فابینگ: تضاد پیوند روابط مدرن
روناک فرجی - یک پدیده رایج و در عین حال نگرانکننده؛ ممکن است این کلمه را تابهحال استفاده نکرده یا به گوشمان نخورده باشد اما احتمال اینکه به این مفهوم از نزدیک برخورده باشیم، بسیار زیاد است.
در چشمانداز اول جمعی از همکاران قصد دارند درباره یک موضوع تصمیمگیری همگانی کنند، یکی از همکاران به جای همراهی تبلت خود را بررسی میکند؛ در چشمانداز دوم بعد از یک روز کاری کنار شریک زندگی خود نشستهاید و درباره نامهای مهم از طرف بیمارستان با او صحبت میکنید و او به گوشی خود خیره شده و هر از چندگاهی سری به علامت تایید تکان میدهد و در آخرین چشمانداز، کودکی حین غذا خوردن از اتفاقاتی که در مهدکودک افتاده برای والدینش تعریف میکند اما آنها به جای گوش دادن به فرزندشان در حال چک کردن تلفنهای خود هستند.
این یک پدیده رایج و در عین حال نگرانکننده است به نام «فابینگ». ممکن است از این واژه تابهحال استفاده نکرده باشیم اما ممکن است به بخشی از زندگی ما تبدیل شده است.
اصطلاح «فابینگ» که اولینبار در سال ۲۰۱۲ در استرالیا به عنوان بخشی از یک آزمایش زبانشناختی توسط لغتنامه مککواری ابداع شد و در آن از تعدادی فرهنگنویس، نویسنده و شاعر خواسته شد تا کلمهای برای توصیف این عمل بیاورند.
این اصطلاح از ادغام «Phone» و «Snubbing» ابداع شد -«تلفن» و «بیاعتنایی»- برای توصیف روند رو به رشد یک رفتار اجتماعی که در آن مردم با درگیر شدن با تلفنهای هوشمند خود، اطرافیان خود را نادیده میگیرند.
در حالی که تلفنهای هوشمند با ایده تقویت ارتباطات و اتصال مداوم با جهان تکنولوژی طراحی شده است اما این فنآوری اغلب بهعنوان مانعی برای روابط انسانی عمل میکند.
«فابینگ» صرفاً یک حواسپرتی زودگذر نیست، بلکه پدیدهای فراگیر است که در تعاملات روزانه افراد نفوذ کرده است. ارتباطات رودررو را مختل کرده و گفتوگوهای دوطرفه را به حاشیه برده است.
درحالیکه ممکن است «فابینگ» بیضرر به نظر برسد اما پیامدهای بسیار گستردهای روی رابطهها، سلامت روان و حتی تعاملهای حرفهای دارد. افراد خود را در قلمرو دیجیتال غوطهور میکنند و ارتباطشان با دنیای واقعی قطع میشود. فابینگ علیرغم ظهور نسبتاً جدید خود به سرعت در هنجارهای اجتماعی ریشه دوانده است و تلفنهای هوشمند بهعنوان همراهان همیشگی در هر محیط عمومی و فردی با ارتباطات حقیقی در حال رقابت هستند.
از آنجایی که جامعه با نفوذ فراگیر تلفنهای هوشمند دست و پنجه نرم میکند، پرداختن به «حواسپرتی دیجیتال» برای حفاظت از کیفیت روابط و حفظ مشارکت واقعی ضروری است.
تأثیرات بر روابط و کار
مطالعههای بسیاری برای میزان شیوع فابینگ و اثرات مضر آن بر روابط بین فردی انجام شده است که نشان میدهد که فابینگ همبستگی منفی بین تمایلات خودپسندی و رضایت زناشویی را در بین زوجها ایجاد کرده و اعتماد و صمیمیت را در روابط عاشقانه از بین میبرد، علاوه بر این، افراد دچار افسردگی، احساس طرد شدگی و کاهش عزت نفس و همچنین اختلال در حس تعلق میشوند که تأثیر عمیق این رفتارها بر سلامت روان را برجسته میکند.
