کوردستان ۱۴۰۲: سرکوب سیاسی و تداوم جنبش مقاومت مدنی
سوران کریمیان ــ سال گذشته در کوردستان ایران چه گذشت؟ مروری بر شکلهای مختلف سرکوب حکومتی و مقاومتهای مردمی در برابر آنها.
جمهوری اعدام: زندان، اعدام و ناپدیدسازی قهری
امنیتیسازی مناطق پیرامونی ایران همواره یکی از اصلیترین استراتژیهای حاکمیت مرکزی در مواجهه با مسئلهی ملیتهای فرودست و مبارزات آنها بوده است. به همین دلیل است احکام سنگین قضایی ازجمله اعدام، حبس طولانیمدت، پروندهسازی و اتهامهایی از قبیل اقدام علیه امنیت ملی دستاویز و همچنین ناپدیدسازی قهری زندانیان سیاسی و مذهبی در میان ملیتهای پیرامونیشدهی ایران فراوانی بیشتری دارد. این مسئله گرچه از همان آغاز اشغال مجدد کوردستان توسط دولت مرکزی از طریق فرمان جهاد و جنگ با کوردستان در یک دههی اول پس از انقلاب 57 وجود داشته و در چند دههی گذشته نیز بهرغم فرازوفرودهای آن رویهای مرسوم بوده است، اما پس از فروکش جنبش انقلابی ژینا بهطرز قابلتوجهی تشدید پیداکرده است. ازاینرو، بسیاری بر این باورند که در یک سال گذشته دولت مرکزی به اشکال مختلف درصدد انتقام از کوردستان بوده است.
در سال ۱۴۰۱ نیز موج گستردهای از دستگیری و ناپدیدسازی قهری شهروندان و بهویژه فعالین سیاسی-مدنی جنبش ژینا در کوردستان رخ داد که تعداد آنها به بیش از ۸۰۰ نفر میرسد. برخی از دستگیرشدگان جنبش تاکنون محاکمه و مشمول حبسهای طولانیمدت شدهاند، بعضی از آنها اعدام گریده و حکم اعدام عدهای دیگر نیز صادر شده است. با استناد به آمار ثبتشده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری «هنگاو»، فقط در سال ۲۰۲۳ حکم اعدام ۱۵۱ زندانی کورد در زندانهای جمهوری اسلامی ایران اجرا شده است. ضمن یادآوری این نکته که بهدلیل ماهیت رابطهی استعمار/استعمارگرانهی دولت یا حاکمیت با مناطق ملی-زبانی فرودست ایران تفکیک آمار زندانیان و اعدامیهای کوردستان به سیاسی/غیرسیاسی گمراهکننده و تقلیلگرایانه است، در ارتباط با سال ۱۴۰۲ به چند مورد از اعدامها، زندان و ناپدیدسازی قهری در رابطه با کوردستان پرداخته میشود.
در تیرماه سال گذشته دستکم ۱۳ شهروند کورد در زندانهای مختلف ایران به دست قوه قضاییه جمهوری اسلامی اعدام شدند. این زندانیان در زندانهای قزلحصار کرج، کرمانشاه، ارومیه، نقده و همدان به دار آویخته شدند. همچنین، دو شهروند کورد نیز در این ماه در بازداشت نهادهای امنیتی، زیر شکنجه جان باختند. در پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲ نیز سه زندانی سیاسی کورد اهل ارومیه به همراه یک زندانی سیاسی تورک در زندان مرکزی ارومیه اعدام شدند. مقامات امنیتی از تحویل اجساد آنها به خانوادههایشان خودداری کرده و مانع برگزاری مراسم عزاداری برای آنها شدند. همچنین، در شهریور ۱۴۰۱ یوسف احمدی به اتهام «بغی» (شورش علیه حکومت اسلامی) از طریق عضویت در یکی از احزاب اپوزیسیون کوردستانی و آنچه مشارکت در قتل دو عضو سپاه پاسداران ادعا شده است، به اعدام محکوم شد. سه متهم دیگر این پروندهبهنامهای محمد کریمی، باسط کریمی و محمد فیضی به حبسهای طولانیمدت بهترتیب ۲۵، ۲۰ و ۲۰ سال محکوم شدهاند. همچنین، هیمن مصطفایی در ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ و شورش مروتی در ۳۱ مرداد سال گذشته در زندان مرکزی سنندج اعدام شدند.
درواقع، اتهام ارتباط یا عضویت در احزاب کوردستانی ازجمله اتهاماتی است که جمهوری اسلامی برای امنیتیکردن فعالیت سیاسی-مدنی در کوردستان بهکار میگیرد. با استناد به چنین عناوینی در سال گذشته احکامی همچون زندان حبس طولانیمدت و اعدام و حتی ناپدیدسازی قهری را برای شهروندان عادی، فعالین سیاسی و مدنی کورد در راستای مقابله با کوردستان پس از جنبش ژینا صادر کرده است. برای مثال، وریشه مرادی، عضو جامعهی آزاد زنان شرق کوردستان (کژار)، نیز که در مردادماه سال گذشته در سنندج دستگیر شده بود از سوی دادگاه انقلاب تهران به دلیل عضویت در حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) به «بغی» متهم شده است. شش شهروند کورد دیگر اهل اشنویه بهاتهام تبلیغ و فعالیت برای حزب دموکرات کوردستان ایران به حبسهای چندین ساله محکوم شدهاند. یک مورد دیگر از ناپدیدسازی قهری بازداشتشدگان جنبش ژینا در کوردستان عثمان مامه، ساکن شهر بوکان و ۵۶ سال، است که در ۲۷ آبانماه ۱۴۰۱ بازداشت و بیش از یکسال و نیم است که خبری از او وجود ندارد. ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ نیز فریاد قادری، شهروند ۴۷ ساله اهل روستای کولیج (کولیژ) از توابع شهرستان سروآباد به اتهام «همکاری و عضویت با حزب حیات آزاد کُردستان» (پژاک) به تحمل ۵ سال حبس تعلیقی محکوم شد. همچنین، دستکم چهار شهروند کورد و اهل اشنویه (شنو) به نامهای امیر رحمانی، فخرالدین احمدی، شهرام شاهی و رحیم سلامت روز دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران با هجوم شبانه به منازلشان بدون ارائه هرگونه برگه قضایی و با توسل به خشونت بازداشت شدند.
