افزایش قابل توجه بیماریهای روانی زنان و جوانان افغانستان تحت حاکمیت طالبان
فاطمه حسینی ــ شهروندان و بهویژه زنان افغانستان سختگیریها و دخالت بیش از حد گروه طالبان، بهخصوص اداره امر به معروف و نهی از منکر در زندگی خود را غیرقابل تحمل میدانند. در این گزارش با شماری ازآنها گفتوگو کردهایم.
کابل ــ شماری از پزشکان افغانستانی می گویند در مدت زمان دو نیم سال حاکمیت طالبان در افغانستان بیماریهای روحی و روانی میان شهروندان، بهخصوص در بین زنان و جوانان، نسبت به سالهای گذشته افزایش چشمگیری یافته است.
بسته بودن دروازههای مکاتب و دانشگاهها، اعمال محدودیت بر زندگی خصوصی افراد، فقر و بیکاری، اعتیاد به مواد مخدر و آینده نامعلوم از مهمترین عوامل افزایش بیماریهای روحی روانی در افغانستان توصیف میشوند.
برخی از افرادی که با رادیو زمانه صحبت کردند، میگویند در مدت بیشتر از دو سال حاکمیت طالبان بر افغانستان سختترین شرایط زندگی خویش را تجربه کردهاند.
این افراد میگویند وضعیت در کشور طوری رقم خورده که نه حالت فعلی برای خیلیها قابل قبول است و نه هم امیدی به آینده وجود دارد.
شهروندان سختگیریها و دخالت بیش از حد گروه طالبان بخصوص اداره امر به معروف و نهی از منکر را در زندگی خود غیرقابل تحمل میدانند و میگویند سختگیریهای بیش از حد و نقض آشکار آزادیهای فردی و حقوق بشر بهخصوص در مورد زنان، باعث شده بسیاری یا دست به مهاجرت از کشور بزنند و یا دچار اختلالات روحیـروانی شوند.
نجیبه امیری زنی ۲۵ ساله است. او در زمان حکومت جمهوریت، دانشجوی دانشگاه افغان-آمریکایی شهر کابل بود و در کنار اینکه عصرها در دانشکده حقوق و علوم سیاسی به تحصیل ادامه میداد، در طول روز با یک نهاد بینالمللی وظیفه داشت و ماهیانه حدود ۵۰۰ دلار آمریکایی حقوق میگرفت که برای سپری کردن زندگی او و خانوادهاش کفایت میکرد. اما حالا او نه تنها از رفتن به دانشگاه بازمانده، بلکه وظیفه خویش را نیز از دست داده است.
خانم امیری میگوید زندگی برایش به حدی مشکلآفرین شده که بارها به خاطر بهدستآوردن مبلغ پول ناچیز برای شستن لباسهای خانوادههای ثروتمند، به دروازههای آنها مراجعه کرده و حتی در برخی موارد بهخاطر چند قرص نان دست نیاز به سوی افراد پولدار دراز کرده است.
او میگوید:
با روی کار آمدن طالبان نه به آرزوی تمامشدن دانشگاه رسیدم و نه هم دیگر مجالی یافتم تا به وظیفهی بیرون از خانه ادامه دهم.
او که نانآور خانواده ششنفرهاش بوده، در کنار پدر و مادر کهنسال خویش برای دو خواهر و یک برادر کوچکتر از خود نیز نتوانسته کاری انجام دهد. به گفتهی خودش، در زمان حکومت قبلی او زندگی خوبی داشت و روزنه امید برای آینده خانواده خویش بود.
این زن جوان میگوید بارها به خاطر فشارهای روحی روانی نزد پزشکان و حتی نظر به باورهای مذهبی به مقبرههای شیوخ در شهر کابل مراجعه کرده تا از مشکلات و فشارهای روحیـروانی او کاسته شود اما نتیجهای نگرفته است.
