واژههای برابری
گشادنشینی مردانه: سهم اندک زنان از فضای عمومی
بعد از اعتراضات زن، زندگی، آزادی، بسیاری از زنان گزارش میدهند که تعداد آزارهای خیابانی در ایران رو به کاهش است. این خبر خوبی است که البته نمیتوان بدون استناد به آمارهای موثق نسبت به آن اطمینان داشت. حالکه برای توصیف تجربهی آزاردهندهی «نشستن در کنار یکدیگر» واژهای داریم، شاید گفتوگو و چارهجویی دربارهی مشکل «فضاخواری» مردانه آسانتر گردد.
جنسیت میتواند تجربهی ما را از کوچکترین جزئیات فضای عمومی به شدت تحتتاثیر قرار دهد. صرفِ «مردنبودن» کافی است تا فعل سادهای همچون «نشستن» با عذاب همراه شود و لحظهای که قرار است توام با استراحت و آرامش باشد، با خشم و استیصال و انقباض بدنی گره بخورد.
پدیدهای در وسایل حمل و نقل عمومی، وقتی مردان طوری باز بنشینند که صندلیهای اطراف هم اشغال شود.
تعریف manspreading در آکسفورد
تجربههای زنان از نشستن در تاکسی، اتوبوس و مترو تلخ و مشترک است. نزدیک به ۱۰ سال است که گشادنشینی مردانه [manspreading] در شبکههای اجتماعی مورد بحث قرار گرفته و تجربهی زنان را از اِشغال مردانهی صندلیها توصیف میکند. این واژه، به تجربهی گیجکنندهی زنان از زمانی اشاره میکند که یک مرد با پاهای باز و گشوده مینشیند و به فضای دیگران تجاوز میکند. هرچند که ممکن است در برخی مواقع این «فضاخواری مردانه» بدون قصد آزار و به اجبار شرایط فیزیکی متفاوت صورت گیرد، با اینحال در بسیاری موارد «گشادنشینی» بازتابی از حقبهجانبی مردانه و بیتوجهی به فضای جمعی است و یادآوری میکند که زنان نمیتوانند حتی ثانیهای زنبودن خود را از یاد ببرند:
[...] چیزی که بیشتر از همه تا این لحظه از خاطر آن اتفاق من را آزار میدهد این است که من تا آخر مسیر سکوت کردم و فریاد نزدم و حتی از راننده نخواستم که آن آقا را از تاکسی پیاده کند. میدانید وحشتناکتر از این موضوع چیست؟ این که من الان ۲۷ سالهام و به اندازه موهای سرم سوار تاکسی شدهام و در شهرهای مختلفی زندگی کردهام ولی کمتر از انگشتهای یک دستم تجربه این را دارم که آقایی در تاکسی کنار من نشسته باشد و نخواسته باشد به نحوی من را آزار بدهد ولی هر دفعه هر راهی را امتحان کردم نتوانستم سکوتم را بشکنم، یاد گرفتم که به نحوی مانع آنها بشوم ولی سکوتم را نتوانستم بشکنم و بیشتر از آزارهای جنسی این سکوت لعنتی که روح من را آزار میدهد. ولی من امید دارم که یک روزی این سکوت میشکند شاید هم همین الان با نوشتن این اتفاق دارد شکسته میشود و با همه این چیزهایی که گفتم باز هم با تمام وجودم اعتقاد دارم که با حبس کردن هیچ زن و بچهای در محیط خانه به آنها امنیت که نمیدهیم هیچ بلکه فقط آنها را ضعیفتر و آسیبپذیرتر میکنیم.