نشریه فوربس مطالعهای درباره «تاثیر کامپیوترها در رفتارهای انسانی» انجام داده است و این اصطلاح را در عنوان خود گنجانده است: «نقش میانجی مهارتهای ارتباطی مؤثر بر رابطه بین تمایلات هراسی و رضایت از ازدواج در افراد متاهل». این مطالعه بر روی ۷۱۲ فرد متاهل در برخی از شهرهای ترکیه انجام شده است که ٤٨.۷٪ از آنها زن و ۵۱.۳٪ مرد و میانگین سنی آنها حدود ۳۷ سال دارند. برای این مطالعه، پروفسور عزت پارماکسیز، و پروفسور سوات کلیچ ارسلان از دانشگاه Niğde Ömer Halisdemir سه مجموعه از پرسشنامهها شامل: مقیاس رضایت از ازدواج، مقیاس فابینگ و مقیاس مهارتهای ارتباطی موثر را برای این نمونه از افراد اجرا کردند. در نتیجهی این پرسشنامه نمره رضایت از ازدواج پایینترین حد خود را داشت. این مطالعه نشان داد که در میان افرادی که در مقیاس مهارتهای ارتباطی مؤثر نمرات بالایی کسب کردهاند، ارتباطی بین نمرات ناپسند بالاتر و رضایت زناشویی پایینتر وجود ندارد. احتمالاً، این افراد فقط از طریق استفاده از ایموجیهای تلفنهای خود ارتباط برقرار میکردند.
اما فابینگ دامنه تاثیرات خود را فراتر از روابط شخصی گسترش داده و به حوزههای حرفهای نیز نفوذ کرده است و مانع از برقراری ارتباط موثر میشود. فابینگها تلفنهای خود را بر تعامل با دیگران در اولویت قرار میدهند و این اشتیاق بیوقفه برای بررسی گوشیهای هوشمند در طول جلسات یا مکالمات، بهرهوری را کاهش میدهد و فرهنگ تکروی و بیاعتنایی را تقویت میکند و پایه و اساس روابط سالم اجتماعی را تضعیف میکند.
این اتفاق تنها روی بزرگسالان و روابطشان تأثیر نمیگذارد، بلکه بین والدین/مراقبان و کودکان نیز اتفاق میافتد و اگرچه ممکن است بهظاهر ناملموس بهنظر برسد، اما در واقع از آنچه تصور میکنیم نگرانکنندهتر است چراکه کودکان احساساتی نظیر «طرد شدن» یا «بیاعتنایی» را در سنین کم تجربه میکنند.
هنگامی که والدین یا مراقبین کودک تلفن خود را بر تعامل با فرزند خود در اولویت قرار میدهند، چیزی که به کودک القا میکند -و ممکن است برای کودک درونی شود- این است که تلفن از آنها ارزشمندتر، جالبتر و مهمتر است و این باعث میشود کودک در رشد زبان، یادگیری مهارتها و رفتارهای اجتماعی و عاطفی دچار تاخیر شود. هنگامیکه چنین مسائلی در سالهای ابتدایی زندگی کودک شروع میشود، نسبت به مشکلات رفتاری دوران نوجوانی پایدارتر هستند و احتمال عود آنها در دورههای بعدی زندگی بیشتر است.
راه مقابله با آن
اگر در شبکههای اجتماعی همچون زد، اینستاگرام و تیکتاک هشتگ #phubbing را دنبال کنید، متوجه خواهید شد این رفتار در حال رشد فزاینده و اپیدمی است و تعداد زیادی از کاربران از این پدیده ناراضی و درصدد مقابله با آن با روشهای گوناگون هستند.
شاید برای مقابله با فابینگ بتوان با استفاده از یک رویکرد چند وجهی آن را کنترل کرد. این رویکرد شامل آگاهی ارتباط رو در رو و اصلاح رفتار است.
ایجاد مرزها و آداب و قوانین واضح در مورد استفاده از گوشیهای هوشمند در محیطهای بین فردی یا اجتماعی که نیازمند تعامل با افراد است میتواند شیوع فابینگ را کاهش دهد.
