسیقی ایرانی و بهویژه موسیقی کردی به جهانیان، احیای مجدد ساز کمانچه، از اصیلترین سازهای ایرانی است که پیشتر به دلایل گوناگون، حتی در خود ایران هم در معرض انزوا و فراموشی قرار گرفته بود.
یکی از دلایل اصلی انزوای این ساز، سختی و محدودیت در اجرای برخی تکنیکهاست که ساز ویولون- به خوبی و به راحتی- قادر به اجرای آنهاست. میدانیم که ویولون بهعلت عدم پردهبندی، توانایی اجرای فواصل ربعپرده در دستگاههای موسیقی ایرانی را دارد، از همینرو ویولون با قدرت مانور بیشتر و با صدایی رساتر (پرتاب بیشتر) در اجرای برخی تکنیکها که برای کمانچه سخت و محدود است، تا حد زیادی جای کمانچه را در موسیقی ایرانی گرفته است.
ارزش کار کلهر، در نوآوری و اجرای برخی تکنیکها برای ساز کمانچه آنجا آشکار میشود که این نوازنده و موزیسین کرد، کمانچه را نه تنها برای موسیقی ایرانی احیا کرد که آن را در سطح موسیقی جهانی نیز مطرح نمود تا آنجا که در نوزدهمین همایش موسیقی ملل (وُمکس)، در اکتبر ۲۰۱۹، جایزهی سال این همایش را به خود اختصاص داد. مرکز موسیقی ملل دلایل اهدای این جایزه به کیهان کلهر را «مهارت این نوازندهی چیرهدست کمانچه در نوآوری و ایجاد زبان جدید موسیقایی و رساندن صدای موسیقی کلاسیک ایران به گوش مردم جهان» عنوان کرده و در توصیف نوازندگی او گفته بود:
برای کلهر صدای کمانچه، صدای اوست. هنگامی که مینوازد، گویی زبانی بینقص میآفریند که با مردم سراسر جهان از گذشتههای دور تا آینده ارتباط برقرار میکند.
اما غیر از جایزهی «ومکس»، کلهر جوایز و افتخارات بینالمللی فراوانی داشته است که «جایزهی گرمی بهترین آلبوم در سال ۲۰۱۷»، «جایزهی فعالیت هنری بشردوستانهی ایزاک اشترن شانگهای ۲۰۱۸» و «جایزهی بهترین هنرمند سال ۲۰۲۰ گلوبال فست نیویورک» ( 2020 Global Fest Award) از مهمترین آنهاست.
قطعهی «لالایی» با گروه رامبرانت تریو که کلهر پس از حملهی ترکیه به مناطق کردنشین سوریه ساخت و آن را به کودکان جنگزده تقدیم کرده، نمونهی بارزی از همدردی این هنرمند با مردم داغداری است که تحت ظلم نظامهای سلطهگر در شرق و غرب به سوگ نشستهاند. ویبراتوهای ظریف و پراحساس کلهر در نوازندگی کمانچه در این قطعه، به خوبی بر موسیقی تلفیقی از شور کلاسیک و هارمونی مدرن غربی مینشیند و خوابآوازی زیبا و تأثیرگذار پدید میآورد.
در پیشینهی فعالیتهای جهانی کلهر، کارهای درخشانی همچون آهنگسازی برای گروههای موسیقایی درجه یک از «کوراتت زهی کرونوس»، «رامبرانت تریو»، «بروکلین رایدرز» و گروه موسیقی «جادهی ابریشم» (که برای او جایزهی گرمی را بههمراه داشت) تا همنوازی با هنرمندانی مانند «شجاعت حسینخان» (سیتار نواز مشهور هندی) و «اردال ارزنجان» (نوازندهی باغلاما از ترکیه) دیده میشود. در کنار این کلهر در عرصهی موسیقی ایرانی نیز آلبومها و قطعات مشترک ماندگاری با هنرمندانی نظیر «محمدرضا شجریان»، «شهرام ناظری»، «حسین علیزاده»، «ایرج بسطامی» و گروه «دستان» را در کارنامهی هنری خود دارد.
کمانچهنوازی با تکنیکهای جادویی
همانطور که گفتیم، ساز ویولون و کمانچه، هر دو قابلیت نواختن فواصل شرقی (و همینطور فواصل کروماتیک) را دارند و به همین جهت ویولون، رفتهرفته جای کمانچه و دیگر سازهای زهی-آرشهای در موسیقی شرقی (که محدود به سازهای ایرانی هم نمیشود) را گرفته است. ساز ویولون، سازی جادویی با تکنیکهایی گسترده است که نسبت به کمانچه و دیگر سازهای همخانواده، بسیار خوشدستتر و کارآمدتر است. نوازنده بر ساز تسلطی کامل دارد و هنگام نواختن، سیمها را میبیند. بنابراین اجرای برخی تکنیکها مانند پیتزیکاتو (نواختن با انگشتان و مخصوصاً با انگشتان دست چپ) و کلیساندوهای دیاتونیک (حرکت پیوسته در فواصل دیاتونیک) برای او بسیار آسانتر است. علاوهبر این، آرشه ویولون کوتاهتر است و هنگام نواختن احتیاج به شلوسفت کردن ندارد. اما کمانچه بهدلیل ساختار آن که خرک به روی پوست کاسه سوار میشود، اصولاً صدایی گرفته با پرتابی کمتر دارد و گاهی نوازنده برای پرتاب و وضوح بیشتر صدا ناچار به کشیدن تارهای آرشه با انگشتان دست راست میشود که این تکنیک در برخی کارهای کلهر مانند «سمفونی شهر خاموش»، آنجا که کمانچه با دیگر سازهای زهی غربی آکونپانیمان (همراهی) دارد و باید پرتابی مانند دیگر سازهای کوراتت زهی (ویولون چلو، ویولون آلتو، ویولون سل و کنترباس) داشته باشد، قابل ملاحظه است.
