ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

در زندان: از وریشه مرادی، فعال سیاسی کُرد در بند چه می‌دانیم؟

وریشه مرادی از مردادماه ۱۴۰۲ در بازداشت به‌سر می‌برد و پس از ماه‌ها حبس در سلول انفرادی، محرومیت از درمان، ملاقات، مرخصی و حق دسترسی به وکیل، به «بغی» متهم شده است. او اخیراً در اعتراض به صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی و پخشان عزیزی گفته است که دادگاه را به رسمیت نمی‌شناسد و در آن حاضر نخواهد شد. از او بیش‌تر بخوانید.

وریشه مرادی، فعال زنان و فعال سیاسی کرد است و از مردادماه ۱۴۰۲ در بازداشت به‌سر می‌برد و به بغی متهم شده است؛ اتهامی که ممکن است بهانه‌ی صدور حکم اعدام برای این عضو کژار (جامعه‌ی آزاد زنان شرق کردستان) شود.

به فاصله کوتاهی پس از بازداشت او در سنندج در ۱۰ مردادماه ۱۴۰۲، کژار (جامعه زنان آزاد روژهلات کوردستان/KJAR) درباره‌ی ربوده شدن این عضو خود فراخوانی صادر کرد:

به افکار عمومی، گزارشگر ویژهٔ حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران و سازمان‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر\n در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ یکی از اعضای سازمان ما «جامعهٔ زنان آزاد روژهلات کوردستان»، به نام وریشه مرادی، با کد سازمانی جوانا سنه که برای انجام فعالیت‌های سیاسی و سازماندهی زنان در روژهلات کوردستان حضور داشت، در حوالی شهر سنه توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ربوده شده و به مکانی نامعلومی منتقل شده است.

جامعهٔ زنان آزاد روژهلات کوردستان/کژار، مهرماه ۱۴۰۲

پس از کژار، راوا (جمعیت انقلابی زنان افغانستان) نیز به ربوده‌شدن وریشه مرادی و بی‌خبری مطلق از وضعیت او واکنش نشان داد:

جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) به تمامی سازمان‌ها و تشکل‌های پیشرو و انقلابی و به‌علاوه سازمان‌های مدافع حقوق بشر در سرتاسر جهان ندا سر می‌دهد که اجازه ندهیم رژیم فاشیست ایران و رژیم‌های دیکتاتور دیگر با خیال آرام به دستگیری و زندان و شکنجه انقلابیون ادامه دهند. از دولت‌های امپریالیست و مرتجع غرب و شرق توقعی نمی‌توان داشت، مگر بر ما ملل ستم‌کش است که نباید در کرانه‌ای ایستاد و تنها نظاره‌گر بود. خاموشی و بی‌تفاوتی ما در واقع همدست شدن با این همه ستم و بی‌عدالتی است. بایست آوای اعتراض خویش را بلند کنیم تا جهانیان از این جنایت آگاهی یابند و کم‌از‌کم فشار و شکنجه بر رفیق جوانا کاهش یابد.

«جمعیت انقلابی زنان افغانستان»، مهرماه ۱۴۰۲

«سازمان دفاع از حقوق بشر احواز» نیز درباره بی‌خبری مطلق از وریشه مرادی و ربوده‌شدن او بیانیه‌ای منتشر کرد:

نیروهای امنیتی این حکومت تبهکار که سابقه‌ای طولانی در ربودن و ناپدیدسازی قهری شهروندان، فعالان مدنی و سیاسی دارند، این بار نیز با ربودن یکی از زنان مبارز و آزادیخواه کورد به نام «وریشه مرادی» و انتقال وی به مکانی نامعلوم، بیش از پیش عدم پایبندی خود به تمامی اصول و موازین انسانی، بین‌المللی و حقوق بشری را نشان دادند. تاکنون که بیش از دو ماه از ربودن «وریشه مرادی» می‌گذرد، هیچ اطلاعی از محل نگهداری، سلامتی و سرنوشت وی در دست نیست. سازمان دفاع از حقوق بشر احواز ضمن محکوم کردن ربایش و ناپدیدسازی قهری «وریشه مرادی» زن مبارز کورد و فعال حقوق زنان، از مجامع بین‌المللی و حقوق‌بشری می‌خواهد تا ضمن واکنش به این جنایت، با تحت فشار قرار دادن و پاسخگو کردن رژیم ایران از سرنوشت این زن مبارز کسب اطلاع نمایند.

