گزارش زمانه از حاشیه نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل
گزارشگر ویژه سازمان ملل دربارۀ «جنایتهای سبعانه» جمهوری اسلامی در دهه شصت: تجاوز به زنان در ایران پیش از اعدام؛ نسلکشی بهاییان و اقلیتهای ملی
گزارش زمانه در حاشیه نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل و از رویداد «بحران مصونیت: از دهه شصت تا ژینا مهسا امینی». جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل، از تجاوز پیش از اعدام به زندانیان زن در دهه شصت و «نسلکشی» بهاییها و کُردها بهعنوان اقلیتهای مذهبی و اتنیکی در دوران پساانقلابی سخن گفت.
رویداد «بحران مصونیت: از دهه شصت تا ژینا مهسا امینی» ۱۹ ژوئن / ۳۰ خرداد در حاشیه پنجاه و ششمین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل و به ابتکار سازمان حقوق بشری «عدالت برای ایران» در ژنو برگزار شد. در این رویداد جانبی، جاوید رحمان، گزارشگر ویژه امور حقوق بشر ایران در سازمان ملل، آخرین یافتههای خود را به شکل فشرده ارائه کرد. علاوه براین، زندانیان سیاسی سابق و بازماندگان دهه شصت سرنوشت خود در این دهه تاریک را روایت کردند.
یافتههای جاوید رحمان
جاوید رحمان در حال تهیه گزارشی است که بناست به زودی منتشر شود. این گزارش به دو موضوع اصلی در دهه شصت ایران میپردازد: یک، ارتکاب جمهوری اسلامی به «نسل کشی» اقلیتهای اتنیکی و مذهبی نظیر بهاییان و کردها؛ دوم، «جنایت علیه بشریت» که شامل شکنجه، اذیت و آزار، اعدام «فراقضایی» و ناپدیدسازی قهری مخالفان سیاسی و کودکان است. به لحاظ حقوق بینالملل، این دو جرم در کنار «جنایتهای جنگی» مقوله «جنایتهای سبعانه» (Atrocity Crime) را شکل میدهند.
گزارش جاوید رحمان مشخصاً متمرکز است بر دو دورۀ تاریخی ۱۳۶۰ تا ۶۱ و همینطور تابستان ۱۳۶۷ که بنا به گفتههای مقامهای رسمی در جمهوری اسلامی، نظیر حسینعلی منتظری، ۴ تا ۶۰۰۰ زندانی چپ و مجاهد در زندانهای جمهوری اسلامی توسط «هئیت مرگ» اعدام شدند.
ارائه دیروز جاوید رحمان در رویداد «بحران مصونیت» خلاصهای فشرده از این گزارش بود که عمدتاً بر حول مسئله زنان و ستم جنسیتی در جمهوری اسلامی متمرکز بود. گزارشگر ویژه سازمان ملل ارائه خود را با پیوند میان دهه شصت و جنبش زن، زندگی، آزادی آغاز کرد. او تنزل سیاسی و اجتماعی جایگاه زنان در ابتدای انقلاب و انقیاد آنان از تغییر قوانین خانواده، تحمیل حجاب اجباری و سرکوب سیاسی را مستقیماً در پیوند با قیام زنان در جنبش زن، زندگی، آزادی و قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی عنوان کرد:
برخلاف تصور رایج، آنچه پس از انقلاب ۵۷ و سالهای بعد از آن در دهه شصت اتفاق افتاد صرفاً "تاریخی" نیست؛ بلکه کاملاً به حال حاضر مربوط است و مستقیماً به زندگیمان در اکنون ربط دارد.
مهمترین بخش سخنان جاوید رحمان اما دربارۀ «تجاوز» و «آزار جنسی» زنان زندانی در جمهوری اسلامی مبتنی بر «جنایت جنسیتی» بود. او مصداق ارتکاب جمهوری اسلامی به «جنایت علیه بشریت» را نه فقط شکنجه، اعدام، و آزار واذیت زندانیان سیاسی بلکه همچنین اعدام بسیاری از زنان در دهه شصت عنوان کرد؛ زنانی که پیش از اعدام به آنان تجاوز شده بود.
او تأکید کرد که جنایت جمهوری اسلامی علیه زنان را «به تفصیل» و «با جزئیات زیادی» مستند و تحلیل کرده است:
به رغم اینکه زندانیان سیاسی زن بخشی از اپوزیسیون بودند و بدینترتیب در زندانها مورد اذیت و آزار و شکنجه قرار گرفتند، در عین حال آنها به شکل کاملاً مشخصی به خاطر جنسیتشان مورد هدف جمهوری اسلامی قرار گرفتند... موارد بسیار زیادی است که دختران و زنان در زندان مورد آزار جنسی قرار گرفتند.
این بخش مهم از گزارش جاوید رحمان، به طور ویژه «تجاوز قبل از اعدام»، که به گفته او دربارۀ جنایت جمهوری اسلامی «مبتنی بر یک اجندای(برنامه) جنسی و جنسیتی» بوده است، از طریق مصاحبه با شمار زیادی از زندانیان سابق زن یا خانوادههایشان مستند شده است.
