کارگران فصلی و رنج برداشت سیب زمینی
فرزانه امجدی ـ فصل برداشت سیب زمینی است. هوا سرد شده و تمام روز باید با قامتی خمیده سیب زمینی جمع کرد. مزدی اندک و کمردردی پایدار حاصل این کار مشقتزاست.
کردستان؛ قطب تولید سیبزمینی
استان کردستان، حدود یک میلیون و ۲۲۰ هزار هکتار زمین کشاورزی دارد و از قطبهای اصلی تولید سیبزمینی در ایران است. به گزارش اتاق بازرگانی کردستان در سال گذشته، ۳۵۰ هزار تُن سیبزمینی در این استان تولید شده که ۲۵۰ هزار تُن آن مازاد بر نیاز خود استان بوده است.
در همین سال از سراسر ایران، ۱۹۶ میلیون و ۴۲۷ هزار کیلوگرم سیبزمینی به ۱۴ کشور مختلف صادر شده که ارزش آن طبق برآوردهای خانه تجارت ایران، ۷۲ میلیون و ۱۲۷ هزار دلار بوده است. این رقم در سال ۱۴۰۲، رشدی ۱۵۴ درصدی به نسبت سال ۱۴۰۱را نشان میدهد. بار اصلی انسانی خلق چنین ارزشی، بر دوش کارگران فصلی است.
رنج برداشت
کار برداشت سیبزمینی برای کارگران فصلی جزو آن نوع کارهایی است که آن را بسیار سخت میدانند. ماشین شخمزنی باید یک دور زمین را زیر و رو کند تا سیبزمینیها از خاک بیرون آیند. هر دسته از کارگران باید یک قطعه زمین را پوشش دهد و شروع به جمعآوری کند. کارگران برای این کار باید گونیهایشان را به دست گیرند و ایستاده روی زمین خم شوند تا دستشان به زمین برسد.
هم مالکان زمینها و هم خود کارگران، امکان انجام دادن این کار را در حالت نشسته که آسانتر است منتفی میدانند. مالکان معتقدند در این حالت کارگران کمتر کار میکنند و کارشان عقب میافتد؛ کارگرانی هم که بر اساس تعداد گونیهای جمعآوریشده دستمزد میگیرند، میخواهند بیشتر جمع کنند و پول بیشتری بگیرند.
فروش ارزان نیروی کار
تعیین نرخ دستمزد این کارگران به دو صورت انجام میگیرد. عدهای روزمرد هستند و روزانه ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان میگیرند. اما روال معمول تعیین مزد در این کار، بیشتر بر مبنای تعداد گونیهای سیبزمینی است که توسط هر کارگر جمعآوری میشود.
میانگین نرخ هر گونی امسال حدود ۲۰ هزار تومان تعیین شده است. این نرخ میتواند به نسبت تعداد کارگران متقاضی، تغییر کند. کارگران و فرم بدنشان باید با ضرورتهای اجتماعی و طبیعی کارشان سازگار شود.
یک کارگر معمولی میتواند روزانه حدود ۴۰ تا ۵۰ گونی ۴۰ کیلویی سیبزمینی جمع کند که دستمزدش کمی بیشتر از قیمت کارگری روزمرد در میآید. با این تفاوت که کارگر در حالت دوم، خود را بیشتر خسته میکند و کار بیشتری انجام میدهد. با این حساب، کارگران به ازای هر جمع کردن هر کیلو سیبزمینی، حدود ۵۰۰ تومان پول میگیرند. قیمت هر کیلو سیبزمینی به صورت عمده ۸ هزار تومان و قیمت آن در ترهبارها و به صورت خُرد، کیلویی تا ۱۵ هزار تومان است.
در غرب کشور، زمینهای قروه و دهگلان در کردستان تا همدان، مرکز تولید انبوه سیبزمینی است. زمینهایی که در ارتفاع نسبتا بالایی قرار دارند. همین موقعیت جغرافیایی این دشتها همواره بادی سوزناک در آنها به وجود میآورد. به ویژه در دو ماه آبان و آذر. به همین دلیل است صورت کارگرانی که آنجا کار میکنند، معمولا سرخ و سیاه میشود.
ترکیب جمعیتی این کارگران، ناهمگون است. زن و مرد، کودک، میانسال و کهنسال در میان آنها وجود دارد. کارگران در زمینهای قروه و دهگلان که مرکز کاشت سیبزمینیاند، از شهرها و روستاهای مختلفی میآیند.
