مسئولیت زنان ایرانی؛ دفاع از صلح در امتداد «زن، زندگی، آزادی»
اگر بپذیریم که زنان از بازندگان اصلی جنگها هستند یعنی باز هم مسئولیت تاریخی دیگری بر شانههای زنان ایرانی افتاده است، مسئولیتی شامل دفاع از صلح پایدار به معنای پایان دادن به مسابقه تسلیحاتی، به برتریجویی و ماجراجوییهای نظامی در منطقه به رهبری اسرائیل و جمهوری اسلامی.
تنها چند ساعت پیش از حمله گسترده پهپادهای جمهوری اسلامی به اسرائیل، حکومت ایران با شروع «طرح نور» جنگ تمامعیار دیگری را علیه زنان آغاز کرده بود؛ جنگی که در آن حتی نیروهای زن گشت ارشاد چادر از سر برداشتند، جلیقه پوشیدند و با باتون به جان زنانی افتادند که روسری بر سر نداشتند.
پهپادها توسط آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی سرنگون شدند، سپاه پاسداران عملیات علیه اسرائیل را تمامشده اعلام کرد اما عملیات سرکوب زنان پایان نگرفته است و به خشنترین شکل ادامه دارد. زنان متعددی در حالیکه شنبه شب از اضطراب بالا گرفتن تنش نظامی در خاورمیانه و وقوع جنگ در ایران نخوابیدند، روز یکشنبه ۲۶ فروردین همچون تمام روزهای این دو سال گذشته، بدون روسری از خانه خارج شدند با وجودی که میدانند سرکوبها اینبار از همیشه شدیدتر هم شدهاند.
اگرچه بر اساس مشاهدات بهار، ساکن تهران؛ روز یکشنبه زنان کمتری بیروسری در خیان حضور داشتهاند اما او تأکید میکند که یکشنبه هم زنانی بودند که با سر افراشته و بدون روسری در خیابانها راه میرفتند. بهار که حقوق خوانده و ۲۸ ساله است به رادیو زمانه میگوید:
امروز تعدادمان کمتر بود و هدفهای قابل شناسایی و راحتتری بودیم برای گشت ارشاد. این را مدیون گرفتن زهرچشم دیروز هستند. امروز من ترس را در حرکات زنان بیروسری حس میکردم اما ما نمیخواهیم بیفتیم. میخواهیم قدمهای بعدی را برداریم و به پشتیبانی خانوادهها و مردم در خیابان نیاز داریم. خود من یکی از ترسهایم طرد شدن از سوی خانواده است، اینکه بعد از گرفتار شدن به دست ارشاد، توسط خانواده سرزنش و محدود شوم. ما زنگ را به صدا درآوردهایم و نمیگذاریم ساکت شود.
به گفته بهار از شروع قیام ژینا تا پیش از ۲۵ فروردین، مبارزه زنان علیه حجاب اجباری سیر صعودی خوبی داشته، زنان شجاعتر شدهبودند، هر روز تعداد بیشتری از زنان را میشد بدون حجاب در خیابان دید،گشتهای ارشاد کمتری در خیابانها دیده میشد، زنان تذکرهایی در حد حراست دانشگاهها میشنیدند. اما او میگوید با شروع «طرح نور» موج جدید دشمنی حکومت با زنان آغاز شده است:
فکر میکردم اوضاع بهتر شده و ما را با ظاهر بدون حجابمان پذیرفتهاند. از زیاد شدن تعدادمان خوشحال بودم اما با شروع «طرح نور» و موج جدید این دشمنی فهمیدم که زیاد قوی نشدهایم، هنوز شبیه یک کودک نوپا هستیم که برای ایستادن و قدم برداشتن تلاش میکنیم.
بهار تأکید میکند که بعد از حمله پهپادهای جمهوری اسلامی به اسرائیل و تنش نظامی ایجاد شده، ترس در او و بسیاری زنان بزرگتر شده است. او میگوید:
این ترس از مردن نیست، ترس از ضربه بیشتر به زنان، کودکان و اقشار آسیبپذیر است. احتمال اینکه بعد از این اتفاق به بهانههای مختلف محدودتر بشویم زیاد است. این تنش حتی اگر به درگیری نظامی منجر نشود به جنبش زنان آسیب میزند و ممکن است هر نوع فعالیتی از زنان را به جاسوسی و فعالیت علیه امنیت ملی ربط بدهند. از طرفی حکومت با ترس بزرگش یعنی اسرائیل روبهرو شده و بنابراین مقابله با مردم بیسلاح دیگر برایش هیچ ترسی ندارد. ممکن است ما مدتی مجبور شویم سکوت کنیم، تحمل کنیم اما مبارزه ما آتش زیر خاکستر است، آتشی است که روشن شده و همیشه بارقههایی از امید برای شعله کشیدن وجود دارد. امید به پیروزی در ما میجوشد و مطمئنم روزی میرسد که ارتجاع شکست بخورد.