جمهوری اسلامی در صبح روز ۹ بهمن ۱۴۰۲ چهار زندانی سیاسی کورد بهنامهای پژمان فاتحی، محسن مظلوم، محمد فرامرزی و وفا آذربار را به اتهام همکاری اطلاعاتی با اسرائیل، تشکیل گروه باهدف برهمزدن امنیت کشور و عضویت در گروههای مخالف نظام اعدام کرد. این اعدامها در شرایطی انجام شد که موجی از مخالفتها علیه حکم اعدام و در همبستگی با این چهار فعال سیاسی شکل گرفته و گروههای مختلفی صنفی، مدنی و سیاسی خواستار لغو آن شده بودند. در تداوم سیاست ناپدیدسازی قهری زندانیان سیاسی، با گذشت چندین ماه از اعدام این چهار فعال سیاسی و پیگیریهای مکرر خانوادههایشان، نهادهای امنیتی هنوز اطلاعاتی از محل دفن آنها را به خانوادههایشان ارائه نکرده است.
در میانهی جنبش ژینا روحانیون یا ماموستاهای مذهبی کوردستان نقش برجستهای در اعتصابات، صدور بیانیهها، استفاده از تریبون مساجد برای پیوستن به اعتراضات مردم ایفا نمودند. به همین دلیل جمهوری اسلامی درصدد مهار پتانسیل بسیجگری اجتماعی و کنشگری مذهبی-مدنی این قشر خاص در کوردستان است. در این راستا، چندین ماموستا در شهرهای مختلف کوردستان را بازداشت و احکام سنگینی ازجمله اعدام را برایشان صادر کرده است. یکی از این چهرههای فعال در جنبش ژینا، ماموستا محمد خضرنژاد، روحانی ۴۵ سالهی اهل سنت بوکان، است که از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به افساد فیالارض، اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به اعدام محکوم شده است. به همین دلیل، حاکمیت روند اعدام فعالین عقیدتی-مذهبی را نیز تسریع بخشیده است. ازجمله این موارد، پروندهی قتل «ماموستا عبدالرحیم تینا» است که ۸ نفر را بهعنوان متهمین پرونده در سال ۱۳۸۸ بازداشت و دیوان عالی در سال ۱۳۹۴ برای آنها احکام زندان و اعدام صادر شد. چهار نفر از متهمین این پرونده بهنامهای فرهاد سلیمی، قاسم آبسته، ایوب کریمی و داوود عبداللهی در فاصلهی آبان تا بهمن سال گذشته پس از ۱۴ سال حبس در زندان قزلحصار کرج و باوجود اعتصاب غذای آنها نسبت به خطر اجرای حکمشان، به اتهاماتی نظیر اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، عضویت در گروههای سلفی و افساد فیالارض اعدام شدند.
مرز و کولبری: استعمار-استثمار
سال ۱۴۰۲ برای کولبران سالی مرگبار بود. این وضعیت نه استثناء بلکه قاعدهی حاکم بر وضعیت کولبران بهویژه در یکی دو دههی گذشته بوده است و بایستی آن را در بستر کلیتر انقیاد حیات اقتصادی-اجتماعی کوردستان تفسیر کرد. بااینحال، آمار و مستندات موجود حاکی از تشدید برخوردهای نظامی-امنیتی با آنها در یک سال گذشته است که ارتباط معناداری با طرحهای مدیریت و ساماندهی کولبری و بهعنوان مکمل نظامی-امنیتی اجرایی شدن استقرار منطقهی آزاد تجاری بانه-مریوان تبیین کرد.
با استناد به گزارش سالانه «کولبر نیوز»، در سال گذشته، ۴۴۴ کولبر در مناطق مرزی استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه براثر عوامل مختلفی جان خود را از دست دادهاند. از این تعداد، ۳۷۳ مورد از آنها بهدلیل تیراندازی مستقیم نیروهای هنگ مرزی ایران کشته و زخمی شدهاند. در میان کشته یا زخمیشدگان، ۳۷ نفر از آنها کودککولبر بودهاند. در رابطه با کودکان، آمارها حاکی از آن است که قربانی شدن آنها در ماه آبان سال ۱۴۰۲ از آمار سالیانه یک دههی گذشته بیشتر است. پیداست که شلیک به کولبران روندی تصاعدی پیدا کرده است؛ فقط در فاصلهی ۱۱ تا ۲۴ اسفند سال گذشته دستکم ۵ کولبر کشته و ۴۳ نفر نیز توسط نیروهای مرزبانی زخمی شدهاند.
گفتنی است که چند نفر از کشته و زخمیشدهها توسط نیروهای مرزبانی عراق رخ داده است. درواقع، حدود سه ماه گذشته ماشین کشتار دولت عراق در قالب نیروهای مرزی «حرسالحدود» -همپای دولت ایران- اقدام به تیراندازی و برخوردهای خشونتآمیز با کولبران روژهلاتی نموده است. در فاصلهی بین بهمن تا اواخر اسفند سال گذشته بیش از ۱۵ مورد تیراندازی مستقیم، کشتن، زخمیکردن، ضرب و شتم و مصادره بارهای کولبران از سوی حرسالحدود عراق گزارش شده است.
