ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

راه پر فراز و نشیب موسیقی در جمهوری اسلامی: چشم‌انداز آینده چیست؟

نادر افراسیابی - آثار پژوهشی در عرصه موسیقی ایران کم نیست، اما پژوهشی که به تأثیر سرکوب موسیقی در سال‌های بعد از انقلاب پرداخته باشد، پرشمار نیست. «موسیقی در لبهٔ پرتگاه: مسیر آهنگسازان ایرانی پس از انقلاب ۵۷» نوشته کیان امامی چنین اثری‌ست. با او گفت‌وگو کرده‌ایم.

اخیراً پژوهش کیان امامی، با عنوان «موسیقی در لبهٔ پرتگاه: مسیر آهنگسازان ایرانی پس از انقلاب ۵۷»، به زبان انگلیسی توسط انتشارات آسمانا (تورنتو) منتشر شده است. کیان امامی آهنگساز، مدرس موسیقی، نوازنده‌ی پیانو و موسیقی‌دان، نامزد جایزه‌ی معتبر جونو برای آهنگسازی «ماهی سیاه» است. او در کارنامه‌ی آهنگسازی خود، سفارش ساخت موسیقی برای آثار مختلف اپرایی، سمفونیک، فیلم و موسیقی معاصر داشته است که از میان این آثار می‌توان به «سمفونی در سه موومان»، اپرای «در سایه‌ی راب فورد» و «سبزِ دوردست: پنج قطعه برای پیانو» اشاره کرد.

کتاب «موسیقی در لبهٔ پرتگاه» فشرده‌ای از تز دکترای امامی در دانشگاه تورنتو است. این کتاب به بررسی تأثیر عمیق انقلاب ۱۳۵۷ بر موسیقی ایران می‌پردازد. در این پژوهش، با توصیف و تحلیل داستان‌های منحصر به فرد آهنگسازان معاصر، انواع موانع و چالش‌های گسترده‌ی سیاسی-اجتماعی‌ که این هنرمندان با آن دست و پنجه نرم کرده‌اند به تصویر کشیده شده است.

به بهانه‌ی انتشار این کتاب با کیان امامی مصاحبه‌ای انجام داده‌ایم که در ادامه می‌توانید بخوانید:

به نظر می‌رسد تجربیات شخصی شما به عنوان یک آهنگساز ایرانی-کانادایی نقش مهمی در شکل‌گیری این پژوهش داشته است. لطفا در مورد چگونگی شروع این پروژه توضیح دهید؟

بله، تجربیات شخصی من بدون شک تأثیر عمده‌ای در شکل‌گیری این تحقیق داشته است. در ابتدا، موضوع پژوهش من «هویت فرهنگی جامعه‌ی دیاسپورای نوظهور آهنگسازان معاصر ایرانی-کانادایی» بود، اما با گذشت زمان و بررسی منابع مختلف، محور و سؤالات اصلی تحقیق تغییر کردند. این تغییر به این دلیل بود که متوجه شدم این تحقیق به پیش‌نیازهایی احتیاج دارد که کمتر به آن‌ها پرداخته شده است؛ به‌ویژه اینکه شاید یکی از عوامل اصلی شکل‌گیری هویت فرهنگی این جامعه‌ی دور از وطن، ریشه در سیر تحولات اجتماعی چند دهه‌ی اخیر ایران داشته باشد. بنابراین به‌عنوان یکی از آهنگسازانی که بعد از انقلاب ۵۷ متولد شده‌ام و پس از نزدیک به سه دهه زندگی در ایران به کانادا مهاجرت کرده‌ام، تمایل بیشتری به بررسی پیشینه‌ی فرهنگی-تاریخی این نسل پیدا کردم.

کیان امامی. عکس: نشر آسمانا
کیان امامی. عکس: نشر آسمانا

 لطفا درباره سوالات اصلی‌ این پژوهش و شیوه‌ای که برای پاسخ دادن به آ‌نها به کار برده‌اید، توضیح دهید.

همان‌طور که در عنوان این کتاب اشاره شده است، در این پژوهش تلاش کرده‌ام تأثیر تحولات عمده‌ی اجتماعی و سیاسی پس از انقلاب ۵۷ را بر موسیقی و آهنگسازان ایرانی بررسی کنم. سوال‌های اصلی که در پی پاسخ به آن‌ها بودم، در دو محور قرار می‌گیرند: نخست، تأثیر تحولات سیاسی و اجتماعی دوران انقلاب و جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق بر زندگی و آثار آهنگسازان ایرانی؛ و دوم، چگونگی ادامه‌ی فعالیت‌ها و واکنش این آهنگسازان در مواجهه با این تحولات.