زنان، بازندگان اصلی تنشهای نظامی هستند
نازنین، ۲۵ ساله از آمل هم بر این اضطراب جمعی ایجاد شده به ویژه در زنان تأکید میکند و به رادیو زمانه میگوید اولین تأثیری که جنبش «زن، زندگی، آزادی» بر او و شاید اطرافیانش گذاشت این بود که مبارزه با حجاب را برایشان عادی کرد. یعنی مسألهای که قبلاً تابو بود یا به خاطر حفظ آبرو یا دور ماندن از حاشیه مجبور بودند رعایتش کنند دیگر از بین رفت. نازنین ادامه میدهد:
خیلی وقتها با وجود اینکه مبارزه میکردیم عذاب وجدان داشتیم که باعث تنش در خانواده شدهایم اما الان من مطلقاً خودم را به خاطر مبارزه با حجاب مقصر نمیدانم. بابت مقاومتم به خودم افتخار میکنم. با اینهمه میدانم در شرایطی که تازه ایجاد شده فشار بر زنها بیشتر میشود. یعنی چه پاسخی برای حمله ایران باشد چه نه، شرایط زنان سختتر خواهد شد. همین حالا هم ترس زیادی به دلهایمان افتاده. شخصاً بیشتر از گذشته از حکومت و آدمهایش میترسم. انگار ترس از جنگ دوباره ما را به عقب برگردانده است.
اگرچه تنشها میان حکومت ایران و دولت اسرائیل هنوز به درگیری مستقیم نظامی منجر نشده است اما شعله ایرانی، روزنامهنگار و فمینیست ایرانی ساکن سوئد با اشاره به تأثیر شرایط تنشآلود نظامی و جنگ بر مبارزات اجتماعی به رادیو زمانه میگوید:
بهطور کلی مبارزه در چنین شرایطی قاعدتاً سختتر و خطرناکتر است. اما همه میدانیم که در شکلگیری شرایط پیش رو عوامل بسیار گوناگونی دخالت دارند، عواملی که میتوانند در روند شدتگیری حوادث مثبت و منفی، توازن نیرو به نفع خیابان و مردم را برهم زنند. یعنی تا حدی که رژیم حداقل نتواند بهشدت همیشگی به سرکوبهایش ادامه دهد و نتواند در مقابل مردم بایستد. این شاید بهترین سناریو باشد، آغاز یک حرکت بزرگ.
شعله ایرانی معتقد است در صورت بروز یک جنگ، شرایط میتواند آنقدر شدید و فاجعهبار شود که همه معادلات و حتی فوریتهای فردی و جمعی را حداقل در کوتاه مدت تغییر دهد، یا احتمال قویتر اینکه رژیم برای کنترل شرایط و به بهانه جنگ بر شدت سرکوبها و ساکت کردنها بیفزاید. او میگوید حاکمیت همین الان دارد با استفاده از مسأله حجاب، حضور نظامی و امنیتیاش در خیابانها را تثبیت و عادی میکند و در این میان به هسته اصلی هوادارانش هم دلخوشی میدهد. برای نمونه سپاه اطلاعیه صادر کرده که هر کس که بهزعم آنها از اسرائیل حمایت کند مجازات سخت میشود، این یعنی بهانه تازهای برای بگیر و ببند.
اول باید مرز مشخصی بین تنش نظامی و جنگ بکشیم. در شرایط جنگی، ما حق داریم به دنبال بقا باشیم. اما فعلاً ما در جنگ بهسر نمیبریم بلکه در منطقهای هستیم که مدام با انواع تنشهای نظامی مواجه میشویم که الزاماً همه هم به جنگ ختم نمیشوند. در چنین شرایطی ترس بیش از حد میتواند ما را از مسیر خارج کند.
