دیدگاه
جمهوری اسلامی و صندوق رای؟
مهتاب دهقان ــ انتخابات ۱۴۰۳ صحنه نبرد «مردگان سیاست» در ایران شده است، در چنین شرایطی «ریاست جمهوری» اصلاً چه معنایی دارد؟
چند روز مانده به انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳، بیشتر بحثهای انتخاباتی میان نامزدها حول ارزیابی دولتهای گذشته بوده است. ارواح «مردگان سیاست» در ایران احضار شدهاند و شبحهای سرگردانشان از زبان نامزدهای انتخابات سخن میگویند.
تا کنون هیچ طرح و برنامه بزرگی از سوی نامزدها مطرح نشده است. هیچ دعوای جدیای رخ نداده و هیچ کسی اقدام به افشاگری بزرگی نکرده است.
این وضعیت، پیشینه و دلایل خاص خودش را دارد.
پس از سال ۱۳۸۸ و شکست پروژه دموکراسیخواهیِ جنبش اصلاحات، یکی از اصلیترین و مورد مناقشهترین موضوعات مطرحشده در انتخابات ریاستجمهوری بحث «سیاست خارجی» بود تا جایی که در سال ۱۳۹۲ ترس از جنگ یا تحریم توانست مردم را پای صندوقهای رای بکشاند و روحانی را بر سر کار بیاورد. به این ترتیب اصلاح «سیاست خارجی» هنوز میتوانست جریان نیمهجان اصلاحات را سر پا نگه دارد.
از آن پس مذاکرات سابقا «پشتپرده» با آمریکا به شکلی عمومیتر و رسمیتر دنبال شد و ننگی که رابطه با غرب برای حکومت جمهوری اسلامی و موجودیت کلی آن به عنوان یک نظام «ضدامپریالیستی» داشت به پای اصلاحطلبان و اعتدالگرایان نوشته شد.
اما با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها، پروژه اصلاح و آزادسازی «سیاست خارجی» به عنوان آخرین بهانه اصلاحطلبان برای ماندن در قدرت شکست خورد. به این ترتیب اصولگرایانِ «بدبین به مذاکرات» یکهتاز شدند و در انتخابات کاملا فرمایشی و بیرقیب سال ۱۴۰۰، ابراهیم رئیسی عضو هیئت مرگ را بر سر کار نشاندند.
اما در این سه سال با بحرانهای داخلی که حاکمیت محافظهکاران رقم زد و افزایش تحریمها بدون آنکه بر اساس ادعای آنها تحریم فرصتی برای «رشد تولید داخلی» فراهم کند، اکنون در این انتخابات ریاستجمهوری، با یک رویکرد «پوچگرایانه» نه تنها در خصوص سیاست داخلی و چه در خصوص سیاست خارجه مواجه هستیم.
در این وضعیت شبحی به نام «اصلاحطلبی» که راهبردهای رهبر جمهوری اسلامی آن را تا گور بدرقه کرده بود بار دیگر به صحنه بازگشته است و نمایندهاش میگوید همین راهبردها چارچوب حرکتش خواهد بود. به این ترتیب نوعی اصلاحطلبی ظهور کرده است که بلد است چگونه با مرگ و تا مرگ والس برقصد.
شطرنج میان مردگان سیاست
در همین چند روز نمایش انتخاباتی، همه مناظرهها و میزگردهایی که برگزار شده است بیشتر به بازی شطرنج میان مردگان سیاست میماند و به پوچی وضع موجود دامن زده است.
در مناظره اول که روز دوشنبه ۲۸ خرداد برگزار شد، از یک طرف امیرحسین قاضیزاده هاشمی و علیرضا زاکانی نمایندگان نگاه بدبینانه به مذاکرات با غرب را نمایندگی کردند و از طرف دیگر مسعود پزشکیان و و مصطفی پورمحمدی مذاکره برای رفع تحریم را پیششرط مهمی برای رشد اقتصادی دانستند. از یک طرف زاکانی بود که میگفت «واقعاً مشکل اقتصادی ایران تحریم نیست، تحریم امریکا نیست، تحریم ظالمانه امریکا نیست، تجویزهای اقتصادی امریکا است» و آن طرف پزشکیان قرار داشت که مخالفت میکرد «این که تحریم را بگوییم دور میزنیم، بله دور میزنید، ولی در مسیر غلطی که میرویم کلی بخور بخور وجود دارد».