روایت آزار، ۱۱مهرماه ۱۳۹۰، منتشرشده در وبسایت دیدبانآزار
گشادنشینی در تاکسیها چنان شایع است که «آزارندیدن» تجربهای نادر به نظر میآید. حالا سالها میشود که این تجربهی تلخ، واژهای یافته تا بحث بر سر آن ممکن شود و دقیقا همانطور که راوی گفته است، سکوت در مقابل آن پایان یابد. بل هوکس میگوید که با نامیدن چیزی، آن را وارد عرصه گفتوگو میکنیم و با معنادار کردنش میتوانیم علیهاش بایستیم، یا به عبارتی «نامیدنِ سرکوب، مقاومت در برابر آن است.»
گشادنشینی تاکنون به برخی کمپینهای رسمی حمل و نقل عمومی هم راه یافته است. در سیاتل پوستر بامزهای از یک هشتپا به مسافران یادآوری میکرد که فقط به اندازه یک صندلی فضا اشغال کنند و در نیویورک تلاش شد تا با شعار «رفیق، پاهات رو جمع کن» به شکل دوستانهای از افراد خواسته شود که درباره حقوق یکدیگر حساسیت به خرج دهند. همچنین در ترکیه زنان تصاویری از نشستن در مترو را با هشتگ «جای من را اشغال نکن» منتشر کردند و به گشادنشینی و آزار جنسی در فضای عمومی اعتراض کردند. در پی کارزار اینترنتی یک گروه فمینیستی در اسپانیا با بیش از ۱۳هزار امضا، شرکت اتوبوسرانی مادرید در ۲۰۱۷ پوسترهایی در منع گشادنشینی نصب کرد که از افراد میخواست به فضای دیگر مسافران احترام بگذارند. مترو توکیو نیز با تصاویر و پوسترهای طنزآمیز مردان را تشویق میکند که نسبت به حقوق دیگران توجه نشان دهند. روی یکی از پوسترها شعار «از انحصار صندلی دست بردار» نوشته شده است.
گروه دیدبانآزار هم در ایران با توزیع و نصب پوسترهایی در تاکسیها و دیگر فضاهای عمومی با نوشتهی «جای من جای تو» در حساسکردن جامعه نسبت به آزار در وسایل حمل و نقل عمومی قدمهای قابل توجهی برداشت. فعالان داوطلب در این گروه با رانندههای تاکسی صحبت میکردند و با نصب پوسترهایشان به مسافران یادآوری میکردند که باید نسبت به حقوق هم توجه به خرج دهند. گردآوری تجربههای آزار در وبسایت این گروه نشان میدهد که بسیاری اوقات، گشادنشینی با دیگر آزارهای جنسی همراه شده و روزها و هفتهها برای زنان تنشهای روانی به دنبال داشته باشد.
بعد از اعتراضات زن، زندگی، آزادی، بسیاری از زنان گزارش میدهند که تعداد آزارهای خیابانی در ایران رو به کاهش است. این خبر خوبی است که البته نمیتوان بدون استناد به آمارهای موثق نسبت به آن اطمینان داشت. سرکوب فعالان زنان، آنان که برای برابری جنسیتی در فضای عمومی تلاش کردهاند، باعث شده فعالیتهای میدانی گروههایی مانند دیدبانآزار با مانع مواجه شود و گاهی هم متوقف شود. در نبود قانونگذاری یا کارزاری برای حساسکردن افراد به حقوق یکدیگر در فضای عمومی، تنها راهی که جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته تفکیک جنسیتی فضاهای عمومی بوده است که سهم کوچکتری از هر وسیله حمل و نقل عمومی (مترو و اتوبوس) را به زنان اختصاص داده. حالکه برای توصیف تجربهی آزاردهندهی «نشستن در کنار یکدیگر» واژهای داریم، شاید گفتوگو برای چارهجویی دربارهی مشکل «فضاخواری» مردانه آسانتر گردد.
شما چه فکر میکنید؟ آیا گشادنشینی زندگی روزمرهی شما را هم تحت تاثیر قرار میدهد؟ چگونه میتوان در امنیت و برابری کنار هم نشست؟
نظرها
مخاطب
تازه متهم هم میشوی! به جلب توجه، خودش میخاره! حالا کی به تو کار داره؟!