برای این منظور، ابتدا به بررسی منابع رسمی و دانشگاهی موجود پرداختم. پس از تعیین متدولوژی تحقیق، تمرکز من بر مصاحبه با تعدادی از آهنگسازان ایرانی و تحلیل این مصاحبه‌ها و روایت‌های شفاهی بود. سپس با طبقه‌بندی و مقایسه‌ی اسناد معتبر تاریخی و تطبیق آن‌ها با روایت‌های شفاهی، تلاش کردم به تحلیلی نزدیک‌تر به واقعیت دست یابم.

  به نظر شما مهم‌ترین تأثیرات انقلاب ۱۳۵۷ و جنگ ایران و عراق بر آثار آهنگسازان ایرانی در دهه‌ی اول انقلاب چه بوده است؟

قبل از پاسخ به این سوال، باید یادآوری کنم که در دهه‌ی اول پس از انقلاب ۵۷، متولیان اصلی تولید و نظارت بر موسیقی، شامل سازمان‌ صدا و سیمای جمهوری اسلامی، مرکز سرود و آهنگ‌های انقلابی وزارت ارشاد اسلامی و مرکز موسیقی حوزه‌ هنری سازمان تبلیغات اسلامی بودند و این ارگان‌ها نقش مهمی در ارائه‌ی آثار فرهنگی و هنری در سطح کلان ایفا می‌کردند. به نوعی، اکثر مراکز دیگر تولید آثار هنری و کنسرت‌های عمومی برای حدوداً یک دهه تعطیل شده بودند. نکته‌ی دیگر این است که در ابتدای انقلاب شاهد یک دوره‌ی نسبتاً کوتاه هستیم که تولید موسیقی در صدا و سیما و ارگان‌های مشابه به‌طور رسمی متوقف شد. در این مدت، تنها تعدادی محدود از آثاری که یا از قبل در آرشیو رادیو و تلویزیون ملی ایران وجود داشتند یا در جریان انقلاب تولید شده بودند، به‌صورت پراکنده از صدا و سیما پخش می‌شدند.

تا اینکه نظام حاکم و طرفدارانش به سرعت شروع به تولید آثار موسیقی جدیدی کردند که هم‌سو با منافع نظام و در خدمت یک تفکر ایدئولوژیک جدید در سپهر سیاسی پس از انقلاب ۵۷ قرار می‌گرفت. به همین منظور، پاکسازی‌های گسترده‌ی فرهنگی صورت گرفت و مسئولان تازه‌کار بسیاری از هنرمندان قدیمی را، با بی‌اعتنایی به جایگاه و سابقه‌شان، از عرصه کنار گذاشته و به‌جای آن‌ها هنرمندان جوان‌تر را جذب کردند. این تولیدات انقلابی به ابزاری برای تبلیغات ایدئولوژیک نظام نوپا تبدیل شد و در مراسم رسمی مختلف به اجرا درآمد. در سال‌های اول انقلاب، اکثر این آثار به مدح ارزش‌های انقلاب و نکوهش امپریالیسم می‌پرداختند. اما با آغاز جنگ ایران و عراق، حجم گسترده‌ای از آثار جدیدی تولید شد که به تبلیغ ایدئولوژی یک جنگ مقدس علیه دشمن کافر (طبق ادعای سران رژیم جمهوری اسلامی) اختصاص داشتند.

این آثار نقش مهمی در جذب نیروهای داوطلب از سنین و شهرهای مختلف، اعزام آن‌ها به جبهه‌ها، و حفظ روحیه‌ی رزمندگان در طول این جنگ فرسایشی داشتند. در بسیاری از موارد، مرکز سرود و آهنگ‌های انقلابی وزارت ارشاد با ستاد پشتیبانی جنگ برای اعزام هنرمندان به جبهه همکاری می‌کرد. نوازندگان و خوانندگان متعددی از ژانرهای مختلف موسیقی به جبهه‌ها اعزام می‌شدند تا برای سربازان هنرنمایی کنند. برنامه‌های این هنرمندان اعزامی نقش مهمی در تقویت روحیه و آماده‌سازی ذهنی نیروهای جهادی و ترویج ایدئولوژی «دفاع مقدس» ایفا می‌کرد. در برخی موارد، آموزش ساز و سرود به رزمندگان نیز بخشی از وظایف این هنرمندان بود تا آن‌ رزمندگان بتوانند در جبهه‌ها برای همرزمانشان برنامه‌هایی اجرا کنند.

