ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دیدگاه

حکومت چگونه با حجاب اجباری ترنس‌ها وکوییرهای ایران را بیشتر به حاشیه می‌راند

به مناسبت روز جهانی مشاهده‌پذیری افراد ترنس*

رامتین شهرزاد در این دیدگاه می‌گوید چگونه بیان جمهوری اسلامی همراه با ابزار حجاب اجباری به افراد ترنس* و کوییر اجازه مشاهده‌پذری را نمی‌دهد و آنها را همگام حکومت بیش‌تر از پیش به حاشیه می‌راند. راه‌حل به گفته او، تغییر نگاه بقیه جامعه است تا به این بخش جامعه مانند انسان‌هایی برابر مقابل قانون نگاه و برابر این نگاه رفتار کنند.

اگر یک فرد ترنس* بخواهد در جمهوری اسلامی ایران و طبق قوانین حکومتی زندگی کند، بایستی خود را پس از ۱۸ سالگی به حکومت معرفی کند و بگوید من ترنس* هستم. حکومت سپس او را سراغ قاضی دادگاه، پزشک و روان‌شناس می‌فرستد تا مراحل «تطبیق جنسیت» را (که حکومت آن را «تغییر جنسیت» می‌خواند) طی کند.این تطبیق جنسیت در سازوکارهای قانونی موجود در جمهوری اسلامی، فقط دو جنسیت زن یا مرد را برای افراد ترنس می‌پذیرد. ترنس‌هایی که «نان باینری» (غیر دودویی) هستند و هویت جنسیتی‌شان در دوگانه زن و یا مرد نمی‌گنجد، در ایران رسمیت قانونی ندارند.

اگر فرد ترنس* بخواهد برابر هویت واقعی‌اش زندگی کند، بایستی برابر دستور حکومت تن مجموعه‌ای از عمل‌های جراحی و هورمن‌درمانی‌ها بدهد. سپس قاضی شاید با صدور گواهی به او اجازه تغییر مدارک شناسایی‌اش را بدهد. این گواهی با هیچ قانونی به جز یک دستور عمل در سازمان ثبت احوال برای تغییر اوراق هویتی، حمایت نشده است. بدین‌شکل، بدون قانون حمایتی که به ترنس‌ها در ایران رسمیت بدهد، دست جامعه و حکومت برای خشونت علیه این بخش از جامعه باز است.

در تمامی دورانی که فرد ترنس باید صبورانه مراحل اداری، پزشکی و قضایی را طی کند، قوانین حکومتی به او اجازه آرامش نمی‌دهد. صرف‌نظر از هویت‌یابی جنسیتی فرد ترنس، چه ترنس زن، چه ترنس مرد و چه ترنس نان باینری، هر مرتبه که فرد به خیابان بیاید، حکومت او را با حجاب اجباری هنجاری، تحت کنترل خود نگه می‌دارد. این پوشش تحمیلی به افراد ترنس، او را بیش‌تر از پیش به حاشیه می‌‌راند.

حکومت جمهوری اسلامی همچنین افراد ترنس را را «مبتلا به اختلال هویت جنسیتی» می‌شناسد، هرچند از ۲۰۱۹ میلادی، صرف ترنس* بودن، در فهرست بیماری‌های سازمان جهانی بهداشت «بیماری» نیست.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

امسال، روز جمهوری اسلامی مصادف با ۱۲ بهمن در تقویم هم‌زمان با ۳۱ مارس، روز جهانی مشاهده‌پذیری افراد ترنس است. و این هم‌زمانی از جمله مجالی است که نگاهی انتقادی داشته باشیم به موضوع قوانین حجاب اجباری و پیامدهای آن برای افراد ترنس در ایران.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

در برخی از کشورهای جهان مانند آلمان یا کانادا، افراد ترنس* برای تغییر مدارک شناسایی، اجباری ندارند. لازم نیست عمل جراحی انجام دهند یا دستگاه قضایی و پزشکی جنسیت آنها را برای قانون تأیید کند. در حقیقت، دولت بدن آنان را انتخاب شخصی‌شان می‌شناسد و بسته به انتخاب خود، می‌توانند هورمون‌درمانی و یا عمل‌های جراحی و یا هر فرآیند دیگری از تطبیق جنسیتی را انجام دهند، یا ندهند. می‌توانند پس از برون‌آیی و آشکار کردن هویت جنسیتی خود، به شیوه مطلوب‌شان در جامعه زندگی کنند. با هر هویت جنسیتی ترنس*، می‌توانند با هم‌جنس خود یا با جنسی دیگر رابطه برقرار کنند. حقی دیگر که حکومت در ایران با تحمیل دودویی زن و مرد و تحمیل گرایش جنسی دگرجنس‌گرا از افراد ترنس* گرفته است.

