گفتوگو
«تیکتاک و ژئوپلتیک»: در رومانی چه میگذرد؟
استلین دیانوف، روزنامهنگار مستقل ساکن رومانی در پاسخ به پرسشهای زمانه، در مورد چگونگی استفاده راستافراطی طرفدار پوتین از تیکتاک در انتخابات رومانی توضیح میدهد و از تاثیر تنشهای ژئوپلیتکی بر شکاف اجتماعی در این کشور میگوید.
مقرر بود دور دوم انتخابات ریاستجمهوری رومانی در تاریخ ۸ دسامبر ۲۰۲۴ (۱۸ آذر ۱۴۰۳) برگزار شود و کالین جرجسکو، نامزد راست افراطی، با النا لاسکونی، نامزد طرفدار اروپا، برای دستیابی به بالاترین مقام دولتی رقابت کنند. اما دو روز پیش از انتخابات، دادگاه قانون اساسی نتایج دور اول را باطل کرد.
پیروزی غیرمنتظره جرجسکو، که مورد حمایت روسیه است، ناظران را شگفتزده کرد و از آن با عنوان «معجزه تیکتاک» یاد شد. به گفته سرویسهای اطلاعاتی رومانی، تقلب گستردهای در تیکتاک به نفع جرجسکو انجام شده بود و همین منجر به ابطال دور اول انتخابات توسط دادگاه قانون اساسی شد. در واکنش، جرجسکو از هوادارانش خواست تا بسیج شوند.
در همین اثنا، در اول دسامبر (۱۱ آذر)، انتخابات پارلمانی رومانی برگزار شد که در آن احزاب راست افراطی بیش از ۳۱ درصد آرا را کسب کردند، هرچند حزب سوسیال دموکرات حاکم همچنان موقعیت برتر خود را حفظ کرد.
ابطال انتخابات ریاستجمهوری، بیاعتمادی عمومی را تشدید کرده و این کشور ۱۹ میلیون نفری در اروپای شرقی را در فضایی پرتنش و پرابهام فرو برده است. نگرانی اصلی این است که رومانی در گرداب تنشهای ژئوپلیتیکی روسیه و غرب گرفتار شود.
آنچه پیشرو دارید، گفتوگوی زمانه با استلین دیانوف، روزنامهنگار مستقل بلغار ساکن رومانی در همین زمینه است.
زمانه: واقعاً چه اتفاقی در دور اول انتخابات ریاستجمهوری، یا دقیقتر بگوییم پیش از انتخابات، در تیکتاک رخ داد؟ چرا و چگونه اعتبار انتخابات زیر سوال رفته است؟
استلین دیانوف: آنچه رخ داد این بود که یک نامزد که برای عموم مردم ناشناخته بود، کالین جرجسکو، توانست با نزدیک به ۲۳ درصد آراء جایگاه اول را در انتخابات به دست آورد. این فرد شخصیتی بسیار جالبتوجه است که اگرچه خود را بهعنوان نامزد ضد سیستم معرفی کرده، اما در واقع بخشی از سیستم است و به حلقههایی از ساختارهای نظام رومانی وابسته است. تحقیقات روزنامهنگاری نشان دادهاند که این فرد به حلقههایی مرتبط است که ریشه در سرویس اطلاعاتی رژیم سابق، بهطور مشخص سازمانهای امنیتی و اقتصادی دوران چائوشسکو دارند. این حلقهها در دهه ۱۹۸۰ مسیر خود را تغییر دادند و به نوعی با تحولات تاریخی سازگار شدند، بهویژه با جهانیشدن و تغییرات دوران پس از دهه ۱۹۹۰ و اوایل قرن بیستویکم.
این حلقهها بعضاً بهرغم تصاحب موقعیتهایی در نهادهای دولتی رومانی و سرویسهای اطلاعاتی نظام جدید حکومتی، غالباً بیشتر در حاشیه قرار دارند و اکنون از موج جدید «ترامپیسم» استفاده کردهاند تا دوباره در صحنه سیاسی رومانی ظاهر شوند. بنابراین، به شکلی پارادوکسیکال، یک نامزد که خود را ضد سیستم معرفی میکند، در واقع بخشی از سیستم است.
