ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

سوریه هم رفت؛ تدارک برای تغییر در «روایت شکست آقا»

علی رسولی - استراتژی امنیتی جمهوری اسلامی در دوران ۳۵ ساله رهبری علی خامنه‌ای بر سه پایه استوار شده است: برنامه هسته‌ای، برنامه موشکی- پهپادی و محور مقاومت. حالا هر سه پایه در شرایط بحرانی قرار دارند و علاوه بر آن پولی در بساط نیست. مردم ناراضی‌اند و جهان هم به کام «آقا» نمی‌چرخد.

طرفداران علی خامنه‌ای قطب‌نمای هویتی خود را گم کرده‌اند. نمی‌دانند قرار است به کدام سو بروند. هدف کجا است. قله‌ای که مقتدایشان وعده‌اش را داده‌ بود از معبر «محور مقاومت» می‌گذشت و این معبر اکنون ویران شده است.

برنامه روابط عمومی حکومت‌ها بخش مهمی از ساختار هویتی و بازتابی از معماری نقش‌ها و جایگاه‌ها است. از حکومت مطلق‌العنان خامنه‌ای بر ایران ۳۵ سال می‌گذرد. در این ۳۵ سال به صورت تدریجی یک «مدل دوتایی»، هویت زمامداری خامنه‌ای را ساخته است: «دولت‌ها» مسئول «امور داخلی» و گرفتاری‌هایش هستند و «آقا» مسئول ساختن ساز و برگ «بیرونی» است. 

برای سال‌ها در مواجهه با همه ناکامی‌های اقتصادی، تشدید فقر و فلاکت، این دوگانه رهبر-دولت فعال بوده است. امور داخل و ناکامی‌هایش بر گردن دولت است و امور منطقه و کامروایی‌هایش نتیجه «تدبیر آقا».

«مقاومت» و «استقم کما امرت» متجلی در خامنه‌ای است و «سازش» و «تسلیم» سهم روسای زبون و غافل دولت‌ها.

در هر دوره زمانی این دوگانه به نحوی رهبر جمهوری اسلامی را در ذهن هوادارانش از مخاطرات مصون نگاه داشته است. حتی بخشی از اصلاح‌طلبان حکومتی که سیاستمدارانش قربانیان همیشگی همین دو‌گانه بوده‌اند یک عبارت کلی را بارها تکرار کرده‌اند که «آقا بازی داخلی‌اش بد و بازی خارجی‌اش عالی است».

این توصیف عموماً از میانه دهه ۸۰ تا پایان دهه ۹۰ شمسی و زمانی استفاده می‌شد که تسلط جمهوری اسلامی بر عراق و سوریه و یمن و لبنان ذره ذره بسط می‌یافت ولی در داخل، فضای سیاسی هر روز بسته‌تر، اختناق شدید‌تر و اقتصاد ویران‌تر می‌شد.

این دوگانه به شکل نمادین هم مدام بازتولید شده و ابعاد جدید یافته است: «آقا» یعنی «موشک نقطه‌زن و پهپاد» و دولت‌ها یعنی «پراید و سمند».

در این برنامه، روابط‌عمومی، خردمندی و توانایی ابرانسانی علی خامنه‌ای است که «سالم ماندن از مخاطرات جنگ آمریکا در افغانستان و عراق»، «تسلط بر چهار پایتخت عربی»، «محور مقاومت» و «برنامه موشکی و پهپادی» را به وجود آورده است. «دولت‌ها» که همه به درجاتی از «توصیه‌های رهبری» غفلت کرده‌اند و در برابر او یا «منحرف» بوده‌اند یا «یاغی»، هر آنچه از نکبت و ناکامی است را پدید آورده‌اند.      

حال این دستگاه عظیم روابط عمومی که حول ساختن یک تصویر عظیم از خامنه‌ای شکل گرفته بود دچار اختلال جدی شده است. حسن نصرالله در بیروت و بشار اسد در دمشق در فاصله‌کوتاهی از معادلات حذف شده‌اند. یکی را اسرائیل کشت و دیگری را ابومحمد الجولانی فراری داد.

سوریه که علی‌اکبر ولایتی، مشاور بین‌الملل خامنه‌ای آن را «حلقه طلایی محور مقاومت» می‌خواند در کمتر از ۱۰ روز سقوط کرد.