خانم امیری میافزاید:
من دختری بودم که برای آینده خود، پدر و مادر خود، خواهر و برادر خود آرزوهای زیادی در دل داشتم و امیدوار بودم روزی بتوانم زندگی ایدهآل و مناسبی داشته باشیم. در تلاش بودم که در شهر کابل خانه شخصی داشته باشیم. تلاش جدی میکردم. برادر و خواهرانم را تشویق به درس خواندن مینمودم. ولی از بخت بد ما همه چیز زود گذشت و حالا که دو سال از بیکار شدن و اسیر شدن من در خانه میگذرد، زندگی بر من و هم نسلانم تاریک گشته.
کارشناسان بیماریهای روحی روانی در افغانستان را به جنگ پنهان تشبیه میکنند. هر روز وضعیت از روز گذشته بدتر میشود، شمار بیماران روانی افزایش مییابد و این موضوع به یک معضل اجتماعی جدیتر مبدل خواهد شد.
حمیدالله نجم، یکی از متخصصین بیماریهای روانی میگوید:
سقوط نظام جمهوری در افغانستان خیلیها را شوکه کرد. هیچکس آمادگی ذهنی برای برداشت این مسئله را نداشت. افرادی که در نظام قبلی کار میکردند و به شکلی زندگی بهتری داشتند، نتوانستند از نظر ذهنی این موضوع را با چنین سرعت قبول کنند که دیگر همهچیز سرنگون شده. خیلیها در ترس عمیق فرو رفتند و زندگی برایشان به مراتب سختتر شد.
به گفته آقای نجم اعمال محدودیتهای طالبان با سرعت بیش از حد اتفاق افتاد، زنان خیلی زود از رفتن به دانشگاهها و مکاتب محروم شدند، حتی اجازه رفتن به پارکها و محلات ورزشی نیز از آنها سلب شد و زنها نتوانستند به فعالیت بیرون از خانه ادامه دهند. به باور او، این موضوعات تاثیر بسیار سختی بر زندگی نسلی دارد که در بیست سال گذشته در بزرگشهرهای افغانستان در یک جامعه نسبتاً دموکراتیک مبتنی بر قانون و ارزشهای بشری و اجتماعی زندگی کردند.
نجم میگوید:
بیماریهای روانی اغلب زمانی بوجود میآید که شخص با مشکلات جدی و ناامیدی روبرو شود و برای آینده امیدواری نداشته باشد. سردرگمی در زندگی، بیکاری، آینده مبهم و پر از ترس و استرس مغز را درگیر فکرهای عمیق میسازد، اوقات خواب افراد مختل میگردد و آهسته علایم بیماری روانی در فرد هویدا میشود.
«بیشتر اوقاتم را در یک چهاردیواری مانند زندان سپری میکنم»
در شرایطی سخن از افزایش بیسابقه بیماریهای روانی در افغانستان به میان میآید که گروه حاکم طالبان درین کشور نه تنها هیچ آمادگی صحی برای از میان برداشتن این نوع بیماری و مبارزه با آن ندارد، بلکی سکتور صحی افغانستان در حال حاضر با امکانات بسیار محدود اقتصادی روبرو است.
پرویز عرفانی، مشاور روان درمانی میگوید:
تفاوت فعلی افزایش بیماریهای روحی روانی در افغانستان نسبت به گذشته این است که در حال حاضر بیشتر افراد جوان و خانمها با این معضل اجتماعی روبرو هستند که این کار برای آینده یک جامعه پویا ناامیدکننده است و از سویی هم نبود مراکز درمانی و مشاوره باعث خواهد شد که افراد زیادی دچار این مشکل شوند.
نیلوفر یکی از دختران ورزشکار و صاحب یکی از آرایشگاه در شهر بلخ است. او میگوید: «در دوران حکومت سابق در افغانستان رفتن به دانشگاه، رفتن به باشگاه ورزشی زنانه، رفتن به پارک و تفریگاهها، رفتن به خیلی از برنامههای فرهنگی اجتماعی جز تقسیم اوقات هفتهوار من بود و دوستانم بود اما حالا با سلب آزادیهای فردی و اجتماعی دروازه آرایشگاه زنانهام نیز بسته شده و بیشتر اوقات را در چهار دیواری خانه مثل یک زندان سپری میکنم.»
