ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

ادبیات فمینیستی

آنجلا دیویس: مبارزی علیه دیوارهای زندان و چوبه‌های دار

این هفته در ادبیات فمینیستی زمانه به سراغ آنجلا دیویس می‌رویم، فمینیستی که به قدرت جمعی باورمند است و برابری را رادیکال و ریشه‌ای می‌خواهد.

آنجلا دیویس ۲۶ ژانویه ۱۹۴۴ (پنجم بهمن‌ماه ۱۳۲۲) در ایالت آلابامای ایالات‌متحده آمریکا متولد شد. آثار او چشم‌اندازهای جدیدی به روی فمینیسم گشوده است و نظریه‌های برابری جنسیتی را به نحوی درخور با نظریه‌های مارکسیستی و نظریه‌های برابری نژادی پیوند داده است. آنجلا دیویس را می‌توانیم مبارزی علیه دیوارهای نژاد و زندان بخوانیم.

جرم زندانی سیاسی چیزی به جز جسارت سیاسی او نیست

طبقه، سرکوب، زندانی سیاسی و «خودکشی»اش: آموزه‌هایی از جنبش سیاهان آمریکا، ترجمه امین درودگر

چرا در شرایط امروز با آنجلا دیویس بیاندیشیم؟

روزگار ما روزگار سرکوب، زندان و اعدام است و آنجلا دیویس فمینیست سیاه‌پوست مبارزی است علیه همه‌ی این‌ها. این روزها نه فقط هر کسی که «جسارت سیاسی» به خرج داده است در زندان به سر می‌برد، بلکه سرکوبش در داخل زندان‌ و پشت دیوارهای بلند آن‌ هم ادامه می‌یابد. روزگار ما همچنین روزگار مقاومت‌های روزمره و زیر پا گذاشتن قوانین است و دیویس در این‌باره به ما می‌گوید که «ما حین مقاومت، گاه مجبوریم قوانین ناعادلانه را آشکارا زیر پا بگذاریم؛ قوانینی که بستر سرکوب ما را فراهم می‌کنند.» این روزها آرزو بدری به دلیل همین مقاومت‌ها روی تخت بیمارستان است، پیش‌تر از او آرمیتا گراوند به همین دلیل روی تخت بیمارستان بود و پیش‌تر از او ژینا (مهسا) امینی و بسیاری دیگر که نام‌هایشان را نمی‌دانیم. امروز همان‌طور که دیویس می‌گفت «فاشیسم» با سرعت رشد می‌کند و «رشد و توسعه‌اش ماهیتی سرطانی‌شکل دارد». از این‌روست که همراه شدن با آنجلا دیویس در روزگار ما، می‌تواند یک همراهی انقلابی باشد برای بازیابی «قدرت جمعی» و رفتن به سوی یک «برابری رادیکال»:

ما سیاهان در اوج تلاش‌هایمان برای دستیابی به حقوق بنیادین انسانی دائماً به صبوری فراخوانده شده‌ایم. نصیحت‌مان کرده‌اند که اگر به نظم دموکراتیک موجود وفادار بمانیم، به تدریج آن لحظه باشکوه فراخواهد رسید که ما به خودِ واقعی‌مان در مقام انسان‌های کامل و بالغ دست می‌یابیم.

زندانیان سیاسی، زندان‌ها و جنبش رهایی‌بخش سیاهان، وبسایت رادیوزمانه، بهمن‌ماه ۱۳۹۶

برای ما که شعار ژن، ژیان، ئازادی را زیسته‌ایم، دیویس پیام‌های الهام‌بخشی درباره‌ی پیوندهای میان «زن» و «انقلاب» دارد:

بگذارید اینگونه شروع کنم: هیچ فرد انقلابی‌ای‌ نباید در فهم اهمیت نهفته در این سخن کوتاهی کند که پیروزی یا شکست یک انقلاب را می‌توان با میزان تغییر وضعیت زنان در مسیری رادیکال و مترقی پیش‌بینی کرد. [...] مبارزه برای آزادی زنان، که توسط خودشان رهبری می‌شود، باید توسط مردان هم مورد استقبال قرار بگیرد. مبارزه برای آزادی زنان به‌خصوص با توجه به تلاش برای برپایی جنبش آزادی سیاهان بسیار حساس است، زیرا هیچ شکی درباره‌ این واقعیت وجود ندارد که اگر زنان سیاه را یک گروه در نظر بگیریم، ستم‌دیده‌ترین بخش جامعه را تشکیل می‌دهند.