سازمان دفاع از حقوق بشر احواز، مهرماه ۱۴۰۲

هم‌زمان جنبش زنان بلوچ نیز در بیانیه‌ای با عنوان «خواستار عدالت برای وریشه مرادی و فعالان حقوق زنان» درباره حبس غیرقانونی و ناپدیدسازی قهری وریشه موضع‌گیری کرد و اعلام کرد که جنبش زنان بلوچ با جنبش خواهرانش در کردستان همبسته است:

به عنوان جنبش زنان بلوچ و بخش کوچکی از مبارزات آزادی‌خواه جامعه بلوچستان، کار ما مبارزه علیه نابرابری و ظلم است و در همبستگی با خواهران کوردمان، فعالان حقوق زنان و همه کسانی که برای عدالت، آزادی و برابری تلاش می کنند می‌ایستیم. ما حبس غیرقانونی و ناپدیدشدن قهری وریشه مرادی، مدافع حقوق زنان در کوردستان و عضو جامعه زنان آزاد شرق کوردستان، توسط جمهوری اسلامی ایران را محکوم می‌کنیم. [...] ما نهایت نگرانی خود را برای سلامت و ایمنی وریشه مرادی که به‌دلیل عدم دسترسی به داروهای ضروری در خطر است، ابراز می‌کنیم. ما خواستار آزادی فوری او و تحقیقات کامل در مورد شرایط بازداشت و بدرفتاری ادعایی که با او شده است، هستیم.

بیانیه همبستگی و محکومیت بلوچ، زالبولانی، زرمبش، مهرماه ۱۴۰۲

پس از شش ماه بازداشت، وریشه مرادی از سوی بازپرس شعبه ۵ دادسرای عمومی و انقلاب تهران با اتهام «بغی» از طریق عضویت در حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)، مورد تفهیم اتهام قرار گرفت. وریشه مرادی پنج ماه نخست بازداشتش را در سلول انفرادی گذراند و برای «اعتراف اجباری» تحت فشار بود و به وکیل دسترسی نداشت. افزون بر تمام این‌ها، او علی‌رغم درگیری با «بیماری‌های متعددی از جمله درد مفاصل و کمر» از دسترسی به دارو و درمان نیز محروم شده بود.

با وجود همه این ستم‌ها و سرکوب‌ها، حبس‌ در زندان نتوانسته‌ است وریشه مرادی را خاموش کند. او پیش‌تر در واکنش به صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی گفت:

شریفه جان خبر حکم ناعادلانه‌ی اعدامت، آن هم یک روز پیش از انتخابات گواه روشنی است بر زن‌ستیزی حکومت جمهوری اسلامی و پیامی است به آحاد جامعه و به ویژه به ما زنان که در خیزش ژن ژیان ئازادی قدرت با هم بودنمان را شکوه دوباره بخشیدیم و پارادوکسی است در وعده‌های دولت جدید به مطالبات زنان. رفیق جان، هر دو نیک میدانیم دار اعدام هیچ گاه ضمانتی برای تداوم نظام‌های استبدادی نبوده است. تو نه اولین و نه آخرین زنی هستی که با شکنجه فشار برای اعتراف اجباری پرونده‌سازی و ادعاهای بی‌پایه و اساس مواجه شده‌ای این را بدان که دیوارهای زندان نمی‌تواند مانعی باشد، برای هم‌دلی ما، زیرا هم‌زخمان را جز پناه یکدگر بودن التیامی نیست.

وریشه مرادی از زندان اوین تهران به شریفه محمدی در زندان لاکان رشت، تیر ۱۴۰۳

او همچنین از جمله زنان زندانی در زندان اوین بود که «کنار تمام کسانی که خطر حکم مرگ تهدیدشان می‌کند» ایستادند و «خواهان توقف حکم اعدام» شدند:

شریفه محمدی، فعال کارگری پس از هفت ماه بازداشت موقت تحمل شکنجه و بازجویی در بازداشتگاه‌های شهرهای مختلف در سناریویی نخ نما و با اتهاماتی بی‌پایه و اساس به اعدام محکوم شد. این نه فقط حكم اعدام شریفه بلکه حکم اعدام همه‌ی «ما» فعالین کارگری سیاسی مدنی حقوق بشری و فعالین حوزه‌ی زنان است. ما این حکم را خطری بالقوه می‌بینیم و پیش‌درآمدی برای صدور احکام سنگین بعدى آنچه بیش از پیش در این حکم مرگ دیده میشود، سیاست سرکوبی است که به واسطه‌ی آن می‌خواهند صدای اعتراض و مطالبه‌گری که با خیزش انقلابی ۱۴۰۱ به سطح قابل تأملی ارتقا یافته بود را خفه کرده و زنان را که با صدایی بلندتر از پیش به عرصه‌ی «حق»‌خواهی گام گذاشته‌اند مرعوب و وادار به عقب نشینی کنند.

