ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

طب حاشیه، درماندگی و تسلی‌های کوچک

نسترن بیابانی ـ این نوشتار تأملی‌ست بر طب رسمی، طب فرارسمی اسلامی، و در کنار آن‌ها انرژی‌درمانی و نظایر آن. طب غیررسمی یا طب مشهور به حاشیه، بازار گرمی دارد. چرا مردم درمان دردشان را در این گونه طبابت می‌جویند؟

اگر اعتماد به نفس نداری! چاکرای سومت تعادلش را از دست داده! چاکرای سوم، در قسمت جلویی ستون فقرات، مرکز قدرت است.

این نمونه‌ای از صدها تبلیغ‌ و ادعاهای رویکرد موسوم به انرژی‌درمانی است که اخیراً طرفداران زیادی به خود جلب کرده است. رویکردی که به کلی راهش از الگوهای شناختی و درمانی مرسوم علمی جدا است. اما توضیح زمینه‌های روی آوردن به چنین الگوهایی درمانی، خارج از توان منطق درونی خود آن و پاردایم‌های رقیبش است.

موضوع بحث این نوشتار نه بررسی ریشه‌های این نوع طب حاشیه و نه بحث درباره تأیید یا رد آن است. بلکه تأملی است بر زمینه‌های اجتماعی روی آوردن به چنین رویکردی، در زمانه‌ای که پاردایم زیست ـ پزشکی گمان می‌کند همه رقبای خود را از میدان به در کرده است.

طب حاشیه

زندگی اجتماعی ایرانیان اغلب همراه با حضور فعال صورت‌های مختلفی از تسلی‌بخش‌هایی بوده که علم جدید آن‌ها را «ناعقلانی» یا خرافی می‌داند. صورت‌های این کنش‌های «غیرعقلانی» بسیارند. حاجت گرفتن از امامزاده‌های محلی برای درمان انواع مختلفی از بیماری‌ها یا حتی رفع انوع نیازهای زندگی، از جمله این کنش‌ها بوده و هستند. اما امروزه شکل‌های جدیدی هم از این کنش‌های خارج از قاعده در ایران رشد کرده‌اند و طرفدار دارند. از جمله گرایشی که به طب حاشیه شهرت دارد که منظور از آن غیررسمی است.

در ایران فعالیت اهالی طب حاشیه، از جمله انرژی‌درمانگران، قابلیت مشاهده تجربی و آماری ندارد، زیرا اغلب افراد به واسطه شبکه‌های خویشاوندی و دوستی به آن‌ها مراجعه می‌کنند. فعالیت آن‌ها در هیچ سامانه اینترنتی یا دفتری ثبت نمی‌شود، اما همچون پزشکان برای صحبت‌ها و مشاوره‌هایشان از مردم پول دریافت می‌کنند. همین شیوه فعالیت باعث شده آماری روشن از آن‌ها وجود نداشته باشد.

اینترنت فارسی پر است از آگهی درباره انرژی‌درمانی. در زیر این عکس تبلیغی آمده است: «چاکرای سوم وچاکرای خورشیدی:چگونه ازانرژی چاکرای خورشیدی برای شفافیت و قدرت تصمیم گیری استفاده کنیم.»
اینترنت فارسی پر است از آگهی درباره انرژی‌درمانی. در زیر این عکس تبلیغی آمده است: «چاکرای سوم وچاکرای خورشیدی: چگونه ازانرژی چاکرای خورشیدی برای شفافیت و قدرت تصمیم‌گیری استفاده کنیم.»

در سال ۹۴ خبرگزاری ایلنا از کلاهبرداری یک میلیارد تومانی شبکه‌ای ماهواره‌ای به واسطه ادعای فعالیت‌های انرژی‌درمانگری خبر داد. هر چند وقت یک بار هم نیروی انتظامی از دستگیری مجموعه‌ای از آن‌ها با مشتری‌هایی چندصد نفری خبر می‌دهد.

