ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کانون نویسندگان ایران و فشارهای امنیتی در پنجاه و ششمین سال تأسیس‌اش

پریا بهرامی- در پنجاه و شمشین سالگرد کانون نویسندگان ایران در پرتو تنش‌های ژئوپولیتکی و تشدید سرکوب زنان، آزادی بیان بیش از پیش در معرض تهدید حاکمیت قرار گرفته است. با اکبر معصوم‌بیگی، از اعضای کانون و زندانی سیاسی در دو نظام درباره افق پیش رو گفت‌وگو کردیم.

یکم اردیبهشت ۱۴۰۳، کانون نویسندگان ایران پنجاه و ششمین سال تأسیس خود را پشت سر گذاشت. کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه‌ای یادآوری کرد که ۵۶ سال پیش، در اردیبهشت ۱۳۴۷، «یک ضرورت» جمعی گروهی شاعران‌ و نویسندگان را گرد هم آورد و آن ضرورت هم مقابله با اقدام دولت هویدا به تشکیل کنگره‌ای فرمایشی به نام  «کنگره‌ی نویسندگان و شعرا و مترجمان» بود. کانون نویسندگان ایران نوشته است:

آنان [بنیانگذاران کانون] به‌درستی دریافته‌ بودند که هدف از چنین برنامه‌هایی نظارت و تسلط حکومت بر اهل قلم است و سرپوشی بر سرکوب صداهای مستقل و اختناق و خفقان حاکم بر جامعه؛ می‌دانستند که آفرینش و شکوفایی واقعی هنر و ادبیات جز در سایه‌ی آزادی اندیشه ‌و بیان ممکن نیست و دست‌درازی حکومت‌ها بر ذهن‌ و زبان آدمی، وهن آدمی است؛ می‌دانستند مبارزه با روش‌های نوین سانسور و دفاع از آزادی بیان، شکل و تشکلی نو می‌طلبد. پس گرد هم آمدند‌ و طرحی نو درانداختند: کانون نویسندگان ایران!

این ضرورت که در حکومت پهلوی دوم آشکار شد، با وقوع انقلاب به پایان نرسید. جنگ و کشتار زندانیان سیاسی و سرکوب آزادی بیان و سایر آزادی‌های مدنی از پایه‌های تثبیت حاکمیت جمهوری اسلامی بود.

حافظ موسوی، شاعر و از اعضای کانون نویسندگان ایران پیش از این در مقاله‌ای در زمانه درباره تفاوت کانون نویسندگان با یک حزب سیاسی نوشته بود:

احزاب برای کسب قدرت سیاسی یا سهیم شدن در قدرت سیاسی مبارزه می‌کنند، در حالی که کانون نویسندگان ایران طبق ماهیت وجودی خود و بر اساس منشور و اساسنامۀ خویش فاقد چنین انگیزه‌ای است. مهم‌ترین هدف و وظیفۀ کانون دفاع از آزادی اندیشه و بیان و نشر در همۀ عرصه‌های فردی و اجتماعی بی هیچ حصر و استثنا برای همگان است. اهمیت حضور کانون نویسندگان ایران در فضای فرهنگی و سیاسی کشور تأکید آن بر امر «آزادی» است. از این رو تجربۀ آزادی‌خواهانۀ کانون می‌تواند پشتوانه‌ای برای جنبش آزادی‌خواهانۀ کنونی باشد.

کانون اما تاکنون تاوان سختی برای آزادی‌خواهی خود پرداخته است: احمد میرعلایی، غفارحسینی، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده و بکتاش آبتین از شاعران و نویسندگانی‌اند که جان خود را بر سر آزادی بیان نهاده‌اند.

تشدید فشارها بعد از قیام ژینا

اعضای کانون نویسندگان ایران به عنوان یک نهاد غیرانتفاعی، از زمان تأسیس همواره با فشار و آزار و هجوم و تعقیب روبرو بوده‌اند، از جنبش آزادی‌خواهانه‌ی مردم ایران به این سو، فشارهای امنیتی بیشتر، سرکوب و اختناق شدیدتری را متحمل شده‌اند.