نیلوفر میافزاید:
ای کاش من پسر میبودم راهی را میگرفتم تا از این زندگی تاریک بسوی روشنای بروم از وطن بیرون میشدم اما حالا که به تنهای اجازه بیرون شدن از خانه را ندارم باید بسوزم و با این مشکلات بسازم.
هرات یکی از بزرگ شهرهای افغانستان است. درین شهر سالهای گذشته نیز آمار خودسوزی زنان و خودکشی نسبت به شهرهای دیگر افغانستان بیشتر بود. تلاش کردیم با یکی از پزشکان بیمارستان صحت روانی این شهر صحبت کنیم.
احساس نام مستعار یکی از این پزشکان است. او روایتی دردناکی از وضعیت فعلی روحی روانی در میان زنها بیان میکند. احساس میگوید اگر بین بیست سال حکومت جمهوریت و حاکمیت دو نیمساله طالبان ارقام مشخص گردد، خواهیم دید که بیماران بیشتری درین دو و نیم سال در بیمارستانهای کشور نسبت به بیست سال گذشته به ثبت رسیده است.
به گفته این متخصص، برای از بین بردن بیماریهای روانی نزد افراد به زمان زیادی نیاز است تا شخص مورد تداوی و مشاوره قرار گیرد؛ چیزی که در حال حاضر خبری از آن نیست. او در کنار اینکه در مطب خصوصی خود به بیماران روحی روانی خدمات پزشکی ارائه میکند، در بیمارستان حوزوی هرات در بخش صحت روانی نیز وظیفه دارد اما میگوید:
آمار ثبت شده درین بیمارستان هرگز از سوی مسولین بخش اداری حتی با پزشکان به اشتراک گذاشته نمیشوند. از آن جای که در زمانهای مختلف شیفتهای مختلفی از پزشکان مصروف خدمات درمانی و جمع آوری اطلاعات درباره وضعیت و آمار بیماران روانی است نمیتوان صد در صد مشخص کرد که به چی تعداد افراد در روز به این نهاد درمانی مراجعه میکند. ولی این را میتوان گفت که نسبت به سه سال قبل شمار بیماران مراجعهکننده به این نهاد درمانی ۷۰ درصد افزایش یافته که این خود دلالت بر افزایش بیماران روحی روانی در افغانستان دارد.
باورها بر این است که با روی کار آمدن حکومت طالبان خودکشی بین زنها و جوانان نیز بیشتر شده.
روبینا یک خانم ۳۴ساله است که شوهرش در حکومت قبلی افسر نیروهای هوای کشور بود و در سال ۲۰۱۸ در جریان سقوط هلیکوپتر نظامی جان باخت. او میگوید معاش شوهرش در زمان حکومت سابق برای او و فرزندانش پرداخت میشد و با آن معاش زندگی نسبتا متوسط خود و دو فرزندش را سپری میکردند اما از زمانی که طالبان روی کار آمدند معاش شوهر او قطع شده و مشکلات روحی روانی و وضعیت بد اقتصادی او را در شرایطی قرار داده که تاثیر عمیقی بر زندگی و سلامت روحی روانی او بهوجود آورده است.
روبینا میگوید:
بارها تلاش کردم دست به خودکشی بزنم تا از این زندگی سخت و طاقت فرسا رهایی یابم اما از آن جای که خودکشی در دین اسلام حرام و گناه بزرگ محسوب میشود دست به این کار زده نتوانستم.
با روی کار آمدن گروه طالبان در افغانستان روایتهای زیادی از نقض گسترده حقوق بشر به ثبت رسیده است. جامعه جهانی بارها از این گروه خواسته است که به آزادیهای فردی و اجتماعی افراد بهخصوص زنها احترام بگذارند اما در عوض، روز به روز بر دامنه محدودیتها از سوی طالبان افزوده شده و تاثیر منفی آنها بر زندگی باشندههای این کشور عمیقتر میگردد.
نظرها
مرسده
آدم همینکه فقط این عکس را می بیند، روحش آزرده و ناراحت میشه، دیگه چه به اینکه صب تا شب، هر روز در چنین محیطی زندگی کنی!