ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

زنان ایران به عقب برنمی‌گردند

برای باز شدن درهای بسته ورزشگاه‌ها «جان» دادند، بازداشت شدند، باتوم و گاز اشک‌آور خوردند

در دیدار پرسپولیس و سپاهان اتفاقاتی بین سکوهای زنان پرسپولیسی و هواداران تیم سپاهان رخ داد که واکنش‌های گسترده‌ای را به دنبال داشت. سعیده فتحی در این مطلب نگاهی دارد به تاریخ مبارزه زنان هوادار فوتبال برای حضور در استادیوم‌ها.

چند روزی است بحث ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه‌ها دوباره به سوژه داغ رسانه‌های داخل و خارج از ایران تبدیل شده است. سوژه‌ای قدیمی که زنان پس از سال‌ها تلاش و مبارزه توانستند به صورت محدود به آن دست پیدا کنند اما حالا گفته می‌شود یکی یکی درهایی باز شده، دوباره بسته خواهد شد.

زنان برای رسیدن به این آزادی حداقلی سال‌ها هزینه داده‌اند، آنها برای رسیدن به امروز جان داد‌ند، داستان خودسوزی سحر خدایاری معروف به دختر آبی فراموش نخواهد شد که بخاطر ورود به استادیوم در نهایت جانش را از دست داد. ده‌ها زن در این سال‌ها بازداشت و توبیخ شدند چون فقط دوست داشتند بازی فوتبال تیم محبوب‌شان را ببینند، باتوم و گاز اشک‌آور خوردند، سال‌ها حسرت کشیدند تا به این آزادی که هنوز هم کامل نشده برسند.

روسری سفیدها

جنبش زنان ایران برای ورود به ورزشگاه‌ها در اواخر دهه ۷۰، از سوی فعالان حقوق زنان مطرح شد و کمپین «روسری سفیدها» به وجود آمد و پس از آن در سال ۱۳۸۱ هنگام بازی فوتبال تیم ملی ایران و ایرلند که تعداد محدودی از زنان ایرلندی توانستند وارد ورزشگاه آزادی شوند، شکلی جدی تر به خود گرفت. این امر با اعتراض فعالان زن مواجه شد؛ چرا که معتقد بودند ممنوعیت حضور زنان فقط برای زنان ایرانی است.

پس از آن، سال ۱۳۸۴ در بازی ایران و بحرین به گفته محمد دادکان رییس وقت فدراسیون حدود ۱۵۰ زن توانستند وارد ورزشگاه شوند و صعود ایران به جام‌جهانی را جشن گرفتند.

دو زن نشسته بر یک چمن سبز با روسری سفید که بر آن با قرمز نوشته شده سهم زنان نیمی از آزادی

دختران ریشو

عده‌ای از زنان عاشق فوتبال وقتی دیدند اعتراض‌ها و کمپین‌ها جواب نمی‌دهد در حرکتی خودجوش سعی کردند با ترفند‌هایی راهی برای ورود به ورزشگاه‌ها پیدا کنند. اوج این اتفاق در سال ۱۳۹۶ رقم خورد و تعدادی از دختران در شهرهای مختلف با ظاهری پسرانه به ورزشگاه‌ها راه یافتند و به دختران ریشو شهرت پیدا کردند.

آنها برای اولین‌بار بازی تیم محبوب‌شان را از نزدیک دیدند و سکوهای سردِ «آزادیِ»همیشه مردانه، این‌بار دختران را هم به خود دید. آنها روی استادیوم‌ها این مهر را ثبت کردند که می‌شود دختر بود و به ورزشگاه رفت، در عین حال منقلب هم نشد؛ البته عجالتا با پوشیدن لباس پسرانه.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

دختر‌ها پس از پایان هر بازی و هنگامی که با شخصیتی مجازی که خود خالقش بودند وداع می‌کردند، زخم‌های عمیقی را می‌دیدند که روی تن‌شان خزیده. وسایل گریم بسیار حرفه‌ای که آن‌ها از خیابان منوچهری تهیه می‌کردند گران بود. جدا از آن برای اینکه بدن‌شان هم‌سطح شود، مجبور بودند کل بدن‌شان را با چسب‌های بزرگ نواری بپیچند.

