دیدگاه
«پویش دو درجه کمتر»: جوجهها را آخر پاییز شمردیم و محیطزیست پاشنه آشیل جمهوری اسلامی شده است
رامتین شهرزاد - کمبود انرژی، آلودگی هوا، قطعی برق و آب، اینترنت بیکیفیت و... جمهوری اسلامی این روزها بهشکل گسترده ناتوانی خود را در حکمرانی نشان ما میدهد. رودرروی این وضعیت، گام نخست برای تغییر میتواند راستگویی برای درک عمق مشکلات باشد. بعد باید به خرد جمعی اجازه عمل داد.
این تصویر آخرین روزهای پاییز ایران، دستپخت دههها بیتوجهی جمهوری اسلامی به واقعیتهای کشور است: از سیستان و بلوچستان تا هرمزگان، تهران و لرستان، هر روز تعداد بیشتری از استانها و شهرهایی که بهخاطر کمبود انرژی، آلودگی هوا، «پدیده گرد و غبار» یا «برودت هوا» یا آنچه «مدیریت مصرف سوخت» خوانده میشود، را تعطیل اعلام میکنند.
به دانشآموزان گفته میشود از «شبکه شاد» کلاسهای درس را دنبال کنند چون هوا برای خروج آنها از خانه آلوده یا خیلی سرد یا لبریز غبار است. همزمان، برق مکرر قطع و کلاسهای خانگی درس هم تعطیل میشود. رسانههای حکومتی مینویسند زیرساخت شبکه شاد ضعیف است و توان میلیونها کاربر را ندارد. در شبکههای اجتماعی، کیفیت بد اینترنت سوژه روزمره شکایتهای عمومی جامعه است.
در کنار تمامی اینها، موج سرما به کشور وارد شده و از مشهد تا تهران، شهرهای مختلفی شاهد دمای منفی صفر شدهاند. در کلانشهرهایی مانند تهران یا اهواز، آلودگی هوا رکورد میشکند. بهرغم اینکه پاییز و زمان بارندگی است، در نقاط مختلف ایران آب همچنان مکرر قطع میشود.
وبسایت سازمان حافظت از محیطزیست ایران را اگر این هفته باز کنی، خبرهای اصلی متمرکز «نمایشگاه بینالمللی محیطزیست» و سفر شینا انصاری، رئیس این سازمان به شهر قم است و در سمت چپ بالای صفحه اصلی، ویدیوی انصاری را میتوانی تماشا کنی که درخواست مسعود پزشکیان را تکرار میکند: «به پویش دو درجه کمتر ملحق شوید».
این کمپین حکومتی از پنجشنبه ۲۲ آذر با «درخواست رئیسجمهور پزشکیان از مردم ایران برای کاهش ۲ درجهای دمای محیط» شروع شد بدون آنکه واقعیت را بیان کند: حکومت با کمبود گسترده انرژی مواجه است و مشخصاً گاز و برق کم دارند، وضعیت آبوهوایی مناسب نیست، آلودگی هوا هم لجامگسیخته است؛ خیلی ساده چون بهرغم دستور تبلیغاتی پزشکیان برای «توقف سوزاندن مازوت در سه نیروگاه»، در ۲۵ روز تا زمان نوشتن این دیدگاه، میانگین روزی ۳۱ میلیون لیتر مازوت سوزانده شده است و رکورد مصرف مازوت – ۴۲ میلیون لیتر در یک روز – هم شکسته شده است.
هرچند بهگفته شبکه شرق و بهنقل از معاون سازمان محیطزیست:
ظرفیت مصرف مازوت در نیروگاهها ۵۲ میلیون لیتر در روز است. از مجموع ۱۶ نیروگاه بخاری، ۱۴ نیروگاه مازوتسوز هستند. اگر نیروگاهها روزانه، ۱۸۰ میلیون متر مکعب گاز و ۵۰ میلیون لیتر گازوئیل دریافت کنند، میتوانند برق را به شکل پایدار تولید کند. نیروگاهها در بهار و تابستان امسال هم مازوت سوزاندند.