چالش‌ها و مقاومت‌ها

با وجود محدودیت‌های شدید و شرایط سیاسی، بسیاری از آهنگسازان به فعالیت خود ادامه داده‌اند. این آهنگسازان با چه موانع خاصی روبرو شده‌اند و چه استراتژی‌ها یا ویژگی‌هایی به آنها کمک کرده تا مقاومت کنند؟

در مورد موانع پیش روی آهنگسازان پس از انقلاب، علاوه بر سرکوب سیستماتیک و فشارهای اجتماعی، آن‌ها تقریباً برای هر فعالیت موسیقیایی ملزم به دریافت مجوز از شوراهای تصمیم‌گیرنده موسیقی بودند. روند دریافت این مجوزها برای آهنگسازان مستقل معمولاً طولانی و پیچیده بود و در برخی موارد، انتشار یک آلبوم می‌توانست سال‌ها به طول انجامد یا حتی هیچ‌گاه به سرانجام نرسد. این فرایند طاقت‌فرسا اغلب به دلسردی و ناامیدی هنرمندان منجر می‌شد.

برای مثال، اگر آهنگسازی قصد ضبط اثرش در استودیو را داشت، تمامی افراد دخیل در ساخت آن، از جمله خود اثر و شعر، باید توسط مرکز سرود و آهنگ‌های انقلابی وزارت ارشاد تأیید می‌شدند. پس از این مرحله، برای صدابرداری باید درخواست مجوز ارائه می‌دادند تا مجوز موقت یک یا چندماهه برای ضبط در استودیوی مجاز صادر شود. حتی هر نوازنده‌ای برای حمل ساز شخصی‌اش نیاز به مجوز ارشاد داشت تا بتواند در ضبط اثر شرکت کند. در مراحل بعدی، مجوزهای دیگری نیز برای انتشار اثر لازم بود.

اهرم‌های بازدارنده و کنترل‌های گسترده ناشی از فضای انقلاب و جنگ، که تحت عنوان نظارت توسط دستگاه‌های عریض و طویل حکومتی در ابعاد مختلف اعمال شده‌اند، به ایجاد ترس دائمی و خودسانسوری‌های گسترده‌ای منجر شده است که به تدریج در ذهن افراد جامعه نهادینه شده است. این پدیده نه‌تنها در میان کسانی که ناچار به پذیرش فرآیندهای مجوزگیری هستند، دیده می‌شود، بلکه در برخی هنرمندانی که بدون مجوز فعالیت می‌کنند نیز قابل مشاهده است. این فشارهای اجتماعی و سیاسی ممکن است موجب شکل‌گیری نگرش‌های محافظه‌کارانه حتی در میان برخی از آهنگسازان ایرانی خارج از کشور شده باشد.

این اهرم‌های بازدارنده و کنترل‌های گسترده ناشی از فضای انقلاب و جنگ، که تحت عنوان نظارت توسط دستگاه‌های عریض و طویل حکومتی در ابعاد مختلف اعمال شده‌اند، به ایجاد ترس دائمی و خودسانسوری‌های گسترده‌ای منجر شده است که به تدریج در ذهن افراد جامعه نهادینه شده است. این پدیده نه‌تنها در میان کسانی که ناچار به پذیرش فرآیندهای مجوزگیری هستند، دیده می‌شود، بلکه در برخی هنرمندانی که بدون مجوز فعالیت می‌کنند نیز قابل مشاهده است. این فشارهای اجتماعی و سیاسی ممکن است موجب شکل‌گیری نگرش‌های محافظه‌کارانه حتی در میان برخی از آهنگسازان ایرانی خارج از کشور شده باشد.

در پاسخ به بخش دوم سوال شما درباره‌ی راه‌های مختلفی که آهنگسازان برای گذران زندگی در مواجهه با شرایط جدید در پیش گرفتند، می‌توان گفت برخی به همکاری با سیستم جدید تن دادند، در حالی که گروهی دیگر به دلیل عدم تمایل به سازگاری با این شرایط، خانه‌نشین شدند. با این حال، استراتژی اکثریت هنرمندانی که یا شغل خود را از دست داده بودند یا ترجیح می‌دادند با سیستم جدید همکاری نکنند، به چند دسته اصلی قابل تقسیم است:

دسته‌ی اول شامل آن‌هایی است که خانه‌نشین شدند و این امر به آن‌ها فرصت داد تا بیشتر بر آموزش خصوصی موسیقی تمرکز کنند. این گروه احتمالاً یکی از تأثیرگذارترین دسته‌ها بوده‌اند، زیرا نقش کلیدی در تعلیم و تربیت هنرجویان ایفا کرده و نسل جدیدی از آن‌ها را پرورش دادند.