در این میانه محمدباقر قالیباف، تکنوکرات اصولگرا حضور داشت که موضعی بینابین اتخاذ کرد به این ترتیب که رفع تحریم ضروری است و باید مذاکره کرد، اما به نظر این نظامی سابق تحریم اصلیترین مشکل اقتصاد ایران نیست.
نکته جالب اینجا است که سعید جلیلی، که به عنوان مسئول تیم مذاکرهکننده هستهای در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد و یکی از بانیان کلید خوردن تحریمهای گسترده علیه ایران و از منتقدان سخت برجام و مذاکره سازشکارانه با غرب، در مناظره اقتصادی نه از تحریم سخنی به میان آورد و نه از معایب یا مزایای مذاکره با غرب سخن گفت.
در نهایت موازنه میان نظرات موافق و مخالف در طول مناظره به هم نخورد. تنش میان این دیدگاهها کاملا در چارچوب آنچه که رهبر جمهوری اسلامی رعایت ادب خوانده بود حفظ شد، کسی دست کسی را رو نکرد و کسی بر کسی نتاخت، موضوعی که ممکن است نشان دهد اگر بیت رهبری برنامهای در خصوص سیاست خارجه دارد قرار نیست سرنوشت آن را با صندوق رای گره بزند.
به طور خلاصه در مجموعه میزگردها و مناظرههایی که تا امروز برگزار شده است کمتر درباره برنامههایی برای آینده صحبت شده است، بلکه این جلسات بیشتر فرصتی برای ارزیابی گذشته و دفاع از دولتهایی بوده است که تاریخ انقضایشان سر آمده است.
اصولگرایان پزشکیان را وادار به موضعگیری خواهند کرد
جمهوری اسلامی که خود را برای دوران جانشینی آمده میکند بعید است که نه تاب و نه میل به بحرانی دیگر داشته باشد. به نظر میرسد که همه نامزدهای تایید صلاحیتشده از نظر بیت رهبری گزینهای بالقوه برای ریاست جمهوری به حساب آمدهاند.
تایید صلاحیت مسعود پزشکیان ممکن است فرصت وفاق و آشتی ملی را فراهم کند و بخشی از مشروعیت از دست رفته جمهوری اسلامی را به آن بازگرداند و از سرپیچیها و رقابتهای حلقههای قدرت در ایران بکاهد.
حتی اگر پزشکیان انتخاب نشود، این انتخابات فرصتی برای یک آشتی نیمهکاره میان اصلاحطلبان و اصولگرایان فراهم کرده است.
پزشکیان نامزد به اصطلاح اصلاحطلبان که تا امروز از سوی بسیاری از تحلیلگران چهرهای «بیخطر» معرفی میشد و چارچوب حرکتش را از همان ابتدا راهبردهای علی خامنهای و قوانین جمهوری اسلامی اعلام کرده و در بحث سیاست خارجی و داخلی صحبتی جز «با هم دعوا نکنیم» نداشته است.
گرچه پروژه او ایجاد صلح و آشتی ملی است، از همین حالا اصولگرایان تلاش کردهاند که اصلاحطلب سرکوبشده درون او را بیدار کنند و بیرون بکشند. آنها برای پیروزی در این انتخابات چارهای جز مطرح کردن تنشها و دعواهای تاریخی ندارند.
پزشکیان در میزگرد سیاسی به وظیفهاش در قبال اصلاحطلبان عمل کرد و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه اسبق را همراه برد اما حضور ستیزهجویانه ظریف در جلسه و دفاع او از دستاوردهای دولت حسن روحانی و مذاکرات برجام نشان داد که کار پزشکیان در «مدیریت دعوا» چقدر دشوار است.