درواقع، پیش از تغییرات اعمالشده در مدیریت مرزهای عراق، مرزبانیهای اقلیم کوردستان از سوی نیروهای پیشمرگ تحت امر حکومت اقلیم کوردستان اداره میشد. اما از چند ماه گذشته این اختیارات ازسوی دولت مرکزی عراق به نیروهای موسوم به «حرسالحدود» تحت فرماندهی مرکزی حرسالحدود عراق واگذار گریده است. اگر تغییر ساختار مدیریت مرزها را در بستر گستردهتر تنش میان اقلیم کوردستان و دولت مرکزی بر سر اختیارات سیاسی-اقتصادی-اداری اقلیم کوردستان پس از رفراندوم استقلال سال ۲۰۱۷ قرائت کرد، روشن خواهد شد که هدف دولت عراق و ایران افزایش کنترل نظامی-سیاسی بر اقلیم کوردستان و کاهش قدرت نهادی-اداری خودمختار آن در بلندمدت و بهویژه هدف اصلی دولت عراق مبنی بر تضعیف بیشازپیش منابع اقتصادی، سیاسی و نظامی اقلیم کوردستان در رابطه با پتانسیلهای آن در راستای استقلال کوردستان است. در این میان، کولبرانِ روژهلات ازجمله اولین و بیقدرتترین قربانیان ماشینهای کشتار ایران و عراق خواهند بود.
علاوه بر این، در آبانماه سال گذشته تصویب نهایی و شروع فاز اجرایی منطقه آزاد تجاری بانه و مریوان با تلفیق «پایانهی بینالمللی باشماق مریوان» و «منطقهی ویژه اقتصادی سیرانبند بانه» رسماً اعلام گردید. مسئولین استانی منطقهی آزاد را راهحلی برای حذف کولبری جلوه میدهند. اما نتایج بررسیهای میدانی یک یادداشت حاکی از آن است که پیامد منطقه آزاد جز فربهتر شدن شبکهی رانتی مسلط بر فعالیت اقتصادی و مدیریت منطقهی آزاد تجاری بانه-مریوان بدنبال نخواهد داشت. همچنین، پیامدهای اقتصادی-اجتماعی آن ازجمله تغییرات شغلی بخش خدمات مرز باشماق، تورم مسکن، بالارفتن هزینهی زندگی در شهر، سلب مالکیت از فضاهای عمومی، مهاجرت ساکنین بومی به نواحی حاشیه شهر و متعاقباً شکلگیری حاشیهنشینی در اطراف شهرهای هدف بهمعنی بیقدرتسازی ساختاریِ بیشازپیش مرزنشینان خواهد بود. ازاینرو، برخلاف پروپاگاندای مسئولین دولتی پیرامون توسعهی اقتصادی-اجتماعی، شاید منطقهی آزاد فلاکت عنوان دقیقتری برای آیندهی مرز باشماق و سیرانبند بانه باشد.
ازاینرو، میتوان تشدید برخوردهای امنیتی-نظامی دولت ایران با مرزها و کولبران در کوردستان را بعد نظامی-امنیتی طرح جدید ساماندهی معابر مرزی کشور (مصوب شهریور ۱۴۰۲) و استقرار منطقهای آزاد تجاری بانه-مریوان (آبان ۱۴۰۲) قلمداد کرد، چراکه دستیابی به هر دو بعد امنیتی و اقتصادیِ طرحهای در دست اقدام دولت بدون تشدید کشتار کولبران انجامپذیر نخواهد بود. هدف درازمدت ماشین کشتار کولبران مستاصلکردن و تن دادن به قواعد سیستماتیک استثماری/استعماری و امنیتیشدهی بازارچهها و منطقهی آزاد تجاری است. طرحهای اقتصای رانتی-مافیایی که بهدلیل ماهیت مرکزگرایانه، تسلط شبکههای رانتی و مدیریت امنیتی، جز فلاکت اقتصادی-اجتماعی برای کوردستان و بیقدرتسازی بیشازپیش مرزنشینان دستاورد دیگری در پی نخواهد داشت.
امنیتیکردن فعالیت مدنی: زبان کوری، محیطزیست، تشکلهای صنفی و فعالین مذهبی
تشکلهای صنفی-مدنی در کوردستان در دو دههی گذشته نماد شکلگیری مقاومت مدنی یا جامعهی مدنی کوردستان هستند. ازاینرو، برخورد نهادهای قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران با آنها همواره تابع رویکردهای امنیتی بوده است. در سالهای گذشته دستگیری و فشارهای امنیتی بر فعالان و کنشگران مدنی در کوردستان افزایش چشمگیری یافته و همواره فعالیتهای داوطلبانه آنها در چهارچوب انجمنهای مدنی بیشازپیش زیر ذرهبین نهادهای امنیتی قرار گرفته است. گزارشهای موجود دربارهی سال ۱۴۰۲ حاکی از تشدید امنیتیسازی فعالیت مدنی، پروندهسازی برای فعالین، محاکمه و زندان است. به فاصله چند روز پس از سالگرد قتل حکومتی ژینا امینی، دهها شهروند در شهرهای مختلف ایران بازداشت شدند. آمارها نشان میدهد که فقط در تیرماه سال ۱۴۰۲ دستکم ۵۴ شهروند و فعال کورد در شهرهای مختلف استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام و تهران به اتهامات سیاسی توسط نهادهای امنیتی بازداشت شدند. همچنین، نیروهای امنیتی در مردادماه سال گذشته شماری از فعالان مدنی کُرد را در شهرهای جوانرود و سنندج بدون ارائه حکم قضایی بازداشت کردند.
فعالیت فرهنگی بهویژه تدریس زبان کوردی در مراکز آموزشی خصوصی و سازمانهای مردمنهاد ازجمله حوزههایی است که از طرف حاکمیت و در قالب اتهاماتی همچون ارتباط با احزاب کوردستانی، اقدام علیه امنیت ملی و تلاش برای تجزیهطلبی امنیتی شده است. گفتنی است بهدلیل سیطره ناسیونالیسم ایرانی در میان جامعهی مرکزنشین/فارسیزبان و همچنین برخی تضادها و تعارضات بین-اتنیکی در ایران، اقدامات حاکمیت و برخوردهای خشونتآمیزِ فراقانونی در رابطه با مسئلهی زبان کوردی بهانحاء مختلف موافقت یا سکوت جامعهی مسلط ایران را بههمراه دارد.
