افشاگری از درون یک بازداشتگاه اسرائیل- اینجا جهنم روی زمین است
اسناد درمانی به امضای پزشکها نمیرسد تا مبادا ردپایی از جنایت باقی بماند. برخی زندانیها به دلیل زخمهایی که از دستبندهای پلاستکی برداشتهاند، دست و پایشان قطع میشود. هیچ زندانی حق ندارد با دیگری صحبت کند و به گفته یک شاهد: زندانیها را حیوان میپندارند و نه انسان.
دو افشاگر اسرائیلی که در اردوگاه زندانیان «سدی تیمان» (Sde Teiman)، محل نگهداری فلسطینیهای ربودهشده در جریان تهاجم «اسرائیل» به غزه کار میکنند و یک پزشک فلسطینی که مدتی زندانی این بازداشتگاه بود، شهادتهایی مبنی بر شکنجه، آزار مداوم و سوءاستفادههای سیستماتیک ارتش اسرائیل به سیانان دادهاند.
بازداشت بیدلیل فلسطینیها، شکنجه مداوم، بسته نگاهداشتن دائمی چشمها، دستبند زدن مداوم، انجام جراحی و قطع اندام بازداشتیها در شرایط غیر اصولی بخشی از شهادت این افشاگران اسرائیلی است.
افشاگران شرایط بدی را که زندانیان فلسطینی در سدی تیمان با آن روبرو هستند توصیف کردند و اظهار داشتند که آنها مجاز به حرکت، صحبت یا حتی دیدن اطرافشان از زیر چشمبند خود نیستند.
سدی تیمان پیش از این یک پایگاه نظامی ارتش اسرائیل بود که اکنون به عنوان یک اردوگاه زندانیان در صحرای نقب فعالیت میکند.
افشاگران اسرائیلی که از کادر این بازداشتگاه هستند، به سیانان گفتند:
به ما گفته شد که آنها اجازه حرکت ندارند. آنها باید صاف بنشینند. آنها اجازه صحبت کردن ندارند. اجازه ندارند زیر چشمبند به چیزی نگاه کنند.
نگهبانان این بازداشتگاه موظفند تا با استفاده از دستوراتی به زبان عربی مانند «اسکت» (ساکت)، مانع حرف زدن زندانیها شوند و افرادی که «مشکلساز» توصیف میشوند، شناسایی و مجازات میشوند.
برای کسانی که چندین بار مقررات غیرانسانی بازداشتگاه را رعایت نمیکردند، مجازات شدیدتر میشد. به گفته دو افشاگر و شهادت محمد الران، پزشک فلسطینی، نگهبانان اسرائیلی گاهی اوقات یک زندانی را به منطقهای خارج از محوطه بازداشتگاه میبردند و او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار میدادند.
یک افشاگر که به عنوان نگهبان کار می کرد، گفت که مردی را دیده است که پس از ضرب و شتم با دندانهای خردشده و تعدادی استخوان ظاهراً شکسته به محوطه زندان باز گردانده شده است.
آنها شرایط زندانیان را چنین توصیف کردند:
یک بازرسی معمولی از بندهای بازداشتگاه به این صورت بود که نگهبانان سگهای بزرگ را به سمت زندانیان در حال خواب رها میکردند، در حالی که نیروهای امنیتی وارد محوطه میشدند، یک نارنجک صوتی را در محوطه منفجر میکردند.
گفته میشود که این مرکز که تقریباً در ۱۸ مایلی مرز غزه قرار دارد، به دو بخش تقسیم شده است: سولههایی که حدود ۷۰ زندانی فلسطینی اهل غزه تحت محدودیت فیزیکی شدید نگهداری میشوند، و یک بیمارستان صحرایی که در آن زندانیان مجروح بیحرکت نگه داشته میشوند، به آنها پوشک پوشانده میشود و تغذیه آنها از طریق نی انجام میشود.
این افشاگران گفتند: «زندانیها را از هر چیزی که شبیه انسان باشد، تهی کردهاند».
به گفته افشاگران، ضرب و شتم و شکنجه بازداشتشدگان در این بازداشتگاه، رویهای است که روی کینهتوزی انجام میشود و برای جمع آوری اطلاعات نیست.
یکی از افشاگران گفت:
(ضرب و شتم) برای جمع آوری اطلاعات انجام نشده است. آنها را برای انتقام کتک میزنند.
یکی از افشاگرها شاهد قطع عضوی بود که بر روی مردی انجام شد که به دلیل بسته بودن مداوم دستش با دستبند پلاستیکی، مچ دستش آسیب دیده بود.
یکی دیگر از افشاگران گفت که به او دستور داده شده است که اقدامات پزشکی را روی زندانیان فلسطینی انجام دهد که صلاحیت آنها را ندارد.
او گفت:
از من خواسته شد که یاد بگیرم چگونه کارهایی را بر روی بیماران انجام دهم و اقدامات پزشکی جزئی را انجام دهم که کاملاً خارج از تخصص من است.
این شهادتها با جزئیات نامهای که یک پزشک شاغل در اردوگاه سدی تیمان در ماه آوریل در هاآرتص منتشر کرد، مطابقت دارد.