نامه ۱۶ زن زندانی سیاسی از اوین، تیرماه ۱۴۰۳

دینا قالیباف خبرنگار و فعال دانشجویی که در فروردین‌ماه ۱۴۰۳ و پس از انتشار روایت خود از خشونت نیروهای گشت ارشاد بازداشت و زندانی شد، با انتشار دلنوشته‌ای در صفحە اینستاگرام خود از حضورش در کنار پخشان عزیزی، وریشه مرادی و نسیم غلامی سیمیاری گفتە بود:

اغلب شب‌ها خواب پریشان می‌بینم. در خوابم آسمان از کوه‌های زندان اوین صافِ صاف دیده می‌شود. دیدن این منظره در خوابم لذت‌بخش است؛ انگار که هنوز مثل همان روز می‌توانم احساس کنم که چقدر خوشحالم از آگاهی شاپور به اوین منتقل شدم. در خوابم وقتی وارد حیاط می‌شوم، مثل روز اول با پخشان و نسیم مشغول بازی کردن والیبال هستم. ورزش ذهن همه را آرام‌تر می‌کند، ذهن نسیم را بیش‌تر از همه. در خوابم باز هم درد روده تجربه می‌کنم اما وریشه را بالای سرم می‌بینم که با روغن زیتون شکمم را ماساژ می‌دهد. رفتار مادرمآبانه وریشه در ذهنم حک شده و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را پاک کند. گاهی در خواب از فرط خشم ناله می‌کنم؛ صورت وریشه به یادم می‌آید که در روزی که آزادی‌ام را خواندند، گارد بالای سرش ریخت و دستش را پیچانده بود. آن روز بعد از اینکه وریشه را که دچار اضطراب شدید شده بود به تختش بردیم، از فرط خشم در حیاط زندان قدم می‌زدم و فکر می‌کردم چقدر می‌توانم رفتن را کش بدهم تا مطمئن شوم حال وریشه بهتر شده است. قسمتی از من مدام در فکرِ مرگ و در جدال با اعدام باقی ماند، در سکوت با پخشان و برای وریشه اعتصاب غذا کرد و حالا برای تنها گناهان هم‌بندی‌اش یعنی کورد بودن و زن بودن اشک می‌ریزد.

نوشته‌ای از دینا قالیباف برای هم‌بندی‌هایش، مردادماه ۱۴۰۳

قرار بود دادگاه وریشه مرادی ۱۴ مردادماه برگزار شود اما او از حضور در دادگاه خودداری کرد و دفاعیه‌اش را برای «اطلاع افکار عمومی منتشر کرد:

من به جرم زن بودن،‌ کورد بودن و جست‌جوی حیات آزاد، به «بغی» متهم شده‌ام. [...] اگر چه می‌دانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد،‌ اما به نشانه‌ی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی،‌ به دادگاه نخواهم رفت و چنین دادگاهی را که حکم عادلانه‌ای در آن صادر نمی‌گردد، به رسمیت نمی‌شناسم. [...] ما به سانِ ابژه‌ای تلقی می‌شویم که توان ابراز وجود نداشته و در صورت ابراز هویت اجتماعی با حذف مواجه خواهیم شد. [...] آنان وحشی‌ام خواندند و گفتند زنانگی‌ات را از دست داده‌ای! چرا گریه نمی‌کنی؟ آخرین بار که گریستی ‌چه زمانی بود؟ آخرین بار کِی گُلی را بوییده‌ای؟ [...] حال با نگاهی به گذشته و مسیری که پیموده‌ام، از عملکردم دفاع می‌کنم، زیرا در هیچ زمان و مکانی به جان و مال کسی کوچک‌ترین تعرضی ننموده و یگانه جرم من مسئولیت‌پذیری در قبال جامعه می‌باشد. همچنان از مبارزاتم بر علیه نیروهای تروریستی داعش در کوبانی دفاع می‌کنم، و تا پایان هرگونه ستم علیه زنان، از کوردستان تا بلوچستان و از ایران تا افغانستان، و تا رسیدن به آرمان‌های ژن، ژیان، ئازادی به مبارزه ادامه خواهم داد.

وریشه مرادی، بند زنان زندان اوین، مردادماه ۱۴۰۳

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.