وضع خراب است، مردم هم وضع را فقط نمیبینند، بلکه با تمام وجود آن را تجربه میکنند. راهحلهای حکومتی مانند «پویش دو درجه کمتر» جوابگو نیست. مانند توییت مریم محمود، خبرنگار اقتصادی که در شبکه اجتماعی ایکس/توییتر سابق نوشت:
گفتید برق را قطع میکنید که مازوت نسوزا[ن]ند و هوا آلوده نباشد. هم برق را قطع کردید هم مازوت سوزاندند و هم مملکت را یک هفته است به دلیل آلودگی هوا تعطیل کردهاید. ما دو درجه دما را کم میکنیم، شما بگویید کدام مشکل بالا حل میشود؟
گام نخست برای تغییر، راستگویی با بیان واقعیت است
۲۶ آذر وقتی شینا انصاری به رونمایی یک مستند رفته بود گفت «مشکلات محیط زیستی ما محصول سیاستگذاریهای اشتباه بوده است» و افزود:
اگر نگاه و روشمان را تغییر ندهیم قطعاً معضلات محیط زیستی موجود، زیانبارتر خواهند شد. ما تمام تلاش خود را میکنیم که این تغییر نگرش و رویکرد در حاکمیت هم رخ دهد. البته در کنار این مسأله نیازمند همراهی مردم هستیم و بدون همکاری بین مردم و حاکمیت قطعاً مسایل ما عمیقتر و حل آنها سختتر خواهد بود.
رودروی ناتوانی حکومت در تأمین پایههای زندگی امروزی مانند انرژی بهشکل گاز و برق، قبول مشکل میتواند مکثی برای مخاطب بههمراه بیاورد ولی راهحل نیست. بدون راستگویی و بازگویی واقعیت با صراحت، بر پایه علم، مستند با دادهها و آمارهای بدون سانسور و گزارشهایی در دسترس عموم جامعه، نمیتوان با این مشکلات طرف شد. آن هم وقتی «خانه از پای بست ویران است».
واقعیت، بدون دسترسی به آمارها و دادههایی که حکومت آنها را در زندان سانسور و محرمانه بودن از نگاهها پنهان نگه داشته، به هر بخش محیط زیست – یا امکان امتداد حیات – در ایران که نگاه کنید، وضع بحرانی است: از کمبود آب و فرونشست خاک، تا کاهش جمعیت و انقراض گونههای جاندار، تا نابودی جنگلها، تا آلودگیهای گسترده آب، هوا و خاک، تا... مهم نیست سوژه چه باشد، سوءمدیریت و فساد حکم بر جمهوری اسلامی، راه را برای نابودی باز گذاشته است.
در مواجه با این تصویر از واقعیت، امتداد حیات در ایران نیازمند تغییر دادن همهچیز است: باید به شکل جمعی بدانیم عمق مشکلات تا کجاست تا بتوانیم با استفاده از خرد جمعی برایش راهحل پیدا کنیم.
مقامهای حکومتی تاکنون راه فرار را در بیتوجهی انتخاب کردهاند به امید اینکه حالا چند روز دیگر اوضاع متفاوت خواهد شد. نتیجه بیتوجهی وضعیت کنونی است و در آستانه شب یلدا، وقتی که سنت این بوده تا «جوجههای آخر پاییز را بشماری»، جمهوری اسلامی با شیوه حکمرانی خود، به آنجا رسیده که محیط زیست را بدل به پاشنه آشیل خود کند یا به قول یک کاربر ایکس: «قطع گاز و برق و البته تعطیلیهای گسترده سرآغاز داستان زیبای فروپاشی است...»
حکومت هرچه باشد، واقعیتهای محیط زیستی ایران متفاوت نخواهد شد. یک حکومت دیگر بهمعنای این نیست که بلافاصله هوای پاک، آب کافی، جنگلهای سرسبز، خاک سرزنده بازخواهند گشت و از شهر خارج بشوی میتوانی یوزپلنگ و پلنگ ایرانی به چشم ببینی. واقعیت سر جایش باقی میماند. تصویر این روزهای ایران میتواند کوتاه مدت باشد ولی حکمرانی به شیوه فعلی جمهوری اسلامی یعنی در آینده نزدیک این میتواند وضعیت بلند مدت ایران بشود. این را کسی نمیخواهد.
چسبزخمهایی مانند «پویش دو درجه کمتر» در فضایی میتواند موثر باشد که عموم جامعه بتواند واقعیت را در عمق مشکلات ببیند و اعتماد کند اگر همراه چنین کمپینهایی شد، فقط تصویر کوتاهمدت گذر از این چند روز مد نظر نیست و برای آیندهای طولانی مدتتر، برای فردایی بهتر برنامههای واقعی دارد ریخته میشود و قرار است این برنامهها اجرا شوند و تغییر حقیقی خلق کنند. اگر چنین اعتماد نباشد، آب در هاون کوبیدن است، چه آب جمهوری اسلامی باشد چه حکومتی دیگر.
نظرها
نظری وجود ندارد.