شغل فصلی خانوادههای کارگری
بیشتر کارگران افرادیاند که از جاهایی دور برای کار به مراکز کشت سیبزمینی میروند. در میان آنان به کارگرانی از شهرهای سنقر، اسدآباد و دیگر روستاهای اطراف قروه و همدان هم برمیخوریم.
برخیها به صورت خانوادگی میروند و حدود یک ماه در محل کار میمانند. خانوادههایی کارگری که به این منظور سفر میکنند، معمولا همگی کار میکنند. از جمله نوجوانان و زنان. حضور خانوادگی میتواند درآمد بیشتری برای آنها داشته باشد. چرا که درآمد خانواده کارگران فصلی معمولا از اوایل زمستان به صفر نزدیک میشود. آنها باید در یکی دو ماه آخر پائیز، تدبیری بیاندیشند و کاری بکنند.
سکونت این کارگرانی که از جاهای دور میآیند یک مسئله است. آنهایی که نزدیکترند و ماشین دارند، میتوانند روزانه رفت و آمد کنند. اما خانوادههایی که از دور آمدهاند چنین امکانی ندارند.
برخی مالکان، خانههایی کوچک و کارگری برای این کارگران در نظر میگیرند. اما اگر چنین امکانی هم نباشد، خود کارگران باید در نزدیکترین محل کارشان، خانهای دستهجمعی اجاره کنند. چرا که در این فصل، به دلیل سردی هوا امکان بیرون ماندن یا خوابیدن در چادر هم وجود ندارد.
آسیبهای جسمانی
کار کردن با وضعیت توصیفشده، دردها و آسیبهای پایدار جسمانی به دنبال دارد. یک کارگر جوان در اینباره میگوید:
وقتی از ایجا برمیگردم، تا یک هفته بعدش کمرم، شانههام و پاهام درد میکنه. با خودم میگم من که الان جوونم این وضعیتمه. این سن بالاها چطوری میتونن این کارو انجام بدن.
بیشتر بیماریهایی که این کارگران از همان میانسالی با آن درگیر میشوند، از همین نوع کارها ناشی میشود. مثل دردهای ناشی از دیسک کمر، آرتروز و امثال آن. این وضعیت در حالی است که این کارگران بیمهای ندارند و هیچکس در دورانهای بیماری یا ازکارافتادگی آنها قرار نیست به دادشان برسد. آنها در سیستم تقسیم کار مزدی، تا زمانی مفید تلقی میشوند که بتوانند کار کنند. چیزی به اسم بازنشستگی برای آنها وجود ندارد. به همین دلیل هم تا اواخر پیری و تا زمانی که واقعا بتوانند باید کار کنند و بچههایشان را هم به کار گیرند.
روابط مالکانه و بهرهکشی
مالکان و اجارهکنندگان زمینهای کشاورزی که طرف حساب این کارگراناند، امروزه به لحاظ سودبری وضعیت روشنی قرار ندارند. در سالهایی که قیمت محصولشان بالا بماند معمولا سود خوبی کسب میکنند. اما در سالهای اخیر، وضعیت آنها هم افت و خیز داشته است. کودهای گرانی که میخرند به علاوه هزینه ماشینآلات و دیگر هزینههای بالای تولید، حاشیه سود آنها را هم کاهش داده است.
حضور همیشگی دلالان در بازار قیمتها در کنار نبود زیرساختهای مناسب برای صدور سیب زمینی، دو عاملی است که برخی کشاورزان را هم دچار زیان کرده است. اما در هر حال در این رابطه اجتماعی کار، طرف استثمارگر اصلی مالکان زمینها هستند. یک مالک، زمین را به قیمت بالایی به کشاورز اجاره میدهد، کشاورز باید اجاره زمین و دیگر هزینههای تولید را هم پرداخت کند که هزینههایی ضروریاند، کشاورز هم در این میان ترجیح میدهد با بهرهبرداری از نیروی کار کارگران، سود خود را کسب کند. به همین دلیل آنها حاضر نیستند دستکم هر ساله مجموعهای کارگر را برای دو ماه استخدام کنند، برایشان مسکن و خوراکی مناسب در نظر گیرند و مزدی عادلانه پرداخت کنند. در این چرخه، کارگران استثمارشدگان اصلیاند و مالکان زمینها و دلالان، سود اصلی را میبرند، بدون آن که در تولید و برداشت این محصول کاری انجام داده باشند.
نظرها
مهراد
طبق معمول خاک تو سر جمهوری اسلامی