از واکاوی پیروزی ترامپ تا چشماندازی برای نیروی مقاومت
فریدا آفاری ـ ترقیخواهان باید درک روشنی از جبههی متحد و چشماندازی داشته باشند که به آن نیازمندیم تا بتوانیم یک جنبش مقاومت قوی علیه فاشیسم ترامپ ایجاد کنیم.
انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیس جمهور آمریکا و پیروزی جمهوریخواهان در سطح کشوری فاجعهای بزرگ برای نیروهای ترقیخواه در آمریکا و جهان محسوب میشود. انتخابات ۵ نوامبر ۲۰۲۴ نشان داد که اگرچه جامعهی آمریکا هنوز دوقطبی است، در میان کلیه گروههای جمعیتی و جغرافیایی در سطح کشوری چرخشی به سمت راست رخ داده است.
تحلیل آراء
نگاهی بیندازیم به آرای گروههای جمعیتی: تقریبا ۷۶٬۵ میلیون به ترامپ رای دادند و تقریبا ۷۴ میلیون به هریس. تقریبا ۷۶۰هزار نفر به جیل استاین و ۷۴۰هزار به رابرت کندی رای دادند. در واقع دموکرات ها در مقایسه با انتخابات سال ۲۰۲۰ هفت میلیون کم تر رای آوردند و ترامپ دو میلیون بیشتر.
اگرچه ۸۹ درصد زنان سیاهپوست و ۶۰ درصد زنان لاتین تبار به هریس رای دادند، در میان زنان سفید پوست فقط ۴۷ درصد به هریس راه دادند. در میان مردان ۵۹ درصد مردان سفیدپوست، ۴۷ درصد مردان لاتین تبار و ۲۴ درصد مردان آفریقایی ـ آمریکایی به ترامپ رای دادند. در میان گروههای سنی مختلف، آراء تقریبا در همه گروههای سنی ۵۰ درصد به ۵۰ درصد بود با امتیازی مختصر برای هریس در میان افراد زیر سن ۴۵.
از منظر تقسیمبندی گروههای جمعیتی بر اساس مذهب، ۸۰ درصد مسیحیان پروتستان انجیل پیرو به ترامپ رای دادند، ۸۰ درصد یهودیان به هریس، و در میان مسلمانان ۵۳ درصد به جیل استاین، ۲۱ درصد به ترامپ و ۲۰ درصد به هریس.
اگرچه همه پرسیهای مبنی برحق پایان دادن خودخواسته به بارداری در هفت ایالت موفقیتآمیز بودند، در چهار یک از این ایالت ها یعنی آریزونا، میزوری، مونتانا و نوادا اکثریت مردم به ترامپ رای دادند. در ایالتهای میزوری و آلاسکا که اکثریت به ترامپ رای دادند، اکثریت همچنین به افزایش حداقل دستمزد و مرخصی استعلاجی با حقوق رای دادند. باید بیشتر به این تضادها پرداخت. اما در مجموع آراء در سطح کشوری نمایانگر چرخشی به سمت راست بود.
ارزیابی نظرات کارشناسان
کارشناسان رسانههای جریان اصلی عمدتا پیروزی جمهوری خواهان و چرخش به سمت راست را به عواملی چون افزایش تورم، دشواری های اقتصادی و دفاع بیش از حد دموکراتها از حقوق زنان و اقلیتهای نژادی و جنسیتی و همچنین نبستن مرزها به روی مهاجران بدون جواز اقامت در دوران پسا کووید نسبت دادهاند. کارشناسان چپگرا و لیبرال متمایل به چپ نیز دموکرات ها را به این سبب ملامت میکنند که «طبقهی کارگر را فراموش کرده» و بیش از حد به موضوعاتی مانند جنسیت و هویت پرداخته است. هر دو جناح تضادهای آشکاری دارند.
