ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا: جنگ فرهنگی یا نزاع اقتصادی؟

در حالی‌که دموکرات‌ها چه در دوره تبلیغات انتخاباتی و چه در تحلیل‌های پساانتخاباتی، بر دوقطبی‌های فرهنگی و هویتی تمرکز داشتند، آمار نظرسنجی‌های پایانی تصویر پیچیده‌تری به دست می‌دهد.

در پی کمپین جمهوری‌خواهان که در آن ترامپ وعده داد کارگران را از رقابت اقتصادی جهانی محافظت کند و طیف گسترده‌ای از پیشنهادهای کاهش مالیات ارائه کرد، افزایش قدرت ترامپ در میان رای‌دهندگان طبقه کارگر و آمریکایی‌های غیرسفیدپوست به او کمک کرد تا سهم خود از آرا را تقریباً در همه‌جا افزایش دهد.

دونالد ترامپ با افزایش سهم رای خود در سراسر ایالات متحده در پیروزی انتخاباتی خود، ایالت‌های کلیدی کارولینای شمالی، جورجیا، پنسیلوانیا و ویسکانسین را تصاحب کرد و حمایت خود را در میان تقریباً همه گروه‌های اجتماعی تقویت کرد. ترامپ عملاً سهم رای خود را در همه ایالت‌ها به جز یوتا و واشنگتن افزایش داد.

ترامپ همچنین در پایگاه‌های سنتی دموکرات‌ها پیشرفت کرد و فاصله خود را با هریس در نیویورک به میزان ۱۲ امتیاز، در کنتیکت و در نیوجرسی ۱۱ امتیاز کاهش داد.

بر اساس داده‌های نظرسنجی پایانی (exit poll یا نظرسنجی‌ از افراد در پای صندوق رأی)، نامزد جمهوری‌خواه نسبت به سال ۲۰۲۰ در میان بخش‌های وسیعی از رای‌دهندگان حمایت بیشتری به دست آورد. رای‌دهندگان آسیایی، سیاه‌پوست، لاتین‌تبار و سفیدپوست همگی به سمت ترامپ متمایل شدند. هریس تنها توانست سهم رای خود را در میان افراد بالای ۶۵ سال و زنان سفیدپوست با تحصیلات دانشگاهی افزایش دهد.

ترکیب جمعیتی آرای ترامپ و هریس

بر اساس نظرسنجی پایان مؤسسه تحقیقاتی ادیسون، بیشترین افزایش چشمگیر شاید تغییر ۱۴ درصدی در سهم دونالد ترامپ از آرای لاتین‌تبارها بوده باشد. حدود ۴۶ درصد از رأی‌دهندگان لاتین‌تباری که خود را به عنوان حامی ترامپ معرفی کرده‌اند، به او رأی دادند، که این رقم از ۳۲ درصد در انتخابات ۲۰۲۰ که ترامپ در آن به جو بایدن، نامزد دموکرات، باخت، بیشتر است.

لاتین‌تبارها دهه‌ها عمدتاً به دموکرات‌ها تمایل داشته‌اند، اما سهم ترامپ امسال بالاترین میزان برای یک نامزد جمهوری‌خواه از دهه ۱۹۷۰ بوده است و اندکی بیشتر از سهم ۴۴ درصدی که جورج بوش جمهوری‌خواه در سال ۲۰۰۴ کسب کرد.

در شهرستان‌هایی که بیش از ۲۰ درصد از افراد واجد شرایط رأی‌دهی آمریکایی، لاتین‌تبار بودند، حاشیه آرای ترامپ نسبت به کامالا هریس، در مقایسه با عملکردش در برابر بایدن در سال ۲۰۲۰، به میزان ۱۳ درصد بهبود یافته است.

جیانکارلو سوپو، استراتژیست رسانه‌ای جمهوری‌خواه که در کمپین ۲۰۲۰ ترامپ در زمینه جذب لاتین‌تبارها کار کرده بود، به خبرگزاری رویترز می‌گوید که «جوانان لاتین‌تبار همان حافظه تاریخی پدربزرگ و مادربزرگ‌های خود را که طی ۵۰ سال به دموکرات‌ها رأی داده‌اند، ندارند.»

