چالشها و مبارزههای زنان ایران در آب
قصه دختری که مخفی شنا میکرد و به المپیک رسید
سعیده فتحی - قهرمان شنای زنان ایران به دلیل تبعیض و محدودیتهای موجود نتوانست به افتخارآفرینی برای زادگاهش ادامه دهد. با مریم شیخ علیزاده که تجربه حضور در دو دوره المپیک را داشته بیشتر آشنا شوید.
ورزش زنان در ایران، بهویژه در رشتههایی مانند شنا، در دهههای مختلف تحت تأثیر تحولات فرهنگی و سیاسی قرار گرفت. در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، دولت ایران برای مدرنسازی جامعه و تقویت نقش زنان، اقدامهای قابل توجهی انجام داد و شناگران زن ایرانی در مسابقههای داخلی و بینالمللی شرکت میکردند.
اما پس از انقلاب اسلامی و با تغییرات اساسی در ساختار حکومت و قوانین مربوط به حجاب اجباری، حضور زنان در مسابقههای ورزشی به ویژه در سطح بینالمللی دستخوش محدودیتهای جدی شد. شنا به دلیل عدم پوشش اسلامی، بیشتر از سایر رشتهها تحت این محدودیتها قرار گرفت.
شناگران زن قبل از انقلاب
تونیا ولیاوغلی، یکی از پیشگامان ورزش زنان در ایران پیش از انقلاب اسلامی، از ۱۲ سالگی عضو تیم ملی شنا بود. او در دهه ۱۳۵۰ به عنوان شناگر برجسته، در رقابتهای آسیایی ۱۹۷۴ و جهانی یوگسلاوی شرکت کرد. حضور او و دیگر زنان شناگر در مسابقات بینالمللی، نشاندهنده دوران رو به رشد ورزش زنان در ایران بود.
اما پس از انقلاب، با تغییرات اجتماعی و قوانین، حضور زنان در مسابقات بینالمللی به ویژه در رشته شنا ممنوع شد. تونیا با شرکت در اعتراضها علیه حجاب اجباری، از دانشگاه اخراج و ناچار به ترک ایران شد و بعدها در اروپا به تحصیل ادامه داد.
کشف ماهی کوچولو
بعد از انقلاب هم در شرایطی که محدودیتهای شدیدی برای دختران شناگر وجود داشت، دختری با استعداد منحصر به فرد در این رشته کشف شد؛ بسیاری مریم شیخ علیزاده را «تونیا ولیاوغلی» دیگری میدانستند.
۲۸ تیرماه ۱۳۸۳، مریم شیخ علیزاده در بیمارستان میرزا کوچک خان تهران به دنیا آمد و بعدها به تنها دختر شناگر ایرانی تبدیل شد که در مسابقات المپیک حضور داشت. او که در منطقه پردیس تهران بزرگ شده، از چهار سالگی به استخر میرفت و فعالیتهای آبی را آغاز کرد.
مربی شنای مریم به سرعت متوجه استعداد او شد و پیشنهاد کرد هزینهای برای آموزش مریم پرداخت شود. مریم شیخعلیزاده به رادیو زمانه میگوید با وجود وضعیت مالی نامناسب، والدینش این کار را انجام دادند و در سال ۸۷ با چک ۹۰ هزار تومانی او را در کلاس شنا ثبتنام کردند.
لیلا شیخعلیزاده مادر مریم هم از آن روزها اینگونه یاد میکند:
یک روز زود رفتم که مریم را بیاورم، دیدم داخل استخر هر کسی که عینک یا کلاه، گوشگیر و دماغگیرش داخل آب افتاده صدا میکند "ماهی کوچولو" و مریم هم میرفت زیر آب و اشیا را میآورد. خانمها به او به عنوان جایزه، یک لقمه غذا یا میوه میدادند.
تمرین با مربی مرد در خفا
مریم بهسرعت شنا را یاد گرفت و در سن ۵ سالگی برای اولین بار در مسابقات شهرداری شرکت کرد و در ۶ سالگی به تیم توابع تهران پیوست و راهی مسابقات کشوری شد.