در واقعیت میزان تورم ناشی از مرگ و میر بسیار و اختلالهای دوران پاندمی رو به کاهش بود و میزان اشتغال و حتی حقوق واقعی نیز رو به افزایش. دولت بایدن با وجود سیاست خارجی فاجعه بارش در خاورمیانه، یکی از بزرگترین مدافعان حقوق کارگران در سطح کشوری و در مقایسه با دولتهای ۵۰ سال گذشته در آمریکا بوده است. دولت بایدن همچنین با ایجاد تقریبا ۸۰۰ هزار شغل در بخش تولید کارخانهای از طریق برنامههای وسیع زیرساختار سازی به نگرانیهای مبنی بر از دست دادن کارهای کارخانهای و فرایند جهانیسازی پاسخ داده بود.
هریس نیز اگرچه تلاش کرده بود با سرمایهداران وال استریت مناسبات خوبی ایجاد کند، مدافع لایحهای به نام پرو در دفاع از حق ایجاد اتحادیههای کارگری بود و خواستار افزایش حداقل دستمزد، یارانه برای پرداخت اجاره بها، مراقبت از کودکان، کهنسالان و ادامهی قانون ارائهی بیمه درمانی و حق پیشگیری از باروی و پایان دادن خود خواسته به بارداری. اینها همه حقوقی اند که به زنان امتیازهای اقتصادی داده و به آنها اجازه میدهند تا به تحصیلات خود ادامه داده و زمان بیشتری برای شغل خود داشته باشند. هریس همچنین مدافع معافیت بخش عظیمی از دانشجویان از پرداخت بدهیهای ناشی از وام های تحصیلی و مدافع تقویت نظام آموزش و پرورش عمومی و رایگان بود.
حتی اگر اکثر تحلیلهای رسانههای جریان اصلی و چپگرا در مورد نتایج انتخابات کاملا درست باشد، این تحلیلها نمیتوانند توجیه کنند که چرا بیش از ۵۰ درصد آن جمعیتی که از مشکلات اقتصادی رنج میبرند و طبقه کارگری که میپندارد فراموش شده است، به نامزدی رای دادند که نماد ابرثروتمندان است. نامزدی که وعده کاهش مالیات عظیم به ابر ثروتمندان داده و کارزار انتخاباتی خود را با کمک ایلان ماسک، ثروتمندترین مرد جهان و یکی از ضد کارگرترین کارخانهدارها و صاحبان شرکتهای سهامی ساخته است. پیروزی ترامپ را نمیتوان بر اساس تقلیلگرایی اقتصادی توجیه کرد.
میتوان استدلال کرد که اکثر افرادی که به ترامپ رای دادند به سرمایهداری اقتدارگرا باور دارند. به نظر میآید که آنها میپندارند تنها راه پیشرفت در زندگی فردی و در سطح کشوری همانا استثمار و مقرراتزدایی و کاهش مالیات بر ثروتمندان و دادن زمام امور به دست یک زورگو و متجاوز است. گفتمان مرد سالاری، زنستیزی، زن سیاهستیزِی، نژادپرستی و نفرت از مهاجران آنها را بسیج کرده است، حتی اگر خود زن یا رنگین پوست باشند.
ترویج اطلاعات نادرست، دروغپردازی، اخبار جعلی، و همچنین بیتاملی و پراکندگی اذهان ناشی از اعتیاد به اینترنت و فراموشی تاریخ نیز تاثیرات عمیقی در ایجاد نتایجی داشته که در انتخابات مشاهده کردیم. در غیر این صورت نمیتوان توضیح داد که چرا مسئولیت ترامپ در برابر مرگ بیش از ۴۰۰هزار انسان به سبب کووید در دوران زمامداری دولت دروغپرداز و بی مسئولیت او و همچنین حکمهای صادر شده در مورد اتهامات مبنی بر تجاوز جنسی و کلاهبرداری و همچنین نقش او در کودتای ناموفق ۶ ژآنویه ۲۰۲۱ فراموش شده یا توسط طرفدارانش ستایش میشود.