هر بار اما باز کردن این چسب‌ها زخمی برای‌شان به یادگار می‌گذاشت ولی دردش را به جان می‌خریدند و جور هندوستان ممنوعه را می‌کشیدند، آنهم فقط برای ساعتی حضور در یک ورزشگاه، اما این زخم‌ها هم نمی‌توانست به شادمانی غریبی که در وجودشان متولد شده بود خللی وارد کند.

بعد از آن مدتی نگذشت که خبر آمد دختران ریشو بازداشت شدند. شایعات فراوانی درباره علت بازداشت این دختران وجود داشت و گفته می‌شد بر اساس شکایت مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال این بازداشت‌ها صورت گرفته است اما از سوی روابط عمومی فدراسیون تکذیب شد.

خودسوزی دختر آبی

شور و هیجان دختران ریشو در شهریور سال ۱۳۹۸ به غم تبدیل شد، غمی که تبدیل به کلیدی شد برای باز شدن این قفل چندین ساله. این کلید به نام سحر خدایاری زده شد؛ دختری که رفته ‌بود ۹۰ دقيقه فوتبال ببيند اما سهمش از «آزادی» شد، ۹۰ درصد سوختگی و مرگ .

سحر خدایاری، دختر آبی

او آرزو داشت برای یک بار به استادیوم برود و تیم محبوبش استقلال را تشویق کند اما سر از بازداشتگاه و دادگاه درآورد. بدون اینکه بتواند داخل ورزشگاه شود دستگیر شد. سحر چند ماه بعد وقتی برای پیگیری پرونده‌اش به دادگاه رفته بود، به او گفته بودند، ۶ ماه زندان برایش در نظر گرفته‌اند و همین باعث ‌شد او با بنزین مبادرت به خودسوزی کند. «هشتگ دختر آبی» جهانی و جریان‌ساز شد اما او سکوی آزادی را ندید و در تلی از خاک آرام گرفت.

فدراسیون جهانی فوتبال پس از مرگ تأسف‌بار سحر خدایاری، بالاخره درباره‌ این مسئله واکنشی قاطع نشان داد و بلافاصله هیاتی را برای بررسی موضوع به تهران فرستاد و پس از آن اعلام کرد که زنان نه تنها باید بتوانند در بازی‌های ملی وارد ورزشگاه شوند، بلکه مسابقات داخلی نیز باید با حضور زنان برگزار شود.

اولین حضور رسمی

بالاخره در ۱۸ مهر ۱۳۹۸، برای اولین‌بار زنان توانستند در بازی تیم ملی با کامبوج به صورت رسمی وارد استادیوم فوتبال شوند. این روز از آن روزهایی است که نقطه‌ای پررنگ در تاریخ معاصر اجتماعی ایران می‌شود. روزی که شاید نیم قرن بعد زنی سال‌خورده با صدای آرام و نجواگونه اش از آن بگوید.

آن بعدازظهر پاییزی برای منِ روزنامه نگار ورزشی هم روایت دیگری داشت. منی که سال‌ها درباره این قفل نوشته بودم و هر بار با خودم می‌گفتم کلید این قفل کجاست؟ بالاخره دریافتیم که کلید آزادی در دستان فیفا بوده و اگر می‌خواست و زودتر آن را نشان می‌داد شاید این حسرت ۴۰ ساله نمی‌شد.

برای آن روز تصمیم گرفتم نه به عنوان خبرنگار بلکه به عنوان تماشاچی وارد ورزشگاه شوم. من هم مثل دیگر دختران هیجان داشتم. آن روز همه دوان دوان با فریاد به سمت سکوها می‌رفتند، انگار استادیوم آزادی منتظر بود تا آنها را در آغوش بگیرد. وقتی چشمان‌شان به زمین سبز آزادی می‌خورد، هر کسی یک واکنشی نشان می‌داد. یکی فریاد می‌کشید، یکی بغضش می‌ترکید و اشک می‌ریخت، یکی سلفی می‌گرفت، یکی سجده شکر می‌کرد، من اما بیشتر از اینکه غرق شادی و در آغوش گرفتن مستطیل سبز باشم، غرق تماشای دختران سرزمینم بودم. فراموش کرده بودم که من خودم هم تا کنون آزادی را از دریچه فوتبال ندیده‌ام.