پوستر به مناسبت پنجاه و ششمین سالروز تاسیس کانون نویسندگان ایران (عکس: کانون نویسندگان ایران)
پوستر به مناسبت پنجاه و ششمین سالروز تاسیس کانون نویسندگان ایران (عکس: کانون نویسندگان ایران)

پس از فراخوانده‌شدن سه عضو هیئت دبیران کانون، رضا خندان مهابادی، کیوان باژن و بکتاش آبتین (که چندی بعد بر اثر بی‌توجهی‌ها و ابتلا به بیماری در زندان جان‌باخت) برای اجرای احکامشان در اسفند ۱۳۹۸ و سپس آرش گنجی در آبان  ۱۴۰۰، تفتیش‌ها، آزارها و دستگیری‌ها به وضوح شدت یافت؛ به ویژه پس از شهریور ۱۴۰۱ و قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی که به قیام «زن، زندگی، آزادی» پیوند خورد.

کانون نویسندگان در هشتمین روز اعتراضات مردمی، در ۲ مهر ۱۴۰۱ با انتشار بیانیه‌ای‌ با این جنبش آزادی‌خواهانه اعلام همبستگی کرد و در بیانیه‌ی خود، آن را حاصل خشمی چهل‌ساله عنوان کرد و تحمیل حجاب بر زنان را توهین به شأن انسانی آن‌ها و به حجاب‌ بردن نفس آزادی نامید. کانون نویسندگان ایران نوشته بود:

قتل مهسا امینی، نمونه‌ای آشکار شده از سرکوبی تمام عیار است که سال‌ها زیر سایه‌ی حاکمیت زن‌ستیز در جریان بوده است. نخستین بار نیست که حق انتخاب پوشش که حقی مسلم و بدیهی است، به مرگ زنی انجامیده است؛ زنی جوان که روزی «عادی» را در این سرزمین سپری می‌کرده است. کانون نویسندگان ایران ضمن دفاع از حق انتخاب پوشش، قتل مهسا (ژینا) امینی را محکوم می‌کند و خواهان توقف سرکوب نظام‌مند زنان است.

پس از آن برخورد با اعضای کانون شدت گرفت و تا پایان زمستان ۱۴۰۱ شمار اعضای زندانی کانون به هشت تن رسید:

غیر از رضا خندان، آرش گنجی و کیوان مهتدی که در زندان به‌سر می‌بردند، آتفه چهارمحالیان، علی اسداللهی (بازداشت در خانه)، علیرضا آدینه (بازداشت در پارکینگ خانه)، روزبه سوهانی (یورش به خانه و ضرب‌وجرح وحشیانه) و آیدا عمیدی (حمله به خانه، شکستن در خانه با تبر و تفتیش) نیز دستگیر و بازداشت شدند که برخی از آنان به قید وثیقه موقتاً آزاد شدند. 

اکبر معصوم‌بیگی و قارن سوادکوهی از اعضای هیئت دبیران نیز برای بازجویی احضار شدند. همچنین فرامرز سه‌دهی در اهواز به جزای نقدی، و اکبر آزاد در آذربایجان محاکمه و به زندان و تبعید محکوم شد. این در حالی بود که اعتراضات سراسری در بیشتر شهرهای کشور ادامه داشت و نیروهای حکومتی از سرکوب و بازداشت نویسندگان، شاعران، خبرنگاران و دانشجویان دست نمی کشیدند.

اسامی بازداشت شدگان بر اساس اعلام کانون نویسندگان ایران به شرح زیر است:

الف: شاعران)

  • محمود طراوت‌روی، شاعر و وکیل دادگستری
  • آتفه چهارمحالیان، شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران
  • سعید هلیچی، شاعر و مترجم
  • ماندانا صادقی، شاعر و روزنامه‌نگار
  • رضا محمدی، شاعر و نویسنده
  • بهروز یاسمی، شاعر و منتقد ادبی
  • امیرحسین آتش، شاعر
  • یوسف گرامی‌پور، شاعر و فعال کارگری
  • نصیبه نامی، شاعر، که روز ۲۸ مهر در گچساران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده بود، در مدت بازداشت شکنجه شده و با وضعیت وخیم جسمی به زندان یاسوج منتقل شد.

ب) نویسندگان و مترجمان

  • نوید سید‌علی‌اکبر، نویسنده‌ و مترجم
  • کرم‌الله سلیمانی، نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و کارگردان تئاتر
  • امیرحسین بریمانی، نویسنده و روزنامه‌نگار
  • بهناز امانی، نویسنده و مترجم
  • آرش رمضانی، نویسنده
  • علیرضا ایزدی، نویسنده و کارگردان تئاتر
  • مژگان کاوسی، مترجم و‌ زندانی سیاسی سابق نیز پس از ۳۵ روز بازداشت در سلول انفرادی بازداشتگاهی در نوشهر، به زندان تنکابن منتقل شده است.