پس از این میزگرد، رسانههای اصولگرا و سلبریتیهای آنها که تا این زمان در مورد پزشکیان موضع معتدلی اتخاذ کرده بودند و در انتخاب تیتر و صحبت درباره او «منصف» بودند، ناگهان به انتقاد از او پرداختند. همزمان وزرای دولت ابراهیم رئیسی نیز به انتقادهایی که در این برنامه از سیاستهای عضو متوفی هیئت مرگ شده بود پاسخ دادند.
همه اینها نشان میدهد که پزشکیان برای اینکه موضع «مدیریت دعوا» را حفظ کند راه سختی در پیش دارد.
در میزگرد فرهنگیاش نیز که چهارشنبه ۳۰ خرداد برگزار شد بار دیگر دعوا رخ داد. محمد فاضلی جامعهشناس و استاد اخراجی دانشگاه شهید بهشتی در مقام مشاور مسعود پزشکیان بابت صحبتهایی که شهاب اسفندیاری کارشناس صداوسیما در رد اخبار اخراج اساتید کرد خشمگین شد و با پرتاب میکروفن صحنه را ترک کرد.
پزشکیان ماند و حوضش. او در برابر حمله کارشناس اصولگرای صداوسیما و خشم مشاورش موضع «مدیریت دعوا» اتخاذ کرد و مشکل را تماما «فرهنگی» دانست. آیا چنین موضعی میتواند موج قوی «تحریمشکنی» در انتخابات اخیر رقم بزند؟
تحریم انتخابات یا قهر با صندوق؟
تایید صلاحیت پزشکیان موجب شده که گروهی از رایدهندگان و حتی سایر نامزدها به فکر بیافتند که نکند این بار «گزینه اصلح» از نظر بیت رهبری وجود ندارد و صندوق رای فرصتی برای آنها فراهم کرده است یا انگار حالا آنطور که محمد جواد ظریف در میزگرد سیاسی پزشکیان مطرح کرد، برای مردم ایران «فرق میکند که چه کسی در پاستور نشسته است.»
اکنون اصلاحطلبانی که از پزشکیان حمایت کردهاند میخواهند تحریم انتخابات از سوی منتقدان جمهوری اسلامی را یک قهر کودکانه نمایش دهند و به این طریق بخشی از کسانی را که انتخابات تحریم کردهاند با خود همراه کنند.
آذری جهرمی، وزیر اسبق ارتباطات در دولت حسن روحانی در کلیپی با ضرباهنگ «حماسی» رو به دوربین تحریمکنندگان را خطاب قرار میدهد و میگوید «من هم بعضی وقتها بعد از رد صلاحیتها و اتفاقات تلخی که افتاد به قهر فکر کردم» اما «الان وقت این حرفها نیست» و ادعا میکند که تهدیدها علیه ایران باعث شده که تصمیم بگیرد به پزشکیان رای دهد.
او با یک رویکرد تجارتمحور به «خواست زندگی» که با قیام ژینا به عنوان یک چشمانداز انقلابی مطرح شد، گفت که هر کسی چنین خواستی دارد باید قهر را کنار بگذارد: «سیاست چیزی نیست جز چانه زدن برای گرفتن سهم از زندگی…»
آذری جهرمی «سهمگیری از زندگی» را به عنوان دلیلی برای شرکت در انتخابات معرفی میکند، گویی سرکوب خونین قیام ژینا و زندگیخواهان را فراموش کرده است. گرچه همه اینها در سپهر سیاسی اصلاحطلبی عجیب نیست.
آذری جهرمی خود وزیر ارتباطات در دولتی بود که در دوران تصدیگریاش سرکوب خونین آبان ۹۸ با ۱۵۰۰ نفر کشته، رخ داد. وزارت متبوع او مسئول قطع یک هفتهای اینترنت و خاموش کردن صداهای معترض در جریان این سرکوب خونین بود.
آذری جهرمی در شهریور ۱۴۰۰ در گفتگو با دیجاتو شانه از زیر بار مسئولیت خالی کرد: «کشور، یک قوه عاقله دارد و یک بخشهایی که هر کدام صحبتهایی راجع به مساله دارند. نهایت قوه عاقله در کشور تصمیم میگیرد که چه اتفاقاتی بیفتد.»