دسته‌ی دوم آن‌هایی بودند که تصمیم گرفتند به فعالیت‌هایی بپردازند که ارتباطی به امور هنری قبلی‌شان نداشت تا به نوعی از هر گزندی در امان بمانند.

دسته‌ی سوم آن‌هایی بودند که احساس کردند شرایط ادامه‌ی کار در داخل کشور برایشان مهیا نیست و تصمیم به مهاجرت گرفتند تا بتوانند آزادانه در خارج از ایران به فعالیت یا تحصیل بپردازند.

«موسیقی در لبهٔ پرتگاه: مسیر آهنگسازان ایرانی پس از انقلاب ۵۷ » (به زبان انگلیسی) نوشته: کیان امامی
«موسیقی در لبهٔ پرتگاه: مسیر آهنگسازان ایرانی پس از انقلاب ۵۷ » (به زبان انگلیسی) نوشته: کیان امامی

دسته‌ی آخر شامل آهنگسازانی بود که تصمیم گرفتند فعالیت‌های خود را در داخل کشور ادامه دهند و از هر فرصت یا روزنه‌ای برای آهنگسازی استفاده کنند تا از ایدئولوژی تحمیلی سیستم حاکم تا حد امکان مصون بمانند. به‌عنوان مثال، در دهه‌ی اول انقلاب، با وجود محدودیت‌های گسترده‌ای که بر سر راه آهنگسازان موسیقی پاپ قرار داشت، هنوز تعداد اندکی حوزه وجود داشت که این هنرمندان می‌توانستند نسبتاً مستقل از پروپاگاندای حکومتی فعالیت کنند. در نتیجه، برخی به ساخت موسیقی برای کودکان روی آوردند و عده‌ای دیگر در حوزه‌ی موسیقی فیلم مشغول به کار شدند.

چگونه رویدادهای تاریخی بزرگ مانند انقلاب و جنگ اثرات قابل مشاهده‌ای بر آثار موسیقی آهنگسازان ایرانی و نحوه ارائه آثار در آن دوران داشته است؟ آیا می‌توانید تم‌ها یا موتیف‌های تکرارشونده‌ای که در آثار آنها نمایان شده‌اند، معرفی کنید؟

در کتابم به‌طور مفصل به این موضوع پرداخته‌ام، اما به صورت خلاصه می‌توان گفت که به علت شرایط ویژه‌ی کشور پس از انقلاب و در دوران جنگ، بخش عمده‌ای از انرژی هنرمندان به‌جای تمرکز بر خلاقیت، صرف تاب‌آوری در برابر فشارهای شدید و غیرقابل‌تحملی می‌شد که از سوی نیروهای متعصب انقلابی و حوزه‌های علمیه بر آنان وارد می‌شد. این فشارها تنها به موسیقی مطربی و خوانندگان پاپ محدود نمی‌شد، بلکه اکثر سبک‌های دیگر را نیز در بر می‌گرفت. به‌عنوان مثال، پخش هرگونه تکنوازی موسیقی سنتی ایرانی در صدا و سیما ممنوع بود. همچنین، پخش آثار ارکسترال موسیقی اصیل ایرانی و کلاسیک غربی، به‌ویژه آنهایی که دارای ریتم‌های تند و پرتحرک بودند، نیز ممنوع بود.

در سال ۵۷، با حمله انقلابیون تندرو به فروشگاه‌های عرضه‌کننده صفحه گرامافون و نوار موسیقی و آتش زدن و تخریب اکثر آن مغازه‌ها، و در پی تعطیلی مراکز برگزاری کنسرت، به یکباره بساط‌فروش‌ها و دکه‌های پراکنده مستقر در خیابان‌های اصلی مرکز شهر، مانند ولی‌عصر و روبروی دانشگاه تهران، به فروشندگان اصلی نوار کاست‌های سرودهای انقلابی و سایر آثار موسیقی مجاز و غیرمجاز بدل شدند. اما از ابتدای سال ۱۳۶۰، با تشدید سیاست سرکوب، این بساط‌فروش‌ها جمع‌آوری شدند و نوارفروش‌ها به‌طور مخفیانه نوارهای پاپ لوس‌آنجلسی و خواننده‌های معروف خارجی را که به‌صورت قاچاق وارد کشور می‌شد، در جلوی ورودی پاساژها و کنار سینماها به فروش می‌رساندند.