پ) سایر موارد

  • شیلان کردستانی، مترجم که به قید وثیقه آزاد شد.
  • مژگان کاوسی، مترجم و‌ زندانی سیاسی سابق نیز پس از ۳۵ روز بازداشت در سلول انفرادی بازداشتگاهی در نوشهر، به زندان تنکابن منتقل شد.
  • ایرج زبر‌دست، شاعر، نیز در صفحه‌ی شخصی خود از هجوم ماموران امنیتی به خانه‌اش در شیراز، تفتیش خانه و بازجویی از او و همسرش، فرناز جعفرزادگان، شاعر، خبر داده بود.

تعهد کانون به ناوابستگی به قدرت

برخی از زندانیان سابق کانون بعد از تحمل مدتی از حکمشان به طور مشروط آزاد شدند. برخی پرونده‌هایی باز و احکامی سنگین دارند و در بلاتکلیفی به سر می‌برند. کیوان مهتدی، مترجم و عضو کانون نویسندگان نیز تا لحظه انتشار این گزارش همچنان در زندان است.

کانون نویسندگان ایران اما با همه محدودیت‌ها، همواره بر اصول آزادی‌خواهانه‌اش پافشاری کرد و ضمن دفاع از حق آزادی اندیشه و بیان در همه‌ی عرصه‌های حیات فردی و اجتماعی بی‌هیچ حصر و استثنا، به مناسبت‌های مختلف در بیانیه‌ها و اعلامیه‌هایش خواستار آزادی فوری و بی‌قیدوشرط زندانیان کانونی و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی شد. فروردین سال گذشته کانون نویسندگان در پنجاه و پنجمین سالگرد تأسیس‌اش با انتشار بیانیه‌ای با توجه به سرکوب‌های یاد شده نوشته بود:

اکنون در شرایطی پنجاه و پنجمین سالگرد بنیادگذاری کانون نویسندگان ایران را گرامی می‌داریم که حاکمیت خون آزادی‌خواهان و معترضان بسیاری را بر زمین ریخته، جان برخی را با طناب دار ستانده و بسیاری را در زندان‌های خود محبوس کرده است. با این همه، کانون نویسندگان ایران امید به دگرگونی بنیادی را که در جامعه جاری است پاس می‌دارد و با تکیه بر اراده‌ی جمعی، منشور آزادی‌خواهی خود و تعهد به ناوابستگی به قدرت به کوشش بی‌وقفه‌ برای تحقق همه‌جانبه‌ی آزادی بیان و قلم و اندیشه هم‌چنان ادامه می‌دهد؛ زیرا که آزادی بیان دروازه‌ی رسیدن به آزادی‌های دیگر است و امید به تغییر در چارچوب تنگ استبداد نمی‌گنجد.

آزادی بیان و افق پیش رو

اکبر معصوم‌بیگی از اعضای اصلی هیئت پیشین دبیران کانون، در گفت‌وگو با زمانه بیشترین فشارهای وارده بر کانون را در دوره‌ی جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران در سال ۱۴۰۱ برشمرد و گفت:

اگر سال کانون را سال جاری کانون در نظر بگیریم، یعنی از مبدأ برگزار شدن یک مجمع عمومی به مجمع عمومی دیگر، پرسش شما معطوف است به شهریور سال ۱۴۰۱ تا آبان سال ۱۴۰۲ (هیئت دبیران سال جاری از آبان سال ۱۴۰۲ تاکنون بیش از شش ماه نمی‌گذرد). بیشترین فشارها درست در دوره‌ی جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران در سال ۱۴۰۱ بر کانون نویسندگان ایران وارد آمد.

معصوم‌بیگی در ادامه با اشاره به موج بازداشت اعضای کانون نویسندگان ایران گفت:

دو تن از اعضای کانون در زندان بودند که ابتدا علیرضا آدینه را به یکی از شعبات وزارت اطلاعات احضار کردند. چند روز بعد او را بازداشت کردند. در پی او علی اسدالهی منشی وقت کانون بازداشت شد و نزدیک به دو هفته‌ی بعد دو تن از اعضای هیئت دبیران، آیدا عمیدی و روزبه سوهانی را با ضرب وارد آوردن به در خانه‌هایشان بازداشت کردند و دوسه هفته‌ی بعد، دو تن از اعضای هیئت دبیران، قارن سوادکوهی و من را به وزارت اطلاعات احضار کردند. از آن زمان گرچه تاکنون احضار یا بازداشتی از اعضای کانون انجام نپذیرفته اما فشار به نویسندگان، چه اعضای کانون نویسندگان ایران و چه غیرعضو به صور دیگر ادامه داشته است.