با استناد به «هنگاو» در سال گذشته ۱۰ مدرس زبان کوردی به نامهای سیوان ابراهیمی، سوما پورمحمدی، سروه پورمحمدی، امید مشیرپناهی، احمد غلامی، آزاد عباسی، آزاد امینی، مژگان کاووسی، واران محمدنژاد، ادریس منبری در شهرهای کامیاران، سنندج، بانه، دهگلان، سقز و کلاردشت توسط نهادهای امنیتی بازداشت و ۵ نفر از آنها از سوی دستگاه قتضایی جمهوری اسلامی جمعاً به ۳۶ سال حبس و ۸۰ ضربه شلاق محکوم شدهاند. همچنین، فعالین ادبی-هنری در کوردستان ازجمله سامان یاسین، خواننده رپ پیرو آیین یارسان و اهل کرمانشاه و ساسان چمنآرا، هنرمند اهل ایلام، بازداشت و اتهامات بیپایهی و اساسی به آنها نسبت دادهشده است. آقای یاسین که متهم به محاربه شده است تاکنون بهدلیل شرایط سخت زندان ازجمله ضرب و شتم، اعتراف اجباری و اعدام مصنوعی و همچنین بلاتکیلفی پروندهاش دست به اعتصاب غذا زده است. آواره حیدری (ئاواره)، شاعر و نویسنده اهل پاوه، نیز روز پنجشنبه ۱۷ اسفندماه ۱۴۰۲ پس از احضار توسط اداره اطلاعات در این شهر، به مدت چندین ساعت تحتفشار مورد بازجویی قرار گرفت.
فعالیت زیستمحیطی در کوردستان یکی از ستونهای اصلی جنبش مقاومت کوردستان از دههی ۲۰۰۰ به بعد بوده است. مسئلهی اکولوژی در روژهلات بهدلیل گرهخوردگی آن با مسئله و ستم ملی و رویکرد استعماری-مرکزگرایانهی دولت مرکزی حائز تفاوتهای قابلتوجهی در قیاس با جنبشهای اجتماعی در ایران است. این قسم فعالیتها در کوردستان پتانسیل بسیج سیاسی-اجتماعی دارند و ازاینرو، جمهوری اسلامی بسان یک مسئلهی امنیتی بدان مینگرد.
به گزارش شبکهی حقوق بشر کوردستان، ۱۹ شهریور نیروهای امنیتی به محل برگزاری جلسه سالانه انجمن سبز چیا در یکی از باغهای روستای «نچی» مریوان یورش برده و بیش از ۲۵ عضو این انجمن را بدون ارائه حکم قضایی بازداشت و به بازداشتگاه سازمان اطلاعات سپاه مریوان منتقل کردهاند. همچنین، در آذرماه فایق یوسفی، فعال مدنی حوزهی محیطزیست، زندانی سیاسی سابق و از اعضای گروه کوهنوردی «هەڵۆ» (عقاب) و اهل سقز مدت سه روز گذشته را تحت تعقیب وزارت اطلاعات بوده و منزل وی بدون هیچگونه توجیه قضایی موردحمله نیروهای این نهاد امنیتی قرارگرفته است. اقبال مجیدی، از فعالان زیستمحیطی اهل سنندج (سنه)، روز شنبه ۲۲ مهرماه ۱۴۰۲ توسط نیروهای اداره اطلاعات در این شهر بازداشت شد و ۲۵ اسفند ۱۴۰۲، فواد شعبانی ۳۶ ساله، فعال مدنی و زیستمحیطی اهل سنندج پس از احضار به ستاد خبری اداره اطلاعات این شهر بازداشت شده است و هنوز اطلاع دقیقی از دلایل بازداشت و اتهامات وارده علیه وی در دسترس نیست.
امنیتیسازی فعالیت مدنی تنها محدود به فعالیتهای فرهنگی و زیستمحیطی نیست. دولت نسبت به هرگونه فعالیت سازمانیافتهی دارای ظرفیت مدنی نگاهی امنیتی دارد. ازآنجاییکه سنت مبارزاتی چپ در کوردستان دارای تاریخهای رادیکال سازماندهی سیاسی و مردمی است، دولت مرکزی نسبت به فعالین کارگری در کوردستان حساسیت بسیار بالایی دارد و در هر پروندهای بهسادگی اتهام عضویت در جریانات چپ کوردستان را به فعالین بخشهای مختلف سندیکایی کارگری وارد میکند. برای مثال، خبات شکیبا، فعال کارگری و زیستمحیطی اهل سنندج، در فروردین ۱۴۰۲ بازداشت و بابت اتهام «عضویت و تبلیغ به نفع یکی از احزاب کوردستانی» به ۲ سال حبس تعزیری محکوم شد. هاجر سعیدی، فعال کارگری و حقوق زنان در ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۲ پس از احضار و مراجعه به شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب سنندج، به اتهاماتی شامل «اجتماع و تبانی از طریق تشکیل هسته کمونیستی» و «اقدام علیه امنیت ملی» به دو سال حبس تعزیری محکوم شده و جهت اجرای حکم بازداشت و به بند نسوان زندان مرکزی سنندج انتقال یافت. سعیدی همراه با هفت فعال مدنی و کارگری دیگر، شامگاه چهارشنبه ۲۷ اردیبهشتماه ۱۴۰۲، توسط نیروهای اداره اطلاعات در منزل پدر هومن عبدالهی، جوان جانباخته در سنندج، بازداشت شده بود. برهان سعیدی از فعالین کارگری شناختهشده اهل سنندج ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ پس از احضار به اداره اطلاعات این شهر بازداشت شد. رحمان (عمر) سلیمانی، فعال کارگری اهل بانه که سال ۱۴۰۱ و در آستانه روز جهانی کارگر به همراه چهار تن دیگر از فعالین کارگری و اجتماعی شهر بانه بازداشت شده بود بازداشت شده بود، در سال گذشته توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران بابت اتهامات «عضویت در احزاب مخالف حکومت» و «تبلیغ علیه نظام» به ۱۵ ماه حبس تعزیری محکوم شد. عثمان اسماعیلی، فعال کارگری اهل سقز که پیشتر بە ۱۶ ماە حبس تعزیری محکوم شده بود، در آبان ۱۴۰۲ جهت اجرای حکم، بازداشت و به زندان مرکزی این شهر منتقل شد. اسماعیلی به اتهام «عضویت در حزب کومهله» به ۳۱ ماه و پانزده روز حبس و با اتهام «تبلیغ علیه حکومت در مراسم خاکسپاری ژینا امینی» به هفت ماه و ۱۵ روز زندان و درمجموع ۳۹ ماه حبس تعزیری محکوم شد که این حکم به شانزده ماه حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی، تخفیف پیدا کرد.