ارقام شاخص این حوزه مسلما درشت‌تر از آنی است که گاهی منتشر می‌شود. دست‌اندرکاران طب غیر رسمی معمولا یا به صورت گروهی کار می‌کنند یا به صورت فردی و در پاتوق‌های مشخص. برخی هم به صورت اینترنتی و آنلاین، پکیج‌های مشاوره‌ای خود را به مشتریانشان ارائه می‌دهند. نحوه فعالیتشان هم لزوماً در حوزه «طب سنتی» قرار نمی‌گیرد. اگرچه شباهت‌هایی به آن دارد. اما ادعاهای کارگزاران طب حاشیه به نسبت درمانگران طب سنتی بسیار اغراق‌آمیزتر و غیرتجربی‌‌تر است.

نمونه‌ها

یک زوج میان‌سال از تجربه خود چنین حکایت می‌کنند:

۱۵ سال است که ازدواج کرده‌ایم و بچه‌دار نمی‌شویم. تقریبا همه راه‌های درمان را هم رفته‌ایم و آخرش دکترها جوابمان کردند. حتی گفتند امکان لقاح مصنوعی هم ندارید. بعضی از آشناهامون گفتند خیلیا رفتن رفتند امامزاده اسماعیل و جواب گرفتن. ما هم رفتیم و یه گهواره آویزان کردیم به یک درخت. می‌گفتند اگر چیزی داخلش بیفته معنیش اینه که بچه‌دار می‌شید. ولی هرچی سر زدیم چیزی نیافتاده بود. آخرش هم رفتیم سراغ یه شیخی که می‌گفتن دعاهاش برآورده می‌شه. ولی تا حالا هیچ‌کدوم جواب نداده.

این روایت، نمونه‌ای کلاسیک در این نوع تجربه‌ها به حساب می‌آید. از قدیم در فرم‌های مختلفی رایج بوده و هنوز هم رایج است. اما شکل‌های نوین این نوع مواجه با مسائل مختلف زندگی فردی و اجتماعی در دل شهرهای بزرگ هم متولد شده‌اند. حتی از ابزارهای جدید مثل اینترنت و شبکه‌های اجتماعی هم برای فعالیتشان استفاده می‌کنند. یکی از این شیوه‌های جدید، کارکرد انرژی‌درمانگرانی هستند که قدرت «رخدادهای کائنات» را بسیار بیشتر از تصور معمول می‌دانند.

فردی که دوره‌ای در کلاس‌های آموزشگران انرژی‌درمانی شرکت کرده می‌گوید:

من از اولش هم به این چیزها باور نداشتم. ولی کنجکاو بودم بدونم چی می‌خوان بگن. کل حرفشون این بود که شما هر مشکلی داری مربوطه به یکی از چاکراهاتون که گرفته و باید با تمرینات ما بازش کنید! مثلا پسرهایی بودن که نمی‌تونستن دوست‌دختر بگیرن. به اینا میگفتن مشکل از چاکرای سومتونه و اعتماد به نفس ندارید. یه سری جزوه و تمرین به اینها می‌دادن.

شیوه تبیین و توضیح مسائل بدن انسان در طب حاشیه، به‌کلی متفاوت و البته ساده است. بر اساس ادعای آن‌ها بدن از هفت «چاکرا» (Chakra) تشکیل شده است. چاکراها مرکزهای انرژی معنوی در بدن انسان هستند که اطلاعات و جریان هستی را از راه شبکه‌های عصبی، هورمون‌ها و احساسات دریافت و توزیع می‌کنند. سابقه انرژی‌درمانی و فن‌های مشتق از آن را تا صدها سال پیش از میلاد تخمین می‌زنند. برخی ریشه آن را به‌طور مشخص در آیین هندوئیسم می‌دانند. هرچه هست در مقام یک آیین، پس از گذشت چند قرن از شیوه‌های نوین و مؤثر پزشکی مدرن، مؤمنان خود را همچنان حفظ کرده است.