بیانیه انجمن اسلامی دانشگاه شریف در راستای تحریم انتخابات به همین قوه عاقله اشاره دارد:
در چنین شرایطی، ریاست جمهوری چه معنایی دارد؟ وقتی نه توان نفوذ در رأی بالاسری خود را دارد، نه میتواند از دخالت نهادهای موازی با خود مصون بماند و نه تضمینی هست که در تصمیمات درونی خود هم صاحب اختیار باشد. در چنین جایگاهی، چه تعبیری جز یک تدارکاتچی برای رییس جمهور میتوان یافت؟ بهتر نیست چنین عرصهای را برای بازیگران آن خالی کنید، اگر نمیتوانید به پشتوانه رأی مردم کاری را پیش ببرید؟
حتی نامزدها هم دچار بحران سیاسی شدهاند
این فقط آذری جهرمی نیست که در انتخابات ۱۴۰۳ نقش خود و همفکرانش در سرکوبهای گذشته و حواله دادن مداوم آن به «قوه عاقله» را فراموش کرده و در قالب یک شهروند دغدغهمند حرف میزند.
همه نامزدهای این انتخابات در نخستین مناظره انتخاباتی، در میزگردهایی تا کنون برگزار شده است و شعارهای انتخاباتیشان ادعاهایی مطرح کردهاند که به قواره جریانی که نمایندهاش هستند نمیخورد و به خاستگاههای و مسیری که تا امروز طی کردهاند ربطی ندارد.
محمد باقر قالیباف، نظامی سابق که طرحش برای سرکوب دانشجویان معترض در کوی دانشگاه در سال ۱۳۸۴ «لوله کردن» بود، میگوید میخواهد اعتمادسازی کند و از ظرفیت دانشگاهها به گونهای بهره ببرد که دانشجویان مهاجرت نکنند.
مصطفی پورمحمدی عضو هیئت مرگ در مقام پیشکسوت «امنیتی» میگوید «خیابان جای بگیر و ببند نیست» و او میخواهد «تمام تجربه و توانش را برای تامین امنیت زنان» به کار بگیرد.
جلیلی که در دوران حضورش در زمان ریاست تیم مذاکرهکننده هستهای ایران با آغوش به استقبال تحریمها رفت و به تشدید تهدیدها و تنش نظامی میان ایران و قدرتهای جهان دامن زد میگوید به «کار بزرگ» فکر میکند و میخواهد ایران را با استفاده از فرصتهای زیادی که در سطح روابط بینالملل برایش وجود دارد «جهش» دهد.
پزشکیان، «اصطلاحطلب اصولگرا» بیشتر از هر نامزد دیگری تاکید دارد که در چارچوب بیانات رهبری عمل میکند.
علیرضا زاکانی نامزد اصولگرا و بسیجی سابق در میزگرد فرهنگی خود از مردمسالاری ورای صندوق رای دفاع میکند و علیه تفتیش عقاید و در دفاع از آزادی صحبت میکند. او همچنین «تنوع مذهبی و قومی» را همچون «دستهگل»هایی توصیف میکند که «به باغ کشور ما طراوت دادهاند»!
تا کنون نامزدها رویارویی جدی نیز با هم نداشتند. به نظر میرسد تمام تلاششان را کردهاند که به گفتههای رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر رعایت اخلاق برای حفظ «آبروی ملی در مناظرهها و پرهیز از کشوواکش عمل کنند.
به جایش صحنه انتخابات جایی برای فاتحه خواندن و ذکر خیر از رفتگان سیاست در ایران و بعضا تمجید و تعریف شده است.
شعار بزرگ این انتخابات باید چنین میبود: بگذارید مردگان مردگان خود را دفن کنند.