در ابتدای انقلاب، ضبط و نشر موسیقی فقط برای موسیقیِ متن فیلم‌های سینمایی و تولیدات فرهنگی مربوط به کودکان مجاز بود و سایر گروههای سِنی و ژانرها از این حق محروم بودند. تنها استثنا، حق ضبط موسیقی برای چند نفر از اعضای کانون چاووش بود که به‌طور خاص از سوی وزارت ارشاد برای آن‌ها در نظر گرفته شده بود. گرچه اعضای چاووش حق پخش آثارشان را نداشتند، اما دستگاه‌های کپی نوار کاست خریداری کرده بودند و آلبوم‌های ضبط شده را ابتدا خودشان و سپس در جایی که به‌صورت خصوصی توسط پدر چند عضو کانون برای این منظور اداره می‌شد، در تیراژ بالا تکثیر می‌کردند. در دوران انقلاب، اعضای گروه برای عرضه‌ی این نوارها شخصاً به مقاطع پرتردد شهر می‌رفتند و آلبوم‌هایشان را در آن نقاط پخش می‌کردند.

کمبود امکانات مناسب و فضای نسبتاً بسته و خفقان حاکم بر دانشگاه‌های ایران به‌طور مستقیم بر کیفیت آموزش عالی تأثیر گذاشته است. عدم تخصیص مناسب منابع به دانشگاه‌ها، همراه با گزینش‌های گسترده در مراکز دولتی و آموزشی که به اخراج بسیاری از استادان مجرب و با سابقه منجر شده، روند آموزشی را به‌شدت تضعیف کرده و کیفیت آن را تحت تأثیر قرار داده است.

از سوی دیگر، دایره‌ی سانسورهای متعدد از طرف نهادها و مقامات ذیربط نیز در حال گسترش بود. به‌عنوان نمونه، حتی یکی از معروف‌ترین سرودهای انقلاب ۵۷، «خمینی ای امام»، که هنگام ورود آیت‌الله خمینی در فرودگاه مهرآباد به‌صورت زنده توسط حامیان انقلاب اجرا شد، به دلیل منازعات سیاسی و وجود واژه‌ی «مجاهد» در متن شعر، از پخش منع و برای سال‌ها توقیف شد. هرچند در سرود «خمینی ای امام»، اصطلاح «مجاهد» به‌عنوان واژه‌ای عمومی و برای اشاره به مبارزان انقلاب مورد استفاده قرار گرفته بود، اما با گذشت زمان و به دلیل شباهت این واژه با نام سازمان مجاهدین خلق، که در ابتدا به‌عنوان نیرویی انقلابی شناخته می‌شد و سپس به مخالفت با حکومت پرداخت، حساسیت سیاسی حول آن افزایش یافت. جالب است که سازنده این اثر چنان مورد اعتماد نظام بود که به‌عنوان اولین رئیس شورای شعر و موسیقی صدا و سیما بعد از انقلاب انتخاب شد و تا سال ۱۳۶۰، مسئولیت این شورا را به مدت تقریباً چهار سال بر عهده داشت، اما این شورا که همچنان نهاد اصلی ممیزی و نظارت بر شعر و ترانه در این رسانه است، حتی اثر معروف او، که یکی از ماندگارترین سرودهای انقلاب بود را نیز حذف کرد.

در ارتباط با بخش دوم سوال درباره‌ی تم‌های تکرارشونده‌ی آثار موسیقی در دهه‌ی اول انقلاب، به نظر می‌رسد حکومت با آگاهی از تأثیر عمیق موسیقی بر توده‌ها و برای پیشبرد اهداف ایدئولوژیک، و با توجه به اینکه برخی انقلابیون افراطی موسیقی را امری ممنوع و مغایر با شرع تلقی می‌کردند، دست به عوام‌فریبی زد. به این معنا که بسیاری از واژه‌ها، افراد، و حتی سازهای موسیقی جایگزین شدند تا تولیداتی تک‌بعدی و کاملاً ایدئولوژیک از سوی حکومت به‌عنوان هنر ارزشمند ترویج یابند.

در این راستا، می‌توان به حذف واژه «موسیقی» از دایره‌ی واژگان مقامات مسئول، مکاتبات رسمی اداری، نام هنرستان‌ها و بیشتر نهادهای مرتبط با موسیقی، و جایگزینی آن با واژه «سرود» اشاره کرد. تولید انبوه آثاری با تم نوحه، روضه، عزاداری و سینه‌زنی، تبدیل بخشی از موسیقی اصیل ایرانی به آثار رزمی با اشعار ایدئولوژیک، و حتی جایگزینی اشعار برخی نوحه‌های پیش از انقلاب با اشعار رزمی مکتبی نیز از جمله این اقدامات بود. بررسی این آثار نشان می‌دهد که بسیاری از این اشعار بیشتر جنبهٔ شعارگونه داشته‌اند. همچنین، نمایش سازها در تلویزیون ممنوع گردید و صدای تمامی خوانندگان زن و حتی بسیاری از خوانندگان سرشناس مرد حذف شد. به علاوه، گروهی از سازها جایگزین گروهی دیگر شدند؛ به عنوان مثال، دف به جای تمبک قرار گرفت، شاید به این دلیل که در ذهن مسئولان امر جلوهٔ ملکوتی‌تری داشت.