نوازندهی کمانچه مینشیند و ساز را جلوی خود گذاشته و مینوازد و بهعلت اینکه پشت ساز بهطرف نوازنده است نواختن پیتزیکاتو برای نوازنده بسیار سخت و تقریباً ناممکن است. اما در برخی قطعات مانند «آخ لیلی»، کلهر این تکنیک را با هر دو دست روی دستهی ساز اجرا میکند که بهنوبهی خود و در این سطح از نوازندگی کمنظیر است.
با همهی کاستیها، ساز کمانچه اما سازی خاص با رنگ صدایی مخصوص به خود است که هیچ ساز زهی-آرشهای غربی توان تولید آن را ندارد. بهعلاوه این ساز خود قابلیتهایی مانند شلوسفت شدن آرشه هنگام نواختن را دارد که در سازهای زهی غربی این قابلیت وجود ندارد و اینک که کلهر این ساز را به روی صحنههای جهانی معرفی کرده است، در موسیقی ایران و همچنین در موسیقی جهان، جایگاه دوبارهی خود را بازیافته است.
نوازنده و آهنگسازی مردمی
علاوهبر تکنیکهای ناب کلهر در نوازندگی، در آهنگسازی نیز تمهای مورد استفاده در موسیقی او رنگوبویی مردمی، نه تنها برای مردم کرد و مردم ایران که برای تمام مردم دردآشنای جهان دارد. برای مثال قطعهی «لالایی» با گروه رامبرانت تریو که پس از حملهی ترکیه به مناطق کردنشین سوریه ساخته و آن را به کودکان جنگزده تقدیم کرده، نمونهی بارزی از همدردی این هنرمند با مردم داغداری است که تحت ظلم نظامهای سلطهگر در شرق و غرب به سوگ نشستهاند. ویبراتوهای ظریف و پراحساس کلهر در نوازندگی کمانچه در این قطعه، به خوبی بر موسیقی تلفیقی از شور کلاسیک و هارمونی مدرن غربی مینشیند و خوابآوازی زیبا و تأثیرگذار پدید میآورد.
نظیر چنین تمی در «سمفونی شهر خاموش» با گروه بروکلین رایدرز نیز به چشم میخورد. در پارت نخست، موسیقی در یک هارمونی شرقی و با ریتمی آزاد و تمپویی سنگین، گویی توصیفی از خواب سنگین مردمان تحت ستم دارد و در پارت دوم با تغییر ناگهانی ریتم به یک ریتم لنگ (۸/۷) و تمپویی سریع، موسیقی لحنی حماسی پیدا میکند و گویی تصویری از پایان این خواب میآفریند. این بیداری و و شور انقلابی آن، در قطعهی «پرواز پرنده» (Ascending bird)، از سوئیت «راه ابریشم»، نمودی بارزتر مییابد. قطعه در مدی شبیه به مدهای کلیسایی (یونانی)، با شور و هیجانی آغاز میشود که یادآور موومان نخست بهار از «چهار فصل» ویوالدی است و همان شور و هیجان انقلاب بهاری را به ذهن متبادر میسازد.
این حس همدردی و شور و تفکر انقلابی متعاقب آن، نه تنها در بیشتر آثار این هنرمند دردآشنا و مردمی که در رفتار و گفتار او نیز بازتاب و انعکاسی آشکار دارد. چنانکه پس از کشتهشدن مهسا (ژینا) امینی در شهریور سال گذشته و وقایع تلخ پس از آن، کلهر از نخستین هنرمندانی بود که ضمن اعلام همبستگی با مردم، در بیانیهای تمام صحنههای هنری خود را تریبونی برای انعکاس صدای ستمدیدگان خواند. همبستگی و حس همدردی که بیشک ریشه در عشق عمیق او، همچون هر هنرمند بزرگ و ریشهداری، به آبوخاک و مردمانش دارد. چنان عشقی که هنر مردمان ریشهدار است و نه کار دغلبازان یغماگر.
نظرها
شاهین
با سپاس از توضیحات فنی خوب نویسنده درباره کارهای این موسیقیدان بزرگ ایرانی، جائی خواندم که خانواده وی در کرمانشا در دوران جنگ ایران و عراق در اثر بمباران هوائی ارتش عراق همگی کشته شدند. آیا این درست است؟