تحقیقات روزنامهنگاران، همانطور که گفتم، نشان داده است که از حدود دهه ۲۰۱۰، این حلقهها تصمیم گرفتند – و احتمالاً با تأمین مالی خارجی – گفتمانهایی از جمله گفتمانهای فاشیستی، طرفدار پوتین و تئوریهای توطئه را در شبکههای مختلف ترویج کنند. آنها اقدام به ایجاد گروههایی در فضای مجازی کردند یا از گروههای موجود استفاده کردند تا به اهداف خود برسند. بهعنوان نمونه، در جریان کارزار تیکتاکی که به آن اشاره کردید، گروههای متفاوت و متناقض از پیش موجود، در آستانه انتخابات ریاستجمهوری، به محل ارسال پیامهای هماهنگ برای حمایت از جرجسکو تبدیل شدند. برای مثال، در صفحاتی که بیشتر مخالف اوکراین و طرفدار پوتین بودند، جرجسکو، پس از ۱۱ نوامبر، بهعنوان کاندیدای ریاستجمهوری معرفی و تبلیغ شده است. سرویس اطلاعاتی رومانی نشان داده است که این کارزار در واقع از سال ۲۰۱۶ آغاز شده بود. حدود ۸۰۰ حسابی که در تیکتاک دو هفته قبل انتخابات به نفع جرجسکو فعال شدند، در سال ۲۰۱۶ ساخته شده بودند. این سال، سال تأسیس تیکتاک است. این حسابها ابتدا تنها میتوانستند از چین یا در خارج از رومانی یا با استفاده از آی.پیهای مجازی ایجاد شوند. بنابراین، این حسابها توسط کسانی ساخته شده بودند که از قبل به پتانسیل تیکتاک آگاه بودند. در ادامه، تعداد حسابها در تیکتاک به ۲۵ هزار افزایش یافت و این در حالی بود که شبکههای اجتماعی دیگر نیز در این کارزار دخیل بودند. این شبکهها که تا سالها فقط از یک درصد از ظرفیت خود استفاده میکردند، در زمان انتخابات بهطور صددرصد فعال شدند و توانستند ۱۰۰ میلیون بازدید در روز برای صفحات مرتبط با جرجسکو ثبت کنند. این صفحات که به موضوعاتی چون طب طبیعی، حمایت از پوتین، فاشیسم و تئوریهای توطئه میپرداختند، به نفع جرجسکو بسیج شدند.
به همین دلیل، مقامات رومانی رأیگیری را لغو کردند. سرویس اطلاعاتی رومانی گفته است این کمپین که با هزینه صفر برای جرجسکو راه افتاده، در واقع کمتر از ۵۰ میلیون یورو نمیتوانسته هزینه داشته باشد. به گفته سرویسهای اطلاعاتی، این کارزار بهگونهای طراحی شده بود که رأیدهندگان رومانی در دور اول انتخابات اطلاعات کافی نداشته باشند. آنها همچنین بر این باورند که این کارزار تحت حمایت یک کشور خارجی – که بهطور مشخص نامی برده نشده – بوده است. با این حال، بسیاری به روسیه اشاره میکنند.
آنتونی بلینکن (وزیر خارجه آمریکا) و دولت آمریکا نیز معتقدند روسیه در این ماجرا دخیل بوده است. اما بهطور کلی ماجرا گفتمانی ضدغربی، با شاخههای متنوع است که دستکم از ۱۵ سال پیش در رومانی و در سراسر جهان گسترش یافته است. جرجسکو بر موج همین گفتمان سوار شد.
جالب اینجاست که فضای عمومی تیکتاک بهطور ذاتی ضددموکراتیک است. زمانی که جرجسکو در صحنه عمومی و فضای واقعی ظاهر شد و تناقضهای میان پیامهای مختلف حاکی از طرفداری او، مثلاً میان پیامهای مذهبی، طرفدار فاشیسم و طرفدار پوتین آشکار شد، بسیاری از افرادی که به او رأی داده بودند، گفتند «ما نمیدانستیم که او چنین چیزهایی هم گفته است»، چراکه اکثریت رومانیاییها نه طرفدار پوتین هستند، نه فاشیست و نه حتی معتقد به تئوریهای توطئه.