این بار، ترامپ ۵۵ درصد از آرای مردان لاتین‌تبار را به دست آورد، که ۱۹ درصد بیشتر از سهم ۳۶ درصدی او در چهار سال قبل است، در حالی که از حمایت ۳۸ درصد از زنان لاتین‌تبار برخوردار شد، که ۸ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۰ است.

ترامپ مخالفت با مهاجرت را به عنوان یکی از ارکان اصلی فعالیت‌های سیاسی خود قرار داده است و قول داده تا افرادی را که به طور غیرقانونی در ایالات متحده زندگی می‌کنند، به طور گسترده‌ای اخراج کند. با این‌حال، بسیاری از رأی‌دهندگان لاتین‌تبار از مواضع سختگیرانه ترامپ حمایت کرده‌اند.

حدود ۲۵ درصد از پاسخ‌دهندگان لاتین‌تبار گفته‌اند که باید اکثر مهاجرانی که بدون مدارک در کشور هستند، به کشورهایی که از آن آمده‌اند بازگردانده شوند، در حالی که این رقم در میان کل رأی‌دهندگان در نظرسنجی ۴۰ درصد بوده است.

۶۵ درصد بومیان آمریکایی نیز به ترامپ، و در مقابل، ۸۵ درصد سیاهان به هریس رأی دادند.

آخرین آمار نشان می‌دهد که زنان به کامالا هریس رای دادند، اما شاید با حاشیه‌ای کمتر از آنچه کمپین او انتظار داشت؛ یعنی ۵۴ درصد در مقابل ۴۴ درصد برای دونالد ترامپ. در سال ۲۰۲۰، نظرسنجی‌های خروجی نشان داد که ۵۷ درصد از زنان از جو بایدن حمایت کرده بودند.

اکثریت جوانان در سراسر ایالات متحده از هریس حمایت کردند، اما در ایالت کلیدی میشیگان، دموکرات‌ها پشتیبانی قابل توجه رای‌دهندگان ۱۸ تا ۲۹ ساله از دست دادند. در سال ۲۰۲۰، ۶۱ درصد از رای‌دهندگان این گروه از بایدن حمایت کردند، اما این بار تنها ۴۶ درصد گفته‌اند که به کامالا هریس رای داده‌اند.

در مجموع، ترامپ رأی ۴۳ درصد از رأی‌دهندگان ۱۸ تا ۲۹ ساله را از آن خود کرد، که هفت درصد بیشتر از سال ۲۰۲۰ بود.

تحلیل‌های فرهنگ‌محور چه می‌گویند؟

یکی از رایج‌ترین تحلیل‌های نتایج انتخابات تحلیل فرهنگ‌محور است. این تحلیل‌ها، که بین تحلیلگران نزدیک به دموکرات‌ها رایج است، تمرکزشان را بر تضادهای فرهنگی، هویتی، جنسیتی و نژادی می‌گذارند.

کارزار انتخاباتی هریس نیز تا اندازه زیادی روی این تضادها حساب کرده بود، و سعی می‌کرد به‌ویژه با بسیج سلبریتی‌ها، نسل‌های جوان و زنان، با ادبیاتی فرهنگی و نه اقتصادی، مبارزه‌اش علیه ترامپ را پیش ببرد.

با این‌همه، این تحلیل‌ها صرفاً پروپاگاندای پیش از انتخابات نبودند، بلکه تا اندازه زیادی بر تحلیل دموکرات‌ها و لیبرال‌ها از شکست نیز سایه انداختند.

نمونه این دوقطبی‌سازی فرهنگی را در یادداشت دیوید اسمیت، خبرنگار روزنامه بریتانیایی گاردین در واشینگتن می‌توان دید:

این نتیجه یک فاجعه برای جهان است. جهانی که شایستگی و تخصص کامالا هریس، نجابت و وقار او، و پتانسیلش برای تبدیل شدن به اولین رئیس‌جمهور زن در تاریخ ۲۴۸ ساله آمریکا را دیده است. همچنین جهان فساد و بی‌نزاکتی ترامپ، توهین‌های سخیف و عوام‌گرایی خام او، و رفتارهای تحقیرآمیز او با مهاجران را که یادآور آدولف هیتلر بود، مشاهده کرده است. و اکنون این پرسش مطرح است: چطور این رقابت حتی نزدیک به هم بوده است؟

نویسنده دیگر گاردین، مویرا دونگان نیز در یادداشت خود حامیان ترامپ را مشتی «اینسل (مجردهای ناخواسته)، متعصب، توطئه‌اندیش و دیگرآزار» خواند که حالا «به مراتب آماده‌ترند تا از ارگان‌های دولتی برای دنبال‌کردن اهداف نفرت‌بارشان استفاده کنند.»

