گفتوگو
آیا مبادله حمید نوری شکستی برای جنبش دادخواهی ایران بود؟
در گفتوگو با منیره برادران
مبادله یک عامل کشتار تابستان ۶۷ با سعید عزیزی و یوهان فلودرس چه دلالتهایی دارد؟ آیا انتظارش میرفت؟ و بالاخره، آیا آزادی نوری شکستی برای جنبش دادخواهی ایران بود؟ «زمانه» این پرسشها را با منیره برادران، نویسنده و کنشگر دادخواه و نیز از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ در میان گذاشت.
حمید نوری ـ معروف به حمید عباسی ـ عصر شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳/ ۱۵ ژوئن ۲۰۲۴ در جریان مبادله با دو زندانی/گروگان در زندانهای جمهوری اسلامی، به ایران بازگشت. نوری به عنوان دادیار زندان گوهردشت یکی از دستاندرکاران شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ و به ویژه ۱۳۶۷ است.
نوری آبان ۱۳۹۸/ نوامبر ۲۰۱۹ هنگام ورود به سوئد بازداشت شد. محاکمه او با حضور بازماندگان، خانواده زندانیان اعدامشده و زندانیانی که او را در زندان دیده بودند، ۹۲ جلسه طول کشید. او نخستین فرد از دستاندرکاران شکنجه و کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ است که محاکمه و محکوم میشود. در جریان رسیدگی به اتهام او چندین مرتبه نام ابراهیم رئیسی، از اعضای هیئت مرگ و رئیسجمهوری پیشین ایران به میان آمد که چندی پیش در سانحه سقوط بالگرد کشته شد.
دادگاه بدوی و تجدیدنظر هر دو نوری را به حبس ابد محکوم کردند.
مبادله او با سعید عزیزی و یوهان فلودرس چه دلالتهایی دارد؟ آیا انتظارش میرفت؟ و بالاخره، آیا آزادی او شکستی برای جنبش دادخواهی ایران بود؟ «زمانه» این پرسشها را با منیره برادران، نویسنده و کنشگر دادخواه و نیز از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ در میان گذاشت.
به باور برادران، این شکستی برای جنبش دادخواهی نبود و دستاورد اصلی محکومیت نوری را باید پرداختن به کشتار زندانیان مجاهد خلق و چپگرا در تابستان ۶۷ در یک دادگاه منصفانه و شهادت بازماندگان در جریان آن دانست که به گفته این کنشگر دادخواه، «یک روشنگری بزرگ» بود.
این گفتوگو را در ساوندکلاود بشنوید:
این گفتوگو را در همین صفحه بشنوید:
نظرها
آوتیس
"یک روشنگری بزرگ" زندانی کردن، یا زندانی شدن مقامات ج.ا. شاید ۲۰ سال پیش، حتی به ذهن ما نمی رسید، اما به یاری رفقا، خصوصا مصداقی, در آن دوران کووید، برف و سرمای زمستانی،...هر هفته و هر ماه حاضر و مشغول, درس مهمی به جمهوری اسلامی دادیم؛ "روشنگری بزرگ". این فقط یک شمه و تنها بخشی از ظرفیتها و توانایی های بود. ما قدرت اقدامها و کارزاهای بسیار گسترده تری داریم.
ahrar
باسلام خدمت خانم برادران این محاکمه یک روشنگری بزرگ بود اما از دو جهت این اتفاق ؛ اثر بدی گذاشت. اول اینکه دوگروگان آزاد شده دو فرد معمولی بوده و در برابر آن فردی موثر در اعدام چند هزار نفر آزاد شده است. دیگر اینکه این دو گروگان دو سال بعد از دستگیری نوری براحتی در دسترس ج.ا قرار گرفته اند و نشان از این دارد که حتی محکومیتی چنین طولانی و مستدل با یک گروگانگیری ساده و غیرقانونی بی اثر میشود. برای جهان یک روشنگری بود ولی برای ج.ا یک ریشخند به قانون و عدالت و پس دادن مجازات را به ارمغان داشت زیرا همیشه تابحال عدالت را ببازی گرفته بود و باز هم نشان داد اجرای عدالت میشود که وقتی بخواهد انجام نشود. و دیگر اینکه حکم قطعی دادگاه سوئد در برابر یک کروگان گیری ساده که بعد از صدور حکم و با فراغ بال صورت گرفته ، توسط همان دولت بسادگی بی خاصیت میشود. ایا این از ابتدا هم مشخص نبود که ج.ا در گروگانگیری سابقه زیاد دارد و دسترسی هم به این سهولت هست؟ بنظرم ثابت شد رابطه جنایت با مکافات زیر سوال رفته ولی جور دیگری وانمود میشود
حیدر
برخی از دوستان اینجا چنان صحبت میکنند که انگار اولین بار است که چنین مبادله ی کثیفی صورت می گیرد؛ اسدالله اسدی یادتان نیست؟ این دولتی است که با آتش زدن سینما رکس و زنده زنده سوزاندن چهارصد نفر به قدرت رسید. حالا دوستان میگن "اثر بدی" داشته، ۴۵ ساله که زندگی برای ما اثر بد دارد. اینکه ما ایرانیان همیشه پراکنده و اتمیزه، اهل خرده کاری و دوباره کاری، از خود ممنون و خودستا، تونستیم چنین کاری انجام بدیم، این خودش چیزی کمتر از معجزه نبود. معجزه ی مصداقی. در حقیقت امر از همان اول کار نوری مهمان ایرج خان بود. در داخل کشور ملت ترسشان ریخته و نه لزوما یک حالت تهاجمی، اما از هر فرصتی برای تعرض استفاده می کنند؛ مدنی، غیر ـ مدنی،...خارج از کشور هر چه بیشتر چنین اقدامات و کارزارهایی پیش برود، به امید زیاد سازمانیافته تر و گسترده تر، مکمل مبارزات داخل خواهد بود. مرگ بر جمهوری اسلامی
بهرام صادقی
با درود و عرض ادب، خدمت جناب احرار نه عزیز جان، از اول کار هیچ چیز معلوم نبود. مگر اینکه قصد ما آیه ی یاس خواندن و دلسرد کردن دیگران باشد. که آنهم امر نادرستی است. ما میتوانیم و باید از هر فرصت، ظرفیت و امکانی برای صدمه زدن به و سرنگون کردن جمهوری اسلامی استفاده کنیم. اما و اگر هم ندارد، شلوغ بازی هم لازم ندارد. این گوی و این میدان، ببینیم چه کار می کنید.