معصوم‌بیگی درباره‌ی عملکرد کانون در مورد پاسداشت آزادی بیان و مبارزه با سانسور در سالی که گذشت، بر این باور است که کانون نویسندگان ایران چه در دوره‌ی پرکشاکش و خونین جنبش آزادی‌خواهی ایران و چه پس از آن، هرگز حتی در یک مورد از ادای وظایف ذاتی خود، یعنی پاسداشت و دفاع بی‌قید وشرط از آزادی بیان و دفاع از حقوق همه‌ی نویسندگانِ تحت فشار در هر وضع و حالی و بی‌هیچ استثنا، حتی نویسندگان مخالف و بلکه در برخی موارد دشمن خوی کانون، حتی قدمی واپس ننشسته است.

این نویسنده و مترجم در ادامه‌ی گفتگو با زمانه به یکی از موارد این تهدیدها اشاره کرد و گفت:

وزارت اطلاعات در تمام دوره‌ی منتهی به خیزش آزادی‌خواهی، احضارشدگان را صراحتا تهدید می‌کرد که صفحه «آزادی‌بیان‌درهفته‌ای‌که‌گذشت» را، که در واقع سند مسلم نقض آشکار آزادی بیان است، باید تعطیل و موقوف کنید! اما نه فقط هیچ تعطیلی رخ نداد، بلکه هیئت دبیران کانون با عزمی استوار به پژوهش و تحقیق روزمره در موارد نقض آزادی بیان در همه‌ی عرصه‌ها، (حتی عرصه‌هایی که ارتباط مستقیم با آزادی بیان و قلم و اندیشه نداشت اما به آزادی بیان -یا آن چه می توان آن را expression  شمرد- به هیچ وجه بی‌ارتباط نبود، مانند خواست مبرم زن ایرانی برای پوشش اختیاری و مخالفت با حجاب اجباری) ادامه داد. در یک کلام، در هر زمینه که به دفاع از آزادی بیان مربوط است، به وظایف خود رفتار کرده است.

در سال پیشِ رو اما افق آزادی اندیشه‌ و بیان چگونه است؟ با وجود احتمال جنگ با اسرائیل و تنش‌ در خاورمیانه، همچنان تمرکز بر سرکوب زنان و مبارزه‌شان با حجاب اجباری است و موج تازه‌ای از خشونت ماموران گشت ارشاد در بازداشت این زنان را شاهد بوده‌ایم. سختگیری‌ها درباره سانسور کتاب و محصولات فرهنگی و سینما و تئاتر نیز تداوم و شدت دارد.

اکبر معصوم‌بیگی درباره افق پیشِ رو چنین گفت:

شک نکنید که اگر جنگی اتفاق بیفتد، وضع آزادی بیان به وخیم‌ترین وجهی بدتر خواهد شد. جنگ حتی در کشورهایی که به صفت دموکراتیک موصوف‌اند، بهانه‌ی بسیار خوب و درخشانی است برای برچیدن آزادی بیان و محدودکردن آزادی‌های اساسی؛ چه رسد به کشورهایی که دچار استبداد و دیکتاتوری‌اند. در حال حاضر هم در دولت کنونی وضع سانسور، تحمیل متن‌هایی به ناشران برای تبرا جستن از محتوای بسیاری از کتاب‌ها، سانسور وحشیانه داستان‌ها و رمان‌ها، فیلم‌ها، موسیقی‌ها و آثار تجسمی به ابعادی رسیده که تا به امروز سابقه نداشته. حکومت، با وجود آن‌که جنبشی بزرگ را از پس قتل مهسا امینی برای آزادی پوشش شاهد بوده است، بی‌اعتنا به خواست مبرم و انسانیِ زنان برای اختیار بر تن و شیوه‌ی زندگی خود، همچنان به سرکوب زنان ادامه می‌دهد. تصور کنید با وقوع جنگ سرکوب‌ها چه ابعاد هولناکی پیدا خواهد کرد. به نظرم حتی تصورش هم دشوار است. بی‌تردید در محیطی فارغ از جنگ می‌توان برای دستیابی به هدف‌های به‌حق، آزادی‌خواهانه و انسانی خود بهتر جنگید و به این هدف‌ها دست یافت.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.