این مسئله توضیح میدهد که چرا احزاب راستگرا و راست افراطی بین دور اول انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات پارلمانی که یک هفته بعد برگزار شد، حداقل هفت درصد از آراء خود را از دست دادند. اما در کل، رأی ضد سیستم وجود دارد که واکنشی به مشکلات ذاتی فساد و مسائل ساختاری در نظام سیاسی رومانی است.
آرایش سیاسی کنونی در رومانی چگونه است و چه چشماندازهایی پیشروی این کشور وجود دارد؟
در رومانی طی سه سال گذشته، ائتلافی میان دو حزب اصلی کشور شکل گرفته است: حزب لیبرال ملی و حزب سوسیال دموکرات که بانی وضع موجود در رومانی شناخته میشود و به هیچوجه سوسیال دموکرات یا چپگرا نیست و در واقع همان حزب کمونیست سابق محسوب میشود و بهشدت محافظهکار است. این ائتلافی نبود که رومانیاییها در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۹ یا انتخابات پارلمانی ۲۰۲۰ خواستار آن باشند و به آن رأی داده باشند.
در واقع، حزب سوسیال دموکرات که دوره ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ حکومت را در اختیار داشت، گفتاری شبیه به گفتار افراطی راستگرایانه و توطئهگرایانه اتخاذ کرد. به عبارتی، گفتمان این حزب کاملاً مشابه گفتمان ویکتور اوربان در مجارستان بود و سیاست این حزب در این دوره (۲۰۲۰-۲۰۱۶) به موفقیتهای رومانی در مبارزه با فساد و حفظ استقلال نظام قضایی کشور آسیب و ضربه زد.
در واکنش، رومانیاییها در انتخابات ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ به یک ائتلاف اصلاحطلب رأی دادند که شامل حزب لیبرال ملی هم میشد. این حزب بهعنوان حزبی ضد کمونیست شناخته میشود. هدف این ائتلاف این بود که رومانی را به مسیر دموکراسی و عدالت مستقل بازگرداند. دولت ائتلافی به مدت ۱۰ ماه در قدرت بود، اما حزب اصلاحطلب در این دولت خواستار اصلاحات زیادی بود و در نهایت، حزب راستگرا، حزب لیبرال ملی، با کمک کلاوس یوهانیس، رئیسجمهور از همین حزب، ائتلاف را شکست و با حزب سوسیال دموکرات که پیشتر ذکر شد، ائتلاف کرد. این حزب، حزبی دولتی است که فساد در رومانی بیش از هر چیز با آن مرتبط است، زیرا در طی ۳۵ سال گذشته، عمدتاً قدرت را در اختیار داشته و کنترل و نفوذ گستردهای بر نهادهای رومانی دارد.
ما دولتی مبتنی بر وضع موجود داشتیم که ادعا میکرد ثبات را به ارمغان میآورد، اما در همین حال، نهادها، بهویژه سیستم قضایی را که باید مستقل باشد، کنترل میکرد. در طول کارزار انتخاباتی امسال، مشخص شد که این دولت بهطور رسواییآمیز تصمیمگیریهایش را در یکی از ویلاهای متعلق به سرویس اطلاعاتی رومانی انجام میداد که نفوذ زیادی بر فرآیندهای سیاسی رومانی دارند.
در واقع، گفته میشود آنچه در رومانی رخ داد نتیجه آن چیزی است که در اینجا به آن «انتخاب معکوس» گفته میشود: یعنی افرادی که مناسب و حرفهای نیستند، در رأس احزاب و نهادهای رومانی قرار میگیرند. این شامل رهبران سیاسی مانند مارچل چولاکو و نیکلای چوکا، رهبران حزب سوسیال دموکرات و حزب لیبرال ملی میشود. این مسئله مبنای شکلگیری و جهتگیری رأی ضد سیستم بود. البته، رأی ضد سیستم توسط گفتمانهای ضد غربی نیز که پیشتر اشاره کردم، تقویت شد. همین مسئله باعث شد که این رأی به جای حزب اصلاحطلبی که در سال ۲۰۲۱ از دولت کنار گذاشته شد، به سمت کاندیدای راست افراطی، فاشیست و طرفدار پوتین هدایت شود.