اولین مسابقه رسمی مریم شیخ علیزاده تابستان ۱۳۸۹ در شهر نیشابور و منطقه باغرود برگزار شد. او توانست با فاصله زیاد در رشته ۱۰۰ متر سینه قهرمان شود و شناگران بزرگتر از خود را شکست دهد. این موفقیت باعث شد که نگاه والدینش به فعالیتهای ورزشی او جدیتر شود. مادر مریم به یاد میآورد که او را برای یادگیری بهتر بهطور مخفیانه پیش مربیان مرد میبرد و در زیرزمینهای تهران با اساتید خبره تمرین میکردند.
مریم اکنون این دوران را به عنوان خاطرهای آزاردهنده به یاد میآورد و میگوید:
این موضوع که باید مخفی تمرین میکردم برایم آزار دهنده بود. احساس میکردم دارم کار خلافی انجام میدهم و اینکه به جرم زن بودن اجازه نداشتم در مسابقات برون مرزی حضور داشته باشم روی من تاثیر منفی گذاشته بود. بهخاطراینکه ما دختر بودیم هیچ دوربینی در زمان مسابقه در استخر وجود نداشت و برای همین هم رکوردگیری درست انجام نمیشد.
شکست ۱۳ رکورد ملی
تا سن ۹ سالگی، مریم پیشرفتهای قابل توجهی داشت و به عنوان دختر پدیده شنا شناخته شد. او و مادرش روزهای سختی را پشت سر گذاشتند و برای رسیدن به تمرینات، مجبور بودند مسافت طولانی حدود ۹۰ کیلومتر از پردیس تا کرج را طی کنند. مادرش در اینباره میگوید:
در طول روز، همواره در مترو یا اتوبوس بودیم و هزینههای تاکسی برای ما امکانپذیر نبود. مایو، عینک و هزینههای دیگر نیز بار مالی سنگینی به دوش ما میگذاشت. صبحها مریم را به مدرسه میبردم و بعد از کار به سمت تمرین میرفتیم و چون تعداد اساتید مردی که با دختران به صورت مخفیانه تمرین میکردند کم بود ما مجبور بودیم راهی طولانی را هر روز طی کنیم.
در سن ۱۱ سالگی، مریم توانست دو رکورد ملی در این رده سنی را در جام زرین تهران بشکند و در مسابقات کشوری دو مدال طلا در رشتههای ۱۰۰ متر آزاد و ۵۰ متر قورباغه به دست آورد. در سال ۲۰۱۷ و در مسابقات جام شهدای آذربایجان، او در سن ۱۳ سالگی با تیم ملی ایران ۱۳ رکورد ملی را در رده سنی زیر ۱۴ سال بهبود بخشید.
پیشنهاد حضور در تیم ملی آذربایجان
در همین مسابقات، یک پیشنهاد فوقالعاده برای مریم شیخعلیزاده پیش آمد که خودش آنرا اینطور توضیح می دهد:
مربی تیم ملی آذربایجان در آن مسابقات مرد بود و برای همین هم به او اجازه حضور در داخل استخر را نمیدادند و بیرون سالن ایستاده بوده و گویا اخبار رکوردزنی من را میشنود و بعد میگوید که این مریم شیخعلیزاده کیست و برای من جای تعجب دارد که یک نفر بتواند هم در مسافت سرعتی کوتاه و هم مسافت استقامتی این همه رکورد بزند و شاید دوپینگ کرده است. پدر من هم آن زمان آنجا بوده و حرفهای او را میشنود و به او میگوید که این دختر من است و شما میتوانید خودتان از او تست بگیرید، اما در ایران نمیشود چون شما اجازه نداری دختران را در حال شنا کردن ببینی. بعد این مربی از ما دعوت کرد که به کشور آذربایحان برویم تا من در آنجا تست بدهم.