در این مطلب، در کنار کلمه ترنس نشانه * را می‌بینید. با این علامت، «ترنس*» یک عبارت چتریِ دربرگیرنده و نشانگر افراد با هویت‌های جنسیتی مختلف مانند جنسیت سیال، بدون جنسیت، ترنسجندر و غیره است.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

«حکومت با حجاب اجباری حق انسان بر بدنش را می‌گیرد»

عاتکه رجبی، فعال مدنی و معلم، به‌تازگی در حساب اینستاگرام خود از فعال‌ن و رسانه‌های جریان اصلی پرسیده است که «چرا به مبارزه افراد ترنس* و کوئیر با حجاب اجباری، اشاره‌ای ندارند؟» و در ادامه نوشته:

هر انسان، مالک بدن خویش است و هیچ انسان دیگری حق ندارد حق مالکیت انسان بر بدنش را از او بگیرد و یا آن را محدود کند. حکومت با «حجاب اجباری» یا به بیان حکومتی «حجاب شرعی» حق انسان بر بدنش را می‌گیرد و با قانونی خواندن کنترل‌گری خویش بر بدن‌ها، خود را مالک بدن افراد می‌داند. حکومت در ادامه‌ی تصرفی که مشروع می‌داند، به خود حق سرکوب، حذف و حتی گرفتن جان از بدن را نیز می‌دهد. مادامی که می‌گوئیم #نه_به_حجاب_اجباری، مقصود و مضمون آن فقط برداشتن و پس‌‌زدن پوششی که حکومت بانی آن است، نیست. مبارزان با حجاب اجباری به ستیز با حکومتی برخاسته‌اند که با ساختار مرد/پدرسالارانه‌اش و با اجبارِ نوعِ پوشش، اقدام به کنترل و تصاحب بدن ‌ها می‌کند. رژیم نه فقط حجاب که حتی اندیشه و تفکری که پشت این حجاب در سر دارد را به ما القا و اجبار می‌کند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

تفکر ورای حجاب اجباری که همراه آن به جامعه القاء و اجبار می‌شود، در این است که این افراد را بیمار در نظر بگیرید، آنها را نبینید، وجودشان را انکار کنید و به حکومت هم‌زمان اجازه دهید هر چه می‌خواهد سر این بخش جامعه بیاورد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

مثال‌های آن را رنگالری در گزارش «حجاب اجباری و جامعه ترنس*» در اسفند ۱۴۰۲ منتشر کرد:

هر زن ترنس‌جندر علاوه بر تحمل حجاب اجباری بر اساس تبصره‌ی ماده‌ی ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی پس از بازتائید جنسیت قانونی، در خطر محکومیت بابت «مبدل‌پوشی» در دوران پیش از بازتائید جنسیت قانونی (یا در شرایط محرومیت از آن) هم قرار دارد، هر مرد ترنس‌جندر علاوه بر تحمل حجاب اجباری بر اساس تبصره‌ی ماده‌ی ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی در دوران پیش از بازتائید جنسیت قانونی (یا در شرایط محرومیت از آن) در همین بازه نیز در خطر محکومیت بابت «مبدل‌پوشی» است. همچنین هر فرد نان‌باینری محروم از بازتائید جنسیت قانونی به صورت مداوم تحت خطر این محکومیت و مجازات آن قرار دارد.