وعده صادق ۳ که بنا بود به تلافی حمله ۵ آبان ماه (۲۶ اکتبر) اسرائیل به ایران اجرا شود هنوز در اغما است. سرداران سپاه در منطقه‌ای که روزی جولانگاهشان بود کم‌تحرک شده‌اند و اسماعیل قاآنی بیشتر از آنکه در حوزه برون‌مرزی باشد در ستاد سپاه قدس در تهران نشسته و از این مجلس به آن مجلس برای عرض تسلیت کشته‌شدن «فرماندهان مقاومت» می‌رود.

غرب گولش زد!

سروسامان دادن به این اختلال در «روابط عمومی آقا» فوری‌ترین کاری است که دستگاه عظیم تبلیغاتی جمهوری اسلامی از لحظه اعلام سقوط بشار اسد به آن مشغول شده است. اما همین دستگاه تبلیغاتی هم نمی‌داند چه خطی را باید پی بگیرد. همه منتظرند تا خامنه‌ای خود به آن‌ها سرنخ را بدهد.

در ۴۸ ساعت گذشته چند کلان‌روایت در توجیه سقوط اسد در رسانه‌های رسمی منتشر شده است. هدف همه آن‌ها این است که جایگاه ابرانسانی خامنه‌ای را حفظ کنند.

یکی از این کلان‌روایت‌ها آن است که سوریه مدت‌ها بود که دیگر منافع جمهوری اسلامی را در تقویت محور مقاومت تأمین نمی‌کرد و حتی اطلاعات تحرکات نیروها و فرماندهان سپاه قدس در منطقه را به اسرائیلی‌ها می‌داد. به همین دلیل آقا «تصمیمی خردمندانه و عبرت‌آموز» گرفت و به اسد و دیگر سران منطقه فهماند که این جمهوری اسلامی است که می‌تواند ضامن بقا یا عامل فروپاشی‌تان باشد. در این لینک یک نمونه آن را می‌توانید ببینید.

بخش دیگری از دستگاه تبلیغاتی رهبر جمهوری اسلامی که به «محور مقاومتی‌ها» مشهور شده‌اند این خط را تقویت می‌کنند که «شورای عالی امنیت ملی به ریاست مسعود پزشکیان» مانع اجرای «فرمان رهبر انقلاب» برای اجرای عملیات وعده صادق ۳ شد و به همین دلیل پیام ضعف ایران مخابره شد و سوریه سقوط کرد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

این یکی که از چهره‌‌های اصلی «محور مقاومتی‌ها» در لندن است هم مدت‌ها است این خط را دنبال می‌کند که جواد ظریف و دولت پزشکیان پشت «رهبر» را خالی کرده‌اند و با وعده مذاکره مانع «ضربه محکم نظام» شده‌اند و از هنیه تا نصرالله و اسد قربانی خنجری شده‌اند که این‌ها به پشت آقا و سپاه قدس زده‌اند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

در تهران اما سردرگمی بیشتر است و نیروهای حول نظام سردرگم‌تر از همیشه. آن‌ها نمی‌دانند چگونه آقا را حفظ کنند و به همین دلیل سراغ روایتی رفته‌اند که در بیش از سه دهه گذشته برای تحقیر دولت‌ها و توجیه ناکامی‌های داخلی استفاده می‌کردند؛ روایتی که مبتنی است بر دو پایه «اعتماد به غرب» و «عقوبت و جزای گوش ندادن به اوامر رهبری».

شامگاه ۱۹ آذر کسی که خامنه‌ای او را «اسب عربی» خوانده و سازمانده گروه‌های تبلیغی-جهادی در سراسر کشور است در شبکه افق متعلق به سپاه پاسداران حاضر شد و  چنین گفت:

بشار اسد هم به غرب اعتماد کرد و به نصایح رهبر معظم انقلاب گوش نکرد، همان موقع که رهبری به او گفته بود غرب برایت نقشه دارد؛ و این‌گونه شد که سقوط کرد؛ هر کس به حرف ولایت گوش ندهد سرنوشتش همین است چون گوش ولی فقیه به دهان امام عصر است.

حسین یکتا در شبکه افق گفت که بشار اسد به دلیل گوش ندادن به حرف خامنه‌ای سقوط کرد.

در همه این روایت‌های آشفته و سمبل‌شده برای نجات خامنه‌ای از تحقیر دوست و دشمن، یک عنصر مهم غایب است: چشم‌انداز امیدبخش برای آینده. آنچه مخاطبان روایت‌های جعلی را اقناع می‌کند تنها بر «توضیح آنچه گذشت» استوار نیست بلکه باید «آینده‌ای امیدبخش» هم ترسیم شود.