آیا ترامپ و طرفدارانش فاشیستاند؟
کلیه کسانی که به ترامپ رای دادند فاشیست نیستند. اما شکی نیست که این جنبش در مجموع اهدافی فاشیستی دارد. اخیرا، جیسون استانلی، استاد فلسفه در دانشگاه ییل و نویسنده کتاب فاشیسم چگونه عمل میکند؟ استدلال کرده که خصلتهای ذیل نمایانگر هویت ترامپ بهعنوان یک رهبر مستبد و فاشیست است: انتظار اطاعت بیچون و چرا از سوی کارمندانش، پیشبرد سرمایهداری مبتنی بر ویژهخواری[رانتی]، ناسیونالیسم افراطی، حمایت از دین سالاران، و این ادعا که همه مشکلات جامعه ناشی از مهاجران، مارکسیستها و سوسیالیستهاست.
استانلی همچنین تاکید میکند که هنگامی که نابرابری و نارضایتی عمیق از نظام حاکم در جامعه فراگیر شود، یک رهبر عوام فریب میتواند این خشم را به سوی مهاجران و سوسیالیستها نشانه بگیرد. استانلی میگوید: «ترامپ نماد یک ساختار فاشیستی اروپایی کلاسیک است: کیش شخصیتی رهبر». رابرت پاکستون، تاریخدان برجستهی فاشیسم نیز ترامپ را فاشیست مینامد و میپندارد که آنچه ترامپ را از هیتلر و موسولینی متمایز میکند پایه تودهای قوی تر اوست.
اما برخی از نویسندگان چپ گرا حاضر نیستند ترامپ را به عنوان یک فاشیست معرفی کنند و ترجیح می دهند او را «بوناپارتیست» بنامند. آنها استدلال میکنند که اگر ترامپ را فاشیست بنامیم، فعالان چپگرا موظف خواهند شد به جبههای متحد با حزب دموکرات تن دهند تا علیه فاشیسم بجنگند. برخی از این فعالان تمایلی به تشکیل چنین جبههی متحدی ندارند.
اگرچه کامالا هریس در پاسخ به سوالی از اندرسون کوپر از شبکهی سی ان ان در یک جمع عمومی ترامپ را فاشیست خواند، رهبران حزب دموکرات صحبت از تشکیل نیروی مقاومت علیه فاشیسم نکردهاند.آنها هنوز امیدوارند که بتوانند از نظام قانونی و قضایی استفاده کنند تا دولت ترامپ را در هر مرحله ی کارش به چالش بکشند، با وجود این که دیوان عالی آمریکا که اکثریت قضاتش جمهوریخواهاند اخیرا به ترامپ مصونیت مطلق داده است و جمهوریخواهان پس از انتخابات اخیر هم در مجلس سنا و هم مجلس نمایندگان از اکثریت برخوردار شدهاند.
چه در پیش است و به چه نوع مقاومتی نیازمندیم؟
پس از بهروی کار آمدن دولت ترامپ در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، انتظار میرود که مهاجران بدون جواز اقامت قانونی فورا دستگیر شوند تا این دولت به وعدهی «اخراجهای فلهای» عمل کند. قابلیت دستگیر و اخراج کردن بیش از ۱۱ میلیون مهاجر بدون جواز اقامت قانونی به نظر بعید میرسد چون هزینه و اختلالات و صدمات آن به اقتصاد آمریکا بسیار خواهد بود. در عوض محتملتر است که مهاجران دستگیر شده را در «اردوگاههای غول آسا» که ترامپ وعده داده زندانی کنند و از آنها بهعنوان نیروی کار بدون اجرت استفاده کنند یا آنها را به عنوان کارگر برده به اینجا و آنجا بفرستند. شاید ترامپ سعی کند از آنها برای به راه انداختن یک پروژه مسکنسازی عظیم استفاده کند تا پایهی فاشیستی خود را تطمیع کرده و هرگونه نگرانی مبنی بر آسیب رساندن به اقتصاد کشور را برطرف کند.