«چگونگی و میزان تأثير حجاب اجباری بر افراد ترنس*»

آرین، یک مرد ترنس* به رنگالری گفت:

بسیاری از زنان سیس‌جندری که ملاقات کرده‌ام، درک درستی از تجربیات و زندگی افرادی مانند من ندارند و فکر می‌کنند که ما امتیازی برای دور زدن حجاب اجباری داریم، در صورتیکه تجربه‌های ما گسترده‌تر و متفاوت‌تر از چنین تصوراتی است.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

رنگالری همچنین به‌نقل از گزارش امسال نهاد حقوق‌بشری ایمپکت ایران (Impact Iran) در موضوع «وضعیت حقوق بشر در ایران» نوشت:

مردان ترنس‌جندر ملزم به رعایت حجاب اجباری شده و زنان ترنس‌جندر بابت جرم مبدل‌پوشی تحت پیگرد قرار می‌گیرند، بدون در نظر گرفتن آنکه در چه مرحله‌ای از روند بازتائید جنسیت قانونی خود هستند. این بخش از گزارش با جزئیات موجود تا حدودی اشتباه است، چراکه زنان و مردان ترنس* هر دو در خطر اتهام مبدل‌پوشی هستند و همچنین این خطر برای افراد نان‌باینری نیز موجود است.

افراد ترنس* بدین‌شکل از دسترسی به خدمات جامعه، از جمله در موضوع تحصیل، محروم می‌شوند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

آرزو، یک زن ترنس* به رنگالری گفت:

یکی از مسئولین بخش فرهنگی دانشگاه به شدت با من مشکل داشت و به کمک بخش روانشناسی، مدام برای من مشکل و دردسر ایجاد می‌کرد و من را از ورود به بیشتر دانشکده‌ها منع می‌کرد. در نهایت با امضای تعهدی شخصی که «اگر هر بلایی در محیط دانشگاه سر من بیاید، دانشگاه هیچ مسئولیتی ندارد» اجازه دادند تا به اصطلاح قاچاقی به کلاس‌ها بروم و حتی تا آخر هر ترم، در فهرست‌های کلاسی، خط مشکلِ آموزی بر روی اسم من بود.

تجاوز جنسی بعد بازداشت به بهانه امر به معروف و حجاب‌بانی

در حکومت‌هایی که مانند جمهوری اسلامی به افراد ترنس* مانند افراد «بیمار» و «مجرم» نگاه می‌کنند و هم‌زمان از فساد گسترده رنج می‌برند، نهادهای امنیتی به «شکار» افراد کوئیر می‌روند تا از آنها باج‌خواهی کنند. یک فعال سیاسی همجنسگرا در گفت‌وگو با میلاد پورعیسی به زمانه گفت:

به من در این جلسات بازجویی برای همکاری برای ارائه اطلاعات از فعالان کارگری فشار می‌آوردند. در برابر این فشار مقاومت می‌کردم. دقیقاً از وقتی این سرسختی مرا دیدند، آزارهای جنسی بازجویان شروع شد. با اینکه موضوع بازجویی نه ارتباطی به اعتقاد مذهبی پیشین من داشت و نه به گرایش جنسی من مرتبط بود، ولی بازجو تلاش کرد از این دو موضوع به عنوان اهرم فشار استفاده کند و گفت «تو دو حکم اعدام داری. یکی به دلیل ارتداد از اسلام، و یکی هم به خاطر لواط».

در اسفند ۱۴۰۲، سازمان دیده‌بان حقوق بشر در گزارش «همه‌اش به‌خاطر یک عکس: هدف‌گیری دیجیتال و عواقب آ‌ف‌لاین آن برای افراد جامعه ال‌جی‌بی‌تی در خاورمیانه و شمال آفریقا»، متمرکز پنج کشور عربی است: مصر، عراق، اردن، لبنان و تونس و مفصل از این می‌گوید که چگونه نیروهای امنیتی در این کشورها با کمک فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی ردگیری می‌کنند، سپاس آنها را بازداشت می‌کنند که برون‌آیی اجباری، اخاذی، تجاوز یا سوءاستفاده جنسی ختم می‌شود.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

شیدا، زن ترنس* به رنگالری گفت یک مرتبه در نوروز و در پارک قیطریه تهران، با سه دوست ترنس* دیگر در حال گفت‌وگو بودند که دو نیروی انتظامی به سراغشان آمدند:

مامورها ابتدا کارت شناسایی خواستند، که من هیچ مدرکی با خودم نداشتم. هر سه‌تای ما را به دفتر پارک بردند و در مسیر مدام توهین می‌کردند و می‌گفتند «این چه وضعیه؟! خجالت نمی‌کشین با این ریخت و قیافه اومدین بیرون؟! دو جنسه‌های کثافت لجن! فقط بلدین کون بدین! ابنه‌ای‌ها!» و توهین‌های جنسی دیگر! از دفتر بی‌سیم زدند و ماشین آمد و ما را به کلانتری برده و هر سه‌ی ما را بازداشت کردند!