مبنای این تحلیل را شاید بتوان در بحث جون گرینسپن، نویسنده کتاب عصر تندخویی: آمریکایی‌ها چطور برای ترمیم دموکراسی‌شان جنگیدند (۱۹۱۵-۱۸۶۵)، جست. او در مصاحبه‌ای با پولیتیکو دوره کنونی سیاست انتخاباتی در آمریکا را با دوره پس از جنگ‌های داخلی جنوب برده‌دار و شمال صنعتی که موضوع کتاب اوست قیاس کرد و گفت این دو دوره از جهت «فرهنگی» شدن سیاست مشابهند و با دوره پس از جنگ جهانی دوم فرق دارند:

یکی از ویژگی‌های قرن بیستم این بود که سیاست و فرهنگ تا این اندازه با هم همگرا نبودند. نوع صحبت‌هایی که مردم در بارها می‌کردند با صحبت‌هایی که در کاخ سفید شنیده می‌شد، تفاوت زیادی داشت. اکنون، و حتی در گذشته‌ای نه‌چندان دور، وارد دوره‌ای شده‌ایم که در آن سیاست و فرهنگ بیش از پیش به یکدیگر نزدیک و منعکس‌کننده هم هستند. همه آن دشمنی‌ها و خصومت‌هایی که در بقیه جامعه احساس می‌کنیم، اکنون در فرهنگ سیاسی هم خود را نشان می‌دهند.

رافائل بِر، نویسنده دیگر گاردین، تحلیل دیگری به دست می‌دهد که تا حدی متفاوت با تحلیل گرینسپن است و با اشاره به تسلط فضای دیجیتال، بر تفاوت ریشه‌ای دوره اخیر سیاست آمریکا با دوره‌های پیشین و کُند بودن سازوکارهای لیبرال‌دموکراسی در همگامی با تحولات فناوری‌های اطلاعاتی تأکید دارد:

آنچه به عنوان یک نوآوری منحصر به فرد در قرن بیست و یکم برجسته است، جداسازی قبایل سیاسی به سیلوهای اطلاعاتی مجزا و خودتقویت‌کننده است. پیشتر، حتی در دوران تقسیمات سیاسی شدید، نهادها و قوانینی وجود داشت که مناظرات را هدایت می‌کرد. حقایق مشترکی بود که ممکن بود تفسیرهای متضاد داشته باشند اما همچنان پیروان دیدگاه‌های مختلف را به یک واقعیت مشترک متصل می‌کردند. این شیوه سیاست‌ورزی منسوخ نشده است، اما در سیستم‌های آنالوگ ریشه دارد. این شیوه به تعاملات واقعی، مذاکرات، نهادهای کهنه و جاافتاده، گفت‌وگوهای بی‌پایان و صحبت‌های غیررسمی متکی است. این روش نتیجه گردهمایی مردم در مجامع عمومی و انجمن‌ها، اشتراک سفره‌ها و تجربیات مشترک است. این رویکرد در تضاد با سیاستی است که در فضای دیجیتال دنبال می‌شود؛ فضایی که پلتفرم‌هایی که مناظرات در آن‌ها صورت می‌گیرند، به عنوان موتورهای افراط‌گرایی عمل می‌کنند و تفاوت‌های عقیده را به دشمنی‌های آشتی‌ناپذیر تسریع می‌بخشند.

رافائل بر در توضیح پیروزی ترامپ گفت که کارزار او «از قسمی فرهنگ روزنامه‌نگاری سیاسی بهره برد که صداقت حرفه‌ای را در امتناع از جانبداری می‌بیند.»

با این‌همه، هر کس رسانه‌های ترقی‌خواه و نزدیک به دموکرات‌ها چه در آمریکا و چه در اروپا را در هفته‌های اخیر دنبال کرده باشد، خلاف این گفته را ملاحظه کرده است. رسانه‌هایی مثل CNN و گاردین و نیویورک‌تایمز به‌وضوح در کارزار دموکرات‌ها علیه ترامپ فعال بودند؛ کارزاری که نقطه تمرکزش «خطر فاشیسم» بود.