زنان در کوردستان نقش پیشگامانهای در جنبش ژینا ایفا کردند. یک سال پس از جنبش، حاکمیت موجی از بازدداشتها، صدور احکام و ناپدیدسازی قهری را علیه بهویژه فعالین مدنی حوزه زنان به راه انداخت. بیان فرجاللهی، فعال زن ۳۴ ساله اهل سنندج در ۱۰ دیماه ۱۴۰۲ جهت رسیدگی به اتهامات انتسابی، به شعبه اول دادگاه انقلاب در این شهر احضار شد. این فعال زن با اتهاماتی شامل «ابراز همدردی با خانوادههای معترضان جانباخته» و «تبلیغ علیه حکومت» مواجه گردید. وی پس از آزادی موقت سه بار دیگر نیز به دادگاه احضار شده است. این فعال مدنی، روز شنبه ۴ شهریورماه سال گذشته، پس از ۴۱ روز بازداشت و با تودیع وثیقه سنگین دو میلیارد تومانی به طور موقت از بند زنان زندان مرکزی سنندج آزاد شده بود. وی ۲۵ تیرماه امسال توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود. فریده ویسی فعال مدنی اهل دهگلان و عضو هیئتمدیره موسسه آموزشی «روزنوبار زانست» در ۲۲ آذرماه ۱۴۰۲ بابت اتهامات انتسابی در پروندهای جدید، توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران احضار شد. فرشته حسینی شهروند ۳۹ ساله اهل بوکان در ۲۰ آذر ۱۴۰۲ پس از احضار توسط اجرای احکام بوکان بازداشت و جهت سپری نمودن دوران محکومیت ۸ ماهه خود بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» به بند زنان زندان مرکزی ارومیه منتقل شد. پخشان عزیزی، فعال و زندانی سیاسی سابق یکی دیگر از زندانیان سیاسی زن است که باوجود گذشت حدود هشت ماه از زمان دستگیری همچنان در بند زنان زندان اوین بهصورت بلاتکلیف به سر میبرد. پرونده وی با صدور کیفرخواست از بابت اتهام «عضویت در جمعیتهای معارض کشور» به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی افشاری ارجاع شده است، اما تاکنون هیچ دادگاهی برای او تشکیل نشده است.
همانطور که پیشتر اشاره شد، ماموستاها یا روحانیون اهل سنت کوردستان نیز در جریان جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی» بهشکل تجمعات اعتراضی و خواندن بیانههای سیاسی در مساجد نقش پررنگ و اما کمتر موردتوجه قرارگرفته شدهای را ایفا نمودند. جمهوری اسلامی در یک سال گذشته ضمن تسریع روند اجرای احکام زندانیان عقیدتی-مذهبی سابق، به دستگیری چهرههای شناختهشدهی ماموستاهای کوردستان و صدور مجازات سنگین علیه آنها پرداخت.
ماموستا حسن جنگخواه، روحانی کورد اهل شهرستان سلماس در ۱۰ اسفندماه ۱۴۰۲ بابت مواردی همچون اعتراض به کشتار کولبران و کاسبکاران کورد و ارتباط با احزاب کوردستانی در شبکههای اجتماعی به ۷ سال حبس تعزیری محکوم و جهت اجرای حکم بازداشت و به زندان منتقل شد. ماموستا زانا خوشامن، مدرس مدرسه علوم دینی صلاحالدین ایوبی پیرانشهر و از بازداشتشدگان جنبش، جهت اجرای حکم دو سال و یک ماه حبس تعزیری، بازداشت و به زندان مرکزی نقده منتقل شد. ماموستا حسن امینی و ماموستا محیالدین محمدزاده در ۱۱ آذر ۱۴۰۲ در شهر بوکان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. همچنین، ۱۷ دی ۱۴۰۲ نیروهای وزارت اطلاعات با هجوم به ساختمان استیجاری «مرکز دخترانه حفظ قرآن» ضمن پلمپ این مرکز دو نفر از مدیران آن را به نامهای عبدالله آذرنگ و همسرش نسرین عبداللهی بازداشت کردهاند. فاروق حسینی، شهروند اهل بوکان و از فعالین مذهبی کورد (عضو مکتب قرآن) نیز در ۳ بهمنماه ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
علاوه بر برخوردهای قضایی و امنیتی با ماموستایان اهل سنت کوردستان، جمهوری اسلامی رفتارهای خشونتآمیز علیه اقلیتهای مذهبی کورد، بهویژه جامعهی یارسان را تشدید نموده است. برای مثال، چهار عضو مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان به نامهای سیدامین عباسی، خیرالله حقجویان، پاکزاد طاهری و نوشاد طاهری در ۱۹ آبان ماه ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در کرمانشاه بازداشت شدند. بازداشت شدند. همچنین، فریده قهرمانیفر، معلم کُرد بازنشسته اداره آموزشوپرورش کرمانشاه و از پیروان آیین یارسان، طی یورش شماری از نیروهای اداره اطلاعات در ۲۷ شهریورماه ۱۴۰۲ بازداشت شد. شایانذکر است سال ۱۴۰۱ نیز بیش از هفتاد نفر از اعضا و فعالین جامعهی یارسان توسط نهادهای امنیتی و با توسل به خشونت بازداشت شدند.