این جایی است که چسب این روایت‌سازی‌ها را شل می‌کند. برای حامیان سفت و سخت رهبر جمهوری اسلامی فعلاً هیچ چشم‌انداز امیدبخشی وجود ندارد. ترامپ در راه است، اسرائیل دست بالا را دارد، کمر اقتصاد شکسته است، تردید‌ها نسبت به معامله شدن ایران در رابطه دوسویه ترامپ و پوتین بالا گرفته است و در داخل هم هر لحظه ممکن است دور جدیدی از اعتراضات شکل بگیرد.

روایت‌های آخرآلزمانی از قیام سفیانی در شام و ظهور مهدی موعود برای کشتن سفیانی و شکل دادن به حکومت جهانی عدل الهی در همین بخش غایب از «ماجرای شکست ظاهری آقا» جای خود را باز کرده است.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

اگر خامنه‌ای نمی‌تواند امید ببخشد همیشه مهدی موعودی هست که به امیدش می‌توان تلخی‌ها را تحمل کرد. نوید آینده طلایی در چنین سازوکاری بر امری موهوم بنا شده که آقا گرچه در آن «وسیله» است ولی حتی اگر ظهور هم صورت نگیرد لابد اشکال از «مهدی موعود» است که به نصایح «رهبر انقلاب» توجه نکرده است.

به هر حال فعلا این روایت سفیانی و ظهور مهدی در پیام‌رسان‌های داخلی جمهوری اسلامی مانند ایتا و سروش و بله به صورت سازمان‌یافته توزیع می‌شود. این نشان می‌دهد که در این روایت بنا است «مولا و مقتدای آقا» مانند سال ۸۸ به مدد او بیاید.

خامنه‌ای چه خواهد گفت؟

اعلام فوری خبر سخنرانی خامنه‌ای در روز چهارشنبه ۲۱ آذر‌ماه درباره «تحولات منطقه»، یک روش پیشگیری از شکستن سد «تردید در اقتدار و تدبیر آقا» بود. بخشی از نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی که در بهت و حیرت سقوط آسان اسد هستند و نمی‌دانند که چرا «دفاع از حرم» بایگانی شد، منتظرند تا ببینند خامنه‌ای چه خواهد گفت.

سخنرانی خامنه‌ای در روز چهارشنبه و مانند تمامی سخنرانی‌های «دوران هزیمت و شکست» چند ویژگی خواهد داشت.

بخش عقلانی بودن: او از اهمیت «مقاومت در برابر غرب و اسرائیل» و دستاوردهای بیشمار آن خواهد گفت تا اقداماتش را با پوسته‌ای عقلانی توجیه کند. تعریضی هم به آن‌هایی خواهد کرد که خوش‌خیالند و نادان.

عبرت از تاریخ: سری به تاریخ خواهد زد و خواهد گفت ببینید که آن‌ها که فریب غرب را خوردند یا تسلیم شدند چه سرنوشتی یافتند. رجوع به صدر اسلام و شبیه‌سازی خودش با پیامبر و اصحاب هم در برنامه سخنرانی‌ها با جدیت بیشتری وارد می‌شود.

پاسداشت خون‌ها: یادی از کشته‌شدگان پرتعداد در جبهه سوریه و لبنان خواهد کرد و اینکه خون‌های آن‌ها هدر نرفته و خطر داعش و افراطی‌ها را از سر ایران برداشته‌اند.

جبهه مقاومت از عین به ذهن: او خواهد گفت که مقاومت فقط در روی زمین و تسلط بر فلان کشور یا فلان منطقه استوار نشده بلکه مقاومت ایده‌ای است که جان‌های به ستوه‌آمده در «غرب آسیا» و سراسر جهان را به هم پیوند می‌دهد و به همین واسطه آن‌چه در دل‌ها است را نمی‌توان شکست داد و مغلوب کرد.

ایمان به آینده‌ای موهوم: بخش دشوار همین جا است. خامنه‌ای خود نمی‌داند که باید به چه چیز نوید دهد که نیروهایش را منسجم نگاه دارد. خرج‌کردن از کیسه احادیث و روایت‌های آخرالزمانی تا حدی جوابگو است. او احتمالاً در این بخش خواهد گفت که جمهوری اسلامی از «رویکرد عقلانی» خود در «مقاومت» دست نخواهد شست، راه‌های جدیدی را امتحان خواهد کرد و اطمینان خواهد داد که نصرت از آن جبهه او است.