البته خود رافائل بِر به ناکارآمدی تمرکز کارزارها بر صرف خطر فاشیسم اشاره می‌کند:

اما به صدا درآوردن زنگ خطر در برابر شبح فاشیسم هم کارساز نیست... بخشی از این مسئله به این دلیل است که ارزش مقایسه با دیکتاتورهای قرن بیستم با استفاده بیش از حد کمرنگ شده است. «فاشیست» به برچسبی تبدیل شده که بسیار بی‌ملاحظه و بیش از اندازه به‌عنوان توهینی بدون فکر به کار رفته است، به‌گونه‌ای که بازگرداندن آن به ابزاری با دقت اخلاقی و تأثیر بلاغی، بیش از صد سال پس از ابداع آن دشوار شده است.

اقتصاد کجای معادله تحلیل‌هاست؟

تحلیلگران نزدیک به دموکرات‌ها کمتر علاقه‌ای به تحلیل زمینه‌های اقتصادی شکستشان دارند؛ زمینه‌هایی که علیرغم بی‌میلی آن‌ها، بسیار روشن هستند. 

حدود دو سوم از رای‌دهندگان شرایط اقتصادی آمریکا را ضعیف ارزیابی کردند، در حالی که در سال ۲۰۲۰ این رقم حدود نیمی از رای‌دهندگان بود. حدود ۴۶ درصد گفتند که وضعیت مالی خانواده‌شان نسبت به چهار سال پیش بدتر شده است، در حالی که این رقم در سال ۲۰۲۰ تنها ۲۰ درصد بود.

بر اساس داده‌های نظرسنجی مؤسسه ملی ادیسون، حدود ۳۱ درصد از رای‌دهندگان اعلام کردند که اقتصاد مهم‌ترین مسئله برای آن‌ها بوده است. اقتصاد پس از وضعیت دموکراسی، که ۳۵ درصد آن را مهم‌ترین موضوع خود دانسته‌اند، در جایگاه دوم قرار گرفت.

۷۹ درصد رای‌دهندگانی که اقتصاد را به عنوان نگرانی اصلی خود بیان کردند، به ترامپ رای دادند.

در همین حال، تورم بالا در چند سال اخیر و تأثیر آن بر احساس رفاه مالی، به وضوح به عنوان نگرانی‌هایی مطرح شد که رای‌دهندگان را به سمت ترامپ سوق داد.

بیش از نیمی از رای‌دهندگان گفتند که تورم در سال گذشته موجب سختی متوسطی برای آن‌ها شده، در حالی که تقریباً یک نفر از هر چهار نفر گفته‌اند که این موضوع موجب سختی شدیدی برای آن‌ها شده است.

کسانی که تورم را موجب سختی متوسط دانسته‌اند، با نسبت ۵۰ درصد به ۴۷ درصد کمی بیشتر به ترامپ متمایل بودند، اما ۷۳ درصد از کسانی که آن را به عنوان سختی شدید تلقی کردند، به رئیس‌جمهور سابق رای دادند.

داده‌های نظرسنجی پایانی ادیسون نشان داد که ۴۵ درصد از رای‌دهندگان در سراسر کشور اظهار کردند که وضعیت مالی خانواده‌شان نسبت به چهار سال پیش بدتر شده است، در حالی که در سال ۲۰۲۰ این رقم تنها ۲۰ درصد بود. این رای‌دهندگان به نسبت ۸۰ درصد به ۱۷ درصد به ترامپ بیش از هریس رای دادند.

نتایج انتخابات همچنین با نظرسنجی‌هایی همخوانی دارد که نشان می‌دهند مصرف‌کنندگان، ارزیابی ضعیفی از اقتصاد دارند، حتی با اینکه نرخ بیکاری نزدیک به پایین‌ترین حد تاریخی خود است، رشد کلی اقتصاد بالاتر از روند معمول بوده، مخارج مصرف‌کننده همچنان قوی است و ثروت کلی خانوارها در بالاترین سطح خود قرار دارد.

مثلاً شاخص احساسات مصرف‌کننده دانشگاه میشیگان که هر دو هفته یک بار منتشر می‌شود، در تابستان ۲۰۲۲ به پایین‌ترین حد خود رسید، یعنی زمانی که تورم، بر اساس شاخص قیمت مصرف‌کننده، به اوج سالانه ۹,۱ درصد افزایش یافت. این بالاترین میزان تورم از اوایل دهه ۱۹۸۰ بوده است.