آنها را در کلانتری بازجویی می‌کنند و می‌گویند به خانواده بگویید بیایند و آزادتان کنند. برای تمامی افراد ترنس* امکان دسترسی به خانواده وجود ندارد. از این چهار نفر، فقط یکی می‌تواند به خواهرش تماس بگیرد و آزاد می‌شود. شیدا ولی «گفتم که کسی را ندارم و هیچ شماره و آدرسی ندادم». در اینجاست که او با آزار جنسی روبه‌رو می‌شود. در ادامه، توصیف تجاوز جنسی نوشته شده است، با احتیاط از اینکه ممکن است برای برخی ناراحت‌کننده باشد ادامه را بخوانید:

دوباره من را به بازداشتگاه منتقل کردند، ولی این‌بار تنها! اتاق خیلی کوچک، تاریک و نمور بود و فقط موکتی نازک بر روی کف آن انداخته بودند. تمام وسایلم را که یک کیف دستی بود با کفش‌هایم، ازم گرفتند. یک ساعتی تنهایی آنجا بودم و مدام گریه می‌کردم که سربازی آمد و گفت «اگه می‌خوای ولت کنیم باید جناب سروان رو راضی کنی!» من ابتدا فکر کردم که منظورش پول است و پاسخ دادم که پول چندانی همراهم نیست، ولی بعد متوجه شدم که منظورش چیز دیگری بوده! من را به اتاق مرتبی بردند و روی یک صندلی نشستم و بعد از چند دقیقه  همان فردی که ما را بازجویی کرده بود، وارد شد و یک‌راست به طرف من آمد، زیپ شلوارش را پایین کشید، آلتش را بیرون آورد و به زور من را وادار به خوردن آلتش کرد! در ابتدا مقاومت کردم که چند سیلی محکم  زد و گفت «مادر جنده مگه کیر دوست نداری؟! بیا اینم کیر! بخورش! کیر به این کلفتی رو ول کردی میری تو پارک دنبال کیر می‌گردی؟ یالا! بخور کونیِ ابنه‌ای!» گردن من را از پشت گرفت و به سمت آلتش برد، طوری که کم مانده بود خفه شوم!  بعد که ارضا شد، با گوشه‌ی تی‌شرتم آلتش را پاک کرد و بیرون رفت! من فقط اشک می‌ریختم و تمام بدنم می‌لرزید! از روی میز دستمال برداشتم و دهانم را تمیز کردم و با شیر آب روشوییِ گوشه‌ی اتاق دهانم را شستم و داشتم صورتم را پاک می‌کردم که مامور دیگری وارد شد و کمر بندش را باز کرد و با زور و خشونت فیزیکی بسیار به من تجاوز کرد و من دچار خونریزی شدم!

شیدا را بعد تجاوز، بیرون می‌کنند. بیرون کلانتری متوجه می‌شود «ساعت مچی و یک گردنبند نقره» را از کیف او دزدیده‌اند. بدین‌شکل، پلیس به‌جای حفاظت از یک شهروند، فرد ترنس را در وضعیت آسیب‌پذیری قرار داده و از این وضعیت و از قدرت خود استفاده می‌کند که به او خشونت و تجاوز جنسی کند. در نبود حمایت قانونی و یا حمایت عمومی در سطح جامعه و خانواده، فرد ترنس از دست نیروی پلیس که به او تجاوز کرده به کجا شکایت کند؟ حکومت؟ جامعه؟ خانواده؟

«نه راه پیش دارند و نه راه پس»

در اسفند ۱۴۰۱، امیر یک فرد کوییر مقیم بریتانیا به زمانه گفت که زمان بازداشت به‌خاطر «پوشش زنانه» و «نپوشیدن حجاب اجباری» به زندان اوین منتقل می‌شود و در سالنی که به «بند افراد ترنس» مشهور است، زندانی می‌شود. امیر گفت:

زندان‌بان‌ها اطلاعاتی در مورد ترنس‌ها نداشتند و در نظرشان این‌ها یک سری پسرهایی بودند که خودشان را شبیه دختر کرده‌اند تا از این طریق پول دربیاورند. تصورشان از افراد ترنس این بود و همین‌جوری هم با آن‌ها رفتار می‌کردند. یعنی قبل از اینکه آن‌ها را یک زن ترنس ببینند، آن‌ها را یک کارگر جنسی می‌دیدند.