آیا افزایش قدرت راست افراطی در رومانی را میتوان روندی پایدار دانست؟ و اصولا این موضوع چه تأثیری بر سیاست داخلی و روابط بینالمللی رومانی دارد؟
راست افراطی در رومانی سابقهای طولانی دارد. گفتمان غیرعقلانیای که در دوران بین دو جنگ جهانی توسط فاشیستها، گارد آهنین یا لژیون رومانیایی ترویج میشد، اکنون دوباره سر برآورده است. این گفتمان که بسیار ملیگرایانه است، در دوران حکومت کمونیستی نیز توسط حزب کمونیست رومانی و بهویژه در سالهای شدیداً ملیگرای دهه ۸۰ تحت حکومت چائوشسکو ادامه یافت.
نامزد راست افراطی، کالین جرجسکو، دقیقاً از این محافل برآمده و اکنون دوباره از کارت ملیگرایی راست افراطی استفاده میکند تا خود را با چشمانداز جدید سیاسی وفق دهد. او با ایجاد یک حزب راست افراطی، معرف ویراژ به سمت سیاستهای عوامگرایانهای ترامپیستی است.
طبیعتاً دولت رومانی نیز بخشی از مسئولیت این وضعیت را بر عهده دارد. در وضعیت موجود تبلیغات بینالمللی روسیه، و محافظهکاران افراطی در ایالات متحده، بهویژه نئوپروتستانها، و همچنین چین نقش دارند. این یک گفتمان ضدغربی جهانی است که مقامات رومانی بهطور جدی با آن مقابله نکردهاند. بخشی از سیاستمداران رومانی خود محافظهکار هستند و حتی تلاش میکنند از این گفتمان بهرهبرداری کنند.
بنابراین، گفتمان راست افراطی و گفتار طرفدار پوتین بهطور مؤثر به چالش کشیده نشده است. این گفتمان شامل گزارههایی است نظیر «غرب فاسد است»، «به پسران ما دامن میپوشاند»، «نروژیها کودکان ما را میدزدند» و … است و البته مضمونی مثل «فساد غرب» ریشه در گفتمانهای دوران کمونیستی دارد.
گفتمان ضدواکسن در دوران کرونا محافلی که این گفتمان را ترویج میکردند تقویت کرد. علاوه بر این، انواع نظریههای توطئه نیز نقش مهمی در شکلدهی این گفتمان داشتند. برای مثال، جرجسکو ادعاهایی کاملاً بیاساس و توهمآمیز مطرح کرده است، از جمله اینکه نوشیدنیهایی مثل پپسیکولا حاوی نانوچیپهایی هستند که وارد بدن انسان میشوند و مثل کامپیوتر عمل میکنند.
همچنین، روسیه نیز در ترویج این گفتمان با محوریت مضمون تهدید «نازیها» دخیل بوده است، در حالی که واقعیت این است که نازیهای واقعی بیشتر در مسکو تحت رهبری پوتین حضور دارند. موضوعاتی مثل ترس از مهاجران و «تهاجم مهاجران» یا ترس از آغاز جنگ در این گفتمان آنها وجود دارد و آنها خود را نیروی صلح معرفی میکنند در حالی که جرجسکو از اجباری شدن خدمت نظامی حمایت میکند.
این گفتمان ضدنخبهگراست که بر اساس لمحهای از حقیقت بنا شده است و هر شکافی در جامعه را مورد بهرهبرداری قرار میدهد، و البته فقط در قالب راست افراطی تجلی نیافته، بلکه هر چیزی که بتواند مؤثر باشد، استفاده میکند.
محافل حامی جرجسکو در رومانی از حسابهایی در تیکتاک استفاده کردند که بخشی از آنها در بلغارستان توسط روسها ثبت شدهاند. اگر بخواهیم وضعیت را با بلغارستان مقایسه کنیم، همین محافل در بلغارستان از حزبی حمایت میکنند که خود را چپ میانهرو معرفی میکند، اما همچنان طرفدار پوتین است. در رومانی، آنها حامی راست افراطیاند، چون موفقتر است و در جامعه ریشه دارد، اما در نهایت، ایدئولوژی چندان مهم نیست. آنها هر چیزی که کار کند و هر ایدئولوژیای را که مؤثر باشد، به کار میگیرند.