جنبش مقاومت مدنی: اعتراضات، اعتصابات و همبستگیهای سیاسی-اجتماعی
همانطور که بحث شد در سال ۱۴۰۲ سرکوب سیاسی-امنیتی کوردستان روند تشدیدیافتهای را تجربه کرد. اما طی یک سال گذشته کوردستان نیز در رویدادهای سیاسی-اجتماعی-فرهنگی بهانحاء مختلف مخالفت و مقاومت خود را علیه دولت مرکزی نشان داده است. ازاینرو، باید مقاومت مدنی روژهلات در یک سال گذشته را همچون تداوم جنبش ژینا درک کرد. در ادامه به برخی از این لحظات مقاومت کوردستان پرداخته میشود.
آغاز سال ۱۴۰۲ همراه با بود با حملات شیمیایی و سریالی به مدارس دخترانه در ایران و کوردستان. در تداوم این حملات سریالی و مسمومیت دختران دانشآموز، ۲۰ فروردینماه ۱۴۰۲، دستکم شش مدرسه دخترانه در سقز و زیویه در استان کوردستان هدف حملات شیمیایی قرار گرفتند و دهها دانشآموزان دختر براثر استنشاق گازهای سمی دچار مسمومیت و به بیمارستان منتقل شدند. برخلاف بسیاری از مناطق ایران، در کوردستان واکنش خانوادهها نسبت به این وضعیت صرفاً حفاظت انفرادی از فرزندان خود نبود. در سقز همزمان با تجمع خانوادهها مقابل مدارس و بیمارستان شهرستان، مردم به سردادن شعارهای ضد حکومتی پرداختند و درنتیجه آن، نیروهای یگان ویژه در خیابانهای اصلی شهر مستقر شدند. همچنین، یک روز پس از این حمله شیمیایی انجمن صنفی معلمان کردستان- سقز و زیویه با انتشار بیانیهای این حملات را «حمله تروریستی بیولوژیک» خوانده و آن را «شدیداً محکوم» کرد. علاوه بر آن، دوشنبه ۱۱ اردیبهشت مدرسه دخترانه معراج در شهر سقز برای دومین بار موردحمله شیمیایی قرار گرفت، نیروهای یگان ویژه به داخل این مدرسه حمله بردند و دانشآموزان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و درنتیجه آن برخی از دانشآموزان زخمی و به بیمارستان منتقل شدند. والدین و شهروندان خشمگین مقابل دست به اعتراض زدند و زمانی که نیروهای انتظامی در محل حاضر شدند، آنها را فراری دادند و پرچم جمهوری اسلامی را از بالای درب مدرسه پایین کشیدند.
پنجشنبه ۱۱ خرداد شهر آبدانان استان ایلام شاهد اعتراضات ضدحکومتی بود. بامشاد سلیمانخانی، دانشجوی رشته مهندسی مکانیک دانشگاه ایلام که گرایشهای سیاسی داشت روز چهارشنبه سوم خرداد به کُما فرومیرود. گروهی از مردم این شهر پس از مراسم هفتم دانشجوی آبدانانی به خیابانها آمدند و شعارهایی علیه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، سر دادند. نیروهای امنیتی با استفاده از سلاح ساچمهزن، گاز اشکآور و حتی گلولههای جنگی به مردم معترض حمله بیش از ۱۰ نفر را بهشدت زخمی کردند. پس از این سرکوب، جمعه ۱۲ خرداد بیانیهای از سوی «کنشگران اهل آبدانان» در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن خواهان پایان دادن به اقدامات غیرانسانی نیروهای بسیجی و سپاهی، تشکیل کمیتە حقیقتیاب برای بررسی مرگ مشکوک بامشاد سلیمانخانی، پایان دادن بە فضای رعب و وحشت در شهر، پایان دادن بە تهدید بە ترور و ربایش فرزندان معترضان در اروپا، ترکیە و اقلیم کردستان و پایان دادن به فشارها بر کسبه و مغازەدارانی کە اعتصاب عمومی کردند، شدند.
درپی تلاشهای دستگاه امنیتی برای تخریب و دسترسناپذیر کردن مزار ژینا امینی در «آرامستان آیچی سقز»، برخی از مادران دادخواه، خانوادههای جانباختگان جنبش ژینا و فعالین سیاسی-مدنی کورد به هدف اعتراض به این سیاستها اقدام به تجمع بر سر مزار ژینا نمودند. در این راستا، نیروهای امنیتی نزدیک به ۴۰ نفر از مادران و بستگان جانباختگان جنبش ژینا و دیگر کنشگران سیاسی کشتهشده در شماری از شهرهای کوردستان که راهی سقز و آرامستان آیچی (مزار ژینا امینی) بودند را دستهجمعی بازداشت کردند. بااینحال، برخی دیگر از خانواده در شهرهای مختلف کوردستان در واکنش به تخریب مزار ژینا امینی روز جمعه ۱۹ خرداد بر مزار او حاضر شدند و ضمن سردادن شعارهایی از قبیل «کوردستان، کوردستان؛ گورستان فاشیستان» اعلام کردند:
ما مادران انقلاب کوردستان هر نوع تغییر در آرمستان آیچی را محکوم کردە و قاطعانە در برابر کینەتوزی مسئولین مبنی بر پنهان کردن و از دید خارج کردن مزار رمز انقلاب ژینا امینی خواهیم ایستاد و از همەی مردم خواستاریم در برابر این اقدام شرمآور سکوت نکنند.