سعیده فتحی با کاغذی که روی آن نوشته ما توانستیم
سعیده فتحی(در وسط تصویر) در استادیوم آزادی - ۱۸ مهر ۱۳۹۸، زنان توانستند در بازی تیم ملی فوتبال مردن ایران با کامبوج به استادیوم وارد شوند

پس از اینکه روی سکوها جا گرفتیم یک کاغذ که روی آن نوشته بودم (we can) را بالای سرم گرفتم. چند دقیقه بعد دستی روی شانه‌ام نشست. برگشتم و دیدم آستین مانتویی که روی شانه‌ام است، چند ستاره دارد. مامور درجه‌دار نیروی انتظامی گفت: «آن کاغذ را پایین بیاور.» وقتی دلیلش را پرسیدم گفت: «چون تبلیغات اینجا ممنوع است.» کاغذ را پایین آوردم و مقابلش گرفتم و گفتم: «ببین خانم، به انگلیسی نوشته‌ام «ما توانستیم» این که تبلیغ نیست.» چپ چپ نگاهی کرد و به راهش ادامه داد.

زنان در نقش اول

شاید باورتان نشود اما ۱۸ مهر ۱۳۹۸ در استادیوم آزادی هیچ چیزی به اندازه تماشاچیان زن اهمیت نداشت و نقش اول را ما زنان بازی کردیم. آنقدر مهم بودیم که حتی عکاسان لحظه ورود تیم ملی را عکاسی نکردند. فقط آنها نبودند، برای ماموران و پلیس‌ها هم زنان اهمیت داشتند، مسئولان و مدیران فوتبال و ورزش ایران هم نگاه‌شان سمت ما بود، مسئولان فیفا هم بخاطر ما آمده بودند، خلاصه آنکه روز ما بود، روز زنانی که ناامید نشدند تا سرانجام به حق‌شان رسیدند.

لحظه خواندن سرود تیم ملی ایران لحظه زیبایی بود، جایی که مجری مراسم از بلندگو برای اولین‌بار گفت: «خانم‌ها و آقایان گوش می‌سپاریم به سرود تیم ملی کشورمان...» برای خودشان هم این جمله غریب بود، ۴۰ سال گفته بودند «آقایان...». وقتی سرود را زمزمه می‌کردیم بغض داشتیم، گویی چیزی گلوی‌مان را فشار می‌داد.

این روز تاریخی با نتیجه ۱۴ بر صفر برای تیم ملی فوتبال کشورمان به پایان رسید و قشنگ‌ترین صحنه اما در پایان بازی رقم خورد، جایی که کاپیتان مسعود شجاعی همه تیم را جمع کرد و سمت زنان آمدند، آنها از کنار جایگاه ما رد شدند و برای صبوری این جماعت کف زدند و زنان هم برای پیروزی پر گل آنها ایستاده با جیغ و سوت و دست از آنها استقبال کردند.

غروب پنجشنبه ۱۸ مهرماه ۹۸ انگار رنگ و لعاب دیگری داشت. هر کس با تجربه‌ای، با خاطراتی و با یک بغل شادمانی به سمت خانه‌اش رفت.

باتوم و گاز اشک‌آور

با اینکه فیفا فشار آورده بود که باید زنان در تمام مسابقه‌ها حضور داشته باشند، اما در ۹ فروردین ۱۴۰۱ در جریان بازی تیم ملی فوتبال مردان ایران با تیم ملی لبنان در مقدماتی جام جهانی شمار زیادی از زنان با وجود خرید بلیت، اجازه ورود به ورزشگاه را پیدا نکردند و پلیس برای متفرق کردن زنان از اسپری فلفل استفاده کرد.

این اتفاق در اولین بازی لیگ برتر  در ۳ شهریور ۱۴۰۱ هم افتاد، زمانی که تعداد محدودی بلیت برای زنان در نظر گرفته شد. ۵۰۰ بلیت فروخته شد اما تعداد زیادی از زنان به استادیوم رفتند، من هم باز یکی از آنها بودم و می‌خواستم برای اولین‌بار بازی استقلال را از نزدیک ببینم اما چه منی که خبرنگار بودم و چه دیگر زنان هوادار نه تنها نتوانستیم داخل استادیوم شویم بلکه با باتوم و گاز اشک‌آور سعی کردند ما را متفرق کنند اما من به چشم دیدم دختران مشتاقی که تا دقیقه آخر بازی همان‌جا ایستادند تا شاید بالاخره درها به روی‌شان باز شود اما این اتفاق نیفتاد و بعد از آن کم کم تعداد بیشتری بلیت برای زنان در نظر گرفتند.