به این ترتیب، موسیقی همچنان تولید می‌شد، اما تحت عنوان سرود و آهنگ‌های انقلابی و به شرطی که محتوای اشعار و اجرای آن کاملاً مطابق با اهداف سیاسی نظام و تأیید شوراهای حکومتی باشد. این رویکرد نه تنها به اهداف ایدئولوژیک حاکمان پاسخ می‌داد بلکه حساسیت‌های افراطی برخی انقلابیون نسبت به این تولیدات را نیز کاهش می‌داد.

شوق به تحصیل موسیقی

شما در تحقیق خود به افزایش تعداد دانشجویان موسیقی ایرانی در دانشگاه‌های کانادا اشاره کرده‌اید. از دلایل این روند و تأثیرات آن بر جامعه چه می‌توان گفت؟

بله، افزایش تعداد دانشجویان ایرانی در رشته موسیقی در دانشگاه‌های کانادا واقعاً جالب توجه است. به عنوان یکی از این افراد، شاهد بوده‌ام که طی کمتر از دو دهه، از سال ۱۳۸۴ و پس از پایان دوره اصلاحات در ایران، یک جهش سریع در تعداد دانشجویان ایرانی در دانشگاه‌های موسیقی کانادا رخ داده است. شاید یکی از دلایل این شتاب، ناامیدی از اصلاحات در ایران باشد. برای مثال، خود من پس از پایان تحصیلات کارشناسی‌ارشد موسیقی در دهه ۸۰ شمسی، به تدریس در دانشگاه‌ها و هنرستان‌های داخل کشور مشغول شدم. با وجود تلاش همکارانم در کادر آموزشی، به دلیل قرار داشتن در یک فضای بسته، امید به بهبود وضعیت فرهنگی جامعه به‌تدریج کم‌رنگ شد و در نهایت من هم به دوستانی پیوستم که پیش‌تر از کشور خارج شده بودند.

از دلایل دیگر افزایش دانشجویان ایرانی در کانادا، شرایط ویژه‌ای است که دانشگاه‌های این کشور ارائه می‌دهند. این دانشگاه‌ها به دلیل محیط چندفرهنگی، حمایت از پذیرش دانشجویان بین‌المللی و کیفیت بهتر آموزشی، به مقصدی جذاب برای دانشجویان ایرانی تبدیل شده‌اند. همچنین، دانشجویان موسیقی ایرانی که پیش‌تر وارد این دانشگاه‌ها شده‌اند، با عملکرد خوب خود فضایی مناسب برای ورود دانشجویان جدید فراهم کرده و تاثیر مثبتی در جامعه دانشگاهی کانادا و در میان کسانی که قصد ادامه تحصیل در اینجا دارند، گذاشته‌اند. بخش قابل توجهی از دانشجویان ایرانی پس از تحصیل در کانادا، در این کشور مانده و در عرصه‌های مختلف مشغول به فعالیت شده‌اند، در حالی که برخی دیگر به ایران یا سایر کشورها بازگشته‌اند تا نقش مثبتی در سیستم‌های آموزشی آنجا ایفا کنند.

 بسیاری از آهنگسازان ایرانی برای ادامه‌ی تحصیل به خارج از کشور رفته‌اند. آیا می‌توانید سیستم آموزشی ایران و کشورهای غربی را مقایسه کنید و تأثیر آن بر دانشجویان رشته‌ی آهنگسازی را بررسی کنید؟

به نظر می‌رسد برای آموزش آهنگسازی در دانشگاه، توجه به چند رکن اساسی ضروری است: طراحی بهینه مباحث نظری و تکنیک‌های عملی، تحلیل فرم و سبک آثار مختلف موسیقی، اجرای مرتب آثار دانشجویان، ارائه بازخوردهای سازنده به آن‌ها، و پرورش خلاقیت هنری‌شان.