ترامپ و حامیانش همچنین وعده دادهاند که به سراغ «دشمن درونی» بروند و وکلا، قضات و رهبران حزب دموکرات و حتی معدود رهبران حزب جمهوریخواه را که در برابر او ایستادند مجازات یا اعدام کنند چون این «دشمنان» تلاش کردند او را بابت جرمهایی که مرتکب شده است پاسخگو بشمارند. ترامپ مصرانه قصد دارد روزنامهنگاران و اعضای وظیفهشناس در رسانهها را مجازات و نابود کند چون شجاعانه اعمال او را افشا کردند و حقیقت را گفتند. او به دنبال سوسیالیستها و مارکسیستها خواهد رفت و آنها را «حشرات موذی و آفت» مینامد.
همچنین انتظار میرود که «پروژه ی ۲۰۲۵» که توسط بنیاد هریتج، یک اندیشکدی جمهوری خواه تدوین شده است به عمل گذاشته شود. این برنامه که در یک مجلد ۹۰۰ صفحهای با عنوان «فرمانی برای رهبری» بیان شده است، قصد دارد کلیه بخشهای دولت را بنا بر نظرات راست افراطی بازسازی کند. کارمندان حرفهای دولت را با افرادی جایگزین میکند که بر اساس منافع سیاسی دولت حاکم منصوب شدهاند و به میل رئیس جمهور استخدام یا اخراج میشوند. نظام آموزش و پرورش عمومی را نابود کرده و با نظام خصوصی و بنیادگرای مذهبی جایگزین میکند، پیشگیری از بارداری و پایان دادن خودخواسته به بارداری را ممنوع کرده، مقررات مبنی بر حفاظت از محیط زیست را لغو کرده و کلیه «مهاجران متجاوز» را اخراج میکند.
در مورد سیاست خارجی، ترامپ پیشاپیش به اوکراینیها اخطار داده که باید در برابر حمله امپریالیستی و مرگبار پوتین تسلیم شوند. او همچنین مشغول انجام معاملاتی با دولت نتانیاهو و امارات متحدهی عربی پیرامون آیندهی مردم فلسطین است.
ترقیخواهان باید درک روشنی از جبههی متحد و چشماندازی داشته باشند که به آن نیازمندیم تا بتوانیم یک جنبش مقاومت قوی علیه فاشیسم ترامپ ایجاد کنیم. شبکههای میلیونی که پیش از انتخابات به گرد هم آمدند تا به هریس و والتز رای دهند منجر به ایجاد پایهای قوی و متشکل از فعالان دموکراسیخواه و جوان شدند که میتواند چنین جنبشی را ایجاد کند. پس از انتخابات ۵ نوامبر جلساتی اینترنتی ۱۴۰هزار نفره برگزار شدهاند تا در مورد مقاومت صحبت شود.
یک جنبش مقاومت قدرتمند نیازمند درکی عمیق از این است که چرا سرمایهداری اقتدارگرا، زنستیزی و نژادپرستی در سراسر جهان رو به رشد است و چرا مبارزه علیه آن باید با مبارزه علیه دروغپردازی، حواسپرتی، پراکندگی اذهان، و فراموشی تاریخ همزمان شود. باید از فاکتها، تاریخ و ایدههای رهاییبخش کاملا آگاه باشیم و بتوانیم استدلالهای منصفانه و متقاعدکننده ارائه دهیم. چنین قابلیتی مستلزم مهارتهای تفکر انتقادی و چشماندازی از یک بدیل انسان باور ماندگار در برابر ناانسانیت سرمایهداری خواهد بود. در کتاب اخیرم، رویکردی نوین به فمینیسم سوسیالستی به این بحث ها پرداختهام.
*مقالهی فوق نخست در تاریخ ۱۱ نوامبر۲۰۲۴ در ژورنال نیو پالتیکز در آمریکا منتشر شد.
پانویسها:
Afary, Frieda (2022). Socialist Feminism: A New Approach. Pluto Press.
نظرها
نظری وجود ندارد.