نظرها
عیسی مسیح
شنیده ام که روزی عیسی مسیح از کنار دریاچه ای می گذشت. تازه صبح دمیده بود وخورشید داشت طلوع می کرد. عیسی دید ماهیگیری دارد تورش را به دریاچه می اندازد. نزدیک ماهیگیر آمد و به او گفت: "چرا زندگیت را با ماهی گیری هدر می دهی؟ دنبال من بیا و من به تو یاد خواهم داد که چگونه ملکوت خدا را در تورت صید کنی." ماهیگیر برگشت و به عیسی نگاه کرد و نور غیر متعارفی در چشمهای او دید. مرد هوش از سرش پرید. تورش را به زمین انداخت و دنبال عیسی رفت. پیش از اینکه از آبادی بیرون بروند مردی دوان دوان سر رسید و به ماهیگیر گفت: "کجا می روی ؟ پدرت مرده." پدرش مریض بود و بسیار هم پیر. هر لحظه احتمال مردنش می رفت. ماهیگیر به عیسی گفت: "چند روزی به من وقت بده تا برای مرد پیر احترامات لازمه را بجا بیاورم." عیسی گفت: "لازم نیست،بگذار مردگان مردگان را به خاک بسپارند." برای عیسی کل آبادی مرده محسوب می شد. پس به او گفت: "مردم آبادی او را دفن می کنند ، نگرانش نباش." چرا عیسی گفت که مردگان مردگان را به خاک می سپارند؟ زیرا همهء کسانی که در گذشته زندگی می کنند مرده محسوب می شوند. فقط کسانی که در حال زندگی می کنند زنده به حساب می آیند. زندگی یعنی حال،اینجا و اکنون، لحظه ی فراری ست. در صورتی به چنگش خواهی آورد که به طور کامل سبکبار باشی و گرنه دستت تهی خواهد ماند. اگر ذهن شما به سمت گذشته گرایش داشته باشد، لحظه ی فرار زندگی را از دست خواهید داد. حتی وقتی که به گذشته فکر نمی کنید بلکه به گذشته ای که در آینده انعکاس یافته فکر می کنید این اتفاق باز هم می افتد.اما هرگز در حال بسر نمی برید.. یا در گذشته اید که دیگر موجود نیست یا در آینده اید که هنوز نیامده. هیچ کدام نیستند.هردو فاقد موجودیتند. بنابر این شما مثل یک آونگ بین گذشته و آینده در رفت و آمدید. و در این آمد و شد آن لحظه ی فرار که همانا زندگی است از دست می رود. و تنها از طریق زندگی است که می توان به خدا پیوست...
alefmimmim
نمیدانم مناظرات انتخاباتی این دوره راطبق این شعر ساختهاند ویا شاعر این شعر سخت تحت تاثیر این مناظرات قرار داشته باز آمد موسم انتخابات بازسیهکاری همچون نقل و نبات این یکی وعده دهد آزادیهای بیشمار آن دگر شمشیر میبندد علیه مردم بی بندوبار این یکی نوح است و ما را کشتیبان بند ناف دیگری خورده گره با محرومان کشتار و سرکوب که تا دیروز بود فخر همه شر شده حالا برای همه و دارند از آن واهمه اولی آنقدر رفاه آرد که یادت میرود از یارانه دیگری۶برابر میکند یارانه و میتینگ اوگلبارانه این یکی گوید زدید بر مملکت چوب حراج آن دگر گوید توی مذاکره دادید باج این یکی رو میکند آمار پولهای کثیف آن دگر افشا کند اسناد تاراج حریف این یکی مینالد از برادران قاچاقچی آن دگر نالد ز بیکاری چو یک کودتاچی این یکی گوید رقیبش با چه کس بود رفیق آن دگر رو میکند آمار زوجات رقیب این یکی وعده دهد بهر زنان صدور تصدیق موتور آن دیگر روا دارد ترتیب دادن زنان روی شتر این یکی برخورد با زنان را نامد ضد نور آن د گر خواهان نوراُ علی نور همشیره خودرانماید کاندیدِ ِ رئیس جمهور دیگری گوید رَجُلت را بنما ای توحور! این وسط مردم تو حل این معما ماندهاند منتخبین نظام اگر که اینان بودهاند پس نااهلان و تبهکاران این ایل و تبار ازچه قماشند و مشغول چکار