کمبود امکانات مناسب و فضای نسبتاً بسته و خفقان حاکم بر دانشگاه‌های ایران به‌طور مستقیم بر کیفیت آموزش عالی تأثیر گذاشته است. عدم تخصیص مناسب منابع به دانشگاه‌ها، همراه با گزینش‌های گسترده در مراکز دولتی و آموزشی که به اخراج بسیاری از استادان مجرب و با سابقه منجر شده، روند آموزشی را به‌شدت تضعیف کرده و کیفیت آن را تحت تأثیر قرار داده است. انقلاب فرهنگی ایران در سال‌های ابتدایی انقلاب یکی از بارزترین نمونه‌های این پدیده است. به دلیل استمرار این سیاست‌های محدودکننده پس از انقلاب ۵۷، سیستم آموزش رسمی دانشگاهی و نهادهای آموزشی دچار آسیب‌های جدی شده و نگرش آموزشی، به‌ویژه در رشته‌های علوم انسانی و هنر، به‌طور قابل توجهی تک‌بعدی و محدود شده است.

به همین دلیل، آهنگسازانی که در خارج از کشور تحصیل کرده‌اند، نه تنها فرصت فراگیری تکنیک‌های مختلف آهنگسازی تحت نظر استادان مجرب را داشته‌اند، بلکه با دسترسی به نوازندگان و آنسامبل‌های موسیقی، امکان اجرای آثار خود را چه در محیط دانشگاه و چه در مسابقات و فستیوال‌های مختلف یافته‌اند. این اجراها معمولاً بدون پرداخت هزینه و در برخی موارد حتی با دریافت جوایز مالی همراه بوده است. علاوه بر آن، این هنرمندان با روش شناسی های علمی و شیوه‌های فکری گوناگون آشنا شده‌اند. تجربه‌ی تحصیل و زندگی در فضایی عاری از محدودیت‌های ایدئولوژیک به آن‌ها این امکان را داده است تا از نزدیک با دیدگاه‌ها و فرهنگهای متنوع آشنا شوند و خلاقیت خود را به‌طور چشمگیری تقویت کنند. یادگیری از فرهنگ‌های مختلف همواره یکی از راه‌های غنی‌سازی تجربه‌ی هنری در طول تاریخ بوده است. به‌عنوان مثال، بسیاری از آهنگسازان غربی به شرق سفر کرده‌اند و بالعکس، تا با درک عمیق‌تر از فرهنگ‌های گوناگون، سطح اندیشه و خلاقیت خود را ارتقا دهند.

چالش‌های مهاجرت؛آینده موسیقی ایران

 چه رویدادها یا تجربیات شخصی مهمی به طور خاص مسیر حرفه‌ای یا جهت‌گیری هنری آهنگسازانی که مطالعه کرده‌اید را تغییر داده است؟

برای پاسخ به این سؤال، بهتر است با تجربه شخصی‌ام آغاز کنم؛ زیرا در فصلی از کتاب به‌طور کامل به تأثیر عمیق رویدادهای پس از انقلاب و جنگ بر رویکرد هنری و گذشته‌ام پرداخته‌ام. این رویدادها که در دوران کودکی‌ام رخ دادند، نه‌تنها تأثیر قابل‌توجهی بر هویت من داشتند، بلکه نقش مهمی در شکل‌گیری آثاری که بعدها خلق کردم نیز ایفا کردند. در این تحقیق و به پیشنهاد استاد راهنمایم، تلاش کردم به خودقوم‌نگاری یا خودتاریخ‌نگاری (autoethnography) و تجزیه و تحلیل تجربیات شخصی‌ام بپردازم که روشی مرسوم در پژوهش‌های علوم انسانی است. به‌طور خلاصه، زندگی من و هم‌نسلانم پر از لحظاتی است که هر یک می‌تواند تم یک اثر دراماتیک باشد. تأثیر این وقایع پس از چند دهه هنوز در ذهن و روح من باقی مانده است. جالب‌تر آنکه حوادثی که پس از خروج من از کشور در ایران رخ داد، با وجود فاصله فیزیکی زیاد از زادگاهم، حتی بیشتر از گذشته بر من تأثیر گذاشت. به‌عنوان مثال، سقوط پرواز ۷۵۲ یکی از نقاط عطف پس از مهاجرت بود که تأثیرات عمیق و تکان‌دهنده‌ای نه‌تنها بر من، بلکه بر بخش قابل‌توجهی از جامعه دیاسپورای ایرانی در کانادا داشت.