دغدغه‌های اقتصادی اقلیت‌ها چه نقشی در آرا داشتند؟

کلاریسا مارتینز د کاسترو، معاون ابتکار رای لاتین‌تبارها در سازمان غیرحزبی UnidosUS به خبرگزاری رویترز گفت: 

جمهوری‌خواهان به طور مداوم در زمینه اقتصاد، دموکرات‌ها را شکست داده‌اند. این انتخابات به نوعی همه‌پرسی در مورد اقتصاد بود و اقتصاد همواره موضوعات اول، دوم و سوم برای رای‌دهندگان لاتین‌تبار بوده است.

بر اساس برآوردهای اداره سرشماری ایالات متحده، آمریکایی‌های لاتین‌تبار بیشتر در طبقه کارگر قرار دارند نسبت به اکثریت سفیدپوست کشور، و درصد بیشتری از آنان فاقد مدرک دانشگاهی هستند.

لاتین‌تبارها همچنین به طور متوسط جوان‌تر از جمعیت آمریکا هستند، که به این معنی است که بسیاری از آن‌ها زمان کمتری برای کسب ثروت داشته‌اند و بیشتر در معرض مشکلات اقتصادی سال‌های اخیر، از جمله تورم بالا و نرخ بهره‌ی افزایش‌یافته وام‌های مسکن قرار گرفته‌اند.

در سراسر کشور، در مناطقی که تقریباً تمام آرا شمارش شده بود – در حدود ۲۲۰۰ شهرستان در سراسر کشور – حاشیه ترامپ ۵ امتیاز بیشتر از سال ۲۰۲۰ بود.

این افزایش گسترده – که به نوعی به افزایش نفوذ جمهوری‌خواهان کمک کرد – تا حدی به دلیل افزایش حمایت ترامپ در میان رای‌دهندگانی بدون مدرک دانشگاهی بود، گروه بزرگی از رای‌دهندگان که شامل دسته‌های نژادی و قومی مختلف می‌شود و روز سه‌شنبه بیش از نیمی از رای‌دهندگان را تشکیل دادند.

حدود ۵۶ درصد از رای‌دهندگان بدون مدرک تحصیلی به ترامپ رأی دادند، که ۶ درصد بیشتر از سهم جمهوری‌خواهان در نظرسنجی پایانی سال ۲۰۲۰ بود.

هریس ۵۵ درصد از رای‌دهندگان دارای مدرک دانشگاهی را به دست آورد، که تغییری نسبت به سهم بایدن در سال ۲۰۲۰ نداشت. در آن سال به‌ویژه حومه‌های مرفه به پیروزی دموکرات‌ها کمک کردند.

دستاوردهای ترامپ بر پایه تغییرات عمده در رای‌دهندگان از زمان پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ است، زمانی که او به مراتب بهتر از جمهوری‌خواهان پیشین در میان رای‌دهندگان سفیدپوست طبقه کارگر عمل کرد.

ترامپ امسال نیز تسلط خود را بر این گروه حفظ کرد و بر اساس نظرسنجی پایانی ادیسون، ۶۶ درصد از آرای آن‌ها را به دست آورد، که نسبت به ۲۰۲۰ تنها یک درصد کاهش داشت.

در میان افرادی که فاقد مدرک دانشگاهی و غیرسفیدپوست هستند، سهم رای ترامپ هشت امتیاز افزایش یافت.

در حالی که ترامپ در کل کشور دستاوردهایی در شمارش آرا داشت، برخی از بزرگترین پیشرفت‌های او در شهرهای بزرگ و اطراف آن‌ها بود، مناطقی که برای پیروزی‌های گذشته دموکرات‌ها حیاتی بودند.

و در ۲۵ شهرستان بزرگ شهری که تا صبح چهارشنبه تقریباً تمام آرا شمارش شده بود، هریس ۶۰ درصد از آرا را به دست آورد، که حدود پنج درصد کمتر از عملکرد بایدن در سال ۲۰۲۰ و کمترین سهم برای یک دموکرات در این شهرستان‌ها از حداقل سال ۲۰۱۲ بود.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.