ahrar
با سلام و احترام در ارتباط با دستگیری؛محاکمه؛حضور و شهادت قربانیان خشونت و سرکوب ان سالهای سکوت و خفقان که هنوز در قید حیات و زنده و پوینده بودند کار بسیار کار بزرگی انجام شد. من هم مدعی نیستیم که کار بهتری میتوانیم انجام دهیم و این را همه میفهمیم که شهادت دهندگان برای ثبت وقایع غیرانسانی ان دوره و به نتیجه رساندن این محاکمه خود را در معرض چه مخاطرات و تهدیدهای گوناگونی قرار داده اند در این زمینه حداکثر تلاش و شهامت را بخرج دادند که جای تقدیر داشته و باعث خرسندی و سربلندی مردم ما هست. ولی در مورد عملکرد دولت سوئد واتحادیه اروپا واقعا جای سوال و تاثر وجود دارد. اگر قرار بوده یک محاکمه صورت بگیرد و سوابق ثبت شود تا بماند برای بعد این ایرادی ندارد. ولی اگر این اعمال منتسب به حکومتی است که مستقر هست و از کرده خود نه تنها سرافکندگی ندارد بلکه از عوامل دفاع میکند و اظهار افتخار هم میکند انگاه دولت سوئد پس از صدور رای دستگاه عدلیه خود چطور با چنین دستگاهی که خود از جهتان منزجر هست وارد ارتباط و بده و بستان میشود؟ انچه در حال حاضر مشاهده میشود خلاف اصول انسانی و مدنیتی است که دولتهای مدرن و دمکراتیک به ان باور دارند. عدالت پیرو و رتبه پائینتر از سیاستمداری و منافع واقع شده است. کشورهای حامی دمکراسی و آزادی اگر یک خصیصه شاخص داشته باشند قانون و قدرت پشتیبان از ان در اجرای عدالت هست ایا عملکرد دولت سوئد که از حکومتهای ریشه دار و خوشنام بود با حرکت اخیرش قابل دفاع است؟ دستگاه قضایی ج.ا در عملکرد و توجیه سرکوب خود را از دولت مجزا و مستقل و متکی بخود میداند ولی دستگاه اجرای عدالت و اصول مترقی بشری یک دولت دمکراتیک پیرو سیاستمداران و مصالح دولتمردان است؟ این استقلال را ج.ا همه جا جار بزند و سرکوب و اعمال خشونتش را با تقلب و با تکیه به باورهای دولتهای دمکراتیک به اصل تفکیک قوا توجیه کند ولی سوئد و اتحادیه اروپا از این مبادله که همه باورهای انها را به تمسخر گرفت اظهار خرسندی کنند؟ ان هم با دو نفر ادم عادی و معمولی؟ یعنی دو نفر ایرانی از عوامل اینها هم در سوئد نبود که مقابله به مثل شود و به این باجگیریهای مداوم پایان داده شود؟ دکتر جلالی در زندان قطره قطره اب شود و نوری برگردد با افتخار خود را معرفی کند و انگشت تهدید برای عدالت بالا ببرد؟ منظور اینجانب ایراد و ایه یاس خواندن برای یک حرکت شجاعانه نبود بلکه تحیر از تضادهایی است که بین باورها و عملکرد دولتهای حامی دمکراسی دیده میشود. این معاوضه اگر هم انجام میشد باید با مورد پرارزشب چون دکتر جلالی انجام میگرفت تا یک درس عبرت و شکستی برای ج.ا هم در پی داشته باشد. انسان در مورد حرکات شگفت اخیر دولتهای حامی دمکراسی و ادای احترام انان در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل به جنایتکاران و آمرین کشتار شناخته شده حکومت و هم اکنون آزادی عوامل اجرایی انان دچار سردرد و سرخوردگی میشود.