برای رادیکال شدن کافی است یک روز را در دادگاه باشید، ترجمه حنا رحیمی

آنجلا دیویس فقط یک فمینیست نظریه‌پرداز نیست. او مبارز-پژوهشگری رادیکال و انقلابی است و از همراهان زن، زندگی، آزادی. پیام او را با ترجمه‌ی سروناز احمدی، کنش‌گر حقوق کودکان و مترجم حوزه فمینیسم که اکنون در بند زنان اوین محبوس است، ببینید و بشنوید:

پیام همبستگی آنجلا دیویس با «جنبش رادیکال و مترقی ایران»، ترجمه از سروناز احمدی

ترجمه‌هایی از آنجلا دیویس به زبان فارسی

آنجلا نویسنده‌ی ده‌ها کتاب است که از آن‌ها تنها یکی به فارسی ترجمه شده است: در اسارت زنجیرها و خوک ها، که یک اتوبیوگرافی [زندگی‌نامه‌ی خودنوشت] است با ترجمه‌ی مینا پاکدل در نشر «خوب». همچنین در کتاب مجموعه مقالاتی درباره گره‌گاه جنسیت و دیگر نظام‌های سلطه ترجمه مریم نورائی‌نژاد، مقاله‌ای از دیویس با عنوان «تجاوز جنسی، نژادپرستی و افسانه متجاوز سیاه» منتشر شده است که با ترجمه جلوه جواهری، کنش‌گر حقوق زنان که اکنون در زندان لاکان رشت محبوس است در وبسایت بیدارزنی نیز در دسترس است. تلاش مترجم‌های داوطلب باعث شده است که برخی نوشته‌های او برای فارسی‌دانان در دسترس قرار گیرد، بخش‌هایی از این ترجمه‌ها و لینک دسترسی به آن‌ها را در این بخش قرار داده‌ایم:

در هر حال، زندانی سیاسی همیشه قانون نانوشته‌ای را زیر پا گذاشته است که خیزش و اخلال در نظم موجودِ استثمار و نژادپرستی را نهی می‌کند. زیرپاگذاشتن آشکار و واقعی یک قانون موجود، یا استفاده از مسیرهای مجاز شمرده‌شده در قانون اساسی برای آموزش و تحریک و سازماندهی توده‌ها برای مقاومت‌، این قانون نانوشته را به چالش می‌کشد.

طبقه، سرکوب، زندانی سیاسی و «خودکشی»اش: آموزه‌هایی از جنبش سیاهان آمریکا، ترجمه امین درودگر، بهمن‌ماه ۱۳۹۶

برای گذار به مرحله‌‌ای دیگر که به روشن شدن وضعیت زندانیان سیاسی بیانجامد، باید میان پرونده‌سازی‌ها علیه بسیاری از انقلابیون سیاه و قتل عام گسترده مردممان پیوند ایجاد کنیم و از این طریق مسأله‌ زندانیان سیاسی را به منافع و نیازهای عینی مردم سیاه‌[پوست] ربط دهیم. زیرا معمولاً نمی‌شود در هیچ یک از زاغه‌های سیاهان در این کشور با خانواده‌ای رو‌برو شد که تجربه‌ برخورد بی‌واسطه با سیستم قضایی فاسد و دستگاه سرکوب‌گر زندان را نداشته باشد. رسیدن به عدالت در دادگاه برای انقلابی سیاه نه تنها غیرممکن است، بلکه مردم سیاه‌[پوست] به طور کلی به جای برخورداری از عدالت، قربانی شکل بورژوایی آن بوده‌اند.

برای رادیکال شدن کافی است یک روز را در دادگاه باشید، ترجمه حنا رحیمی، مهرماه ۱۳۹۸

تا زمانی که سلامت فیزیکی، ذهنی و روحی جوامع ما نادیده گرفته می‌شود، امنیت ناممکن است. نباید در پاسخ به زنی سیاه‌پوست که دچار حمله‌ی روانی شده افرادی مسلح فرستاد، کسانی که آموزش دیده‌اند برای اعمال موثر مرگ و خشونت. بدین ترتیب، نه‌تنها به این زن کمکی نخواهد رسید، بلکه رفتارش می‌تواند توجیهی شود برای کشتنش. ایمنی و امنیت نیازمند آموزش، مسکن، شغل، هنر، موسیقی و تفریح است. اگر بودجه‌هایی که به این نهادها اختصاص می‌یابد – پاسگاه‌های پلیس، اداره‌ی مهاجران و گمرک‌ها، بازداشتگاه‌ها، زندان‌ها و مراکز نگهداری از مهاجران – به سوی خدمات عمومی سرازیر می‌شد، بی‌تردید نیاز و توجیه برای گسترش پیوسته‌ی نهادهای خشونت دولتی کاهش می‌یافت. 