مهتاب، فعال فمینیسم و تابآوری زنان
به گفته شعله ایرانی، تا جایی که به جنبش بزرگ زنان ایران بازمیگردد؛ شرایط مبارزاتی که گذرانده و نیز شرایطی که همچنان در کوران حوادث تاریخی ایران میگذراند، آن را در کلیت خودش، فولاد آبدیده کرده است. او با تأکید بر اینکه تودهای شدن مسأله و خواستهای زنان نه تنها بر مسائل جنبش خودش، بلکه بر جنبشهای دیگر هم تأثیرگذار است میافزاید:
بیشک مقاومت و مبارزه زنان و جوانان میتواند در به هم زدن توازن قوا به نفع مردم، حتی در سختترین شرایط پیش رو، تعیین کننده باشد. به هر حال این شاید اولین بار در تاریخ ما باشد که نیروی مستقل زنان با حمایت بخشهای بزرگی از جامعه این پتانسیل سیاسی را یافته که بتواند اقدامات تاریخساز و تأثیرگذاری در سرنوشت ایران انجام دهد. اینکه شرایط عینی و روند حوادث که دامنه آنها هر لحظه میتواند وسیعتر شوند تا چه حد به این پتانسیل امکان بروز کافی میدهد را فعلاً هیچ کس نمیداند.
زنان مبارز، و هراس از انگ «حامی اسرائیل بودن»
این پیچیدگیها را سمیرا، ۴۱ ساله از تهران بر اساس تجربههای اخیرش از مبارزه با حجاب اجباری اینگونه توصیف میکند:
دیشب که حملهی پهپادی جمهوری اسلامی رخ داد از خیابان صدای الله اکبر میآمد و نیروهای «ارزشی» جشن گرفته بودند. من چند بار خواستم سرم را از پنجره بیرون ببرم و شعار بدهم: «زن، زندگی، آزادی» و مرگ بر جمهوری اسلامی. چیزی که باعث شد منصرف شوم این بود که به واسطهی شناساييام، اولین انگی که قرار است به من بزنند «حامی اسرائیل بودن» است، همان انگی که در این سالها رمز سرکوب ما بوده است. جمهوری اسلامی با اتهام همکاری با اسرائیل میتواند باتونش را محکمتر بر سر ما فرود بیاورد و راحتتر برای ما پروندهسازی کند،کاری که این مدت عملاً نمیتوانست بکند.
سمیرا به پیوند سیاسی دولت اسرائیل با حامیان شعار «مرد، میهن، آبادی» و طرفداران پادشاهیخواهی حامی اسرائیل اشاره میکند و میگوید:
از طرف دیگر رویکرد اسرائیل و دست دوستیاش با گروه «مرد، میهن، آبادی» عیان است، همان گروهی که زیر پرچم شیر و خورشید ایستادند بیتوجه به اینکه پرچم بعد از آزادی باید انتخاب شود. همانطور که بارها دیدیم برخی میخواهند مبارزه با حجاب را بیاهمیت جلوه دهند و به قول خودشان هدف اصلی را براندازی میدانند آن هم به کمک حملهی نظامی از سوی اسرائیل. آنها از تخریب جنبش و از تخریب هیچ فرد آزادیخواهی برای به حکومت رسیدن پهلوی فروگذار نمیکنند... و ما در میانهی این نیروها تحت فشار هستیم از هر دو سو.
به باور شعله ایرانی اگر جنگی صورت بگیرد ممکن است تأثیر منفی و یا گاه غیرقابل جبرانی بر جنبشهای اجتماعی بگذارد. او میگوید نسل او این را در دوره جنگ ایران و عراق تجربه کرد. در آن دوره ناگهان معادلات و توازن نیرو میان مردم و صاحبان قدرت تغییر کرد. همه صداها را خفه کردند و… بنابراین به گفته شعله ایرانی لازم است هرچه سریعتر فکرها و امکانات را به کار بیندازیم و آمادگی جنبش زنان را بالاتر ببریم.
این مسألهای است که مهتاب هم به آن اشاره میکند. مهتاب که ساکن تهران است و در زمینه فمینیسم و تابآوری زنان فعالیت دارد میگوید:
من فکر میکنم اول باید مرز مشخصی بین تنش نظامی و جنگ بکشیم. در شرایط جنگی، ما حق داریم به دنبال بقا باشیم. اما فعلاً ما در جنگ بهسر نمیبریم بلکه در منطقهای هستیم که مدام با انواع تنشهای نظامی مواجه میشویم که الزاماً همه هم به جنگ ختم نمیشوند. در چنین شرایطی ترس بیش از حد میتواند ما را از مسیر خارج کند. زنان این روزها علاوه بر نگرانی برای خودشان، نمیدانند که چطور باید از فرزندان و خانواده مراقبت کنند. از آنجایی که فشار وظیفه مراقبت از دیگران در فضای مردسالار در شرایط نُرمال هم برای زنان بالاست و هر بار پای دیگری وسط باشد زنان طبق عادت از خواست و منافع خودشان کنار میکشند، در شرایط ایجاد شده فعلی هم ممکن است از مبارزه خودشان عقبنشینی کنند. به علاوه، انحراف افکار عمومی و رسانهها از آنچه این روزها بر زنان اتفاق میافتد میتواند بر تلاشهای زنانی که دارند مبارزه را ادامه میدهند تأثیر بگذارد. مثل آنچه که از دیروز شاهدش هستیم یعنی گم شدن اخبار مبارزه خیابانی زنان در هراس از تنشهای نظامی.