مریم در سال ۲۰۱۸، بهطور مخفیانه به باکو رفت و در آنجا مربی آذربایجان توانست از نزدیک سطح شنای او را ارزیابی کند و از او تست دوپینگ هم گرفته شد و پس از دو ماه، دعوتنامهای از تیم ملی آذربایجان برای او فرستاده شد. مادر مریم به رادیو زمانه میگوید:
گرفتن چنین تصمیمی در ابتدا برای ما سخت بود. اطرافیانمان مخالف بودند و میگفتند اگر مریم بدون حجاب مسابقه دهد، دیگر در ایران جایی نخواهیم داشت. اما ما تصمیم گرفتیم این ریسک را بپذیریم.
چرا یک پدر نمیتواند شنا کردن دخترش را ببیند؟
مریم در سن ۱۳ سالگی، به همراه مادرش در اواخر سال ۲۰۱۸ به باکو رفت و در مسابقات نوجوانان EYOF شرکت کرد. او در این مسابقات، از رتبه ۴۳ در بین نوجوانان برتر اروپا به به رتبه ۵ صعود کرد.
برای مریم یکی از بهترین لحظات زندگیاش برای زمانی است که پدر او در باکو توانسته برای اولینبار شنا کردن او را در مسابقات ببیند:
لحظهای که پدرم مرا نگاه و تشویق میکرد هیچگاه فراموش نمیکنم. او آنقدر از دیدن شنا و رقابت من خوشحال بود که گریه میکرد. من همیشه با خودم میگویم چرا در ایران چنین فرصتهایی را از ما گرفتهاند و اجازه نمیدهند حتی یک پدر مسابقه شنای دخترش را از نزدیک نگاه کند؟
چالشهای مهاجرت و رسیدن به المپیک در ۱۷ سالگی
مریم در آن زمان، حضور در باکو را فرصتی برای تحقق آرزوهایش میدید و میگوید:
وقتی وارد باکو شدم، فهمیدم که باید هزار برابر تلاش کنم تا موفق شوم. اوایل همه چیز برای من خوب پیش میرفت اما بعد از مدتی آنجا هم اذیت شدم و عدهای از اینکه میدیدند یک دختر ایرانی در تیم ملی آنها حضور دارد و از امکانات کشور آنها استفاده میکند برایشان قابل هضم نبود. همیشه با الفاظ بد و متلک انداختنهای نژادپرستانه ناراحتم میکردند. برای ثبت نام در مدرسه هم مشکل داشتم و قبولم نمیکردند.
به رغم این چالشها، او موفق شد به فینال مسابقات اروپایی برسد که این موفقیت برای جمهوری آذربایجان بیسابقه بود. در سن ۱۴ سالگی هم به فینال مسابقات جهانی شنا در دوحه راه یافت و به عنوان اولین زن ایرانی، موفق به کسب سهمیه المپیک توکیو شد.
او در المپیک توکیو در رشته ۱۰۰ متر پروانه شنا کرد و با ثبت رکورد ۱:۰۱:۳۷ در گروه خود اول شد اما در دور بعد از رقابتها حذف شد.
مریم که در سن ۱۷ سالگی حضور در المپیک را تجربه کرد، میگوید:
خیلی هیجان داشتم و شناگران مطرح دنیا را آنجا دیدم و با آنها آشنا شدم که اتفاق خوبی برایم بود. به نظر من المپیک نمایش قدرت به صورت مسالمتآمیز و از راه صلح و آرامش است.
خاطره تلخ
برای مریم نام المپیک با یک خاطره تلخ همراه شده است:
قبل از اینکه به باکو بروم در مسابقات کشوری در اصفهان حضور داشتم اما آنجا با ناعدالتی من را به عنوان نفر دوم مسابقات ۱۰۰ متر پروانه معرفی کردند، من آن لحظه خیلی ناراحت شدم و در یک گوشه نشسته و گریه میکردم که مادرم آمد و به من گفت: «مریم مهم نیست، انشاالله المپیک رفتنت را یک روز جشن میگیریم.» هیچ وقت یادم نمیرود، مربیانی که آنجا بودند به صورت مادرم نگاه کردند و قهقه زدند و گفتند: «خانم شیخعلیزاده چه جوکی گفتی» و دوباره خندیدند. مادرم همانجا گفت: «من مطمئنم مریم به بالاترین جاها میرسد و المپیک را هم تجربه میکند.» من از همان جا تصمیمم را گرفتم و این قدرت مبارزه کردن و امید داشتن را از خانوادهام دارم.