۲۵ شهریور ۱۴۰۲ پیرو بیانیهی مشترک شش سازمان سیاسی-حزبی کوردستانی مبنی بر اعتصاب عمومی و برگزاری سالگرد کشتهشدن ژینا امینی، مردم کوردستان بهرغم جو و فشارهای امنیتی و تهدید خانوادههای جانباختگان جنبش و فعالین مدنی کوردستان بر سر مزار ژینا تجمع اعتراضی برگزار کردند. بهرغم تهدید و ارعاب نهادهای امنیتی مبنی بر پلمپکردن مغازههای بازاریان، مسدودکردن حسابهای بانکیشان و ملیتاریزهکردن شهرهای کوردستان بویژه شهر سقز، دستکم در ۱۸ شهر کوردستان بازاریان و کسبه با بستن دست به اعتصاب گسترده زدند. نیروهای حکومت به سر فردین جعفری، شهروند ۲۸ ساله سقزی که با معلولیت ذهنی زندگی میکند، شلیک کردند. در همان روز، در چندین محله شهر سنندج، کرمانشاه اعتراضات شبانه شکل گرفت و در شهر بوکان هم نیروهای سپاه پاسداران به تجمع معترضان تیراندازی کردند. در شهرهای سقز، سنندج و بوکان در تمام روز و شب ۲۵ شهریور، نیروهای نظامی حکومتی بر فراز شهر با بالگرد و پهباد در حال گشتزنی بودند.
در ۲۱ آذر ۱۴۰۲، «جایزه ساخارف» اتحادیه اروپا برای آزادی اندیشه در سال ۲۰۲۳ در مقر پارلمان اروپا واقع در شهر استراسبورگ فرانسه به ژینا امینی و جنبش ژن، ژیان، ئازادی تعلق گرفت. این جایزه به صالح نیکبخت وکیل خانواده امینی و همچنین افسون نجفی خواهر حدیث نجفی و مرسده شاهینکار از قربانیان جنبش اهدا شد. هرچند پارلمان اروپا از خانواده ژینا امینی دعوت به عمل آورده بود تا در این مراسم شرکت کنند، اما روز جمعه ۲۰ آذرماه در «فرودگاه امام خمینی» تهران از سفر امجد امینی، مژگان افتخاری و اشکان امینی به فرانسه ممانعت به عمل آمد. گفتنی است جمعه ۱ دیماه ۱۴۰۲، نیروهای امنیتی مستقر در فرودگاه خمینی تهران، ضمن توقیف جایزه ساخاروف از صالح نیکبخت، حقوقدان و وکیل پرونده ژینا امینی، وی را مورد بازجویی قرار داده و گذرنامه و تلفن همراه این وکیل دادگستری را ضبط کردند. نیکبخت در مراسم اهداء جایزه ضمن انتقاد از نبود مترجم زبان کوردی در پارلمان اروپا، متن پیام خانواده ژینا را قرائت کرد. در بخشی از این پیغام آمده است:
ما اینجاییم تا در زادگاه ژاندارک ـ فرانسه ـ ژینا را گرامی بداریم و چه زیبا و معنا دارست به هم رسیدن این دختران الهام بخش تاریخ از پس اعصار و قرون... . ژینا تجلی «ژین و زندگی» است. یعنی تجلی زندگانی و زندگی است. هماو که نامش رمز رهایی شد و رویای آزادی را از زادگاهش کوردستان به تمام ایران، خاورمیانه و جهان گسترانید.
روز جمعه ۲۲ دیماه ۱۴۰۲، پنج کوهنورد کورد گروه کوهنوردی «کاویان» در کوهستان «رندولە» اشنویه گرفتار بهمن شدند که دو تن از آنان نجات پیدا کرده و پیکر سه تن دیگر پس از شش روز عملیات امداد هلالاحمر و گروههای مردمی پیدا شد. روز پنجشنبه ۲۸ دیماه ۱۴۰۲، پیکر سە کوهنورد نقدەای در آرامستان «کوه سلطان یعقوب» خاکسپاری شد. به نقل از «سایت کُردپا» حضور مردم در این مراسم را بیش از ۴۰ هزار نفر تخمین زده شده که مسافتی بیش از پنج کیلومتر را شکل داده بود. شورای تأمین نقده با فشار بر امامجمعه سنی مسجد «بلال حبشی» تلاش کرد پیکر این سه کوهنورد در اسرع وقت و شبانه خاکسپاری شود. اما به دلیل حضور گسترده مردمی و مخالفت آنها مراسم به روز بعد موکل شد. در روز ۲۸ دیماه ۱۴۰۲، مردم کردستان در یک همبستگی و سازماندهی خودجوش مراسم خاکسپاری این سه کوهنورد را به نمادی از همبستگی و اتحاد مردم کوردستان تبدیل کردند.
روز جمعه ششم بهمن ۱۴۰۲، مراسم خاکسپاری فریار امینیپور -ورزشکار سقزی ساکن کمپ ورزشی مویتای تایلند که در یک تصادف جان باخته بود- با حضور هزاران نفری مردم در آرامستان آیچی سقز برگزار شد. بر اساس گزارش کردپا در مراسم خاکسپاری بیش از ۱۳۰ هزار نفر از شهرهای مختلف و اطراف ازجمله سنندج، بانه، بوکان، مهاباد و... به این مراسم پیوسته بودند. مراسم تشییع پیکر این ورزشکار برای بسیاری یادآور مراسم خاکسپاری و چهلم ژینا-مهسا امینی در آرامستان آیچی سقز بود و مردم شعارهایی ازجمله «شهیر نمیمیرد» و «تا یک کورد زنده باشد، کوردستان هم میماند» سر دادند. ازاینرو، نهادهای امنیتی از طریق پلیسراه و نیروهای راهنمایی و رانندگی در چندین نقطه، ازجمله اتوبان سقز با ایجاد راهبندان از ورود یکباره ماشینها و مردم به داخل شهر جلوگیری کردند.