مهتاب تأکید دارد که در این شرایط باید بهطور جدی بر تابآوری فردی و جمعی مردم و به ویژه زنان کار شود. او میگوید:
وقتی در محدوده تابآوری فردی و جمعی نیستیم میزان خطاهای شناختی ما بالا میرود، رسانهها به راحتی میتوانند ما را بازی بدهند و با بالا بردن موج اضطراب، سیستم عصبی ما را دستکاری کنند تا واکنشهای سلامت را از دست بدهیم. ما بدون تابآوری نمیتوانیم پیروز شویم چون نیاز داریم به همه ظرفیتهای درونیمان دسترسی داشته باشیم و راه را از چاه تشخیص بدهیم. ما برای پیروز شدن به خشم سازنده، مذاکره و گفتوگو با متحدان، و به میزانی از رواداری نیاز داریم و اینها بدون زیستن در محدوده تابآوری سخت خواهد بود.
به گفته شعله ایرانی در چنین شرایطی مسئولیت تاریخی دیگری نیز بر عهده زنان افتاده است: دفاع از صلح. ایرانی میگوید عواقب نظامیگری که حاکمان ایران بر مردم تحمیل کردهاند بر سر مردم و به ویژه محروم نگهداشته شدهها خراب خواهد شد. زنان به گواه تاریخ بشری از بازندگان اصلی جنگها هستند. اگر این را بپذیریم یعنی باز هم مسئولیت تاریخی دیگری بر شانههای زنان ایرانی افتاده است، مسئولیتی شامل دفاع از صلح پایدار به معنای پایان دادن به مسابقه تسلیحاتی، به برتریجویی و ماجراجوییهای نظامی در منطقه به رهبری اسرائیل و جمهوری اسلامی.
نظرها
فریدا آفاری
از نویسنده ی این مقاله، زهرا باقری شاد متشکرم. مبارزه علیه حمله ی ددمنشانه جمهوری اسلامی به فعالان جنبش زن زندگی آزادی نیازمند یک بازاندیشی و تجدید سازماندهی از سوی فمینیست های ایرانی داخل و خارج کشور است. فمینیست های ایرانی در خارج کشور می توانند نقش تاثیر گذاری داشته باشند. چند پیشنهاد برای فمینیست های ایرانی خارج کشور دارم. در سطح جهانی به سراغ فمینیست هایی برویم که سال گذشته بیانیه هایی در حمایت از جنبش امضا کردند و از آنها کمک بخواهیم. مشخصا دست همکاری دراز کنیم به سوی آن فمینیست های فلسطینی ، سوری و اسرائیلی که هم مخالف نسل کشی اسرائیل در فلسطین اند و هم مخالف رژیم بشار اسد در سوریه و دخالت های نظامی ایران در منطقه در حمایت از حماس و اسد. گفتگو هایی حول راه حل های همزیستی مسالمت آمیز فلسطینی ها و اسرائیلی های یهودی ایجاد کنیم که از قدرت نیروهای ارتجاعی حاکم بر این مردمان و قدرت های امپریالیستی جهانی و منطقه ای بکاهد و در نتیجه رژیم ایران را تضعیف کند. همکاری مان با فمنیست های افغانستانی را وسیع تر کنیم و از طریق مقاله نویسی و برگزاری گفتگوهای اینترنتی به مبارزات مشترکمان و همچنین نقش جمهوری اسلامی در حمایت از طالبان بپردازیم. دست همکاری دراز کنیم به سوی فمینیست های اوکراینی و روسی که هم علیه حمله امپریالیستی دولت روسیه به اوکراین و کمک های نظامی ایران به روسیه مقابله می کنند و هم برای جنبش زن زندگی آزادی پیام همبستگی و دوستی فرستادند دست همکاری دراز کنیم به سوی فمینیست های اویغور و چینی که مخالف نسل کشی اویغورها و زندانی شدن یک میلیون اویغور در اردوگاه های کار اجباری چین اند و همراه و همدل با مبارزات زنان ایرانی علیه اقتدارگرایی و زن ستیزی. دست همکاری دراز کنیم به سوی فمینیست های مدافع الغای نظام زندان و حکم اعدام و فمینیست های مدافع حق سقط جنین و حق زندگی زنان و کودکان در آمریکا که مبارزترینشان فمینیست های سیاه اند و از جنبش زن زندگی آزادی حمایت می کنند.