جهان فراپشت روایت‌ها

اما فارغ از آنکه دستگاه رهبری چه روایتی را عرضه خواهد کرد، واقعیت دشوار بیرونی است که با مشت به در می‌کوبد.

 هنوز مشخص نیست که جمهوری اسلامی چگونه از پس شکست بزرگ در بیروت و دمشق برخواهد آمد. «سوریه و لبنان» دو عنصر مهم جمهوری اسلامی در استراتژی امنیتی‌اش بود. شکست‌های نظامی در محور مقاومت، فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم‌ها و اختلافات داخلی، تهران را در وضعیت آسیب‌پذیری قرار داده است.

استراتژی امنیتی جمهوری اسلامی در دوران ۳۵ ساله رهبری علی خامنه‌ای بر سه پایه استوار شده است. برنامه هسته‌ای، برنامه موشکی- پهپادی و محور مقاومت.

برنامه هسته‌ای در خطر عاجل فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل است.

محور مقاومت متلاشی شده است و بعد از سوریه و لبنان احتمالا سقوط دولت شیاع‌السودانی در عراق هم رخ خواهد داد. تا کی نوبت یمن بشود.

برنامه موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی هم یک پایه‌اش (پهپادی) به جنگ روسیه و اوکراین و خشم اروپا بسته شده است و یک پایه دیگرش در تیررس حملات مستقیم اسرائیل قرار دارد.

در این بین خارج شدن یا تضعیف محور مقاومت در استراتژی امنیتی جمهوری اسلامی تاثیر گسترده‌ای بر آینده جمهوری اسلامی خواهد گذاشت.  

خروج این دارایی از دسترس تهران از این جهت مهم است که دو برنامه دیگر هم از چتر حفاظتی آن استفاده می‌کردند. به این معنا که راه جلوگیری از بمباران تأسیسات هسته‌ای و دچارنشدن سرنوشت هسته‌ای به آنچه در عراق و سوریه رخ داد، استفاده از اهرم فشار محور مقاومت بود.

بنا گذاشتن استراتژی دفاعی بر توسعه موشک و پهپاد هم متأثر از وجود نیابتی‌ها بود. موشک و پهپاد تنها در رویارویی غیرمستقیم و جنگ سایه‌ها به کار می‌آیند و اگر بنا بر رویارویی مستقیم میان جمهوری اسلامی و دشمنانش باشد پهپاد و موشک جز چند روز و چند ساعت اول به کار نمی‌آید. ترکیب «موشک و نیابتی» که در قلب استراتژی امنیتی تهران قرار داشت اکنون مختل شده است.

آنچه برای جمهوری اسلامی و شخص خامنه‌ای فراتر از روایت‌سازی‌اش اهمیت دارد یافتن لنگرگاهی است که بتواند حفره‌های متعدد درون کشتی نظام را تعمیر کند.

سوال بزرگ این است: آیا فرصت و امکانی برای جمهوری اسلامی و خامنه‌ای باقی مانده است تا این تعمیرات را انجام دهد یا این کشتی پیش از آنکه به ساحل آرامش برسد غرق خواهد شد؟

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • رسا

    امروز۱۴۰۳/۶/۲۰ رادیو آمریکا عکس شش تن از سران مرتجع و مخلوع کشورها را که تاکنون به کرملین پناه برده‌اندانداخته بود به زودی با پناه بردن خامنه‌ای و اهل بیتش این رقم به ۷ خواهد رسید چه اتفاق جالبی چون در اکثر فرهنگ‌ها رقم ۷ علامت خوش یمنی و مبارکی است پناه برندبه کرملین سران مرتجعین تا در امان بمانند ز خشم معترضین پوتین ومنتخبینش یاد آور نوح اند که ساخت کشتیِ نجات منقرضین!

  • مریم

    خیال بافی بود ایران به زودی اولین بمب اتم رو آزمایش میکنه و جاودانه میشه مثل کره شمالی . تاسیسات غنی سازی همه به عمق 300 متری زمین منتقل شده با هیچ چیزی نابود نمیشه ایران رسما هسته ای شده راهی برای توقفش وجود نداره.