انرژی‌درمانگران جدید شباهت‌های زیادی به دعانویس‌ها و فال‌گیرها دارند. هر دو ادعا می‌کنند آن‌چه که سرنوشت‌ها را تغییر می‌دهد، لزوما عوامل عینی زندگی نیستند، بلکه منابع دیگری وجود دارند که سرشار از انرژی‌های آزادنشده هستند. هر دو هم برای خود منابعی مکتوب و دانشی خاص دارند. به این اعتبار دعانویس‌ها هم در چهارچوب همین طب حاشیه قرار می‌گیرند. چرا که در حال انجام وظائف و مسئولیت‌های قشرهایی همچون روان‌شناسان و روان‌پزشکان هستند که محصول گسترش علم و طبابت مدرن‌اند. برای مثال شخصی که می‌خواهد دل کسی از جنس مخالف را به دست بیاورد به جای مشاوره گرفتن از یک روان‌شناس، ترجیح می‌دهد نزد یک دعانویس دعای محبت بنویسد؛ یا فالش را بگیرد. یک فرد می‌تواند برای حل طیف متنوعی از مسائل خصوصی و اجتماعی‌اش، به سمت طب حاشیه سوق داده شود. چرا که آن‌ها عموما با احساسات انسان‌ها سرو کار دارند، نه منطق یا ذهنشان.

یک دعانویس که اتفاقا «تحصیل‌کرده» هم هست، می‌گوید:

کار ما الکی نیست. یعنی این حرف‌ها از جیب یک عده انسان در نمی‌آد. کاری که خود من و استادم می‌کنیم از روی کتاب‌های شیخ بهاییه. که اون خودش ستاره‌شناسی هم بلد بوده و یه کتاب اصلی داره که ممنوعه. وقتی وارد این علم بشید می‌بینید که رمز و رازهای پیچیده‌ای داره و فهمش هم کار هر کسی نیست. من خودم نمی‌گم حتما هر دستورالعملی حتماً جواب می‌ده. تأکید می‌کنم که اون شخص خودش هم باید برای هدفش تلاش کنه تا کار ما هم بهش کمک کنه.

تأکید بسیاری از افرادی که در این حوزه کار می‌کنند بر این است که اگر فردی به آن‌ها مراجعه کند و عقیده نداشته باشد فایده‌ای ندارد. ابتدا باید شخص، عمیقاً خود را در دانش و رازهای آن‌ها غرق کند. دست‌کم موقتا منطق و عینیت‌ها را کنار بگذارد. آن‌ها می‌دانند که مراجعه به آن‌ها برای حل مشکلی احتمالا یکی از آخرین راه‌حل‌های افراد در ناتوانی است.

زمینه‌های اقتصادی و سیاسی

چگونه می‌توان روی آوردن دوباره به طب حاشیه را در دوره‌ای که شاخه‌های مختلف درمان در رقابتی هر روزه برای نوآوری هستند توضیح داد؟

زمینه‌های مشخصی وجود دارند که مشوق چنین گرایشی هستند. از لحاظ اقتصادی، گرانی بیش از حد برخی خدمات پزشکی مدرن همراه با فساد گسترده در سیستم درمان که هزینه‌ها چندبرابر می‌کند، یکی از زمینه‌های دلزدگی از این سیستم است.

افرادی که در معرض مشکلات بزرگ زیستی یا روانی قرار دارند، بی‌آن‌که متوجه شوند می‌توانند به سمت الگوهای غیرپولی یا کم‌هزینه‌تر درمان و التیام کشیده شوند. کار سیستم درمان در ایران به جایی کشیده شده که حتی جنازه افراد را در بیمارستا‌ن‌ها گروگان می‌گیرند تا زمانی که بستگانش هزینه‌های بیمارستان را پرداخت کنند.

اما جدای از این، یک زمینه کلان سیاسی هم در گسترش رویه‌های افسون‌زده مراقبت و درمان در ایران مؤثر بوده است. این عامل، میدان دادن نظام سیاسی به نوع‌های خاصی از طبابت غیرحرفه‌ای است. چیزی که نامش را «طب اسلامی» گذاشته‌اند. گویی همین که پسوند این الگو پسوند اسلامی داشته باشد برای آن‌ها کافی است تا رواجش دهند.