این پزشک معالج در نامه فروردین ماه سال جاری اعلام کرد:
همین هفته پاهای دو زندانی که به دلیل جراحات ناشی از دستبند آسیب دیده بود را قطع کردند که متأسفانه این یک اتفاق عادی است.
او گفت:
زندانیان از طریق نی تغذیه میشوند، مجبور میشوند از پوشک برای قضای حاجت استفاده کنند و تحت محدودیتهای مداوم قرار میگیرند، اقداماتی که خلاف اخلاق پزشکی و موازین قانونی است.
این پزشک تاکید کرد: «همه ما در این قانونشکنی شریک هستیم.»
پس از انتشار این گزارش در هاآرتص، سخنگوی ارتش اسرائیل ادعاهای این شاهد عینی را رد کرد و گفت که اقدامات پزشکی در این بازداشتگاه با «احتیاط بسیار» و مطابق با قوانین اسرائیل و قواعد بینالمللی انجام شده است.
این سخنگو افزود که دستبند زدن به بازداشتشدگان «بر اساس روال، وضعیت سلامتی و میزان خطر آنها» انجام شده است و گفت که هرگونه گزارش خشونت مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اما افشاگران همچنین گفتند که به تیم پزشکی این بازداشتگاه گفته شده است که از امضای اسناد پزشکی خودداری کنند که این امر مؤید گزارش قبلی گروه حقوق بشری پزشکان برای حقوق بشر در اسرائیل (PHRI) است.
گزارش PHRI که در آوریل منتشر شد در مورد «نگرانی جدی در مورد استفاده از ناشناسبودن برای جلوگیری از امکان تحقیقات یا شکایت در مورد نقض اخلاق پزشکی و حرفهای» هشدار داد.
ثبت نشدن نام پزشک معالج در این اسناد امکان تعقیب حقوقی و محاکمه در رویههای قضایی آتی را سلب میکند.
همان افشاگری که گفت فاقد آموزش مناسب برای درمانی است که از او خواسته شده، گفت:
شما چیزی را امضا نمیکنید، و لاجرم هیچ روند تایید یا بررسی صلاحیتی وجود ندارد. این بهشتی برای کارآموزان است، زیرا مثل این است که شما (بیآنکه عواقبی داشته باشد) هر کاری می خواهید انجام میدهید.
گزارش یک پزشک فلسطینی بازداشت شده
دکتر محمد الران، به مدت ۴۴ روز در همین بازداشتگاه زندانی بود. او پزشک بیمارستان اندونزی در غزه است و در جریان یورش ارتش اسرائیل به این بیمارستان، دستگیر و به سدی تیمان منتقل شد. او پس از رفع اتهام ارتباط با حماس آزاد شد.
او میگوید در این بازداشتگاه، به مدت چند هفته به عنوان «شاویش» یا همان مترجم و واسطه به کار گرفته شد. شاویش به عنوان واسطه برای برقراری ارتباط با نگهبانان اسرائیلی از طرف زندانیان عمل میکند. به گفته شاهدان عینی، آنها معمولاً به زبان عبری مهارت دارند و به آنها امکان میدهد تا دستورات نگهبانان را هم به زبان عربی به بقیه زندانیان برسانند.
الران گفت که او پس از آنکه یه عنوان رابط به کار گرفته شد، «امتیاز ویژهای» پیدا کرد، یعنی حق برداشتن چشم بندش. او گفت که این امتیاز برایش نوع دیگری از جهنم بود.
الران گفت:
حالا بخشی از شکنجه من این بود که ببینم مردم چگونه شکنجه میشوند. در ابتدا (وقتی چشمبند داشتی) دستکم نمیتوانستی ببینی. نمیتوانستی شکنجه، انتقام و ظلم را ببینی. وقتی چشم بندم را برداشتند، میتوانستم میزان تحقیر را ببینم... میتوانستم ببینم که آنها ما را نه بهعنوان انسان، بلکه بهعنوان حیوان میبینند.
الران گفت که درست قبل از آزادی، یکی از زندانیان او را صدا کرده بود، صدایش به سختی بالاتر از زمزمه بود. او از دکتر الران خواست که همسر و فرزندانش را در غزه پیدا کند. الران گفت:
او از من خواست که به آنها بگویم که بهتر است همانجا کشته شوند. برای آنها بهتر است بمیرند تا اینکه اسیر و در اینجا نگهداری شوند.
الران در بخشی از روایتش از آنچه بر او گذشت چنین میگوید:
ما گریه کردیم و گریه کردیم و گریه کردیم. ما برای خودمان گریه کردیم، برای ملتمان گریستیم، برای جامعهمان گریستیم، برای عزیزانمان گریه کردیم. ما برای هر چیزی که از ذهنمان می گذشت گریه میکردیم.
نظرها
گریان
خیلی دوست دارم بدانم این اقای دکتر الران که برای خودش و ملتش گریه میکرده هرگز لحظه ای به فکر اون دختر نوجوانی که در کنسرت موسیقی صلح توسط برادران و ملت اقای دکتر به طور گروهی مورد تجاوز قرار گرفته و در نهایت سربریده شده هم افتاده یا فقط میتونه برای خودش و ملتش گریه کنه