علاوه بر این تمرین برای پرهیز از عادت چک کردن تلفن و حضور در تعاملات بین فردی ارتباطات واقعی را تقویت میکند و حواسپرتی دیجیتال را کاهش میدهد.
اما در خصوص کودکان باید فضاهای خاصی را در خانه به گونهای ایجاد کرد که بدون تلفن باشد تا به اطرافیان خود توجه کامل داشته باشیم. و در زمانهای اضطراری که والدین نیاز دارند از تلفنهای خود استفاده کنند، میتوانند توضیح دهند که برای چه چیزی از آن استفاده میکنند و نشان میدهند که این برای یک هدف خاص است نه حرکت بیهدف.
نظرها
Hasan
پیشفرض همیشگی ما بر این بود که "پیشرفت" و فن آوری های نوین زندگی را برای انسانها بهتر و راحتر می کند، اما واقعیت در قرن بیست و یکم چیز دیگری است. تمامی بررسی ها نشان میدهد که گوشی های همراه بدترین اثر را بر روحیه و اعتماد بنفش نوجوانان دارد، و توصیه به والدین که گوشی را تا حداکثر ممکن دور از دست نوجوانان نگه دارند، غافل از اینکه خود والدین معتاد به گوشی هاشون هستند. از گسترش فن آوری در محیط کار که اساسی ترین نتیجه ی ملموسش بالا رفتن سرعت کار و افزایش استثمار شده است، که دیگر هیچ. این یاداشت را هم البته روی تلفنم نوشتم و فرستادم. یعنی این یک بلایی شده است که به این راحتی ها نمیشه ازش خلاص شد. روزنامه گاردین یک سری مقاله شروع کرده، با عنوان "چگونه مغز خویش را آزاد کنیم" با پیشنهادات و کارهایی برای کاهش دادن استفاده و نقش روزمره ی گوشی ها در زندگی ما.
Ahmad
این مقاله را که دیدم، به یاد جستار دیگری افتادم که چند روز پیش میخواندم با عنوان "هومو داتوم: نمودارهای در حال شکل گیری ذهنیت های نوین". HOMO DATUM: THE EMERGING CONTOURS OF NEW SUBJECTIVITY هومو داتوم به موجودی که اکنون اسماً انسانی و زیستی با ظرفیت های انسانی است، اشاره می کند که برای اهداف اقتصاد سرمایه داری به عنوان یک نمونه خاص از یک شی اجتماعی عمل می کند. لب مطلب اینکه، این جریان فوبینگ و اعتیاد روزمره ی ما به کامپیوترها و گوشی هایمان، تازه اول کار است و مراحل مقدماتی گذار انسان از :هومو ساپینس"، انسان خردمند، به "هومو داتوم" انسان اطلاعاتی، انسان داده ای.
Khanandh
اعتیاد رو به افزون برای استفاده بیشتر از گوشی ها را نمیتوان و نباید صرفا به یک پدیده ی اخلاقی و روحی تقلیل داد، و مهمترین عنصر ساختاری که به نوعی خاستگاه و بازتولید کننده ی این اعتیاد است از قلم انداخت: الگوریتم های رسانه های اجتماعی مانند تیک تاک، متا،... که خود این مبحث شیرین الگوریتم ما را به مقوله ی "جامعه ی الگوریتمی" و "سرمایه داری الگوریتمی" می رساند. و این جوامع و نظامهایی هستند که در آنها انسان "هومو ساپئین" در حال گذار به انسانهای "هومو داتوم" می باشد. اگر پدیده ی فوبینگ را از این منظر بنگریم، با مقوله ای ساختاری، کلان و درازمدت مواجه هستیم، که از یک اقتصاد ـ سیاسی بسیار پیچیده و پیشرفته برخوردار می باشد.
زخمخورده
ممنونم بابت این نوشتن این مقاله مفید. اما به نظرم مقابله با فابینگ بسیار پیچیده تر از پیشنهاداتی است که شما نوشتید. فابینگ همزاد هژمونی فضای مجازی بر فضای واقعی است، موضوعی که ایجاد تعادل در آن روز به روز پیچیده تر میشود.