پس از انتشار فراخوان هفت سازمان حقوق بشری و احزاب سیاسی کوردستانی، روز سهشنبه ۱۰ بهمنماه ۱۴۰۲ شهروندان در دستکم ۱۲ شهر کرمانشاه، سنندج، بوکان، روانسر، مهاباد، دیواندره، مریوان، دهگلان، قروه، سروآباد، بانه و سقز در اعتراض به اجرای حکم اعدام چهار زندانی سیاسی کورد به نامهای محسن مظلوم، محمد فرامرزی، وفا آذربار و پژمان فاتحی و همچنین افزایش روزافزون اعدام شهروندان کورد بهصورت فراگیر اعتصاب کردند. همزمان با اعتصابات گسترده در این شهرها، خطوط تلفن و اینترنت در بیشتر شهرهای کوردستان دچار اختلال شد و نیروهای امنیتی در خیابانها و معابر عمومی مستقر شدند. در چند شهر نیز ازجمله کرمانشاه، سنندج و بوکان هلیکوپترهای سپاه پاسداران برای ایجاد فضای رعب و وحشت اقدام به گشتزنی کردند. اگرچه جمهوری اسلامی ایران از تحولی دادن پیکرهای زندانیان سیاسی اعدامشده سر باز زد و فضایی ملیتاریزه در شهرهای کوردستان حاکم کرد، مردم و بهویژه خانوادهی جانباختگان جنبش ژینا با حضور در منازل این چهار زندانی سیاسی اعدامشده همدردی خود را با خانوادههای آنها اعلام نمودند. نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران به شکل سیستماتیک، بازاریان شهرهای مختلف را به دلیل مشارکت در اعتصاب اعتراضی به اعدام چهار زندانی سیاسی تحتفشار گذاشته و در همین راستا حساب بانکی کسبه شهر بوکان، سقز و مهاباد مسدود شد.
علاوه بر این مسائل، آنچه طی در کوردستان طی چند سال گذشته و بهویژه در میانه و پس از جنبش ژن، ژیان، ئازادی نقش نمادین و اثرگذاری در مقاومت مدنی کوردستان پیدا کرده، «مادرانگی سیاسی» است. در یک سال گذشته مادران جانباختگان جنش ژینا در کوردستان بهشکل ادواری و به مناسبتهای مختلف سیاسی-اجتماعی در گروههای چندنفری دست به اقداماتی همچون کمپین نه به اعدام، مخالفت با پنهانکردن مزار ژینا امینی، اعتراض به کشتن کولبران و کاسبکاران و سر زدن به مادران جانباختگان زدهاند. دایه شریفه – کنشگر سیاسی-مدنی و مادر رامین حسینپناهی از اعدامیهای سیاسی چند سال پیش- یکی از این مادران است که در بسیاری از اعتراضات، اعتصابات و کنشگریهای مدنی شهرهای مختلف کوردستان حضور دارد و مدام با ممانعتها، دستگیریها و رفتارهای خشونتآمیز نهادهای امنیتی مواجهه است.
در هفتههای پایانی سال ۱۴۰۲، مردم کوردستان اقدام به برگزاری مراسمهای نوروز نمودند. نورز کوردستان از اواسط دههی ۷۰ شمسی تا بهامروز بهشکل جمعی در برخی نقاط روستایی و شهری بهلحاظ سیاسی نمادین برگزار میشود و دربرگیرندهی مبارزه و مقاومت علیه دولت مرکزی است. در فاصلهی ۴ اسفند تا ۲۱ اسفند مراسمهای مختلفی برگزار شد که با انتقادات و نگرانیهایی از طرف فعالین سیاسی-فرهنگی کوردستان در رابطه با غلبهی بازنماییهای فرهنگی و مردمشناختی بر ایماژها و ایدههای سیاسی آن روبرو شد. به دلیل مصادف شدن نوروزها با شروع ماه رمضان، نهادهای امنیتی نسبت برخوردهای قضایی با تداوم برگزاری مراسمها در کوردستان هشدار دادند. بااینحال، نوروزها در دیگر شهرستانهای روژهلات بهویژه سقز، بوکان، مهاباد، پیرانشهر، ایلام و کرمانشاه و… بهدلیل فشارهای امنیتی بهشکلی غافلگیرکننده در برخی از نقاط روستایی و شهری و با روح سیاسیشدهتری برگزار شدند. در برخی از این مراسمها، بسیاری از شعارهای جنبش ژینا در کوردستان پس از یک سال و نیم دوباره طنینانداز شدند.
نظرها
مهرداد
چرت
خجالت داره، رفقا!!!
چرا این مقدار احتیاط و واهمه و یلللی تلللی. تک مضرابی های روان پریش اشکالی ندارد به اشتراک گذارده شوند. یه کامنت ناقابل ۲۴ ساعت تاخیر و سانسور و...خجالت داره، رفقا!!!
آفتابه دار مسجد شاه
حالا شانس آوردیم که شما ناسلامتی طرفدار آزادی بیان هستید! فکر می کنید اگر کامنت منتشر بشه، توازن قوا در کشور به هم میخوره؟! خیلی محتاط برخورد میکنی. واهمه از این که برچسب و انگ کومه له ی و کرد بخوری؟ آفتابه دار مسجد شاه دوباره سر و کله ش پیدا شد.
فرهنگ سازماندهی شورایی: مشورت و مشارکت.
تسلسل و گستردگی مبارزات در کردستان شاید بیش از هر چیز به دلیل سازماندهی شورایی باشد؛ با حضور یک تاریخ، فرهنگ و جغرافیای خاص که شبکه های حمایتی چنین شیوه ای از سازماندهی می باشند. کردستان همچنین استثائی است که در آن بدیل و آلترناتیو یک حکومت شورایی بیش از چهل سال است که مطرح، توجیه، توضیح، و ترویج و تبلیغ شده است. البته حکومت شورایی به تنهایی قادر به سرنگونی رژیم نیست، که این امری است وابسته به افزایش سراسری مبارزات، و در گرو گسترش شیوه ها و فرهنگ سازماندهی شورایی: مشورت و مشارکت.