رحمان اشاره کرد که بنا بر آموزههای اسلامی زنان «باکره» نمیتوانند اعدام شوند و بنابراین مأموران امنیتی جمهوری اسلامی مبتنی بر یک «ذهنیت مذهبی» ابتدا به زنان تجاوز و سپس آنها را اعدام میکردند. بنا به شهادت خانوادههای اعدامیان که رحمان جاوید با آنها مصاحبه کرده است، بسیاری از مأموران امنیتی بعد از اعدام زندانیان سیاسی زن برای خانوادهشان به خاطر جشنگرفتن ازدواج دخترشان گل و شیرینی میبردند. این موضوعها «تابو»های اجتماعی بودند و هستند که خانوادهها «بهسختی» میتوانستند و میتوانند درباره آن صحبت کنند.
به زعم رحمان، موارد آزار و اذیت جنسی و تجاوز به زنان «در مقیاس گسترده»ای در جمهوری اسلامی انجام شده است و مستندساختن ابعاد دقیق آن احتیاج به تحقیق و تفحص مستقل دارد.
علاوه بر «جنایت علیه بشریت»، جاوید رحمان به دلیل کمبود وقت به طور گذرا به «نسلکشی» بهاییان و اقلیتهای ملی توسط جمهوری اسلامی پرداخت. او اما در مصاحبه خود با بیبیسی فارسی منظور خود را بیشتر شرح داد:
جمهوری اسلامی کنوانسیون نسلکشی ۱۹۴۸ را امضا کرده است ... نسلکشی اشکال مختلفی دارد ... تحقیقاتی که من درمورد بهاییها در دوران پساانقلابی ۵۷ انجام دادم برمبنای اسناد و مدارکی است که پیشتر توسط گزارشگر ویژه سازمان ملل درمورد نسلکشی در ایران به خوبی ثبت و ضبط شده اند. یکی دیگر از مواردی که نیاز به تحقیقات بیشتری دارد اقلیتهای اتنیکی و مذهبی هستند. مثلاً وقتی به هدفقرارگرفتن کُردها در وضعیت پساانقلابی نگاه میکنیم، کاملاً روشن است که هدف و نیت جمهوری اسلامی در رابطه با کردها معطوف به نسلکشی بوده است.
گزارشگر سازمان ملل اشاره کرد که بنا بر آموزههای اسلامی زنان «باکره» نمیتوانند اعدام شوند و بنابراین مأموران امنیتی جمهوری اسلامی مبتنی بر یک «ذهنیت مذهبی» ابتدا به زنان تجاوز و سپس آنها را اعدام میکردند. بنا به شهادت خانوادههای اعدامیان که رحمان جاوید با آنها مصاحبه کرده است، بسیاری از مأموران امنیتی بعد از اعدام زندانیان سیاسی زن برای خانوادهشان به خاطر جشنگرفتن ازدواج دخترشان گل و شیرینی میبردند.
روایت جانبهدربردگان دهه شصت
در ادامه این نشست توبا کمانگر، از زندانیان سیاسی کُرد، تجارب تروماتیک خود از زندان و شکنجه را روایت کرد.
او زمانی که فقط ۱۷ سال سن داشته و باردار بوده، در کامیاران بهدلیل هواداری از سازمان انقلابی کومله دستگیر میشود و در یک سلول انفرادی و بدون هیچ خدمات بهداشتی فرزند خود را به دنیا میآورد. وقتی پس از سه روز خونریزی غش میکند، خواهر او را دستگیر میکنند و به سلول میآورند تا از توبا و بچهاش مراقبت کند. در طول زمانی که توبا کمانگر محبوس بوده، بارها تهدید به تجاوز میشود. بعد از آزادی، او با چندین خانواده زندانی سیاسی در سنندج و سقز صحبت میکند که به آنها اطلاع داده بودند که به دخترانشان در زندان پیش از اعدام تجاوز شده بود.
به همین ترتیب نسرین نکوبخت، جانبهدربرده و زندانی سیاسی سابق، از تجارب خود در زندان اوین در قبال مسئله تجاوز صحبت کرد. او درمورد «معنای» حرفی که اسدالله لاجوردی، رئیس زندان اوین و دادستان انقلاب تهران در دهه شصت، به زنان زده بود صحبت کرد:
شما زندانیان جنگی ما هستید، و فکر نکنید که ما به شما اجازه میدهیم که در حالت باکره به بهشت بروید.
نکوبخت اذعان کرد که تجاوز به دختران و اسیران جنگی در هر سیستم دیکتاتوری انجام میشود، اما تجاوز در جمهوری اسلامی یک حکم سیستماتیک از طرف دولت بوده است.
فاطمه پیشدادیان، متولد اردیبهشت ۱۳۶۰، یکی از هزاران کودک بازمانده از کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت است که همراه با والدین خود، زمانی که فقط چند ماه داشته، دستگیر میشود. او در روایت خود از این موضوع صحبت کرد که چطور مأموران امنیتی برای شکنجه مادرش از او به عنوان یک نوزاد سواستفاده میکردند و برای چندین روز متوالی به او گرسنگی میدادند.
پدر او زیر شکنجه کشته میشود؛ مادر او نیز در اوایل دهه شصت اعدام میشود. پیکرهای آنان هرگز به خانواده تحویل داده نمیشود.
در پایان این نشست هم رجینا پائولوز، وکیل حقوق بینالملل کیفری، راههای موجود برای تحقق عدالت برای قربانیان را از منظر بینالمللی مورد بحث قرار داد.
نظرها
نظری وجود ندارد.