چرا استدلال‌ها علیه برچیدن نهاد انتظامی به ناچار به بن‌بست میرسند، ترجمه سهیل رضانژاد – پردیس قره‌بگلو، مهرماه ۱۴۰۱

به‌عنوان کودکی که در جداسازی‌شده‌ترین شهر در جنوب ایالات‌متحده بزرگ شد، خیلی زود متوجه شدم که آزادی بدون تعلیم و تربیت غیرممکن است. همان‌طور که فردریک داگلاس از پیشگامان مبارزه با برده‌داری عنوان کرده بود «دانش باعث می‌شود کودک مناسب بردگی نباشد». اربابِ داگلاس یادگیری را برای داگلاس ممنوع کرده بود و این باعث شد داگلاس به شکل پنهانی به آموختن بپردازد. می‌توان گفت داگلاس دزد دانش شد. وقتی من به کودکی خود فکر می‌کنم به یاد می‌آورم که مهم‌ترین افراد اجتماع ما معلمان ما بودند. همچنین به یاد دارم که در درس‌هایمان با فعالیت‌های براندازانه سروکار داشتیم. درس‌هایی که خواندیم، به ما کمک کردند مقابله و مقاومت در برابر نژادپرستی‌ای که هدفش از بین بردن زندگی ما بود را یاد بگیریم. این درس‌ها به ما کمک کردند اعتمادبه‌نفسمان افزایش یابد و تصورمان از آینده با امید همراه باشد.

آزادی بدون تعلیم و تربیت غیرممکن است، وبسایت بیدارزنی، مهرماه ۱۳۹۴

با فرض بر این که تئوری مطالبه‌ی دست‌مزد به شکلی ناامیدانه ناقص است، با این وجود آیا این امکان وجود ندارد که پافشاری بر پرداخت دست‌مزد به کارِخانگی از لحاظ سیاسی امری مطلوب باشد؟ ایده‌ی چک دولتی برای کارِخانگی ممکن است برای خیلی از زنان جالب باشد، ولی این جذابیت احتمالا کوتاه مدت خواهد بود. چند نفر از این زنان قادر خواهند بود تا به خاطر دست‌مزد خود را با کارهای کشنده‌ی پایان‌ناپذیر خانه وفق دهند؟ آیا پرداخت دست‌مزد این حقیقت که لنین به آن اشاره کرد را تغییر می‌دهد زمانی که گفت: «… خرده‌کاری‌های خانه زنان را خرفت، سرکوب، فرودست و خرد می‌کند، آن‌ها را به آشپزخانه و پرورش کودک زنجیر می‌کند، و نیروی کارشان را در کاری پرزحمت که به شکلی وحشیانه اعصاب خردکن، جزئی، غیرمولد، خرفت و خردکننده است به هدر می‌دهد.»

زنان، طبقه و نژاد / قسمت اول، ترجمه مهسا نوژان، تیرماه ۱۳۹۷

لغو کار خانگی به عنوان مسئولیت فردی هر زن، به‌وضوح هدف راهبردی آزادی زنان است. ولی اجتماعی کردن کار خانگی -ازجمله تهیه غذا و مهدکودک- متضمن پایانی برای حاکمیت انگیزه‌ی سود در اقتصاد است. در واقع تنها گام‌های مشخص برای پایان دادن برده‌داری خانگی در جوامع سوسیالیستی امروزی برداشته شده است.

زوال قریب‌الوقوع کار خانگی: چشم‌انداز طبقه کارگر، ترجمه شمیم شرافت در وبسایت بیدارزنی، اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰

نژادپرستی همواره قدرت خود را از توانایی به اجبار جنسی سوق داده است. هم‌زمان که زنان سیاه[پوست] و خواهران رنگین‌پوست آن‌ها هدف اصلی این‌گونه حملات نژادپرستانه بودند، زنان سفیدپوست نیز از رنج آن بی‌نصیب نماندند. مردان سفیدپوستی که دریافته بودند می‌توانند از مجازات تجاوزهای جنسی علیه زنان سیاه مصون بمانند، با زنان هم‌نژاد خود نیز رفتار بدی داشتند. نژادپرستی همواره به عنوان محرکی در خدمت تجاوز جنسی بوده است، و ترکش این حملات به جانِ زنان سفیدپوست در ایالات‌متحده هم اصابت کرده است. این شیوه، یکی از راه‌های بسیاری است که نژادپرستی به‌واسطه‌ی آن تبعیض جنسی را تقویت می‌کند و باعث می‌شود زنان سفیدپوست به طور غیرمستقیم قربانی ظلم و ستم ویژه‌ای شوند که خواهران رنگین‌پوست آن‌ها را هدف قرار داده است.