نظر به برنامهریزی برای ساخت بزرگترین پایگاه ناتو در نزدیکی کنستانسا و واکنش دونالد ترامپ جونیور به ابطال نتایج انتخابات ریاستجمهوری، که آن را «تلاش دیگری از سوی سوروس/مارکسیستها برای دستکاری نتایج و انکار اراده مردم» توصیف کرده است، رومانی تا چه اندازه در معرض خطر گرفتار شدن در تنشهای ژئوپلیتیکی بین روسیه و غرب قرار دارد؟
جرجسکو و حلقهاش بارها گفتهاند که آنها نمایندگان دونالد ترامپ در رومانی هستند. بهویژه، آنها گفته بودند که رابرت کندی جونیور چند روز قبل از دور دوم انتخابات ریاستجمهوری به رومانی خواهد آمد. در نهایت، کندی به رومانی نیامد. سپس آنها گفتند که برد پارسکیل، کسی که کمپین رسانههای اجتماعی کارزار انتخاباتی ترامپ در ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ را هدایت کرده بود و هنوز هم نزدیک به او است، یا دیگر شخصیتهای نزدیک به دولت جدید ترامپ خواهند آمد تا از جرجسکو حمایت کنند، اما هیچکدام از اینها اتفاق نیفتاد. سفیر رومانی در واشنگتن گفت که هیچکسی از جمهوریخواهان یا دموکراتها از هیچکدام از نامزدهای ریاستجمهوری در رومانی حمایت نمیکنند.
حقیقتاً تمام آنچه که این روزها در رومانی اتفاق میافتد، برحسب تمایل و گرایش جرجسکو و دیگر نامزدها برای تطبیق خود با دوران جدیدی که در راه است، یعنی دوران ترامپیسم جدید، قابل توضیح است. من فکر میکنم که سیاستمداران رومانی خیلی نگران این دوره جدید هستند، دورانی که وجه مشخصه آن میتواند تبدیل همه چیز به موضوع معامله باشد، و پرسش اساسی آن این خواهد که شما چیزی دارید به ما بدهید؛ دورانی که روابط طولانیمدت، ناتو، دموکراسی و همه اینها دیگر اهمیتی ندارند، و همه چیز معامله است. فکر میکنم که احساس غالب در رومانی، غالباً ترس از چنین وضعیتی است که به نام ترامپ شناخته میشود.
در مورد میزان خطر گرفتار شدن رومانی در تنشها با روسیه و غرب، رومانی در حال حاضر بسیار نزدیک به جنگ با اوکراین است. واکنش کمی اغراقآمیز و غیردموکراتیک بخارست مبنی بر لغو دور دوم انتخابات و شکاف عمیق میان نیروهای طرفدار اروپا و ضد اروپا باعث شده که دیگر امکان نقد واقعی مشکلات واقعی دموکراسی در رومانی وجود نداشته باشد. در واقع، این آغاز یک تلاش از سوی روسیه برای ایجاد شکاف عمیق در غرب است. اکنون، سیاستمداران رومانی دو مأموریت بسیار دشوار پیش روی خود میبینند: یکی اصلاح خودشان، کاری که نتواستهاند در سالهای اخیر انجام دهند، و دوم، قانع کردن رومانیاییها که نباید دچار شکاف شوند و با جهتگیری ضد سیستمی، به نامزدی مثل جرجسکو رأی دهند. در یک کلام، وضعیت رومانی واقعاً بسیار حساس است. رومانی در اواسط قرن ۱۹ بهعنوان کشوری حائل در برابر روسیه پس از جنگ کریمه در سال ۱۸۵۶ شکل گرفت. اگر اوکراین تجزیه شود و اگر روسها اودسا را بگیرند و به دانوب برسند، رومانی دوباره این نقش کشور حائل را خواهد داشت، امری که یک کابوس ژئوپلیتیک برای این کشور خواهد بود.
نظرها
نظری وجود ندارد.