گونه‌های خاصی از دعانویسان و رمالان، زیر سایه چنین عاملی رشد یافته و اجازه فعالیت دارند. نظام قضایی با این نوع افراد تا جایی مسئله دارد که خارج از چهارچوب‌های اسلام شیعی کار نکنند. برای مثال به نسبت کسانی که ادعا می‌کنند با اجنه یا شیطان ارتباطی دارند سخت‌گیری بیشتری اعمال می‌شود. اما نگاه ایدئولوژیک به این نوع فعالیت‌ها باعث می‌شود تا میدانی برای فعالیت‌های نزدیک به الگوهای اسلامی ـ حکومتی طب در حاشیه فراهم شود.

برخورد متناقضِ بهداشت و درمان رسمی

وزارت بهداشت در ایران که در ظاهر نماینده الگوی زیست‌پزشکی نوین است، نسبت به برخی از این نوع فعالیت‌ها هشدار داده و با آن‌ها مخالفت کرده است. نبرد گفتمانی دستگاه رسمی بهداشت و درمان با این نوع الگوهای درمانی و تشخیص، سابقه‌ای طولانی دارد. وزارت بهداشت در مقام الگوی حاکم و گفتمان مسلط پیشگیری و درمان، نمی‌خواهد یا نمی‌تواند در کنار خود موجودی غیر‌مرتبط را تحمل کند. چرا که مفاهیم و روش‌هایی که گفتمانِ زیست ـ پزشکی به واسطه آن درباره انسان، بدن، بیماری، سلامت و بهبود صحبت می‌کند از اساس متفاوت‌اند. این مفاهیم محصولِ تفوقِ گفتمانی است که به شکلی تاریخی از قرن نوزدهم به بعد، امکان ظهور و تفوق یافت. آن هم تحت تأثیر عواملی همچون مدرنیزاسیون، ظهور سرمایه‌داری لیبرال، پیشرفت فنی پزشکی و علوم تجربی و اهمیت یافتنِ مدیریتِ جمعیت‌ها و بدن‌ها. دستگاه رسمی پزشکی نوین در همه کشورها نماینده چنین الگویی است که بر «عقلانیت» خاص خود تأکید دارد. عقلانیتی که البته به شکلی تاریخی پدیده‌ای سیاسی بوده است. روی‌گردانی از چنین عقلانیتی و گرایش به الگوهای به ظاهر ناعقلانی، زمینه‌های اجتماعی ویژه‌ای در ایران دارد.

اما در درون همین «عقلانیت» ظاهری نظام رسمی بهداشت، رواداری به نسبت جنبه‌های خاصی از ناعقلانیت هم مشاهده می‌شود. وزارت بهداشت تا آن‌جا می‌خواهد یا می‌تواند در امور طب حاشیه دخالتی بکند، که موضوع «اسلام» و «اسلامی» مطرح نباشد. برخورد با این نوع فعالیت‌ها هم سیاسی و ایدئولوژیک است. حاکمیتی که علاقه‌ای افراطی به اسلامی کردن همه معرفت‌ها دارد، پزشکی را هم گرفتار قضاوت‌های سیاسی خود کرده است. در قانون ممنوعیت تبلیغات و معرفی محصولات خدمات غیرمجاز و آسیب رسان به سلامت در رسانه‌های ارتباط جمعی داخلی، بین‌المللی و فضاهای مجازی مصوب ۲۲خرداد ۹۷ اشاره شده که «ارائه هرگونه اطلاعات نادرست و تبلیغ خلاف واقع که موجب گمراهی و فریب مخاطب شود به هر طریقی از جمله رسانه‌های داخلی، بین المللی و فضای مجازی ممنوع است». این در حالی است که همواره فعالیت‌های نزدیک به دین حکومتی در این‌باره آزدانه کار کرده‌اند. صدها نوع مرکز طب اسلامی در ایران فعالیت می‌کنند بدون این مانع خاصی برای گرفتن مجوز داشته باشند.

حسن روحانی در سال ۱۳۹۹ و در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا گفته بود: «مسیر کشور در مقابله با بیماری کرونا "سلامت به‌علاوه فعالیت" و گفتمان ضد انقلاب "سلامت منهای فعالیت" است. حفظ سلامت مردم برای ما اولویت اول است اما در کنار آن و ضمن مراعات همه اصول بهداشتی، باید همه فعالیت‌های ضروری جامعه نیز جریان داشته باشد». اظهار نظرهای این‌چنینی بیشتر ثابت می‌کنند که حتی موضوع مدیریت یک همه‌گیری هم پیش از آن که امری «فنی» یا مدیریتی باشد، امری سیاسی است و از سیاست سرچشمه می‌گیرد.