تجاوز جنسی، نژادپرستی و افسانه‌ی متجاوز سیاه، ترجمه جلوه جواهری، مهرماه ۱۳۹۹
«<a href="https://t.me/bidarzani/9063">بخش‌هایی از سخنرانی آنجلا دیویس،‌ «انقلاب یا مقاومت</a>»، ترجمه سروناز احمدی در بیدارزنی

اگر انگلیسی می‌دانید:

از مهم‌ترین آثار آنجلا دیویس که هنوز به فارسی برگردان نشده، می‌توان به سراغ کتاب‌های زیر رفت:

  • زنان، نژاد و طبقه در ۱۹۸۱ منتشر شد و تحلیلی مارکسیست-فمینیستی از جنسیت، نژاد و طبقه را وارد ادبیات فمینیستی کرد. این کتاب نگاهی تاریخی بر تجارت برده در ایالات متحده امریکا، جنبش‌های الغای برده‌داری، و جنبش آزادی‌بخش زنان در سال‌های ۱۹۶۰ دارد و شامل ۱۳ مقاله است و نگاهی انتقادی به جنبش آزادی‌بخش زنان دارد. او در این کتاب با مقایسه ستم‌های رفته‌بر مردان و زنان برده، کار خانگی و کار بازتولیدی را در تحلیل وضعیت زنان سیاه برجسته می‌کند. با نگاهی بر تجاوز مردان سفید به زنان برده، او تجاوز را با مسأله قدرت پیوند می‌زند چشم‌اندازی تازه به افسانه‌ی متجاوز سیاه به دست می‌دهد.

Women, Race and Class

  • آیا زندان‌ها از کار افتاده‌اند؟ در ۲۰۰۳ منتشر شد و ناداستانی است که به الغای نهاد زندان‌ها دعوت می‌کند. کتاب تحلیلی از نظام‌های کیفری از ابتدای پدیداری‌شان تا مجموعه‌های صنعتی پیچیده مدرن زندان‌ها. دیویس در این کتاب استدلال می‌کند که نظام کیفری از اصلاح زندانیان بازمانده است و ابزاری برای استثمار و سودآوری از آن‌ها بدل گشته است؛ فراتر از نقد نهاد زندان‌ها، دیویس در این کتاب بدیل‌هایی برای نظام مجازات را به بررسی می‌گذارد.

Are Prisons Obsolete?

  • در معنای آزادی، و دیگر دیالوگ‌های دشوار در ۲۰۱۲ منتشر شد مجموعه‌ای از ۱۲ سخنرانی دیویس است که به در‌هم‌تافتگی‌های قدرت، نژاد، جنسیت، طبقه، جزا، محافظه‌کاری و ضرورت تغییر می‌پردازد.

The Meaning of Freedom: And Other Difficult Dialogues

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • AB

    با درود، این مقدمه به گونه ای نبشته شده است که انگاری استاد عزیز ما فوت کرده و دیگر در میان ما نیست. "به قدرت جمعی باورمند بود" که هنوز نیز به توان گروهی معتقد هست. ایشان ۸۰ سالش بیشتر نیست.

  • فرنگیس

    با تشکّر از شما برای ترجمه و ارائه ی این مطلب. هم چون بسیاری، آموختم و لذّت بردم. با این وجود لازم دانستم یادآوری کنم که ترجمه ی واژه ی First Nation یا Aboriginal به واژه ی «سرخ پوست » محترمانه نیست و سال هاست که به کار برده نمی شود. متأسفانه این اشتباه حتا در حوزه ی آکادمیک هم دیده می شود.

  • فرشاد

    به کاربردن کلمه ی« سیاه » در اشاره به سیاه پوستان رایج و پذیرفته شده است. در حالی که به کاربردن کلمه ی «سرخ پوست» تحقیر آمیز است. مفهوم بومی انتخاب درست و کافی به نظر می رسد.

  • ملا نُقَطی

    استفاده از فعل ماضی "بود" نادرست است، چونکه رفیق ما هنوز زنده است، ماضی استمراری فعل صحیح خواهد بود.