امیر همچنین یادآور شد که جمهوری اسلامی در شمایلی که از خود ساخته، گیر افتاده است:

احساس می‌کنم یک شمایلی از حکومت اسلامی برای خودشان ساخته‌اند که ازش نه راه پیش دارند و نه راه پس. تنها راهی که دارند، همین‌طوری که هست از آن دفاع کنند. این دفاع کردن می‌تواند بعضی وقت‌ها خیلی احمقانه باشد. چیزهای جدیدی داریم که توی قوانین اسلامی‌شان توجیه‌ای برایش نیست و نمی‌توانند براساس قانون در موردش بررسی کنند. از جمله شبکه‌های اجتماعی. از جمله درگ. بر چه اساسی درگ می‌تواند جرم باشد؟ مگر نه اینکه پسری است بر سرش موی پلاستیکی است. زیر پایش یک مقدار پلاستیک است تا قدش را بلندتر کند. این‌ها چطوری می‌تواند یک پسر را تبدیل به یک دختر کند که بعد جرم باشد.

در تیر ۱۴۰۲، پنج ترنس در ایران پس از آنکه هدف آزار فردی قرار می‌گیرند که «امر به معروف و نهی از منکر» می‌کرده، وادار به اعتراف اجباری علیه خود می‌شوند. ستاد اطلاعاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (گرداب) سپس در وب‌سایت همشهری‌آنلاین یک ویدیو منتشر می‌کند و این پنج شهروند را «نیمه برهنه» معرفی می‌کند. در این ویدیو گفته می‌شود این افراد «در کمتر از ۲۴ ساعت بازداشت می‌شوند»، پس از آنکه ویدیویی در فضای مجازی چند نفر را نشان داد که به مردی در کنار یک موتورسیکلت می‌گویند اختیار بدن خودشان را دارند.

در بهمن ۱۴۰۲، پارسا ۱۷ ساله بود. پدرش او را به بهانه اینکه قرار است برای ترک اعتیاد به بیمارستان اعصاب و روان رازیِ تبریز بروند با خود همراه کرد. اما آنها هرگز به بیمارستان رازی نرفتند. پدر پارسا را به یکی از مناطق اطراف تبریز بود برد. پدر پارسا را برای انتخاب‌هایش در سکس و در «زنانه شدن» به قتل رساند و سپس با پلیس تماس گرفت و خود را تسلیم کرد.

نام تمامی افراد ترنس* و یا کوییر که در ماه‌های اخیر کشته شده‌اند را نمی‌دانیم. خیلی چیزها را در مورد این بخش جامعه نمی‌دانیم، چون اجازه آشکار شدن ازشان گرفته شده است. چون اجازه مشاهده‌پذیری ندارند. هرچند خود، گسترده با این فضا می‌جنگند، اما چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی، از خشونت گسترده برخی از دیگر کاربران شبکه‌های اجتماعی رنج می‌برند. مخاطبانی هستند که به این سیاهی روزگار افراد کوییر در ایران به چشم طنز و سرگرمی، یا حالت تهوع نگاه می‌کنند. به جای اینکه به افراد ترنس* یا کوییر اجازه آزادی بیان بدهد با خشونت عمومی و حکومتی همراه می‌شوند. مخاطبی که هم‌گام با حکومت، با زبان جمهوری اسلامی، با کمک ابزارهایی مانند حجاب اجباری، آنها را بیش‌تر از پیش به حاشیه می‌راند.

در بازداشت ترنس‌*ها در تیر ۱۴۰۲ به خاطر حجاب، مشرق نیوز، خبرگزاری نزدیک به سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نوشت: «دستگیری شبکه سازمان یافته‌ای از مردان زن‌نما که با استفاده از راهپیمایی‌های خیابانی اقدام به ترویج ابتذال و بی‌بندوباری در سطح شهر می‌نمودند.» این زبان حکومت است که همراه حجاب اجباری به جامعه القاء و آموخته می‌شود. بقیه جامعه باید تصمیم بگیرد که می‌تواند از این زبان حکومتی جدا بشود و به افراد ترنس*، مانند انسان‌هایی برابر هم در سطح جامعه و هم در قانون نگاه کنند.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.