نمکی، وزیر وقت بهداشت هم در نظری مشابه گفته بود: «این تجربه‌ای بود که ما در دفاع مقدس آموخته بودیم؛ یعنی آن تجارب کلی به کار ما آمد. بعد از آن ما شروع به طراحی حمله به ویروس کردیم. بسیج ملی مبارزه با کرونا را با حدود سیصدو‌چندهزار اکیپ راه انداختیم.»

مدیریت سلامت جمعی، قبل از هر چیز به درجه بالایی از اعتماد عمومی، سرمایه اجتماعی و همبستگی اجتماعی نیاز دارد. همبستگی‌ای که در جامعه امروز آن از هم‌گسیخته و حاکمیت و مفاهیمش دیگر توانایی بازگرداندن آن به روش خودشان را ندارند. به این اعتبار است که موضوع سلامت هم سیاسی است.

وجوه مشترک طب‌های حاشیه

برای پی‌بردن به مخرج مشترک‌های الگوهای اخیر رایج طب حاشیه در ایران، از خود منطق درونی آن‌ها چیز زیادی نصیبمان نمی‌شود. تنها چیزی که با اطمینان می‌توان از خود عاملان طب حاشیه می‌توان فهمید، کسب وکاری است که راه انداخته‌اند.

اما ریشه محبوبیت یافتن دوباره آن‌ها در شکل‌های جدید را باید خارج از آن‌ها جست. یعنی در مردمی که به آن‌ها مراجعه می‌کنند و هزینه هم می‌کنند. وجه مشترک بیشتر مراجعان به طب حاشیه، درماندگی آن‌ها در رویارویی با مسائلی است که هم خودشان ناتوان از فائق آمدن برآنند و هم نهادهای کنونی رسمی توان یا اراده‌ای برای کمک به حل‌کردن آن‌ها ندارند. تأکید عاملان طب حاشیه هم بر باور به آن‌ها و صحبت‌هایشان از همین‌جا ناشی می‌شود. در آگاهی یا ناخودآگاه آن‌ها این موضوع مطرح است که تقریبا هیچ امکانی برای اثرگذاری چنین توصیه‌هایی وجود ندارد. اما اگر مسئله فرد، پس از مراجعه به آن‌ها به هزار و یک دلیل و یا حتی اتفاقی حل شد، آن‌ها می‌توانند ادعا کنند که کار آن‌ها بوده است.

مراجعان به طب حاشیه، از دو مزیت روانی بهره‌مند می‌شوند. نخست آن‌ها در رویارویی با مسئله خود قوت‌قلبی دریافت می‌کنند که هیچ جای دیگر نمی‌یابند. برای مثال پزشکان جدید، اغلب رُک، علمی و بر اساس آزمایش‌ها و شواهدی که مورد تأییدشان باشد صحبت می‌کنند. برخی وقت‌ها این نوع صحبت‌ها بیماران را آزرده‌خاطر می‌کنند؛ حتی اگر حقیقت هم باشد. اما انرژی‌درمانگر به هیچ وجه کسی را ناامید نمی‌کند و همواره از انرژی و قدرت کائنات می‌گوید. مزیت دومی که باعث می‌شود افرادی به طب حاشیه دریافت می‌کنند، انرژی‌ و تسلای خاطری است که پس از این برای مقابله با مشکلشان دریافت می‌کنند. یک فرد درمانده که هیچ حمایت اجتماعی در مشکلاتش نمی‌یابد، دست‌کم می‌تواند به دریافت یاری از منابع ناشناخته‌ای امیدوار باشد که تاکنون نیازموده است. این تسلی‌های کوچک، آخرین تلاش‌ها برای حفظ خود هستند. آن هم در زمینه‌ای سیاسی ـ اجتماعی که همه مسئولیت‌های پیروزی و شکست در زندگی بر عهده «فرد» گذاشته شده است.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.