پروژه حکومتی

زنان در انزلی، سیرجان، تهران، اراک، قائم‌شهر و تبریز به‌صورت محدود به ورزشگاه راه پیدا کردند اما حالا از سوی فدراسیون اعلام شده در ورزشگاه اراک و تبریز تا اطلاع ثانوی و تا درست شدن زیر ساخت‌ها حضور زنان ممنوع خواهد بود. بازی پرسپولیس و نساجی هم بدون حضور تماشاگران زن برگزار شد. پس از این اتفاق روزنامه اعتماد از پروژه جدید برای بسته شدن درهای ورزشگاه‌ها خبر داد و نوشت:

بر اساس شواهد می‌توان گفت ممنوعیت ورود زنان می‌تواند یک پروژه باشد. پروژه‌ای که قصدش بازگرداندن همه‌چیز به قبل از فشار نهایی فیفا به ایران برای ورود زنان به استادیوم است.

پس از بی‌احترامی پیرمرد هوادار سپاهان به زنان، کیومرث هاشمی وزیر ورزش هم در نامه‌ای به مهدی تاج رییس فدراسیون، زنان را تهدید به محرومیت کرد. نامه‌ای که مصداق بارز دخالت دولت در ورزش به حساب می‌آید. برخی معتقدند باید فیفا نسبت به این اقدام‌های فدراسیون و وزارت واکنش نشان دهد.

و حالا ورود آقایان ممنوع

تعداد زیادی از مردم هم در فضای مجازی واکنش نشان داند، این پرسش که «چرا زنان باید تاوان اشتباه مردان را پس بدهند؟» دوباره این روزها داغ شده است، رسانه‌های داخل و خارج هم به این موضوع پرداختند و حالا فدراسیون فوتبال ایران در اقدامی عجیب برای نخستین‌بار اعلام کرد مسابقات رفت و برگشت دو تیم پرسپولیس و سپاهان در فصل آتی لیگ برتر تنها با حضور هواداران زن برگزار خواهد شد.

۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران رأی نهایی بازی پرسپولیس - سپاهان را صادر کرد. براساس این رأی بی‌سابقه در تاریخ فوتبال ایران، بازی رفت و برگشت پرسپولیس و سپاهان در فصل بعد لیگ برتر فوتبال ایران تنها با حضور تماشاگران زن برگزار خواهد شد. بر اساس این حکم هر دو باشگاه همچنان امکان اعتراض و فرجام خواهی نسبت به این تصمیم را خواهند داشت.

مهدی تاج هم در مصاحبه با خبرنگاران گفته است:

ورود زنان چیزی نیست که بشود منع شود ولی ضابطه‌مند می‌شود و باشگاه‌ها باید مسئولیت بپذیرند و بانوان خود را به ورزشگاه بیاورند، بنشانند و به خوبی و خوشی آن‌ها را بدرقه کنند. این که خودشان همین‌طوری بیایند و بروند، نمی‌شود و به هر قیمتی ورود بانوان عملی نیست.

به نظر می‌رسید حکومت به دنبال پیاده کردن پروژه‌ای بود اما خیلی زود دست آنها برای مردم عیان شد و فدراسیون هم از ترس فیفا مجبور شد چنین رایی بدهد. دوبار احتمالا دلواپسان معترض خواهند شد اما باید بدانند که زنان ایران به عقب برنمی‌گردند. زنان سال‌ها مبارزه کردند تا به امروز رسیدند و مطمئنا راهی که رفته را دوباره نخواهند رفت و اجازه نخواهند داد درهای باز شده دوباره بسته شوند.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • تا لعن کند دولتی اربابی را

    از چهره خود گرفت شادابی را تا لعن کند دولتی اربابی را پیراهن آبی و تنش سوخته بود نشناخت کسی دختر سرخ آبی را