رقابت با پسران
پس از چند قهرمانی در مسابقات شنا، مریم به رنک جهانی فینا رسید و در مسابقات جهانی قطر در ۵۰ متر پروانه هفتم شد. در مسابقه کشورهای اسلامی سال ۲۰۲۲ نیز موفق به کسب یک مدال نقره و یک برنز شد.
مریم در آذربایجان آزادانه شنا میکرد و این اصلیترین دلیل انتخاب این کشور از سوی او بود. مریم به رادیو زمانه میگوید:
علاوه بر اینکه در آذربایجان آزاد بودم و استرسی برای مسابقات نداشتم، در این کشور تمام امکانات برای رصد مسابقات وجود داشت و دوربینهای حرفهای کنار و زیرآب داشتند. در آذربایجان برای پیشرفت سکوی پرتاب داشتم اما در ایران در ۱۲ سالگی احساس میکردم دیگر شنا برای من تمام شده و هیچکاری نمیتوانستم انجام دهم. من در ایران مخفی با مربیان مرد تمرین میکردم اما در آذربایجان در مسابقه رسمی با پسران رقابت میکردم که برایم خیلی جذاب بود و صدم را میگذاشتم تا بتوانم آنها را شکست دهم.
حضور در دانشگاه آریزونا
پس از المپیک توکیو و پخش فیلم شنای مریم، پیشنهادهای متعددی به او شد و در نهایت تصمیم به رفتن به آمریکا گرفت:
من دوست داشتم هم در شنا پیشرفت کنم و هم بتوانم به تحصیلاتم ادامه دهم. به همین دلیل پیشنهاد دانشگاه آریزونا را پذیرفتم و اکنون در رشته تغذیه درس میخوانم.
مریم حسرت میخورد که چرا در کشورش ارزشی برای ورزشکاران قائل نمیشوند و میگوید:
ورزشکاران کشورهای دیگر امکانات و حقوق مناسب دارند و زنان هم حق مساوی با مردان دارند. ممنوع بودن حضور شناگران زن ایرانی تاثیر منفی روی روان آنها میگذارد، اینکه نمیتوانند خودشان را با زنان شناگر دیگر کشورها از سطح تکنیک، تاکتیک و رکورد مقایسه کنند و هیچ هیجانی ندارند اتفاق ناراحت کنندهای است چون حس رقابت به مرور زمان از دست میرود و ورزشکار انگار دور یک مسیر گردی میچرخد.
چالش قبل از المپیک پاریس
قبل از المپیک پاریس، مریم با چالش جدیدی روبرو شد؛ فدراسیون شنای آذربایجان بدون هیچ دلیلی نام او را از تیم ملی حذف کرد. این اقدام با واکنش برخی مربیان و شکایت مادرش مواجه شد و در نهایت مریم به تیم ملی بازگشت، اما قبل از اعزام سه ماه بدون مربی و برنامه بهتنهایی تمرین کرد.
او در المپیک ۲۰۲۴ پاریس در رشته شنای ۵۰ متر آزاد برای کشور آذربایجان مسابقه داد و در دور نخست این بازیها در گروه ۸ نفره با ثبت زمان ۲۶ ثانیه و ۷۶ صدم ثانیه سوم شد اما از راهیابی به مرحله بعد بازماند.
مریم درباره حضورش در المپیک پاریس میگوید:
با توجه به شرایطی که داشتم، از عملکردم راضی هستم. بهعنوان تنها دختر شناگر ایرانی در المپیک، حس غرور و افتخار داشتم. خودم را مقایسه میکردم با دیگر شناگران که از بدو شروع شنا از امکانات ویژه و مربیهای مختلف و مسابقات زیادی برای رشدشان بهره بردند، در حالیکه برای من این شرایط فراهم نبود و با استرس این سالها را گذراندم. این مرزهای ناممکن فقط با تلاش از بین میروند. من حمایت سازمانی ندارم، اما خانوادهام با تمام وجود پشتیبانیام میکنند. این تازه آغاز راه است و باید دوباره سخت تلاش کنم تا نشان دهم دختران ایرانی لایق بهترینها هستند.