با وجود چالش‌های مهاجرت و تأثیرات منحصر به فرد آن، آهنگسازان ایرانی به دلیل عدم وجود سانسور و فشارهای معمول، این پتانسیل را دارند که آنچه را که تمایل دارند بدون ترس از مواجهه با سیستم حاکم و نیاز به خودسانسوری ابراز کنند. به نظر من، این یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های جوامع دموکراتیک است که به همه شهروندان، از جمله هنرمندان، اجازه می‌دهد از آزادی بیان و آزادی پس از بیان برخوردار باشند. این دیدگاه به تولید رنگین‌کمانی از آثار متنوع منجر خواهد شد؛ زیرا اگرچه ممکن است آهنگسازان ایرانی مهاجر هم‌نسل من تجربیات مشابهی را پشت سر گذاشته باشند، اما هر یک از آن‌ها دنیای درونی و جهان‌بینی متفاوتی دارند. علاوه بر این، همان‌طور که در پاسخ به سوال قبلی اشاره کردم، ارتباط با فرهنگ‌های مختلف این امکان را برای آن‌ها فراهم می‌آورد که به درک عمیق‌تری از تنوع فرهنگی برسند و آثار خلاقانه‌تری را خلق کنند.

با توجه به چالش‌های اجتماعی-سیاسی مداوم، چگونه آینده موسیقی ایران را ارزیابی می‌کنید و چه امیدها و هشدارهایی از طرف هنرمندان در این زمینه مطرح شده است؟

پیش‌بینی آینده موسیقی ایران به هیچ وجه کار ساده‌ای نیست و این چالش از دو جنبه ناشی می‌شود. اولاً، این پیش‌بینی نیازمند در نظر گرفتن پارامترهای متعددی است که گاهی فراتر از حوزهٔ فرهنگ و هنر است، از جمله خط مشی‌های کلان فرهنگی که به‌صورت دستوری از سوی مسئولان و نهادهای بالادستی تعیین می‌شود. علاوه بر این، چگونگی تعامل میان جامعه، هنرمندان و کارگزاران فرهنگی در شکل‌گیری این آینده نقشی مهمی دارد. اما شاید مهم‌تر از همه، نحوهٔ فعالیت هنرمندان متفکر، میزان تولیدات خلاقانه وعمیق آن‌ها، و فرآیند آموزش اصولی نسل بعدی باشد که در صورت وجود بستر مناسب، می‌توانند نقش کلیدی در بهبود آیندهٔ موسیقی ایران ایفا کنند.

ثانیاً، موسیقی ایران از ژانرهای متنوعی تشکیل شده است که هر کدام تحت شرایط و شیوه‌های خاص خود توسعه یافته‌اند و آینده آن‌ها را نمی‌توان به یک شکل پیش‌بینی کرد. سرنوشت هر ژانر لزوماً یکسان نیست و مسیرهای آینده آن‌ها می‌تواند متفاوت باشد؛ برخی از آن‌ها ممکن است به‌طور مستقل رشد کنند، در حالی که برخی دیگر با چالش‌های جدی روبه‌رو شوند.

با این حال، بسیاری از دوستان هنرمند و همکارانی که با آن‌ها گفتگو کرده‌ام یا مصاحبه‌هایشان را دیده‌ام، آینده موسیقی ایران را بسیار روشن می‌بینند. این خوش‌بینی، به‌ویژه در شرایطی که با چالش‌های اجتماعی و سیاسی مواجه‌اند، دلگرم‌کننده است و نشان می‌دهد که امید به نوآوری و پایداری موسیقی همچنان زنده است. البته، برخی هنرمندان و پژوهشگران نیز در مناسبت‌های مختلف و آثار خود نسبت به فروپاشی فرهنگی جامعه هشدار داده‌اند که این نگرانی‌ها نشان‌دهنده دغدغه‌های عمیق آن‌هاست.

در نهایت، همان‌طور که در کتاب به تفصیل اشاره کرده‌ام، تاریخ به ما می‌آموزد که موسیقیدانان همواره سعی کرده‌اند مسیر خود را ادامه دهند، زیرا هنر جزئی جدایی‌ناپذیر از هویت انسانی است. این واقعیت نشان می‌دهد که موسیقی در بسیاری از موارد توانسته است راه خود را پیدا کند و در اشکال مختلف به رشد و شکوفایی ادامه دهد.

در این راستا، تلاش و تعامل هنرمندان و دوستداران هنر در داخل و خارج از ایران به‌طور چشمگیری بر این روند رشد و توسعه تأثیر می‌گذارد. این ارتباطات فرصتی برای تبادل ایده‌ها و تجربیات فراهم می‌آورد و به ترویج فرهنگ و هنر کمک می‌کند. به‌عبارتی، این تعاملات سازنده می‌تواند به ارتقای کیفیت و پایداری هنر در مواجهه با چالش‌های مختلف یاری رساند.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.