امید برای مدالآوری در المپیک ۲۰۲۸
او برای المپیک ۲۰۲۸ نیز برنامه دارد:
متاسفانه آذربایجان حمایت زیادی نمیکند و من میخواهم با برنامه دقیقتری برای المپیک ۲۰۲۸ آماده شوم، برای همین امیدوارم که بتوانم اسپانسر پیدا کنم. هدفم رسیدن به بهترین جایگاه نسبت به تلاش و کوشش خودم است. دوست دارم در المپیک مدال کسب کنم و زندگینامه خیلی از افراد موفق را خواندهام و به این نتیجه رسیدهام که ناامیدی هیچ جایی در زندگی آنها نداشته و من هم به این رسیدهام که هیچ محدودیتی برای آدم پر تلاش معنا ندارد. میخواهم اولین دختر ایرانی باشم که در المپیک در شنا مدال میگیرد.
مادر مریم هم میگوید:
ما غیر خدا و خانواده خودمان پشت و پناهی نداریم. سفارت کشوری که زادگاه ماست، من را تهدید کرد که چون دخترم حجابش را رعایت نکرده، مرا دستگیر میکنند و به همین خاطر من دیگر ایران نرفتم. در کشور آذربایجان هم افرادی هستند که معتقدند ما چون ایرانی هستیم، مریم نباید از امکانات و شرایط این کشور استفاده کند. از رییس جمهور آذربایجان آقای الهام علیف و همسرش تشکر میکنم که این امکان را در اختیار دخترم قرار دادند. ما مسیر سختی را طی کردیم اما من تا نفس میکشم و جان در بدن دارم به هر بهایی که باشد پشت مریم هستم و حمایتش میکنم.
داستان و آرزویی مشترک
تونیا ولیاوغلی شناگر سابق تیم ملی و مریم شیخعلیزاده هرگز یکدیگر را ملاقات نکردند، اما داستان زندگیشان به شکلی عجیب و زیبا به هم گره خورده است. تونیا، که نماد آزادی و فرصتهای از دسترفته بود و مریم، که نماد مبارزه و پشتکار برای غلبه بر محدودیتها. هر دو در دو زمان و شرایط مختلف، مسیری پر از تلاش و عشق به شنا را طی کردند. هر دوی آنها امروز امیدوارند روزی، دختران ایرانی بتوانند بدون محدودیت در دنیای ورزش بدرخشند و شنا کنند.
تونیا ولیاوغلی معتقد است مریم امروز صدای بقیه دخترانی است که جلوی آنها در ایران تابلوی ورود ممنوع گرفتهاند. او به رادیو زمانه میگوید:
جمهوری اسلامی هر چقدر مانع بیشتر جلوی پای زنان گذاشته، جواب برعکس گرفته و دختران زیادی سعی کردند این موانع را بردارند و به آرزوهایشان برسند. حضور مریم در المپیک هم حکایت از همین داستان دارد، دختری که به او در کشورش اجازه نمیدهند در مسابقات بینالمللی شنا شرکت کند با پشتکار، استعداد و تلاش خودش توانسته بدرخشد و حتی به المپیک برسد. او برای رسیدن به اینجا مبارزه کرده و باید برای بقیه دختران به الگو تبدیل شود.
مریم شیخعلیزاده هم میگوید هر بار که برای مسابقه آماده میشود، به یاد میآورد که این راه را نه تنها برای خودش، بلکه برای تمام دختران و زنان ایرانی طی میکند که فرصت حضور در چنین عرصههایی را ندارند:
هر زمان که روی سکوی استارت برای شروع مسابقه میایستم با خودم یادآوری میکنم که من تنها نیستم و تمام دختران و زنان توانمند شنای سرزمینم ایران همراه من هستند و باید صدای آنها باشم.
نظرها
نظری وجود ندارد.